...
نوع: ارسال ها; کاربر: mogan/k; کلمات کلیدی:
...
حمد و سپاس خدايي را سزاست كه تير حتمي قضايش را هيچ سپري نمي شكند و لطف و محبت و هدايتش را هيچ مانعي باز نمي دارد و هيچ آفريده اي به پاي شباهت مخلوقات او نمي رسد.
............ . حهل و ناداني من و...
خداي من!
خواندمت پاسخم گفتي.
از تو خواستم عطايم كردي.
به سوي تو آمدم آغوش رحمت گشودي.
به تو تكيه كردم نجاتم دادي.
به تو پناه آوردم كفايتم كردي.
الهی شکر
طفلی به نام شادی،
دیریست گمشده ست
با چشمهای روشن ِ براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
خدایا شکر........
زندگی، بدون روزهای سخت نمی شود...
روزهای سخت، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند،
در زیر پاهای تو، اگر بخواهی...
فراموش نکن !
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت
و مفهوم...
وقتی آدم تنها می شود، تمامی غم دنیا در وجودش خیمه میزند، احساس می کند آنقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچ وقت نمی تواند به آنها نزدیک شود !
عباس معروفی
گاهی آنقدر بدم می آید...
که حس می کنم باید رفت!
باید از این جماعتِ پرگو گریخت!
واقعا می گویم...
گاهی دلم می خواهد بگریزم از اینجا!
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست...
خدایا خودت کمکم کن
وراه درست رونشونم بده
الهی شکر
خدايا!
من را با تقواي خودت سعادتمند گردان.
و با مركب نافرماني ات به وادي شقاوت و بد بختي ام مكشان.
در قضايت خيرم را بخواه.
و قدرت بركاتت را بر من فرو ريز تا آنجا كه تاخير را در تعجيل هاي تو و...
افق تاریـک،
دنیا تـنگ،
نومیدی توان فرساست، می دانم!
ولیکن ره سپردن در سیاهی، رو به سوی روشنی زیباست!
افق تاریـک،
دنیا تـنگ،
نومیدی توان فرساست، می دانم!
ولیکن ره سپردن در سیاهی، رو به سوی روشنی زیباست!
زندگیست دیگر!همیشه که همه رنگهایش جور نیست،همه سازهایش کوک نیست!باید یاد گرفت با هر سازش رقصید،حتی با ناکوک ترین ناکوکش...اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن!حواست باشد به این روزهایی که دیگر...
خلل از این است که خدا را به نظر محبت نمی نگرند،به نظر علم می نگرند،و به نظر معرفت،و نظر فلسفه!
نظرِ محبت کار دیگر است.
شمس تبریزی
نفسم آغشته توست...
لحظه ها عریانند!
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
*به حباب نگران لب یک رود قسم،*
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
باید ایستاد وفرود امد به استان دری که کوبه ندارد
چراکه اگر به گاه امده باشی
دربان به انتظار توست.
:همه ی ما/ فقط حسرتِ بی پایانِ یک اتفاقِ ساده ایم/ که جهان را/ بی جهت/ یک جور عجیبی جدی گرفته ایم./ سید علی صالحی
من هم تبریک میگم
امیدوارم موفق باشید...
دامن از آن سرزمین دور برچیده
ناشکیبا دشت ها را نوردیده
روزها در آتش خورشید رقصیده
نیمه شب ها چون گلی خاموش
در سکوت ساحل مهتاب روئیده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾
.........
منم معشوق زيبايت
منم نزديك تر از تو به تو
اينك صدايم كن
رها كن غير مارا ، سوي ما بازا
منم پروردگار پاك بي همتا
منم زيبا ، كه زيبا بنده ام را دوست مي دارم
تو بگشا گوش دل ، پروردگارت با تو مي...
گاهی قرار است که در پیله درد
نم نمک شاپرکی خوشگل وزیبا بشوی...
گاهی انگار ضروری است بگندی در خود
تا مبدل به شرابی خوش وگیرا بشوی...!
گاهی از حمله یک گربه قفس می شکند
تا تو پرواز کنی راهی...
چودر رویت بخندد گل
مشودر دامش ای بلبل
که برگل اعتمادی نیست
گر حسن جهان دارد