دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: جغرافیای جمعیت

  1. #1
    دوست آشنا
    نوشته ها
    680
    ارسال تشکر
    1,474
    دریافت تشکر: 2,216
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    Mr.Engineer's: جدید55

    پیش فرض جغرافیای جمعیت

    پایگاه ملی علوم داده/جغرافیای جمعیت


    تعريف و موضوع جغرافياي جمعيت:
    در قلمرو جغرافياي توصيفي ،جغرافياي جمعيت، گروههاي انساني را از لحاظ توزيع، پراکنش،حرکت و اثري که در محيط خود مي گذارند مورد مطالعه قرار مي دهد. اما در بستر جغرافياي نوين،توصيف ساده توزيع جمعيت ها مقدمه کار جغرافيدان است و در مرحله بعد تشريح و تبيين مسائل جغرافياي مطرح مي شود و جغرافيدان به چگونگي و چراي ترکيب پديده هاي جغرافياي و نتايج حاصل از اين ترکيب ها مي انديشد.

    پراکندگي جمعيت در محيط هاي مختلف جغرافيايي
    سرشماري جمعيت و سيستم ثبت احوال

    جغرافياي جمعيت توجه خاص به نقش موثر محيطهاي طبيعي گوناگون و عوامل جمعيتي چون توزيع، ترکيب، مهاجرت و رشد جمعيتهاي انساني دارد. بنابراين دانشمندان جغرافياي جمعيت جنبه هاي ثابت و متغير محيطهاي مختلف کره زمين را در با رابطه با انسانها در دوره هاي مختلف مورد برسي قرار ميدهند. در اين ميان تاکيد ويژه اي بر اثرات محيط طبيعي و جغرافياي شده است و همين مسئله منجر به تمايز علم جغرافياي جمعيت از جميت شناسي مي شود . علم جمعيت شناسي ،جمعيت هاي بشري را به عنوان يک موضوع واحدبدون در نظر گرفتن رابطه انسان با محيطي که اشغال کرده مورد توجه قرار مي دهند.
    آگاهي به روشهاي مقدماتي جمعيت شناسي براي هر جغرافيدان جمعيت از ضروريات به شمار مي رود .اين روشها همچون ابزار کاري هستندکه عدم استفاده از آنها منجر به اشتباه در برقراري روابط و تجزيه وتحليل عوامل گوناگون مي گردد.
    زلينسکي بر اساس مطالعات خود نتيجه گيري مي کند که شناخت خصوصيات انساني که مورد استفاده جغرافيدان جمعيت واقع مي شود از دو طريق تدوين مي شود
    اول مشخصاتي که به وسيله سرشماري جمعيت بدست مي آيد و دوم آنچه از سيستم هاي ثبت احوال بدست مي آيد.به طور کلي بر اساس اين ديدگاه خصوصيات انساني را مي توان به سه گروه بشرح زير طبقه بندي نمود.
    الف- تعداد مطلق جمعيت
    ب- مشخصات جمعيت:
    1- مشخصات فيزيکي: سن ، جنس، نژاد، شعور وشرايط جسماني
    2- مشخصات اجتماي: ازدواج،فاميل، خانواده،محل سکونت،سواد تعليم و تربيت،زبان،مذهب،مليت وگروه قومي .
    3- مشخصات اقتصادي ودرآمد.
    پ- حرکات جمعيت : باروري و مواليد،مرگ و مير، مهاجرت و تغييرات جمعيتي.

    چگونگي و کيفيت اطلاعات جمعيتي

    يکي از اساسي ترين مشکلاتي که جغرافيدانان جمعيت همواره با آن مواجه بوده و هستند، اينست که اطلاعات جمعيتي از نظر خصوصيت و کيفيت در زمان ومکان تفاوت مي کند.بطور کلي،ممالک و مناطق پيشرفته نسبت به مناطق و کشور هاي عقب مانده داراي آمارهاي جمعيتي بيشتر و دقيقتري ميباشد، و کوششهاي پيگيري در سالهاي اخير به وسيله سازمان ملل متحد بعمل آمده ولي اطلاعات جمعيت در بين برخي از کشورها با عدم دقت و ناهماهنگي بسياري همراه مي باشد.
    اين عدم دقت ناشي از مسائلي است نظير:
    1- روشهاي ابتدايي وناقص جمع آوري اطلاعات جمعيتي
    2- بدبيني مردم نسبت به سرشماريها و ناديده انگاشتتن آن
    3- ارائه اطلاعات نادرست بويژه در مورد سن و شغل
    4-تغييرات دائمي در جمعيت
    5- حذف نواحي غير قابل دسترسي و برخي از گروه هاي جمعيتي
    آمار گيري ابتدايي و مناطق دور از دسترس

    مراحل جمع آوري ،تنظيم و انتشار اطلاعات

    ناهماهنگي اطلاعات جمعيتي نيز از مطالب زير نتيجه مي شود :
    الف- اختلاف در روشهاي آمارگيري و نحوه برداشت و تفسير آنها
    ب- ناهماهنگي و يکنواخت نبودن سيستم سرشماري هاي ملي
    پ- تغيرات فراوان در مرزهاي سياسي و اداري و واحدهاي آماري
    ت- اختلاف شديد در برداشت و تفسير کلماتي نظير زبان ،خانواده،نژاد ،مليت ، اشتغال،جمعيت شهري و غيره
    انواع اطلاعات جمعيتي :
    به طور کلي ، پژوهشگران مسائل جمعيتي به دو جنبه عمده توجه دارند :
    1- خصوصيات جمعيت در زمانهاي معين، پراکندگي جغرافياي و ساختمان يا ترکيب آن
    2- حرکت يا پويايي جمعيت در زمان و مکان ، يا به عبارت ديگر ،افزايش و کاهش جمعيت بر حسب باروري،مرگ و مير و مهاجرت .
    سر شماري :
    نخستين سرشماري کامل در ايالات متحده در سال 1790 صورت گرفت. ايران در نوامبر 1956 (1335 شمسي) براي نخستين بار اقدام به سرشماري سرتاسري نمود
    انجام يک سرشماري از نظر جمعيت شناسان يعني : (انجام کليه عمليات جمع آوري ، تنظيم و انتشار اطلاعات جمعيتي مربوط ،در يک زمان معين در مورد همه افراد ساکن در يک قلمرو خاص )

    ثبت وقايع اساسي:
    معمولا جمع آوري اطلاعات مربوط به مواليد و مرگ و مير که از طريق سرشماري بدست آمده از آن جهت که بصورت پيگير و مداوم جريان نداشته و نيز بدليل آنکه پاسخهاي افراد به پرسشنامه ها دقيق نميباشد ، چندان رضايت بخش نيست . اما ثبت احوال شخصي شامل ثبت مداوم ،اجباري و قانوني مسائلي نظير مواليد ، مرگ و مير ها ،طلاق ، ازدواجها ، جداييها و فرزند خواندگيها از دقت بيشتري برخوردار است .

    ثبت مهاجرتهاي قانوني

    کسب اطلاعات جمعيتي از طريق ثبت نام ها

    ثبت مهاجرتها:
    کيفيت اطلاعات مربوط به مهاجرت معمولا ضعيف تر از اطلاعاتي است که در مورد ترکيب و رشد جمعيت بدست مي آيد .دلائل اين موضوع متفاوت است . مهاجرت به اشکال گوناگوني صورت مي پذيرد که بسادگي نمي توان مشخص وطبقه بندي نمود .آمار مهاجرتهاي بين المللي تنها در مورد تعداد معدودي از کشورها در دسترس است بعلاوه ، همين آمارها نيز غير قابل اعتماد بوده و فاقد خصوصيات يک آمار تطبيقي هستند .
    در گذشته بيشتر اطلاعات مربوط به مهاجرتهاي داخلي از طريق مقايسه سرشماريهاي متوالي و محاسبه افزايش طبيعي جمعيت بدست مي آمد. در حال حاضر برخي از سرشماري ها اطلاعاتي در مورد تغيير سکونتگاه ومحل تولد ارائه ميدهند که برسي مهاجرت را آسانتر مي نمايد .
    ساير منابع اطلاعاتي:
    آنچه در طي مباحث گذشته ذکر شد فقط به منابع عمده کسب اطلاعات جمعيتي اشاره داشت اما در برخي از کشورها براي کسب اطلاعات جمعيتي روش هاي فرعي ديگري نيز وجود دارد مثلا ثبت نام هاي عمومي ،گزارشات وزارت بهداري، دفتر ثبت احوال افراد ناتوان در وزارت کار ،نشريه ماهانه آمار، مراکز ثبت نام انتخابات، وبسياري از منابع ديگر همگي براي مطالعات مشروح جمعيت بکار گرفته مي شود.

    پراکندگي جهاني جمعيت
    توزيع جغرافياي جمعيت جهان:
    جمعيت جهان در سال 1990 به 2/5 ميليارد نفر بالغ گشته که در بيش از 136 ميليون کيلومتر مربع از مساحت خشکيهاي کره زمين (بجز قاره قطب جنوب) پراکنده اند. توزيع قاره اي جمعيت مذکور بصورت ناهماهنگ و به شرح زير مي باشد.

    پراکندگي جمعيت بر حسب عرض جغرافياي


    اروپا و آسيا مجموعاً 5/73 درصد از جمعيت جهان را در بر مي گيرند، ويا به عبارت ديگر آسيا به تنهائي 5/3 جمعيت جهان را در خود جاي داده است. جمعيت آمريکاي لاتين و آمريکاي شمالي روي هم فقط 6/13 درصد از کل جمعيت جهان را شامل مي گردد. جمعيت آفريقا با رشد بسيار سريع خوددر سال 1993 از اروپا پيشي گرفته است.ولي به علت وسعت زياد آفريقا تراکم نسبي جمعيت در آن قاره هنوز از حد نصاب تراکم جهان پاين تر است.
    پراکندگي جمعيت بر مبناي عرض جغرافيايي که از مباحث عمده جغرافياي جمعيت مي باشد بسيار متنوع است. توزيع جمعيت در دو نيمکره زمين بسيار نا متوازن مي باشد، زيرا که کمتر از 10 درصد از جمعيت جهان در نيمکره جنوبي زندگي مي کنند و حال اينکه 90درصد ار جمعيت جهان در نيمکره شمالي ساکن هستند. درنيمکره شمالي جمعيت بصورت بسيار ناهمگوني توزيع شده بدين قرار که حدود 20 درصد از جمعيت جهان بين خط استوا و عرض 20 درجه شمالي، حدود 50 درصد بين مدارات 20 تا 40 درجه شمالي ، 20 درصد بين 40 تا 60 درجه عرض شمالي و کمتر از 5/0 درصد از جمعيت جهان در بالاي مدار 60 درجه عرض شمال استقرار يافته اند .
    همچنين با توجه به نقشه پراکندگي جمعيت جهان در مي يابيم مناطق کم جمعيت بسيار بيشتر و وسيتر از نواحي متراکم مي باشد. بطوري که تقريباً 5/3 خشکيهاي زمين، تراکم سرانه اي کمتر از 5 نفر در کيلومتر مربع داشته و حدود 3/1 کل مساحت جهان را مي توان عملاً خالي از سکنه محسوب داشت

    عوامل جغرافيايي موثر در پراکندگي جمعيت:
    در مطالعه پراکندگي جمعيت، اثرات عوامل بسياري همچون مسائل اجتماعي، طبيعي،اقتصادي، سياسي وتاريخي بايد مورد توجه قرار گيرند. وظيفه جغرافيدان آشکار ساختن تاثيرات اين عوامل نه تنها در يک زمان معين، بلکه بصورتي مداوم مي باشد.نقشه پراکندگي جمعيت همواره در حال تغيير است وعلت ومعلول در زمان و مکانهاي مختلف فرق مي کند. در اين کتاب انسان بيشتر بصورت گروهي مورد توجه است تا انفرادي. به طور کلي عوامل جغرافيايي موثر در توزيع جمعيت را مي توان تحت عناوين زير بيان نمود.
    نحوه کاهش جمعيت با فاصله گرفتن از اقيانوسها

    پراکنش قاره اي جمعيت:
    نواحي فصل مشترک قارها و اقيانوسها،به طور کلي مراکز اصلي تراکم جمعيت را بر گرفته اند و در عوض قسمتهاي داخلي عموماً جمعيتي پراکنده دارند. سه چهارم جمعيت جهان در نواري بفاصله 1000 کيلومتري ازاقيانوسها و دو سوم جمعيت جهان در محدوده به عرض 500 کيلومتر يا کمتر پيرامون اقيانوسها و درياها زندگي مي کنند. و مي توان ادعا کرد که مناطق ساحلي، جوامع انساني را به طرف خود جذب کرده است وبر عکس نواحي مراکز قاره اي عاملي براي تفرق جمعيت بوه است. در اينجا بايد اشاره کرد که عواملي نظير آب هواي معتدل سواحل وامکانات بازرگاني بصورتي عمده در اين تمرکز انساني دخالت داشته اند .موقعيت جغرافيايي ،شکل و اندازه قارها،مخصوصاًدر عرصهاي جغرافيايي نقش حساسي در پراکندگي چمعيت ايفا مي نمايند .گستردگي عظيم خشکيها در عرضهاي بالاي نيمکره شمالي وعدم تاثير اقليم دريايي در اين مناطق يکي از عوامل موثر در پراکندگي جمعيت در اين نواحي مي باشد .وسعت قاره ها در عرضهاي بلند نيمکره جنوبي همين مسأله را در آن سوي کره زمين پديد آورده است .

    پراکندگي عمودي جمعيت
    با برسي جهاني پراکندگي عمودي جمعيت در مي يابيم که تعداد و تراکم جمعيت با افزايش ارتفاع کاهش مي يابد.اين پديده يک مشکل اساسي در بهره برداري از مناطق مرتفع جغرافياي و عدم سازش و انطباق انسانها با چنين محيطهايي مي باشد. ظاهراً 2/56 درصد از جمعيت جهان در ارتفاعي بين صفر تا 200 متر زندگي ميکنند. واين فضا فقط 8/27 درصد کل سطح خشکيها را تشکيل ميدهد.
    کاهش زياد فشار جو و در نتيجه کمي اکسيژن که ارتفاعات زياد حادث ميشود براي زيست بشر خطرناک مي باشد. بنابراين عامل ارتفاع خود بتنهايي يک حد نهايي طبيعي براي سکونت انسانها بوجود مي آورد.
    نمايي از کاهش جمعيت با افزايش ارتفاع

    جمعيت و ناهمواريها:
    دامنه هاي پر شيب،ناهمواريها و پستي وبلنديها هر يک در محدود ساختن فعاليت انسانها ،از قبيل سکونت،کشت و برداشت از زمين نقش مهمي دارند. و بسياري از کوهستانها، به طوري آرام و آهسته در کشورهاي پيشرفته و در حال توسعه اکنون شاهد کاهش تدريجي جمعيت خود مي باشند و اين بدليل تغييرات عظيم در ساختمان اقتصادي و ايجاد امنيت در جلگه ها مي باشد .
    نواحي پايکوهي (piedmont areas) يعني مناطق حد فاصل بين دو محيط متفاوت کوه و جلگه مي باشد. اين نواحي اغلب از مراکز تراکم جمعيت بحساب مي آيند.در مناطق خشک مثل ايران نواحي پايکوهي از امتيازات بيشتري نسبت به دشت و کوهستان بر خوردار مي باشند،و شايد بهمين جهت است که بيشتر شهرهاي بزرگ ايران در نواحي پايکوهي رشد وتوسعه يافته اند تا شهرهائي که در نواحي جلگه و يا مناطق کوهستاني استقرار دارند.
    نمائي از تجمع جمعيت در دامنه ها

    تأثير آب و هوا در توزيع جمعيت :
    تاثير اقليم بر توزيع جمعيت بصورتي شديد پذيرفته شده است،آب و هوا نه تنها مستثيماً بر ارگانيسم انساني اثر مي گذارد بلکه بطور غير مستقيم از طريق تاثير برخاک نباتات و کشاورزي و حيوانات در پراکندگي اجتماعات بشري نيز موثر واقع ميشود.

    تاثير اقليم در نواحي بر توزيع جمعيت

    تعريف شرايط مساعد اقليمي کار بس مشگل مي باشد و اين بدليل تنوعات بسيار اقليمي، تاثير شرايط مساعد بر روشهاي مختلف زندگي و انواع حرفه ها و توانايي روز افزون بشر در ايجاد مصنوعي مناطق کوچک اقليمي،نظير استفاده از دستگاههاي حرارت مرکزي و خنک کننده ها ميباشد به طور کلي مي توان گفت با اينکه تمرکز جمعيتي صد در صد مبتني بر شرايط آب و هواي مناسب نيست،معهذا شرايط حاد اقليمي يکي از عوامل کاهش جمعيت بشمار مي آيد.
    اقليمهاي سرد براي سکونت انسانها نامناسب مي باشند عرضهاي بلند شمالي بيش از 10 /1 کل مساحت خشکيها را در بر مي گيرند در حاليکه فقط کمتر از نيم درصد از جمعيت جهاني را در خود جاي داده اند و در حدود 6/16 ميليون کيلومتر مربع از سطح خشکيهاي کره زمين سردتر از حديست که گياهان بتوانند در آن رشد نمايند . ساير عوامل دفع کننده جمعيتي در مناطق شمالي عبارتند از شبهاي طولاني قطبي و کمي دريافت نور و انرژي خورشيدي و تابستانهاي کوتاه که معمولاًموجب ناراحتيهاي جسماني شده و همچنين باروري انسان را تحت تاثير قرار مي دهد.
    حرارت زياد به تنهاي مانع اسکان جمعيت نيست،ولي اين عامل در ترکيب با بارندگي کم و نا منظم موجب زايل گشتن شرايط سکونتي مي گردد. صحراه ا که يک پنجم از سطح کره زمين را در بر مي گيرد. فقط پنج درصد جمعيت کل جهان را در خود جاي داده اند
    به طور کلي در بسياري از نقاط دنيا شواهد بسياري از تاثير شگرف پديده هاي اب وهوايي بر نحوه توزيع انسانها وجود دارد، و يا بعبارت ديگر نقش اقليم در توزيع جمعيت يکي از عوامل مهم جغرافيايي است نمي توان ناديده گرفت.

    جمعيت و انواع خاک:
    همچون بسياري ديگر از عوامل محيط طبيعي ، نقش خاکها نيز در پراکندگي انسانها غير قابل ترديد است. خاکهاي رسوبي و حاصلخيز دلتا هاي جنوب شرقي آسيا و نيل قادر به تغذيه جمعيت متراکمي از کشاورزان ميباشد همچنين خاکهاي نواحي استپي و خاکهاي جنگل هاي قهوهاي رنگ نيز قابليت واستعداد فراواني براي کشاورز ي و در نتيجه اسکان جمعيت را دارد. فرسايش خاک نيز همچون حاصلخيزي آن در پراکندگي انسانها اثر دارد. و موجب کاهش جمعيت مي شود.

    گرايش جمعيت به نقاط حاصلخيز


    منبع پايگاه ملي داده هاي علوم زمين كشور
    <زندگی یا امید به زندگی کدامیک از اینها؟شایدم سربازی.



  2. #2
    دوست آشنا
    نوشته ها
    680
    ارسال تشکر
    1,474
    دریافت تشکر: 2,216
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    Mr.Engineer's: جدید55

    پیش فرض پاسخ : جغرافیای جمعیت

    عوامل زيستي:
    پراکندگي جمعيت رابطه نزديکي با توزيع انواع گياهان و حيوانات بزرگ و کوچک نشان مي دهد. جنگلها،علفزارها ،باطلاقها،صحاري، مناطقي با پوشش کم گياهي هر يک در رابطه با وسعت،شرايط محيط طبيعي، وفور گياهي، خصوصيات،مردم،تکنولوژي و روشهاي زندگي مردم بومي به نوبه خود به تمرکز يا تفرق جمعيت کمک مي کنند. گياه و حيوان در برسي تاثير گذاري بر جمعيت بشري دو عامل جدا نشدني هستند،و اين ترکيب عوامل زيستي فشار زيادي بر نحوه زيست آدمي اعمال مي نمايد.

    بيماري و گرسنگي:
    تعداد آدميان همواره دستخوش کاهش ناشي از بروز امراض گوناگون بوده است، پراکندگي امراض در زمان و مکانهاي مختلف تفاوت مي نمايد، اين امر نه تنها به علت تغيير در محيطهاي اکولوژيکي است، بلکه بيشتر به دليل تحرک انسان و توانايي روز افزون وي در مقابله با امراض است.

    بيماري و گرسنگي از عوامل کاهش جمعيت

    به طور کلي انواع ميکروبها، انگل ها، باکتري ها و ويروس ها در مناطق گرمسيري بيشتر و سريعتر از نواحي معتدله رشد مي کنند، زيراکه حرارت مناسب اکولوژيکي بالا چرخه زيستي را تسريع مي بخشد.
    چنين به نظر مي رسد که برخي امراض مراکز رشد به خصوصي دارند، تراخم با نواحي نيمه خشک و مديترانه اي منطبق است، تب زرد در مناطق گرمسيري امريکاي جنوبي و افريقا و مرض خواب با محدوده زيست مگس هاي تسه تسه انطباق پيدا مي کند. برخي از بيماريهاي گرمسيري مانند مالاريا تدريجاً به داخل مناطق معدله کشيده مي شود و در آنجا به صورت امراض بومي در مي آيد و امراضي همچون طاعون و وبا از بيماريهاي مخصوص مناطق معتدله مي باشد.
    کمبد تغذيه نتيجه ترکيبي از شرايط جغرافيايي و انساني مي باشد. شايد دو سوم انسانها در جهان از گرسنگي مطلق يا نسبي رنج مي برن، که بالطبع به توانايي جسماني آنان صدمه مي رساند و بسياري از امراض و ناراحتي هاي ديگر نيز نتيجه گرسنگي هاي مزمن بوده که موجب کاهش در رشد جمعيت و عدم تشکيل اجتماعات بشري گرديده است.

    جذب انسانها به وسيله منابع معدني و انرژي زا :
    در هرجا که شرايطي از قبيل توانايي فني و سازمان اجتماعي جهت بهره برداري از منابع معدني و انرژي زا وجود داشته باشد موجب جذب انسانها مي گردد. بديهي است که توسعه صنعتي همرام با پيشرفت تکنولوژي به طور وسيعي اهميت مواد معدني را افزايش مي دهد.

    جذب جمعيت توسط منابع معدني و انرژي

    منابع مختلف معدني از جهات مختلف مانند در دسترس بودن، شرايط جغرافيايي توزيع، چگونگي بهره برداري، آساني اکتشاف، اهميت در توليدات صنعتي و نيز کميت و کيفيت منابع و هزينه هاي حمل و نقل با يکديگر فرق دارند. با توجه به ويژگيهاي منبع مي توان به سادگي تعداد جمعيت مورد نياز را اعلام نمود بنابراين اين منابع به سادگي مي توانند گنجايش و عملکرد وسيعي براي جمعيت فراهم سازند ولي بن به دلايل مختلف اين ظرفيت ممکن است هرگز برابر با تعداد روي آورندگان نباشد. در ميان منابع انرژي، زغالسنگ بيش از نفت، گاز طبيعي، نيروي برق آبي يا نيروي اتمي موجب جذب صنايع در اطراف مراکز استخراج شده است که دلايل آن حجم و وزن بسيار و قيمت کم زغالسنگ و استفاده از آن در ذوب فلزات مي باشد. در هيچ منطقه اي از دنيا همچون اروپاي غربي زغالسنگ بر نحوه توزيع جمعيت اثر نگذاشته است. البته اين ماده در سالهاي اخير اهميت خود را به تدريج با افزايش نيروي برق آبي، انرژي اتمي و ماشين آلات از دست داده است.ساير مواد معدني که توليد کننده انرژي نيستند ،به استثناء سنگ آهن،موجب تمرکز کمتري از صنايع و جماعت انساني شده اند. که در اين زمينه مي توان دلايل گوناگوني چون مقدار ناچيز استخراج،پراکندگي معادن،قيمت زياد و هزينه کم حمل ونقل،قيمت کم و جدا افتادگي معادن کوچک را نام برد.به طور کلي مهمترين مرکز تجمع جمعيت وصنايع در اطراف منابع معدني را مي توان در اوکراين شرقي،قزاقستان شمالي، سيلزي لهستان،دره روهر آلمان،شرق ايالات متحده،برخي جزاير اقيانوس آرام و شهرکهاي معدني افريقاي جنوبي مشاهده نمود.

    پراکندگي جمعيت و فعاليتهاي اقتصادي:
    فعاليتهاي اقتصادي بر حسب نوع مقياس، اثرات مهمي بر توزيع جمعيت دارند .درجوامع کشاورزي پراکندگي جمعيت اصولاً در رابطه با منابع پايدار غذايي وارتباط اين توليد با شرايط جغرافياي طبيعي مي باشد. برخي محصولات که بازده زيادي دارند نسبت به ساير محصولات موجب جذب جمعيت بيشتري مي گردند.در مقابل اقتصادهاي وابسته به دامداري معمولاً همراه با جمعيت متفرق مي باشند.

    پراکندگي جمعيت و فعاليتهاي اقتصادي

    کشاورزي از نظر خصوصيت و تراکم در زمان و مکانهاي مختلف فرق مي کند شايد با يک کلي نگري بتوان گفت که جمعيت کشاورز که هنوز با مظاهر صنعتي آشنا نشده اند هماهنگي بيشتر و نظم بهتري در نحوه توزيع نشان مي دهند تا آ نانکه گرايشهاي جديد توام با مظاهر صنعتي در زندگي اقتصادي خود وارد کرده اند . يکي از عوامل موثر ديگر که تغييراتي در توزيع جمعيت انساني پديد مي آورد پيشرفتهاي فني مي باشد. اين مسئله نه تنها اسکان سرزمينهاي جديد را امکان پذير مي سازد بلکه رشد صنعتي خود موجب جذب تعداد بيشتري از انسانها مي گردد.
    نيروي کار فراوان و مواد غذائي از عوامل اصلي در گرايش به سوي صنعتي شدن هستند اگر چه جوامع غير صنعتي نيز از طريق افزايش قدرت خريد موجب پيدايش قطبهاي جمعيتي مي شوند.صنايعي که به توليد احتياجات اوليه انسانها مي پردازند عموماًدر نزديکي مناطق متراکم جمعيتي استقرار مي يابند و اين امر خصوصاً در کشورهاي در حال توسعه کاملاًبه چشم مي خورند. انقلاب صنعتي موجب گرديد که منابع توليد انرژي که به عنوان رکن اصلي پيشرفت صنعتي قلمداد گرديده نقش خود را در ايجاد تمرکز جمعيتي از دست بدهد در آينده همچنانکه رشد صنعتي روبه افزايش مي گذارد، زمين و منابع معدني اهميت خود را در جذب جمعيت به تدريج از دست مي دهند . از ميان ساير عواملي که در کاهش تدريجي نقش محيط طبيعي در توزيع جمعيت موثر هستند،ميتوان توسعه امکانات تحرکي ، نيروي کارگر،پيشرفت سيستمهاي حمل و نقل،گسترش تجارت و کاهش اهميت استقرار قطبهاي صنعتي در مناطق بخصوص را نام برد. نتيجه کليه عوامل فوق ناهماهنگي در توزيع جمعيت است .
    فعاليتهاي تجاري نيز وابستگي زيادي با تمرکز جمعيت و گسترش شهر نشيني دارد. اين نواحي يک رابطه مستمر ميان عرضه يک اقتصاد پولي،تاسيس شبکه هاي ارتباطي، رشد نقاط تجارتي مهاجرت مردم و شهرگرايي و در نتيجه تمرکز جمعيت به چشم مي خورد.


    اثرات تاريخي و اجتماعي :
    با وجود اثرات متنوع طبيعي و اقتصادي که تا کنون مورد بررسي قرار گرفته است اين نيز مسلم است که چگونگي پراکندگي جمعيت در گذشته تاثير بسياري بر توزيع جمعيت حال و آينده دارد. به عبارت ديگر پراکندگي جمعيت داراي يک خاصيت جبري و تمايل به استقرار در يک منطقه مي باشد در اغلب موارد توزيع کنوني جمعيت روندي است از آنچه که در گذشته نيز وجود داشته است .قدمت تمدن در آسيا نقش مهمي در الگوهاي جمعيتي کنوني اين قرن دارد اگر چه تفرق جمعيت در برخي از ممالک که سابقه طولاني تجمع انساني دارند مثل عراق ممکن است تا حدي به دليل تهاجماتي باشد که در گذشته به اين کشورها شده است.نقشه هاي جمعيتي در دو قاره آمريکاي شمالي و جنوبي که نمايانگر توزيع جمعيت با بسط شبکه راه آهن توسط اروپائيان تطابق دارد.
    عواملي همچون بهداشت ،سطح آموزش ونوع فعاليت بر گسترس جمعيت تاثير مي گذارد

    بطور خلاصه پراکندگيهاي جمعيتي را نمي توان فقط با اشاره به يک زمان معين توجيه کرد اين پراکندگيها بطور مداوم در پاسخ به تغيير تاثيرات و ارزشهاي انساني تغيير م نمايد. از طرفي تغييرات در توزيع جمعيت دستخوش در عامل اصلي يعني مهاجرت و رشد طبيعي (اختلاف نرخ زاد و ولد و مرگ و مير) مي باشد. برخي اوقات ميزان مهاجرت بر رشد طبيعي فزوني مي گيرد گاه اين قضيه بر عکس مي باشد. ليکن تمامي جنبه هاي عوامل اجتماعي و سياسي از قبيل اختلاف فرهنگي، مذهب، سيستم اجتماعي، طبقات اجتماعي، خدمات اجتماعي، پيشرفتهاي بهداشتي ، سطح آموزشي، موقعيت،زمان،خط مشي هاي ملي جمعيتي، تغييرات در محدوديتها و موقعيت مزهاي سياسي و غيره در توزيع جمعيت موثر مي باشند.
    آشکار است که توجيه عواملي که بر الگوهاي پراکندگي جمعيت اثر ميگذارند کار آساني نيست. اين مستلزم تجزيه و تحليل دقيق نقشه هاي توپوگرافي،اطلاعات مشروح آ ب و هوايي، اقتصادي و اجتماعي بوده و بعلاوه نياز به داشتن دانش گسترده اي از گذشته و آگاهي دقيق از پيچيد گي نيروهائي که وجود بشر را در سطح زمين تحت تاثير قرار مي دهند،دارد. شايد اين آسان باشد که براي هر يک از اين عوامل به تنهايي اهميت زيادي قائل شد تنها به دنبال برسي آن شتافت ليکن اين مسلماً به قيمت ناديده انگاشتن ساير عوامل خواهد بود.

    تراکم و پراکندگي جمعيت
    توزيع فضايي جمعيت
    با کمي تعمق و نگرش در اطلاعات جمعيتي و نمايش آن بر روي نقشه هاي توزيع جمعيت و مقايسه جمعيت ممالک مختلف به اين نکته پي مي بريم که جمعيت ساکن سياره ما هرگز بطور يکسان و يکنواخت در سطح زمين پراکنده نشده اند. در برخي از سرزمينهاي کره زمين براي يافتن اجتماعات کوچک انساني ، نياز به پيمودن کيلو مترها مسافت داريم در حاليکه تراکمهاي عظيمي در برخي نواحي بچشم مي خورد گه تصور آن نيز دشوار است. براي شناخت بهتر چگونگي پراکندگي جمعيت تا کنون تلاشهاي بسياري با استفاده از تجزيه و تحليل هاي آماري بعمل آمده است ولي در عمل مشکلات و موانع بيشماري از جمله نابرابري تقسيمات اداري،تنوع محيط طبيعي،پويايي جمعيت و ناهماهنگي اقتصادي نواحي گوناگون بر سر راه مطالعه پراکندگيهاي جمعيت بر روي سطح زمين قرار گرفته که اين خود موجب عدم توفيق کامل در اين زمينه گرديده است. بهر حال جغرافيدانان جمعيت براي مطالعه دقيقتر پراکندگي از زواياي مختلف و تحت عناوين متفاوت به بررسي توزيع جغرافياي جمعيت مي پردازند .
    نمائي از اختلاف جمعيت در محيط هاي مختلف



    تراکم جمعيت (population density)
    مفهوم تراکم جمعيت که حاکي از رابطه بين تعداد افراد و فضاي تحت اشغال آنها مي باشد، يکي از مفاهيم جغرافياي جمعيت مي باشد که بو سيله جغرافيدانان بکار برده شده است نخستين بار شخصي بنام (هنري دريوري هارنس) در سال 1837 از اصطلاح تراکم جمعيت استفاده کرد.
    از آن پس اصطلاح تراکم جمعيت به عنوان وسيله اي براي ارزيابي افزايش و کاهش ومقايسه تراکمهاي موجود و بالقوه جمعيت و در نهايت بعنوان شاخصي براي مقايسه تراکمهاي مساحتي جمعيت به کار گرفته شد.
    نسبت جمعيت ساکن به مناطق قابل کشت

    در مطالعات جغرافياي براي توجيح روابط جمعيت و محيط زيست تراکمهاي زير مورد توجه قرار گرفته است .
    1- تراکم ناخالص جمعيت(تراکم نسبي)
    رابطه و نسبت بين انسان و فضاي تحت اشغال انسان را بيان مي کند، يعني تعداد افراد ساکن در يک واحد سطح را بطور متوسط نشان مي دهد. Dr=p/s
    در رابطه فوق Dr تراکم p تعداد جمعيت و s مساحت تحت اشغال جمعيت بر حسب کيلومتر مربع مي باشد. استفاده از اين روش تا حد زيادي بستگي به وسعت ناحيه دارد.
    تراکم جمعيت قاره ها و کشورهاي جهان بسيار متنوع است . آسيا به عنوان متراکمترين قاره ، در درون خود با تفاوتهاي عمده اي مواجه مي باشد. در سال 1360 تراکم جمعيت تهران 9616 نفر در کيلو متر بود.که از 2360 در منطقه يک تا 50490 نفر در منطقه هفده در نوسان بوده است
    2- پراکندکي جمعيت در رابطه با کاربرد زمين
    چون انسانها بطور روز افزون به سوي مناطق کوچک و پر تراکم (مناطق شهري )روي مي آوردند و نواحي وسيع و کم درآمد را پشت سر رها مي ساختند لازم مي آمد که تجديد نظري در مفهوم تراکم جمعيت از راه تغييراتي در صورت و يا مخرج فرمول تراکم يا هر دوي آنها به عمل آيد.بر اساس چنين تغييراتي،چند روش براي تعين تراکم جمعيت ارائه شده است :
    - تراکم ماندگاهي :
    اين شيوه که عبارتست از تراکم جمعيت در نواحي مسکوني، شخصي بنام رايت به کار برده است در اين روش نواحي غير مسکوني را بر روي نقشه هاي جمعيتي به عنوان مناطق خالي از سکنه نشان مي دهند. در اين روش تراکم جمعيت در رابطه با تعداد جمعيت و اراضي تحت اشغال محاسبه مي شود.
    Ds=P/S
    که در رابطه فوق Ds تراکم مسکوني p جمعيت و s مساحت تحت اشغال جمعيت مي باشد.
    - تراکم طبيعي :
    عبارت از محاسبه نسبت جمعيت ساکن به نواحي قابل کشت. اين تراکم تحت عنوان تراکم فيزيو لوژي براي اولين بار در فرانسه بکار رفته است اين تراکم در برخي از مناطق شايد بر تراکمهاي ديگر برتري داشته باشد، مثلاً در مصر 96 درصد جمعيت در حدود 4 درصد وسعت کشور که قابليت کشاورزي دارد زندگي مي کنند، که تراکم اين ناحيه کوچک به 1250 نفر در کيلومتر مربع بالغ مي گردد .
    تراکم طبيعي نيز بنوبه خود نقايصي دارد از جمله اينکه زمين در مناطق صنعتي و شهري کارآئي لازم را ندارد و از طرف ديگر الزاماً زمين غير قابل کشت، کم نيرو و بدون مصرف نمي باشد. بعلاوه، در بعضي کشورها آمار مربوط به زمين هاي قابل کشت در دسترس نيست.


    - تراکم کشاورزي(بيو لوژيکي) :
    در مفهوم اين تراکم جنبه زيستي انسان مطرح است، و مقايسه اي است بين انسان و زمينهاي زير کشت گاهي تراکم جمعيت در زمينهاي زير کشت محاسبه مي شود ولي عيب اصلي آن اين است که کليه محصولات جنبه غذايي اصلي ندارند مثلاًکوکائين ،قهوه و کائوچو را نمي توان حياتي دانست . تراکم کشاورزي براکم جمعيت کشاورز را نسبت به زمينهاي کشاورزي در نظر مي گيرد. در ايران در سال 1356 حدود 27 ميليون از جمعيت کشور در مناطق روستايي زندگي مي کرده اند و اراضي زير کشت غلات حدود 5/5 ميليون هکتار بود که در اين صورت تراکم کشاورزي در ايران در سال 1356 حدود 5 نفر در هر هکتار اراضي زير کشت غلات بود در صورتيکه تراکم جمعيت در سال 1360 چيزي حدود 30 نفر در کيلومتر مربع بوده است.
    مقايسه بين انسان و زمينهاي زير کشت


    - تراکم حد بحراني :
    مسئله حد بحراني جمعيت عبارتست از ظرفيت پذيرش جمعيت انساني هر منطقه در رابطه با ظرفيت و توان هاي آن منطقه مي باشد ، به عبارت ديگر اين ظرفيت، حد اکثر تراکم جمعيتي است که يک سيستم قادر است به طور دائمي در آن محيط ، بدون اينکه خطري براي زمين بوجود آيد تحمل و تقبل نمايد.
    هر محيط توان پذيدائي جمعيت مشخصي را دارد که وقتي جمعيت به حدي مي رسد که ديگر محيط توان تحمل آنرا ندارد در اصطلاح گفته مي شد که جمعيت بحد بحراني (critical limitation) خود رسيده، وقتي جمعيت بحد بحراني مي رسد يکي از سه حالت به شرح زير ممکن است اتفاق بيفتد .
    الف- وقتي جمعيت بحد بحراني رسيد و در محيط امکان زيست از بين رفت طبعاًافول مي کند و زايل مي شود .
    ب- وقتي جمعيت بحد بحراني رسيد محيط مقاومت ميکند و جمعيت کاهش مي پذيرد و محيط مجدداً توان مي يابد و همچنين جمعيت نيز مجدداً توان مي يابد و همچنين جمعيت نيز مجدداً افزايش پيدا ميکند اين حالت بصورت تناوبي تکرار مي شود.
    ج- وقتي جمعيت بحد بحراني رسيد محيط در مقابل افزايش جمعيت مقاومت مي کندو در اين صورت جمعيت فقط با بهره کشي محدود از محيط بي رمق در حد بحراني بدون افزايش و يا کاهش به زندگي ادامه مي دهد .
    تراکم جمعيت در محيط هاي مختلف
    تراکم عمودي در محدوده هاي شهري


    - تراکم اقتصادي :
    ايده مربوط به تراکم اقتصادي جمعيت اولين بار در سال 1934 بوسيله جمعيت شناس فرانسوي سيمون ارائه گرديد او با در نظر گرفتن تعدادي از شاخصهاي اقتصادي فرمولي را ارائه مي دهد. که با به کار بردن فرمول تراکم اقتصادي مي توان به تراکم متناسب جمعيتي در يک دوره زماني مشخصي دست يافت. اما اين فرمول تا زماني که سيستمهاي متفاوت اقتصادي و تکامل اجتماعي مورد بررسي قرار نگرفته است کافي نبوده و کامل نمي باشد.
    - تراکم مسکوني:
    مفهوم رايج تراکم جمعيت به عنوان نسبت بين جمعيت و مساحت زمين براي جوامع صنعتي و شهري ضابطه کم ارزشتري را نسبت به جوامعي که به طور عمده کشاورز و روستايي هستند به دست مي دهند.در محاسبه تراکمهاي جمعيت شهري مخرجهاي گوناگوني را مي توان مورد استفاده قرار داد، از جمله :
    مجموع مساحت شهري ، مساحت نواحي ساخته شده ، مساحت خالص قطعات ساخته شده و اراضي تحت استفاده خدمات اتفاقي، مساحت ناخالص نقاط ساخته شده و اراضي تحت مصارف خدماتي مانند خيابانها وپارکها.
    به هر حال اين تراکمها ايده مختصري درباره تراکم و شلوغي موجود در شهر ها بدست مي دهند، جائي که گسترش عمودي تا حدي نسبت بين انسان و استفاده از زمين را خنثي مي کند مطالبي در مورد تمرکز مردم در داخل ساختمانها، منازل و اتاقها بيان نمي دارد.
    <زندگی یا امید به زندگی کدامیک از اینها؟شایدم سربازی.



  3. #3
    دوست آشنا
    نوشته ها
    680
    ارسال تشکر
    1,474
    دریافت تشکر: 2,216
    قدرت امتیاز دهی
    38
    Array
    Mr.Engineer's: جدید55

    پیش فرض پاسخ : جغرافیای جمعیت

    شاخصهاي تمايل مرکزي در توزيع جمعيت:
    تعداد از روشهاي گرافيکي در نمايش تمرکز جمعيتي براي متوسط موقعيت جمعيت تا کنون بکار گرفته شده است. متوسط مرکزي يا نقطه متوسط جمعيت به نامهاي مختلفي از قبيل، نقطه اتکا، مرکز ثقل يا نقطه تعادل جمعيتي ناميده شده است. ارزش جمعيتي اين نقطه مي تواند براي تمام واحد هاي جمعيتي که بطور فرضي در يک سطح همگن توزيع شده اند به کار رود.
    در ميان شاخص هاي مختلف تمايل مرکزي،نقطه تعادل جمعيتي مي تواند بيشتر از ديگر شاخصها در يک دوره از زمان مفيد باشد . از نواقص عمده تعين نقطه تعادل تاثير بيش از حد نقاط دور نقطه تعادل مي باشد.
    مرکز نمائي پراکندگي جمعيت:به حد اکثر تراکم در سطح بر مي گردد،موقعيت آن ممکن است تحت تاثير اندازه نواحي مورد نظر قرار گيرد . نماي جمعيتي که داراي بيشترين جمعيت باشد.بيشتر کشور ها يک مرکز نمائي جمعيت دارند. از جمله لندن، پاريس،تهران،مثالهاي چشمگيري از مراکز يک نمايي(Uni-mode ) براي کشور هاي خود مي باشند.
    تمرکز يک نمائي جمعيت در شهرهايي مانند لندن ، پاريس ، تهران


    تمرکز سنجي جمعيت:
    درجه تراکم در جائي که جمعيت در يک نقطه متمرکز باشدبه حد اکثر رسيده و در جاي که جمعيت به صورتي نابرابر پراکنده باشد به حداقل مي رسد.ميزان تمرکز جمعيت را مي توان از طريق سنجش پراکندگي هر واحد تراکمي جمعيت و محاسبه مجموع آنها بدست آورد.

    مقايسه بين مناطق شهري و روستايي

    يکي از روشهاي اندازه گيري تراکم جمعيت استفاده از منحني لورنز است که براي سنجش درصد مشخص از جمعيت که ثروت و يا اراضي مزروعي مشخصي را در اختيار دارند به کار گرفته شده است.
    موقعيت درصدهاي تراکمي ،يا وسعت اراضي در رابطه با محور y و درصد تراکمي جمعيت در رابطه با محور x نقطه گذازي مي شود.حد مطلوب در جايي است که جمعيت نسبي مشابه باشند،در اينصورت منحني خط مورب را دنبال مي کند حد نهايي ديگر در حالتي است که جمعيت در يک نقطه اي جمع شده باشد که در اين حالت منحني بر محور x منطبق مي گردد.بين اين دو حد نهايي، درجات پراکندگي جمعيت با دور شدن منحني از خط مورب کاهش مي يابد. شيب منحني،تراکم در يک نقطه ويا ميزان جمعيت آن نقطه را بدست مي دهد.و در جايي که اين شيب 45 درجه باشد شيب خط مورب با منحني پراکندگي مساوي است .

    شهر نشيني

    جمعيت هاي شهري و روستايي:
    جمعيتهاي ساکن شهرها از لحاظ نحوه توزيع،تراکم، شيوه هاي زندگي،ساختمان و رشد با جمعيت ساکن مناطق روستايي تفاوت چشمگيري دارند که اين اختلافها در بحثهاي آينده مورد برسي قرار خواهند گرفت. در اين بحث مناسب است که توجهي به تعريف شهر و روستا گرديده و جريانات شهر نشيني و اندازه و توزيع جمعيتهاي شهر و روستايي مورد نظر قرار گيرد بديهي است که در اين بحث از تجاوز به قلمرو جغرافياي شهري و جغرافياي روستايي اجتناب خواهد شد،

    فرق بين شهر روستا :
    تميز و تشخيص شهر از روستا براي جغرافيدان جمعيت، يک مشکل به شمار مي رود. جامعه شناسان اصطلاح جمعيت شهري را به ساکنين شهرها يعني جا ئيکه خا نه ها در نزديکي هم تمرکز يافته و يا به وسيله يک طرح خيابان بندي شده شکل پذيرفته باشد و در عين حال زندگي مردم داراي وابستگيهاي اجتماعي و اقتصادي بوده واز امکانات فرهنگي و اداراي بهره مند باشند اختصاص مي دهند.
    جمعيت مورد خاصي است که که گاهي مي تواند ملاک تشخيص شهر از روستا باشد. با وجود اين موارد زير هم تا حدودي در تميز شهر از روستا مي تواند مورد توجه قرار گيرد.
    تفاوت معيشت در ابر شهرها وشهرهاي وابسته به کشاورزي


    - نوع معيشت
    به سادگي امکان ندارد که خطي ترسيم شود و اين خط بتواند جمعيت شهري را از روستايي جدا نمايد. اصولاً اختلاف زيادي بين سکونتگا ههاي روستايي و شهري به خصوص در کشورهاي پيشرفته وجود ندارد . ارتباط شهر هاي کوچک و روستاهايي که در حاشيه قرار دارند شرايطي را بوجود مي آورد که فرهنگ شهري و روستايي در هم مي آميزد. در چنين مو قعيتي عده زيادي وجود دارندکه ظاهراً در روستا ها زندگي مي نمايند. ولي به طور کلي داراي نظام اقتصادي شهري هستند.بنابر اين تعيين يک شاخص شهرنشيني براي چنين مردمي مشکل مي باشد. تقريباً به همين دلايل است که در ايالات متحده مرسوم گرديده که جمعيت شهري را به دو قسمت جمعيت ابر شهرها و شهرهاي ديگر و جمعيت روستاها را به روستاهاي داراي مزرعه (با معيشت وابسته به کشاورزي)و روستاهاي بدون مزرعه (با معيشت غير وابسته به کشاورزي) تقسيم مي نمايند. اين شيوه تقسيم شايد قابل اعمال در بسياري از کشورها منجمله ايران باشد زيرا که در ايران کليه جمعيت روستائي اگر چه در روستاها زندگي مي کنند ولي معيشت آنها متکي به بهره برداري از زمين نمي باشد.

    - سيماي ظاهري
    شهرها و روستاها از نظر ويژيگيهاي منحصر به خود و عملکردشان از نظر چشم انداز داراي اختلافات زيادي با يکديگر هستند که اين اختلاف منظر در اکثر شهرهاي غربي، بچشم مي خورد. اگر چه شکل ظاهري تقريباً يک نواخت که در اغلب شهرهاي غربي وجود دارد. اين اختلاف در اکثر روستاهاي کشورهاي جهان متفاوت است مثلاً برخي از روستاهاي کشورهاي پيشرفته از نظر چشم انداز با بساري از شهرهاي کشورهاي در حال توسعه برابري مي نمايند،ولي بايد توجه داشت که هدف تميز شهر از روستا در يک کشور است نه در سطح جهاني، و به همين جهت شکل ظاهري يک استقرار گاه در هر کشور ، شهر يا روستا بودن آن را تعين مي کند.
    - سازمانهاي اداري و جمعيت
    ديدگاههاي متعددي از نظر جمعيتي براي تشخيص شهر از روستا در کشورهاي جهان وجود دارد که مانع مقايسه و تشخيص شهر از روستا در سطح بين المللي مي گردد. به طور کلي کلي با توجه به نقطه نظرهاي نسبتاً قابل قبول به منظور طبقه بندي جمعيت شهري و روستايي به وسيله دستور العملهاي سرشماريها، از چهار روش استفاده مي کنند که عبارتند از:
    1- طبقه بندي بخشهاي اداري يا واحدهاي سياسي کشور در اين طبقه بندي جمعيت واحد هاي سياسي به جمعيتهاي شهري و يا روستايي بر اساس معيارهاي انتخاب شده تقسيم مي گردد. که بر روي نقشه ها و گزارشها کاملاً شهر از روستا مشخص است
    2- مراکزداراي بخشهاي اداري را به عنوان شهر و باقيمانده را جزو مناطق روستايي طبقه بندي مي کنند.از کشور هاي تابع چنيين روشي مي توان برزيل،کلمبيا،هندوراس، پرو،مصر،ترکيه را نام برد.
    3- طبقه بندي جمعيتي با ملاک تعداد جمعيت : عموماً شهرها را به عنوان ساکنين مکانهاي با جمعيت به هم فشرده (با تراکم زياد) به حساب مي آورند. و براي آن حد اقل جمعيت را تعيين مي نمايند. اين ميزان حداقل جمعيت به مقدار قابل ملاحظه اي از کشوري به کشور ديگر متفاوت است . مثلاً در دانمارک 200 نفر، آلباني400 نفر ، آرژانتين 2000 نفر و ايران 5000 نفر مي باشد.
    4- تفکيک شهر از روستا بر اساس فعاليتهاي اقتصادي.روستاها عموماً مراکز فعاليتهاي کشاورزي و شهرها مراکز فعاليتهاي غير کشاورزي مي باشند. در برخي از کشورها مانند و يوگسلاوي نحوه تميز شهر از روستا بر چنين معياري استوار است.
    يک نظريه با طرفداران زيادي در کشورهاي توسعه يافته وجود دارد که طرفداران اين ديدگاه معتقد هستند که اصولاً نبايد و يا نمي توان خطي براي تفکيک جمعيت شهري و روستايي تقسيم نمود، زيرا که اصولاً جمعيتها بهم پيوسته و غير قابل تفکيک مي باشند نمونه بارز اين مطلب، تاثير چشمگير شهر هاي شمالي ايران در روستاهايي مي باشد که در مجاورت آنها قرار دارند، جائي که حدود 5 ميليون نفر در يک کمر بند به هم فشرده از روستاهاي کوچک و شهر هاي کم جمعيت متصل به هم سکني گزيده اند و اختلاط نواحي مسکوني به نحوي است که تصور مرز مشخصي براي شهرها، حومه هاي شهري و روستا ها بسيار دشوار گشته است، همچنين در ممالک توسعه يافته که بسياري از مظاهر تمدن و شهر نشيني در مناطق روستايي وجوددارد، تميز نواحي و بخصوص شهر از زوستا حتي غير ممکن است،

    نسبت جمعيت شهري به روستاي
    نسبت جمعيت شهر به روستا براي مقايسه در سطح جهاني، به خاطر مشکل بودن تشخيص مراکز شهري از روستايي به طور دقيق ممکن است ارزش چنداني نداشته باشد، محققين براي مقايسه در سطح جهاني عموماً از يک اندازه و يا يک گروه جمعيت استاندارد استفاده مي نمايند. براي نمونه ،مکانهاي که جمعيت بيشتر از 20000 نفر جمعيت داشته باشد،مناطق شهري در نظر گرفته مي شوندکه در اين صورت مي توان نسبت شهر نشين را به روستانشين تعين تعيين کرد. محاسبه نسبت جمعيت شهري به روستايي اصولاً در داخل يک استان،داراي دقت بيشتري است. به طور کلي امروزه حدود 137 کشور از 225 کشور مستقل جهان، داراي اکثريت شهر نشين مي باشند.

    شهر نشيني
    اصطلاح شهر نشيني مانند برخي ديگر از اصطلاحات علمي داراي مفهوم روشني نيست و اغلب براي تشخيص آن دچار اشکال مي شوند. به همين منظور معيارهاي زير براي تشخيص شهر نشيني توسط گروهي از جغرافيدانان به کار برده شده است
    1- تراکم نسبي جمعيت ساکن در مراکز شهري ، که اين تراکم معمولاً نسبت به مناطق روستايي بالا مي باشد
    2- نسبت رشد جمعيت ساکن در مراکز شهري به کل جمعيت .
    3- افزايش تعداد افراد ساکن در مراکز شهري يک ناحيه . مراکز شهري معمولاً بيشتر از مراکز روستايي با افزايش جمعيت مواجه هستند.
    4- تکامل اجتماعي که به وسيله شهر نشيني در يک جمعيت ظاهر مي شود
    5- گسترش سريع محدوده شهري
    به اين نکته بايد توجه داشت که رابطه خيلي کمي بين طبيعت شهر نشيني و رشد جمعيت وجود دارد بدين معني که بسياري از مراکز شهري توسعه پيدا مي نما يند، بدون اينکه جمعيت آنها به همان نسبت افزايش يابد، در حالي که در برخي ديگر از مراکز شهري جمعيت رو به فزوني مي گذارد بدون آنکه شهر بدان نسبت توسعه پيدا نمايد بنابراين رشد جمعيت شاخص خوب و متناسبي از توسعه شهر نيست . از ويژگيهاي شهر هاي بزرگ هر چه بيشتر گسترده شدن آنها است . به اين معني که وقتي شهري امکان رشد مي يابد ، نه تنها روستا هاي اطراف خود ،بلکه شهر هاي کوچک را نيز فرا مي گيرد و شهر نشيني بيش از پيش توسعه مي يابد. گيبز پيشنهاد نموده است که تمرکز جمعيت تابع پنج مرحله ترکيبي زير است
    مرحله اول : وقتيکه ميزان افزايش جمعيت در روستا بيشتر و يا حداقل مساوي نرخ افزايش جمعيت شهرها گردد، شهر نشيني بزرگ پديدار مي شود و يا به عبارت ديگر با افزايش جمعيت، روستا ها به شهر هاي کوچک و شهر هاي کوچک به شهر هاي بزر گ و بزرگتر تبديل مي گردند.
    مرحله دوم : نرخ رشد جمعيت در شهر ها به دليل مهاجرت روستائيان به شهر از رشد جمعيت روستايي بيشتر مي شود. و شهر هاي بزرگ با نسبت بالائي از مشاغل کارگري ظاهر مي گردند.
    مرحله سوم : چون ميزان مهاجرت روستائيان به شهرها از رشد طبيعي جمعيت روستايي افزونتر است،بنابراين روستاها با کاهش جمعيت مواجه مي گردند.کاهش جمعيت بسياري از روستاهاي ايران و در بسياري موارد متروک شدن 30 هزار روستا در سالهاي اخير مي تواند مثال بارزي بر اين مطلب مي باشد.
    مرحله چهارم : همچنانکه مهاجرت از روستا ها به شهر به آرامي کاهش مي يابد، به موازات آن مراکز بزرگ شهري يک جاذبه قويتري بر روي شهر هاي کوچک اعمال مي نمايد . که در اين صورت يک منبع مهاجرتي جديد به وجود مي آيد و سرانجام جمعيت اين مراکز متعدد کاهش مي يابد.همين مسئله را در شهر تهران مي توان مشاهده نمود. امروزه اکثر مهاجريني که به تهران مي آيند از شهر هاي کوچک هستند تا روستا ها و به واسطه اشباع فضاي مسکوني تهران، از اين شهر خارج شده و به حومه ها روي مي آورند در نتيجه دهها مراکز پر جمعيت شهري مثل اسلام شهر، رجايي شهر و غيره در اطراف تهران ظاهر گرديده است .
    مرحله پنجم : تمرکز جمعيت اصولاًنبايد به صورتي باشد تا همگي مردم در مراکز بزرگ شهري گرد آيند. توسعه در امر ارتباطات، امروزه جمعيتها را قادر مي سازد که در مراکز کم تراکم زندگي نمايند و در فواصل نسبتاً طولاني رفت و آمد کنند. و بدين صورت از مراکز با تراکم زياد فاصله بگيرند.
    - توزيع شهرها در رابطه با اندازه آنها
    - نسبت جمعيت شهري به روستايي يک کشور ممکن است ارتباط ضعيفي با توزيع فراواني شهرها در رابطه با اندازه آنها داشته باشد. ايده ها و فرمولهاي گوناگوني از سوي جغرافيدانان جمععيت در مورد اندازه طبقات شهرها و مراتب شهر نشيني ارائه شده است که در اينجا فقط ميانه جمعيتي نقاط مسکوني را ذکر مي کنيم که جمعيت کشور را به دو قسمت مساوي تقسيم مي کند.
    <زندگی یا امید به زندگی کدامیک از اینها؟شایدم سربازی.



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جغرافیای امپراتوری روم
    توسط Mr.Engineer در انجمن سایر گرایش ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd August 2011, 09:24 PM
  2. جغرافیای انسانی
    توسط Mr.Engineer در انجمن جغرافیای انسانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th July 2011, 07:22 PM
  3. معرفی: ۱۴ دیکتاتوری که بیش از ۲ دهه، در قدرت هستند
    توسط Rez@ee در انجمن اخبار
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 18th March 2011, 04:19 PM
  4. منابع کارشناسی ارشد - تمام رشته ها
    توسط آبجی در انجمن دانستنيها( علمي، آموزشي)
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: 16th August 2010, 01:27 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th December 2009, 01:14 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •