دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: سوفيست ها ( سوفسطاييان )

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض سوفيست ها ( سوفسطاييان )

    در قرن پنچم پيش از ميلاد در يونان تقاضا براى آموزش بالا گرفت. قسمتى از پاسخ جامعه يونان آن زمان به اين تقاضا پديدار شدن معملمان سيار و باهوشى به نام سوفيست ها (سوفسطائيان) بود. آموزشهاى سوفسطاييان در زمينه خاصى محدود نمی شد و تقريبا همه...


    در قرن پنچم پيش از ميلاد در يونان تقاضا براى آموزش بالا گرفت. قسمتى از پاسخ جامعه يونان آن زمان به اين تقاضا پديدار شدن معملمان سيار و باهوشى به نام سوفيست ها (سوفسطائيان) بود. در لغت كلمه يونانى سوفيا به معنى خرد و دانش است و سوفيست نيز معناى صاحب خرد و دانش را می دهد.( بر خلاف كلمه فيلسوف كه به معناى مشتاق وخواهان دانش و حكمت است نه صاحب آن).

    يكى از تفاوتهاى سوفيستها (سوفسطائيان) با فيلسوفان آن دوره در اين بود كه بر خلاف آنان بابت آموزشهايشان پول دريافت می كردند كه گويا در بعضى موارد مقدار هنگفتى میشده است . سوفيست ها براى پيدا كردن شاگردهاى جديد مدام در يونان در حال سفر بودند آنان نخستين كسانى بودند كه در يونان بابت آموزش دستمزد دريافت می كردند. شايد اگر اين موضوع نبود و افلاطون و ارسطو هم بر آنان كمتر خرده مىگرفتند فلسفه و آموزشهاى آنان وجه بسيار بهترى در طول تاريخ داشت.

    در نظر افلاطون سوفيست كسى است كه دانش و خرد خود را براى مقدار كمى پول می فروشد. ارسطو نيز نظر بهترى از افلاطون در باره آنان ندارد و می گويد: سوفيست كسى است كه با تظاهر به دانش و خرد كسب درآمد می كند.

    آموزشهاى سوفسطاييان در زمينه خاصى محدود نمی شد و تقريبا همه علوم آن زمان را پوشش می داد ، آنان به آموزش رياضيات فيزيك نجوم ادبيات ,فلسفه سياست و گرامر و سخنورى و فن بيان مشغول بودند. ولى تاكيد آنان در آموزش در سخنورى و موفقيت در سياست بوسيله آن بود زيرا مهمترين شغل در يونان آن زمان اشتغال به سياست بود و چيزى كه در آموزشهاى سوفسطاييان در اين زمينه اهمييت داشت اين بود كه چطور سياستمدار توده هاى مردم را به سوى اهداف خود سوق دهد , در اين بين مهم نبود كه حق و حقيقت چيست يا خرد چه حكم می كند.

    نخستين كسى كه سوفيست نام گرفت پرتاگوراس بود . چند سوفيست مهم بعد از او عبارتند از : گورگياس , پروديكاس , هيپياس كه طرفداران زيادى داشتند كه به آنها گوش می كردند.

    سوفيستها در وارد شدن به هر زمينه اى ايرادى نمی ديدند به طوريكه سريعا شروع با استدلال در آن زمينه می كردند. گاهى اوقات بعضى از آنها به خاطر غلط نشان دادن چيزى كه درست به نظر می رسد يا اثبات اينكه سفيد سياه است به خود می باليدند. براى مثال گورگياس مدعى بود كه در زمينه اى كه در آن صحبت می كنيد نيازى نيست كه اطلاعات زيادى داشته باشيد , او خود به هر سوال بدون اندكى ملاحظه پاسخ می گفت.

    به اعتقاد بسيارى از آنان براى رسيدن به مقصود فقط تسلط بر زبان و مهارت در بازى با كلمات كافى است. آنها بنا به همين موضوع سعى می كردند كه هنگام مباحثه حريف را اغفال و سردرگم سازند. واگر اين امر ممكن نبود سعى می كردند با خشونت در گفتار و ايجاد سرو صدا حريف را مغلوب سازند. در بسيارى از موارد نيز سعى در تحت تاثير قرار دادن مردم بوسيله استعارات و لطايف و پارادوكسها داشتند تا با بيان حقايق. به خاطر همين موضوع است كه لفظ سفسطه به عنوان استدلال باطل به كار برده می شود.

    تقريبا در اواخر قرن پنجم پيش از ميلاد سوفيست ها رو به افول گذاشتند و بعد از آن نيز دو بار ديگر در يونان مطرح شدند , بار اول در قرن دوم ميلادى بود كه در آن زمان به سخنرانان حرفه اى كه در مجامع عمومى مردم را تحت تاثير قرار می دادند عنوان سوفيست را اطلاق می كردند. آنان نيز مانند سوفيست هاى قبلى دائم در سفر بودند. بار دومى كه دوباره سوفيست ظاهر شدند در قرن چهارم ميلادى بود كه تقريبا مقارن با قدرت گرفتن مسيحيت در اروپاست. سوفيست در اين زمان تلاش و فلسفه خود را به مبارزه با مسيحيت اختصاص دادند. تقريبا در قرن پنجم ميلادى كم كم كلمه سوفيست تبديل به لفظى اهانت آميز شد كه براى كسى كه غلط استدلال می كرد به كار می رفت.

    هسته اصلى فلسفه سوفسطاييان اعتقاد به قدرت سخنورى و زبان است. هنگامى كه افلاطون به پىريزى فلسفه آرمانگرايش مشغول است ودر آن به بنيادها و اصول اهميت می دهد سوفيست ها ديدگاهاى بسيار متفاوتى را نسبت به او اتخاذ می كنند و آنها جانب فلسفه اى غير اصول گرا و بدون پايه و بنياد را می گيرند. زيرا به اعتقاد آنها براى هيچ چيز دليل واقعى و مطلق و كاملى وجود ندارد.

    سوفيست ها بين جهان واقعى و زبان وتوانايى آن براى بيان و توضيح چيزهاى موجود در جهان شكاف عظيمى ديدند. آنها اعتقاد داشتند يا چيزى وجود ندارد و يا اگر چيزى هم هست آن غير قابل درك توسط انسان است و اگر هم چيزى غير قابل درك توسط انسان باشد پس غير قابل انتقال در ارتباطات خواهد بود .آنها مغايرتى عمده بين محدوديتهاى زبان و بيان حقيقت مشاهده نمودند .از پروتاگوراس نقل مىشود: "انسان مقياس و ميزان وجود داشتن همه هستيهايى هست كه وجود دارند و همه غير هستيهايى كه وجود ندارند".

    هنگام مطالعه سوفيست ها در مى يابيم كه آنها بر خلاف افلاطون نگرانى بابت حقيقت ندارند براى آنها مهم تر از ارزش حقيقت ابهامات ذاتى و دانسته هاى درون ماست اين اعتقاد قوى به قدرت زبان و كمبود در پى ريزى حقيقت موجب پديدار شدن پارادوكسهاى شده است كه سوفيست ها براى ايجاد آنها از ضعف و ابهامات زبان استفاده می كردند.

    در برابر مسئله خدا هم عده اى از سوفيست ها مانند پروتاگوراس موضع نمىدانم(لاادرى) و غير قابل اثبات است پيش گرفتند ولى اكثر آنها در موضع انكار خدا قرار داشتند.
    در دوره معاصر با پديدار شدن جنبه و ديدگاه هاى فلسفى جديد در باره زبان بخشى از ديدگاه هاى سوفسطاييان در باره زبان احيا شده است. از آنجمله مىتوان به اين عقيده اشاره كرد كه : " حقيقت و اطلاعات كشف نمىگردند بلكه ساخته مىشوند و اين پروسه ساخته شدن اطلاعات زمانى كه مردم با هم ارتباط برقرار مىكنند اتفاق می افتد".

  2. کاربرانی که از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند.


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : سوفيست ها ( سوفسطاييان )

    معروفترین سوفیست ها:

    پروتاگوراس(به یونانی : Πρωταγόρας)از سوفسطاییان پیشاسقراطی در یونان باستان بود که در قرن پنجم قبل از میلاد در آتن می‌زیست و با پریکلس فرمانروای دانشمند آتن دوستی داشت. پلوتارک نوشته است که پروتاگوراس با پریکلس یک‌ روز تمام را صرف بحث حقوقی در این مورد کردند که گناه مرگ اتفاقی به هنگام مسابقه پرتاب نیزه با چه کسی است. پریکلس به او اجازه داد قوانینی برای شهری جدید در جنوب ایتالیا بنویسد.

    پروتاگوراس همچنین به تفسیر اشعار و آموزش زبان می‌پرداخت. رساله‌های او عمدتاً در فلسفه و زبان شناسی است. پروتاگوراس را نخستین کسی دانسته‌اند که دستور زبان نوشته است. پروتاگوراس همچنین در مقام سفیر آبدرا، به آتن رفت. پروتاگوراس علاوه بر این‌ها مردی ورزشکار بود و بنا به گفته پلوتارک به کشتی گرفتن می‌پرداخت.

    او نخستین کسی بود که در برابر آموزش مزد دریافت می‌کرد. پروتاگوراس، در اواخر عمر کتابی نوشت و در آن خدایان یونان را مورد تردید قرار داد؛ این رساله نخستین بار در خانه ائوریپیدس برای مردم خوانده شد و مخالفت‌هایی را برانگیخت. در این رساله، پروتاگوراس ادعا کرده بود که دلیلی ندارد که وجود خدایان را اثبات کند؛ زیرا عمر بشر کوتاه و مسأله خدایان تاریک است.
    پروتاگوراس به جرم بددینی و کفر به خدایان در آتن محاکمه شد و به مرگ محکوم گشت. گروهی از شاگردانش وسیله فرار او را فراهم کردند و او را از زندان رهایی دادند؛ او نیز با یک کشتی به جزیره سیسیل رفت و در آن‌جا مُرد. پروتاگوراس از پیشوایان عقیده نسبی گرایی اخلاقی بود، زیرا اعتقاد داشت که همه چیز نسبی و موقتی‌است و حقیقتی پایدار نمی‌دانست. افلاطون، این عقیده پروتاگوراس را مورد نقد قرار داد و رساله‌ای در ردّ آن نوشت که به تئتت مشهور است. افلاطون رساله‌ای به نام پروتاگوراس نیز دارد؛ با این حال بسیاری معتقدند که افلاطون در این رساله‌ها پروتاگوراس را ساده‌ نشان داده است تا آموزه‌های او را نفی کند.



    گرگياس (یونانی: Γοργίας) سوفسطایی و فیلسوف یونانی بود. او و پروتاگوراس از نخستین سوفسطاییان یونان بودند.


    گورگیاس فرزند خارمانتیداس بود و در سال ۴۸۷ پیش از میلاد در شهر لئونتینی، از متصرفات یونان در سیسیل زاده شد. گرگیاس برادری به نام هرودیکوس، و نیز خواهری داشت که تندیس او را وقف پرستشگاه خدای دلفی کرد. گرگیاس شصت‌ساله بود که هم‌شهریانش او را در سال ۴۲۷ پیش از میلاد به آتن فرستادند تا از آتنیان در برابر هجوم سیراکوزی ها درخواست کمک کند. گرگیاس در آتن به سخنرانی پرداخت، و به آموزش فنّ سخنوری مشغول شد. ایسوکراتیس، پریکلس، کریتیاس، آلکیبیادس، توسیدید، آگاتون، کرفون، پولوس و کالیرس از شاگردان او بودند.

    گرگیاس نخستین سوفسطایی بود که راهنمای فن سخنوری را نوشت، و به شاگردانش توصیه کرد که در استدلال مجاب‌کننده سخنرانی‌ها را سرمشق خود قرار دهند. طولانی‌ترین سخنرانی گرگیاس دفاع وی از هلنه همسر ملائوس فرمان‌روای اسپارت بود، که با مخالفت افلاطون رو‌به‌رو شد. یکی از کتاب‌های گرگیاس، درباره طبیعت نام دارد. اصل کتاب در دست نیست ولی یادکردهایی از آن در آثار دیگران یافت می‌شود. در این کتاب گرگیاس ادعا کرد که هیچ چیز وجود ندارد، و به فرض وجود برای انسان شناختنی نیست، و اگر هم برای انسان شناختنی باشد، نمی‌توان آن را به دیگران آموزش داد. گرگیاس اعتقاد داشت که چیزی که در هیچ‌جا نیست، هیچ است و بدین وسیله وجود همه چیز را انکار می‌کرد.
    گرگیاس سال ۳۷۶ پیش از میلاد در سن صد و یازده‌ سالگی در لاریسا در تسالی مُرد.

    گردآوری : گروه اندیشه سیمرغ

  4. کاربرانی که از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نتایج هفته بيست و سوم ليگ برتر
    توسط Victor007 در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 16th January 2010, 06:41 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th November 2008, 03:35 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th November 2008, 03:26 PM
  4. Wink Cyber-shot 5 مگاپیکلسی سونی اریکسون در راه است ..!!
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th October 2008, 08:17 PM
  5. مقاله: شيو ريست كردن پسورد روت در سولاريس
    توسط nafise sadeghi در انجمن سیستم عامل
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th September 2008, 06:05 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •