دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: جستارهای فلسفی

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض جستارهای فلسفی

    بحث در مورد همه ی جستارها آزاد است.

    منبع
    -----------------------------------------------------------------------
    تجربه‌های رمزی و واقعی نقاش
    اریک نیوتن

    ‏هر نقاش، خواه رمزی به‌وجود آرود یا نمایی از عالم هستی را بر ما عیان سازد، از منبع تجربه‌های دیدنی خود مایه می‌گیرد. وی پیش از آنکه بخواهد تصویر مرد یا کوهی را نقاشی کند، خواه از روی واقع‌گرایی باشد یا به اشارت رمزی، باید مرد یا کوه را دیده و تجربه کرده باشد. هر تماشاگری نیز پیش از آنکه بخواهد درباره‌ی آن نقاشی داوری کند، باید چنان تجربه‌ای را حاصل کرده باشد، و باید رابطه‌ای میان آن اثر هنری با تجربه‌ی خود برقرار سازد تا به خاصیت همان رابطه، از آن درک لذت کند. لیکن ازطرفی هم این رابطه برحسب آنکه تماشاگر به بازنمایی واقعیتی ‏بنگرد یا به رمزی، در نظرش تغییر می‌یابد. زیرا یک بازنمایی هر چقدر به ‏صورت آرمان یا اندیشه‌ای کلی درآمده باشد، باز همواره رجوع به موردی خاص می‌کند؛ و برعکس، یک اثر رمزی، هرچقدر اختصاص و معین باشد، ‏همیشه اندیشه‌ای کلی را بر ذهن القا می‌کند؛ یعنی ماهیت انگوری را به ‏وسیله‌ی یک خوشه‌ی انگور، وماهیت زنی را در پس چهره‌ی یک زن می‌نمایاند.


    برگرفته از كتاب:
    نيوتن، اريك؛ معني زيبايي؛ برگردان پرويز مرزبان؛ چاپ ششم؛ تهران: انتشارات علمي و فرهنگي 1386.
    ویرایش توسط ارغنون : 28th August 2011 در ساعت 02:14 PM

  2. 7 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    فراغت
    آرتور شوپنهاور

    سخنی از این جستار: «فراغت هرکس ارزشی برابر با خود او دارد.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    ‏کس که غنای درونی د‏اشته باشد، از جهان بیرون به چیزی نیاز ندارد، ‏جز هدیه‌ای سلبی، یعنی فراغت، تا توانایی‌های ذهنی خود ‏را بسازد ‏و تکامل بخشد و از غنای درونی خود ‏بهره‌مند شود‏، یعنی فقط به این امکان نیاز دارد که د‏ر طول زندگی، هر روز و هر ساعت آن‌گونه باشد که هست. اگر تعیّن کسی این باشد که بر همه نوع بشر تأثیر بگذارد، معیاری برای خوشبختی یا بدبختی او جز این وجود ندارد که بتواند در راه پرورش استعدادها و کامل کردن آ ثارش موفق شود یا شکست بخورد. هرچیز جز این برایش بی‌اهمیت است. ازاین‌رو می‌بینیم که بزرگان همه‌ی دوران‌ها برای فراغت، بیش از هر چیز دیگر ارزش قائل‌اند، زیرا فراغت هرکس ارزشی برابر با خود او دارد. ارسطو می‌گوید: «به نظر می‌رسد که سعادت در فراغت است.» (اخلاق نیکوماخوس) و دیوگِنِس لائرتی نقل می‌کند که: «سقراط از فراغت به‌مثابه زیباترین موهبت تجلیل می‌کرد.» ارسطو در اخلاق نیکوماخوس نتیجه می‌گیرد که زندگی فلسفی، سعادتمندترین نوع زندگی است.چنان‌که در کتاب سیاست می‌گوید: «کارکردن بدون مانع بر نیروهای ذهنی، از هر نوع که باشد، به معنای سعادت واقعی است.»


    برگرفته از كتاب:
    شوپنهاور، آرتور؛ در باب حكمت زندگي؛ برگردان محمد مبشّري؛ چاپ نخست؛ تهران: انتشارات نيلوفر 1388.

  4. 5 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    سؤالی نیست؟
    ریچارد تمپلر

    سخنی از این جستار: «پرسیدن، ما را از چنگ توسل به این فرض که می‌دانیم بهترین چیز برای ما چیست نجات می‌دهد.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    ‏پرسیدن به شما نوعی فضای تنفس و وقتِ فکرکردن می‌دهد. به جای از کوره در رفتن، بهایندلیل که فکر می‌کنید موقعیت را می‌شناسید، بهتر است چند سؤال بپرسید و حقیقت را دریابید. دراینصورت برای دادن پاسخ منطقی و آرام و درست، مجهزتر خواهید بود. ‏وقتی دیگران واکنش نشان می‌دهند، هراسان می‌شوند، بد تعبیر می‌کنند، به فرضیات توسل می‌جویند، کنترل خود را از دست می‌دهند و بهطور کلی بد رفتار می‌کنند، بازیگران واقعی قواعد سؤال می‌کنند.
    ‏مدام از خود سؤال کنید. بپرسید که چرا فکر می‌کنید بر حقاید یا اشتباه می‌کنید. از خود بپرسید چرا کارهای معینی را انجام می‌دهید، چیزهای دیگری را می‌خواهید و مسیر عملی مشخصی را دنبال می‌کنید. از خود با قاطعیت و بهطور جدی بپرسید، چون شاید کس دیگری این کار را نکند. همه‌ی ما به این کار نیاز داریم. پرسیدن، ما را از چنگ توسل به این فرض که می‌دانیم بهترین چیز برای ما چیست نجات می‌دهد.
    ‏ البته زمانی فرا می‌رسد که باید پرسیدن را متوقف کرد؛ از دیگران و خودمان. شما باید بدانید چه هنگام ‏توقف کنید. یاد گرفتن همه‌ی اینها زمان می‌برد و همه‌ی ما در طی مسیر دچار اشتباه می‌شویم. سؤالی نیست؟


    برگرفته از كتاب:
    تمپلر، ريچارد؛ راه و رسم زندگي بهتر؛ برگردان عباس مخبر؛ چاپ دوم؛ تهران: انتشارات آهنگ ديگر 1387.

  6. 5 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    لحظات واماندگی
    کریستین بوبن

    سخنی از این جستار: «اگر انسان‌ها می‌دانستند که به عالم دیگر راه می‌سپرند، برای صرف غذا ما را به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    آنچه که از زندگان، پس از مرگ باقی می‌ماند، قلب است؛ همان چیزی که مرگ، موفق به از بین بردنش نمی‌شود. چیزی که در مقابل تباهی مقاومت می‌کند. سرچشمه و ریشه‌ی هستی است و همگان از این مطلع هستند. وقیح‌ترین فردی هم که در این جامعه جا خوش کرده است، این موضوع را می داند. حتا میلیاردر احمق و نادانی که می‌تواند همه چیز برای خود خریداری کند، می‌داند مواردی وجود دارد که او در مقابل‌شان احساس فقر می‌کند. او در لحظات واماندگی برای ناچیزترین‌ها کمک می‌طلبد. آنچه دگرگونی می‌آفریند، کمک طلبیدن کودک از خرس پشمالوی بازیچه‌ی اوست. همان‌گونه که یک میلیاردر مایل است شیء بی‌مقداری را که از عزیزی دریافت نموده، در بیمارستان و هنگام مرگ، همراه خود داشته باشد تا از آن نیرو بگیرد. در لحظات بحرانی، ارزش‌ها واژگونه می‌گردند و حقیقت، در پرتو بدبختی آشکار می‌شود. در اصل، عناصر اندکی از واقعیت در اختیار داریم که می‌توانند مایه‌ی آرامش ما باشند. یقین دارم، اگر انسان‌ها می‌دانستند که به عالم دیگر راه می‌سپرند، برای صرف غذا ما را به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند. با غریبه‌ها صحبت می‌کردند. در منزل را به روی بیگانگان می‌گشودند و غذا و گفتگوهایشان را با آن‌ها تقسیم می‌کردند: در روحِ کسی که تازه پذیرای خبر مرگ قریب‌الوقوع خویش شده است، (مرگی که همیشه قریب‌الوقوع است)، اعتبار و نفوذ جامعه در نظرش رو به ضعف می‌نهد و بینشی حقیقی رشد می‌یابد.


    برگرفته از كتاب:
    بوبن، كريستين؛ فروغ هستي؛ برگردان ساسان تبسمي؛ چاپ نخست؛ تهران: نشر باغ نو 1382.

  8. 5 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  9. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    درباره‌ی عشق و زیبایی
    کریشنا مورتی

    سخنی از این جستار: «وقتی مرکز و محیط دایره‌ای وجود نداشته باشد، عشق وجود دارد و هنگامی که عاشق هستید، زیبا هستید.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    شما درباره‌ی زیبایی یا عشق صحبت می‌کنید و درباره‌ی آن‌ها بسیار می‌نویسید، اما هرگز عشق و زیبایی را نشناخته‌اید، به‌جز در لحظات نادری از وانهادن خود. تا زمانی که مرکزی وجود دارد که در اطراف خود، فاصله‌هایی را می‌آفریند، نه عشق وجود خواهد داشت و نه زیبایی. وقتی مرکز و محیط دایره‌ای وجود نداشته باشد، عشق وجود دارد و هنگامی که عاشق هستید، زیبا هستید. وقتی شما به چهره‌ی شخص مقابل‌تان نگاه می‌کنید، از درون یک مرکز یعنی «من» به آن می‌نگرید. آن مرکز موهوم، مرکز آفریننده‌ی فضایی بین شما و شخص مقابل است. به همین علت نیز زندگی‌هایتان این‌چنین تهی یا متحجر و عاری از حس و عاطفه است. شما قادر نیستید عشق و زیبایی را پرورش دهید؛ همان‌گونه که نمی‌توانید حقیقت را از خود اختراع کنید. اما اگر در تمام مدت نسبت به آنچه که انجام می‌دهید، هشیار باشید، می‌توانید هشیاری را پرورش دهید و درنتیجه‌ی آن هشیاری، شما شروع به دیدن ماهیت لذت،‌ آرزو، اندوه، تنهایی و بی‌حوصلگی انسان می‌کنید و بر آنچه که آن را «فاصله» می‌نامید، فائق خواهید شد.


    برگرفته از كتاب:
    مورتي، كريشنا؛ رهايي از دانستگي؛ برگردان مرسده لساني؛ چاپ دوم(جيبي)؛ تهران: انتشارات بهنام 1384.

  10. 4 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  11. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    توان انتقاد
    فریدریش نیچه

    ‏امروزه همه می‌دانند که تحمل انتقاد، نشانه‌ی بارز فرهنگ است. حتی ‏بعضی‌ها می‌دانند که مردان برجسته خواهان و تحریک‌کننده‌ی این انتقاد هستند، ‏زیرا این انتقاد به آنها نشان می‌دهد که بی‌عدالتی آنها در کجاست و اگر این ‏نشانه وجود نداشته باشد، آنها از بی‌عدالتی خود مطلع نمی‌شوند. اما توان انتقاد ‏کردن و حفظ وجدان صادق در مخالفت با آنچه که همیشگی، سنتی و مقدس ‏است، هنری والاتر از تحمل و ‏تحریک انتقاد است و این هنر در فرهنگ ما ‏حقیقتاً بزرگ، نو و شگفت‌آور است. این هنر گامی نهایی در آزاداندیشی ‏است، اما این موضوع را چه کسی می‌داند؟


    برگرفته از کتاب:
    نیچه، فریدریش؛ حکمت شادان؛ برگردان جمال آل احمد، سعيد كامران و حامد فولادوند؛ چاپ چهارم؛ تهران: جامي،1385.

  12. 4 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  13. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    هشدار برای شکست
    ‏جیم رآن

    سخنی از این جستار: «متاسفانه، شکست هیچ‌گاه فریاد نمی‌کشد.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    خطرناک‌ترین چیز در مورد ‏شکست، ظرافت آن است. در کوتاه‌مدت، اشتباهات کوچک، به نظر نمی‌آیند و هیچ اختلافی را ایجاد نمی‌کنند. اصلاً معلوم نمی‌شود که ما داریم شکست می‌خوریم. درواقع، بعضی وقت‌ها این ‏اشتباهات تَل‌اَنبار شده ‏در زمان کامیابی، در زنده‌‏گی ما اتفاق می‌افتند. از ‏آن‌جا که هیچ مشکلی برای ما پیش نمی‌آید و از آن‌جا که هیچ پی‌آمدِ آنی توجه ما را به خودش معطوف نمی‌کند؛ ما به راحتی یک روزمان را سپری ‏می‌کنیم و به روز بعد می‌رویم، خطاهایمان را تکرار می‌کنیم، افکار پلید را ‏از سر بیرون نمی‌کنیم، به آواهای نادرست گوش می‌دهیم و بد انتخاب می‌کنیم و ‏با خود می‌گوییم: چون دیروز آسمان آفتابی نبود، پس کارهای نادرست ‏دیروز، احتمالاً اشکالی ندارد...
    ‏اما باید سواد ما بیش از این باشد! اگر در پایان آن روزی که نخستین ‏اشتباه خود را مرتکب می‌شویم، «آسمان بر زمین می‌آمد»، دیگر هیچ‌گاه آن اشتباه را تکرار نمی‌کردیم. درست مثل بچه‌ای که علی‌رغم هشدارهای والدین‌اش دست خود را داخل یک اجاق داغ فرو می‌کند، ما همه دارای تجربه یا تجربه‌های آنی بوده‌ایم که همراه با قضاوت‌های اشتباه‌مان بوده است.
    ‏متاسفانه، شکست هیچ‌گاه فریاد نمی‌کشد و هشدارهایش را همانند والدین داد نمی‌زند.


    برگرفته از كتاب:
    رآن، جيم؛ پنج قطعه‌ اصلي از پازل زندگي؛ برگردان توحيد فريدوني و رامين درگاهي؛ چاپ دوم؛ تهران: نشر ذهن‌آويز 1388.

  14. 4 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  15. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    داروسازی
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    4,102
    دریافت تشکر: 8,277
    قدرت امتیاز دهی
    2253
    Array
    ارغنون's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : جستارهای فلسفی

    تو به زندگی‌ات معنا می‌دهی
    راندا برن

    سخنی از این جستار: «تو هستی که با نوع ‏احساس خودت به هر چیزی معنا می‌دهی.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    ‏تو به هر چیزی در زندگی معنا می‌دهی. هیچ وضعیتی با برچسب خوب یا بد ‏نمی‌آید. همه چیزخنثی است. رنگین‌کمان یا رعد و برق نه خوب است و نه بد. ‏آن‌ها صرفاً رنگین‌کمان و رعد و برق هستند. تو هستی که با چگونگی حال و ‏هوای خودت در مورد رنگین‌کمان به آن مفهوم می‌دهی. تو هستی که با نوع ‏احساس خودت به هر چیزی معنا می‌دهی. هر شغلی نه خوب است و نه بد. صرفاً شغل است. اما چگونگی احساس تو در مورد شغل، مشخص می‌کند که این شغل برای تو خوب است یا نه.
    هر رابطه‌ای نه خوب است و نه بد. صرفاً یک رابطه است. اما چگونگی احساس تو در مورد ارتباط است که ثابت می‌کند آیا این ارتباط برای تو خوب است یا بد.


    برگرفته از كتاب:
    برن، راندا؛ قدرت؛ برگردان نفيسه معتكف؛ چاپ دوم؛ تهران: ليوسا 1389.

  16. 4 کاربر از پست مفید ارغنون سپاس کرده اند .


  17. #9
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    Architecture
    نوشته ها
    197
    ارسال تشکر
    917
    دریافت تشکر: 461
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Ok پاسخ : جستارهای فلسفی

    نقل قول نوشته اصلی توسط B a H a R نمایش پست ها
    تو به زندگی‌ات معنا می‌دهی
    راندا برن

    سخنی از این جستار: «تو هستی که با نوع ‏احساس خودت به هر چیزی معنا می‌دهی.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    ‏تو به هر چیزی در زندگی معنا می‌دهی. هیچ وضعیتی با برچسب خوب یا بد ‏نمی‌آید. همه چیزخنثی است. رنگین‌کمان یا رعد و برق نه خوب است و نه بد. ‏آن‌ها صرفاً رنگین‌کمان و رعد و برق هستند. تو هستی که با چگونگی حال و ‏هوای خودت در مورد رنگین‌کمان به آن مفهوم می‌دهی. تو هستی که با نوع ‏احساس خودت به هر چیزی معنا می‌دهی. هر شغلی نه خوب است و نه بد. صرفاً شغل است. اما چگونگی احساس تو در مورد شغل، مشخص می‌کند که این شغل برای تو خوب است یا نه.
    هر رابطه‌ای نه خوب است و نه بد. صرفاً یک رابطه است. اما چگونگی احساس تو در مورد ارتباط است که ثابت می‌کند آیا این ارتباط برای تو خوب است یا بد.


    برگرفته از كتاب:
    برن، راندا؛ قدرت؛ برگردان نفيسه معتكف؛ چاپ دوم؛ تهران: ليوسا 1389.
    من کاملا به این جمله اعتقاد دارم
    آغاز کسی باش که پایان تو باشد

  18. کاربرانی که از پست مفید XXehsanXX سپاس کرده اند.


  19. #10
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    Architecture
    نوشته ها
    197
    ارسال تشکر
    917
    دریافت تشکر: 461
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Ok پاسخ : جستارهای فلسفی

    نقل قول نوشته اصلی توسط B a H a R نمایش پست ها
    هشدار برای شکست
    ‏جیم رآن

    سخنی از این جستار: «متاسفانه، شکست هیچ‌گاه فریاد نمی‌کشد.»
    ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
    خطرناک‌ترین چیز در مورد ‏شکست، ظرافت آن است. در کوتاه‌مدت، اشتباهات کوچک، به نظر نمی‌آیند و هیچ اختلافی را ایجاد نمی‌کنند. اصلاً معلوم نمی‌شود که ما داریم شکست می‌خوریم. درواقع، بعضی وقت‌ها این ‏اشتباهات تَل‌اَنبار شده ‏در زمان کامیابی، در زنده‌‏گی ما اتفاق می‌افتند. از ‏آن‌جا که هیچ مشکلی برای ما پیش نمی‌آید و از آن‌جا که هیچ پی‌آمدِ آنی توجه ما را به خودش معطوف نمی‌کند؛ ما به راحتی یک روزمان را سپری ‏می‌کنیم و به روز بعد می‌رویم، خطاهایمان را تکرار می‌کنیم، افکار پلید را ‏از سر بیرون نمی‌کنیم، به آواهای نادرست گوش می‌دهیم و بد انتخاب می‌کنیم و ‏با خود می‌گوییم: چون دیروز آسمان آفتابی نبود، پس کارهای نادرست ‏دیروز، احتمالاً اشکالی ندارد...
    ‏اما باید سواد ما بیش از این باشد! اگر در پایان آن روزی که نخستین ‏اشتباه خود را مرتکب می‌شویم، «آسمان بر زمین می‌آمد»، دیگر هیچ‌گاه آن اشتباه را تکرار نمی‌کردیم. درست مثل بچه‌ای که علی‌رغم هشدارهای والدین‌اش دست خود را داخل یک اجاق داغ فرو می‌کند، ما همه دارای تجربه یا تجربه‌های آنی بوده‌ایم که همراه با قضاوت‌های اشتباه‌مان بوده است.
    ‏متاسفانه، شکست هیچ‌گاه فریاد نمی‌کشد و هشدارهایش را همانند والدین داد نمی‌زند.


    برگرفته از كتاب:
    رآن، جيم؛ پنج قطعه‌ اصلي از پازل زندگي؛ برگردان توحيد فريدوني و رامين درگاهي؛ چاپ دوم؛ تهران: نشر ذهن‌آويز 1388.
    خیلی جالب بود
    آغاز کسی باش که پایان تو باشد

  20. کاربرانی که از پست مفید XXehsanXX سپاس کرده اند.


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تبیین فلسفی از رویکرد مکانیکی و آشوب به تئوری سازمان
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th October 2010, 06:06 PM
  2. مقاله: زبان وهویت فلسفی انسان
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th September 2010, 07:29 PM
  3. مقاله: بررسی اندیشه های فلسفی در شعر بیدل دهلوی
    توسط AreZoO در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 25th September 2010, 05:28 PM
  4. ترمودینامیک
    توسط kab در انجمن مهندسی حرارت و سیالات _تبدیل انرژی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 3rd April 2010, 10:45 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •