دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 13 از 13 نخستنخست ... 345678910111213
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 128 , از مجموع 128

موضوع: حماسه حسینی 1

  1. #121
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    حق‏خواهی و حق‏پرستی بود ، آنهائی كه پرچم توحيد را در دنيا به اهتزاز
    درآوردند و مستقر كردند ، آنهائی كه منادی عدالت بودند ، منادی حريت و
    آزادی بودند . ما و شما كه اينجا نشسته‏ايم مديون قطرات خون آنها هستيم ،
    مديون حماسه‏های آنها هستيم . حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) سراسر وجودش‏
    حماسه است .
    روانشناسها خصوصا كسانی كه بيوگرافی می‏نويسند ، كوشش می‏كنند برای‏
    روحيه‏ها يك كليد شخصيت پيدا كنند . می‏گويند شخصيت هر كس يك كليد
    معين دارد ، اگر آن را پيدا بكنيد سراسر زندگی او را می‏توانيد توجيه‏
    بكنيد . البته بدست آوردن كليد شخصيت افراد خيلی مشكل است ، خصوصا
    شخصيتهای خيلی بزرگ . عباس‏محمودعقاد دانشمند متفكر مصری ، كتابی نوشته‏
    بنام عبقريةالامام و در اين كتاب اظهار نظر می‏كند كه : من كليد شخصيت‏
    علی را در فروسيت جستجو و پيدا كردم . علی ، مردی است كه در سراسر
    زندگيش چه در ميدان جنگ ، چه در محيط خانواده ، چه در محراب عبادت ،
    چه در مسند حكومت و در هر جائی ، روح مردانگی وجود دارد . فروسيت يعنی‏
    مردانگی ، و مردانگی مافوق شجاعت است . او می‏گويد كليد شخصيت علی ،
    مردانگی است . ملای‏رومی حدود هفتصدسال قبل از او به اين نكته پی برده‏
    بوده است كه در علی ، چيزی بالاتر از شجاعت وجود دارد .
    در آن داستان معروف وقتی علی عليه‏السلام دشمنش را به زمين زد و خواست‏
    او را بكشد ، آن مرد آب دهان خود را به صورت علی ( ع ) انداخت‏

  2. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


  3. #122
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    و علی ( ع ) در آن لحظه او را نكشت و برخاست و قدم زد و بعد كه آمد سر
    او را ببرد آن مرد سؤال كرد : چرا اول مرا نكشتی ؟ گفت چون من تحت‏
    تأثير غضب خودم قرار گرفتم و نمی‏خواستم دستم حركت بكند در حالی كه خشم‏
    خودم هم تأثير داشته باشد ، بلكه می‏خواستم تو را در راه رضای خدا و
    هدفهای كلی خلقت كشته باشم . مولوی اين داستان را خيلی عالی به نظم‏
    درآورده است . اين نظم دو بيت دارد كه به نظر من بهتر از اين در مدح‏
    علی ( ع ) گفته نشده است ، می‏گويد :


    تو ترازوی احدخو بوده‏ای بل زبانه هر ترازو بوده‏ای در شجاعت شير ربانيستی در مروت خود كه داند كيستی

    در بيت دومش كه مورد نظر من است می‏گويد :
    در شجاعت ، تو اسدالله هستی اما در مروت و مردانگی كه ما فوق شجاعت‏
    است ، هيچكس نمی‏تواند تو را توصيف بكند ، تو مافوق توصيف هستی . اين‏
    مرد مصری هم به اينجا رسيده است كه به عقيده او كليد شخصيت علی ( ع )
    مروت است ، مروئت است ، فروسيت است .
    ادعای اينكه كسی بگويد من كليد شخصيت كسی مانند علی ( ع ) يا
    حسين‏بن‏علی ( عليهماالسلام ) را بدست آورده‏ام ، انصافا ادعای گزافی است ،
    و من جرأت نمی‏كنم چنين سخنی بگويم ، اما اين قدر می‏توانم ادعا بكنم كه‏
    در حدودی كه من حسين ( ع ) را شناخته و تاريخچه زندگی او را خوانده‏ام و
    سخنان او را كه متاسفأنه بسياركم به دست ما رسيده است ( 1 ) به دست‏

    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 - علت اينكه مقدار كمی از سخنان حسين عليه‏السلام بدست ما رسيده  اين‏ 
    است كه عصر اموی ، عصر اختناق و سانسور درباره علی ( ع ) و >

  4. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


  5. #123
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    ولاح بحكمتی نورالهدی فی ليال فی الضلالة مدلهمه يريد الجاحدون ليطفؤن و يابی الله الا ان يتمه

    ( 1 )
    سخنان بسيار محدودی كه از حسين عليه‏السلام به ما رسيده همين طور است .
    اينها مربوط به حادثه عاشورا هم نيست ، مربوط به قبل از آن است و ربطی‏
    به آنجا ندارد . سخن ديگر از او اين است : « موت فی عز خير من حياش فی‏
    ذل » مردن با عزت و شرافت از زندگی با ذلت بهتر است . جمله ديگری كه‏
    باز از او نقل كرده‏اند اين است : « ان جميع ما طلعت عليه الشمس فی‏
    مشارق الارض و مغاربها ، بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من اولياء
    الله و اهل المعرفة بحق الله كفيئی الظلال » ( 2 ) ضمنا شما از اينجا
    بفهميد يك مردی كه حماسه الهی است فرقش با ديگران چيست ؟ می‏گويد جميع‏
    آنچه خورشيد بر آن طلوع می‏كند ، تمام دنيا و مافيها ، دريای آن و خشكی آن‏
    ، كوه و دشت آن در نزد كسی كه با خدای خودش آشنائی دارد و عظمت الهی‏
    را درك كرده است و در پيشگاه الهی سر سپرده است ، مثل يك سايه است .
    بعد اين‏طور ادامه می‏دهد : « الا حر يدع هذه اللماظة لاهلها » ( 3 ) آيا يك‏
    آزادمرد پيدا نمی‏شود كه به دنيا و مافيهای آن بی‏اعتناء باشد ؟ دنيا و
    مافيها برای انسانی كه بخواهد خود را برده و بنده آن بكند ، به آن طمع‏
    داشته باشد و آن را هدف كار خودش قرار بدهد ، مثل لماظه است می‏دانيد
    لماظه چيست ؟ آدم وقتی غذا می‏خورد ، لای دندانهايش


    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 - بحارالانوار ، ج 44 ، ص                                    . 194  
    2 و 3 - لمعة من بلاغةالحسين ، ص 95 ، به نقل از نفس‏المهوم            
    حاج‏شيخ‏عباس‏قمی .

  6. 2 کاربر از پست مفید ashkan سپاس کرده اند .


  7. #124
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    يك چيزهايی ، مثلا يك تكه گوشتی باقی می‏ماند كه با خلال آن را درمی‏آورد ،
    همان را لماظه می‏گويند . يزيد و ملك يزيد و دنيا و مافيهايش در منطق‏
    حسين عليه السلام لماظه هستند . بعد می‏گويد ، ايهاالناس در دنيا بجز خدا
    چيزی پيدا نمی‏شود كه اين ارزش را داشته باشد كه شما جان و نفس خودتان‏
    را به آن بفروشيد ، خودتان را نفروشيد ، آزاد مرد باشيد ، خودفروش‏
    نباشيد .
    جمله‏ای ديگر : « الناس عبيدالدنيا » مردم را به حالت بردگی و
    بندگيشان اين طور تحقير می‏كند كه عيب مردم اين است كه بنده‏دنيا هستند ،
    برده‏صفت هستند ، بنده مطامع خودشان هستند . روی همين جهت ، دين كه جوهر
    آزادی است و انسان را از غير خدا آزاد و بنده حقيقت می‏كند ، در عمق‏
    روحشان اثر نگذاشته است « و الدين لعق علی السنتهم يحوطونه ما درت‏
    معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون » ( 1 ) .
    ابوذر غفاری را عثمان تبعيد می‏كند و اعلام می‏كند كه احدی حق ندارد اين‏
    مرد را كه از نظر حكومت مجرم است مشايعت كند . ولی علی ( ع ) اعتنا به‏
    اين فرمان خليفه نمی‏كند كند و خودش و حسن و حسين ( عليهماالسلام ) او را
    مشايعت می‏كنند . هر كدام از آنها جمله‏هائی دارند ، حسين‏بن‏علی (
    عليهماالسلام ) هم جمله‏ای دارد كه مبين پرتو روحش است . ابوذر شيعه علی‏
    ( ع ) است و در سنين عمری مانند سنين علی ( ع ) ، و شايد هم از علی ( ع‏
    ) بزرگتر باشد لذا
    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 - تحف العقول ، ص 250 و مقتل الحسين ، مقرم ، ص 231 و مقتل الحسين‏ 
    خوارزمی ، ص 237 ، و فی رحاب ائمةاهل‏البيت ، ج 3 ، ص          . 101

  8. 2 کاربر از پست مفید ashkan سپاس کرده اند .


  9. #125
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    فان عشت لم اندم و ان مت لم الم كفی بك ذلا ان تعيش و ترغما (1)

    به من می‏گوئيد نرو ، ولی خواهم رفت . می‏گوئيد كشته می‏شوم ، مگر مردن‏
    برای يك‏جوانمرد ننگ است ؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست‏
    باشد و بخواهد برای آقائی و رياست كشته بشود كه می‏گويند به هدفش نرسيد
    . اما برای آن كسی كه برای اعلای كلمه حق و در راه حق كشته می‏شود كه ننگ‏
    نيست . چرا كه در راهی قدم برمی‏دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا
    قدم برداشته‏اند .
    پس چون در راهی قدم بر می‏دارد كه با يك آدم هلاك شده بدبخت و
    گناهكار مثل يزيد مخالفت می‏كند بگذار كشته بشود . شما می‏گوئيد كشته‏
    می‏شوم ، يكی از اين دو بيشتر نيست : يا زنده می‏مانم يا كشته می‏شوم .
    « فان عشت لم اندم » اگر زنده ماندم ، كسی نمی‏گويد تو چرا زنده ماندی .
    « و ان مت لم الم‏» و اگر در اين راه كشته بشوم ، احدی در دنيا مرا ملامت‏
    نخواهد كرد اگر بداند كه من در چه راهی رفتم ،
    كفی بك ذلا ان تعيش و ترغما
    ، برای بدبختی و ذلت تو كافی است كه زندگی بكنی اما دماغت را به خاك‏
    بمالند . باز می‏بينيد كه حماسه

    پاورقی :

    ، ص 69 و مقتل الحسين ، مقرم ، ص 217 و بحارالانوار ، ج 45 ، ص 238 و
    ارشادشيخ‏مفيد ، ص 225 ، در اين سه كتاب آخر ، اين ابيات بغير از بيت‏
    سوم و در كتاب اعلام‏الوری ص 230 بغير از بيت سوم و چهارم ذكر شده است.
    1 - فی رحاب ائمةاهل‏البيت ، ج 3 ، ص 97 و مناقب ابن‏شهرآشوب ، ج 4

  10. #126
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    است . در بين راه نيز خطابه می‏خواند و می‏فرمايد : « الا ترون ان الحق لا
    يعمل به و ان الباطل لا يتناهی عنه » ( 1 ) ، بعد در آخرش می‏فرمايد :
    « انی لا اری الموت الا سعادش و لا الحيوش مع الظالمين الا برما » ( 2 ) من‏
    مردن را برای خودم سعادت ، و زندگی با ستمگران را موجب ملامت می‏بينم .
    اگر بخواهم همه سخنان او را بيان كنم طولانی می‏شود . می‏پردازم به شب‏
    عاشورا و به نكته‏ای اشاره می‏كنم كه معمولا به اين نكات كمتر توجه می‏كنيم‏
    .
    هر كس ديگری ، هر شخصيت تاريخی ، در شرايطی قرار بگيرد كه حسين‏بن‏علی‏
    عليهما السلام در شب عاشورا قرار گرفت ، يعنی در شرايطی كه تمام راههای‏
    قوت و غلبه ظاهری بر دشمن بر او بسته باشد ، و قطعا بداند كه خود و
    اصحابش بدست دشمن كشته می‏شوند ، در چنين شرايطی زبان به شكايت باز
    می‏كند و اين را تاريخ گواهی می‏دهد . جملاتی می‏گويند نظير : تف بر اين‏
    روزگار ، افسوس كه طبيعت با من مساعدت نكرد . می‏گويند وقتی ناپلئون در
    مسكو دچار آن حادثه شد ، گفت : افسوس كه طبيعت چند ساعت با من‏
    مخالفت كرد . ديگری دستش را بهم می‏زند و می‏گويد : روی تو ای روزگار
    سياه باد كه ما را به اين شكل در آوردی .

    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 و 2 - بحارالانوار ، ج 44 ، ص 381 و تحف‏العقول ، ص 176 و اللهوف ، 
    ص 33 و مقتل الحسين ، مقرم  ، ص  232 و تاريخ طبری  ، ج  6 ، ص  229 و 
    تاريخ ابن‏عساكر ، ج 4 ، ص 333 و كشف الغمه ، ج 2 ، ص            . 32

  11. 2 کاربر از پست مفید ashkan سپاس کرده اند .


  12. #127
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    بردگان فرار می‏كنم . مردانه مقاومت می‏كنم تا كشته بشوم . آن ساعتهای آخر
    ، اباعبدالله ( ع ) باز همان است . باور نكنيد كه اباعبدالله اين جمله‏
    را گفته باشد : « اسقونی شربة من الماء فقد نشطت كبدی » . من كه اين‏
    جمله را در جائی نديده‏ام ، حسين ( ع ) اهل اين‏جور درخواستها نبود ، بلكه‏
    او در مقابل لشكر دشمن می‏ايستد و فرياد می‏كند : « الا و ان الدعی ابن‏
    الدعی قد ركز بين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة يابی الله‏
    ذالك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ظهرت » ( 1 )
    مردم كوفه ! آن ناكس پسر ناكس ، آن زنازاده پسر زنازاده ، امير شما ،
    فرمانده كل شما ، آن كسی كه شما به فرمان او آمده‏ايد به من گفته است كه‏
    از اين دو كار يكی را انتخاب كن يا شمشير ، يا تن به ذلت دادن ، آيا من‏
    تن به ذلت بدهم ؟ هيهات كه ما زير بار ذلت برويم ! ما تن خودمان را در
    جلوی شمشيرها قرار می‏دهيم ولی روح خودمان را در جلوی شمشير ذلت هرگز
    فرود نمی‏آوريم . خدای من كه در راه رضای او قدم بر می‏دارم راضی نيست و
    می‏گويد نكن ، پيغمبر ( ص ) كه وابسته به مكتب او هستم ، می‏گويد نكن ،
    آن دامنهايی كه من در آنها بزرگ شده‏ام ، دامن علی ( ع ) كه روی زانوی او
    نشسته‏ام به من می‏گويد تن به ذلت نده .
    اين يك حماسه است اما نه يك حماسه شخصی يا قومی . در

    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 - اللهوف  ، ص 47 ، مقتل الحسين خوارزمی ، ج 2 ، ص 76 و تاريخ شام‏ 
    ابن عساكر، ج 4 ، ص 333 و نفس المهموم ، ص 149، ملحقات احقاق الحق، ج‏ 
    11 ، ص 624 و 625 و مقتل الحسين ، مقرم ، ص 287 و تحف العقول، ص 174.

  13. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


  14. #128
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض پاسخ : حماسه حسینی 1

    آن منيت نيست ، در آن خود پرستی نيست ، خدا پرستی است. در روز عاشورا
    حسين عليه‏السلام حد آخر مقاومت را هم می‏كند ، ديگر وقتی است كه به كلی‏
    توانايی از بدنش سلب شده است . يكی از تيراندازان ستمكار تير زهرآلودی‏
    را به كمان می‏كند و بسوی اباعبدالله ( ع ) می‏اندازد كه در سينه
    اباعبدالله ( ع ) می‏نشيند و آقا ديگر بی‏اختيار روی زمين می‏افتد . چه‏
    می‏گويد ؟ آيا در اين لحظه تن به ذلت می‏دهد ؟ آيا خواهش و تمنا می‏كند ؟
    نه ، بلكه بعد از گذشت اين دوره جنگيدن رويش را بسوی همان قبله‏ای كه از
    آن هرگز منحرف نشده است می‏كند و می‏فرمايد : « رضا بقضائك و تسليما
    لامرك و لا معبود سواك يا غياث المستغيثين » ( 1 ) اين است حماسه الهی‏
    ، اين است حماسه انسانی .
    و لا حول و لا قوش الا بالله العلی العظيم و صلی الله علی محمد و آله‏
    الطاهرين .

    کد:
    پاورقی :                                                               
    1 - نظير اين عبارت در قمقام زخار صفحه 463 و مقتل‏الحسين ، مقرم ،  ص‏ 
    357 ذكر شده است .

  15. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


صفحه 13 از 13 نخستنخست ... 345678910111213

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جهان نامه هایی از جهان
    توسط Admin در انجمن دل نوشته ها
    پاسخ ها: 71
    آخرين نوشته: 18th March 2012, 11:15 AM
  2. نگاهی به حماسه ی عاشقانه ی خسرو و شیرین
    توسط Admin در انجمن ادبیات غنایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th October 2008, 06:49 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •