آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
سلام، شنيديد مي گويند فلاني خون گرم است، يا: بجوش است، يا روابط عمومي اش خوب است؟
به نظر شما آيا ميزان هوش افراد مي تواند در ايجاد ارتباط ايشان با اطرافيان تاثير گذار باشد؟
به نظر من افراد با هوش در برخورد با موقعيت ها ناخودآگاه فاکتورهاي بيشتري را در ذهن خود پردازش مي کنند.
يعني موضوع را از جوانب بيشتري مورد بررسي قرار مي دهند.
لذا به راحتي و سادگي بقيه مردم در مورد افراد و قضايا موضع گيري نمي کنند!
همين باعث مي شود با احتياط بيشتري به بقيه نزديک شوند.
خلاصه اينکه افراد باهوش زود با کسي گرم نمي گيرند.
لذا اگر يکي روابط عمومي اش خوب است، دليلي بر باهوش بودن وي نيست، بلکه شايد نشانه پايين بودن هوش وي هم باشد!
نظر شما چيست؟
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
به iq و eq بستگی دارد!
هرچه آی کیو بالاتر باشد ، ای کیو پایین تر است و بالعکس......این را دو سال پیش از کسی شنیده ام!
اما خب این که میگویید افرادی که روابط اجتماعی شان بالا است ، با هوش نیستند هم فکر نمیکنم دقیقا درست باشد!!!
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نو آور
خوب این عملا نوعی تعریف از هوش اجتماعی یا Eq است که به آن هوش هیجانی و یا هوش عاطفی هم می گویند:
آیا این که میگویند آی کیو و ای کیو برعکس هم هستند ، درست است؟!
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
کاساندان
آیا این که میگویند آی کیو و ای کیو برعکس هم هستند ، درست است؟!
وارون یکدیگر نیستند اما کارآئی مغز برخی افراد، در یکی بیشتر و در دیگری کمتر است. Iq بیشتر نشانگر حافظه نسبی قویتر است. اما شخص دارای Eq بالا، زندگی بهتری برای خود و اطرافیان ایجاد می کند. به اصطلاح رگ خواب افراد دستش است و ذهن آنها را به سمت تامین نیازهای خود سمت و سو می دهد و در مجموع روابط اجتماعی خوبی دارد.
امروزه ارزشمندترین افراد باهوش، اولا افراد دارای قدرت تفکر عمیق تحلیلی و دوم افراد دارای قدرت خلاقیت هستند. مطالعات نشان داده افراد دارای قدرت خلاقیت بالا، دارای ماده سفید کمتری در مغز خود هستند و لذا آهسته فکر می کنند اما در عوض، ارتباطات سیناپسی در سیستم عصب شناختی نیم کره راست مغز آنها کوتاهتر و لذا بهینه تر عمل می کند. نتیجه تفکرشان دارای ارزش افزوده و کارآئی بسیار بالائی است.
در دروس تئوری مدرسه و دانشگاه (در واقع در علم تست زنی!)، افراد دارای Iq بالاتر، موفق تر عمل می کنند اما در بازاریابی، شغل یابی و ازدواج، افراد دارای Eq بالاتر، بهتر عمل می کنند. در استفاده و توسعه دانش (با کسب دانش و مدرک بالای تحصیلی فرق دارد) و در رشد و پیشرفت همگانی جامعه، افراد دارای تفکر ارزیابانه و افراد خلاق، بسیار کارآتر ظاهر می شوند.
در سیستم آموزشی ایران، فقط افراد دارای حافظه بالاتر مجال پیشرفت می یابند و بعدها همینها، در سطوح مدیریت کلان کشور قرار می گیرند و غالبا هم، موجب عقب ماندگی کشور می شوند.
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
سلام اقای پارسا من با حرفهای شما موافقم کسانی که روابط عمومی بالاتری برخوردارن دلیل بر هوش زیاد انها نیست کسی رو میشناسم اعتماد به نفس بالایی داره و وابط عمومی بالا ولی نمیتواند تجزیه و تحلیل کند که گاهی من میگویم چرا این فرد اینگونه است ولی دیگران حداقل بیشتر از من قبولش دارن به دلیل روابط عمومی بالاترش ولی من به تازگی برایم اهمیتی ندارد شما حرفتان به نظر من درست است به نظر من افکار مردم ما عوض شده تمام خوبی ها را در رو میبینند و ظاهر بین شده اند این درست نیست به همین دلیل است که مردم فکر میکنند کسانی که ارتباط بالاتری داره باهوشتره
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
سلام
با تشکر از آقای پارسا جهت ایجاد این بحث ،
و عزیزانی که بحث رو تا اینجا همراهی کردند،
همانطوریکه دوستان اشاره داشتند و منابعی نیز در این خصوص معرفی کردند،
IQ و EQ لازم و ملزوم یکدیگر نیستند ،
آنچه که در مسائل اجتماعی هست ، وجود EQ رو لازم میکنه.
پس در روابط و مسائل اجتماعی هوش هیجانی و عاطفی الزامیست.
چرا که توانایی شخص در مقابله با کلیه موانع و مدیریت احساسات که در روانشناسی به هیجان تعبیر می شود ، به هوش عاطفی (هیجانی) نیاز دارد نه ضریب هوشی.
برای تقویت این هوش به خودآگاهی نیاز داریم.
حتما افراد باهوشی رو دیدین که قدرت تصمیم گیری سریع در مسائل عادی خانوادگی رو ندارن!
دوستان اگر تجربه ای از خود یا دیگران در این مورد دارند بنویسند تا این بحث بصورت علمی دنبال بشه.
ممنون از حضور گرم همه دوستان[golrooz]
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
متشکرم از توجه دوستان،
يک مورد عيني من خودم در محيط هاي کاري اطرافم ديده ام، و اون اين است که بچه هاي بازار ياب و دلال و مامور فروش ها بچه هايي با eq بالا هستند و اين به بالا رفتن ميزان فروش يک موسسه کمک مي کند ولي نکته منفي اينجا است که از لحاظ رياضي خيلي ضعيف هستند و iq لازم براي تجزيه و تحليل و محاسبه سود و بازده سرمايه و ... را ندارند. مثلا" نمي توانند تجزيه تحليل کنند که اين جنس را تا چه حد مي توانند تخفيف دهند، آيا نقد بفروشند يا چکي؟ چک ها را حداکثر تا چند ماهه مي توان گرفت که فروش سود آوري مورد نظر را داشته باشد و ....... اين امر ايجاب مي کند که ايشان حتما" تحت پشتيباني يک تيم يا يک نفر با iq بالا کار کنند. حالا همکاري اين دو دسته خودش در بعضي مواقع تقابلهايي را در بر دارد که اون هم داستاني است.
از طرفي جسارت و پويايي دسته اول در عين خوبي هايي که دارد بعضا" ريسک کار را هم بالا مي برد. مانند گرفتار شدن در دام آدمهاي زبون باز و ظاهر ساز يا خود سري ها و زياده خواهي هاي خود مامور فروش و ....
البته اين فقط يک بازخورد اجتماعي در اين زمينه در حيطه تجارت بود، که گفتم شايد بد نباشد اينجا براي دوستان هم بيان کنم.
يک نکته هم من ته ذهنم هست اگر دوستان در اين مورد هم راهنمايي بفرمايند ممنون مي شوم:
تصور من اين است که افراد با ضريب هوشي بالا اصولا" دغدغه هاي ذهني برتري هم دارند، و توان خود را صرف پرداختن به موضوعات روزمره و رفاهي زندگي نمي کنند. (در صورتي که اين توانايي را دارند)
مثلا" زياد اهميت نمي دهند که چه اتومبيلي سوار شوند، و اينکه توان ذهني خود را صرف اين کنند که وضعشان خوب شود و مثلا" اتومبيل بهتري سوار شوند زياد برايشان ارضا کننده نيست و جذابيت ندارد.
اصلا" اتومبيل داشتن يا نداشتن برايشان مهم نيست. مثل يک اختر شناس که با تلسکوپهاي پيشرفته در حال بررسي فضا است، يا يک کسي که در آزمايشگاه در حال تحقيق بر روي سلولهاي بنيادي است يا از اين قبيل افراد. .....
(من قديمها که چراغ نفتي بود خيلي شنيده بودم که مي گفتن فلاني آنقدر سرش تو کتاب و درس بود که وقتي چراغ نفتي اش دود مي زد اصلا" حاليش نمي شد! کل اتاق را دوده مي گرفت و فلاني هنوز زير چراغ سرش تو کتاب بود! اصلا" حواسش جاي ديگر بود، منظورم تقريبا" همچين حالتي است)
البته اين در حد معقول خوب است ولي معمولا" با افراط همراه مي شود و به عنوان يک خصيصه مثبت ارزيابي نمي شود، حتي در بعضي افراد با ايجاد اختلالات مهم رفتاري و اجتماعي خود را بروز مي دهد.
ولي به نظرم افراد با ضريب هوشي بالا توانايي بروز يک هوش عاطفي (هيجاني) در سطح بالا را نيز دارند، فقط بايد مجاب شوند که اين کار پست نيست، بلکه ناچارا" يکي از ملزومات زندگي هم هست.
اگر در اين مورد هم راهنمايي فرماييد سپاسگزار خواهم بود.
پاسخ : آيا ميزان هوش افراد با "روابط عمومي" آنها ارتباط دارد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
متشکرم از توجه دوستان،
يک مورد عيني من خودم در محيط هاي کاري اطرافم ديده ام، و اون اين است که بچه هاي بازار ياب و دلال و مامور فروش ها بچه هايي با eq بالا هستند و اين به بالا رفتن ميزان فروش يک موسسه کمک مي کند ولي نکته منفي اينجا است که از لحاظ رياضي خيلي ضعيف هستند و iq لازم براي تجزيه و تحليل و محاسبه سود و بازده سرمايه و ... را ندارند. مثلا" نمي توانند تجزيه تحليل کنند که اين جنس را تا چه حد مي توانند تخفيف دهند، آيا نقد بفروشند يا چکي؟ چک ها را حداکثر تا چند ماهه مي توان گرفت که فروش سود آوري مورد نظر را داشته باشد و ....... اين امر ايجاب مي کند که ايشان حتما" تحت پشتيباني يک تيم يا يک نفر با iq بالا کار کنند. حالا همکاري اين دو دسته خودش در بعضي مواقع تقابلهايي را در بر دارد که اون هم داستاني است.
از طرفي جسارت و پويايي دسته اول در عين خوبي هايي که دارد بعضا" ريسک کار را هم بالا مي برد. مانند گرفتار شدن در دام آدمهاي زبون باز و ظاهر ساز يا خود سري ها و زياده خواهي هاي خود مامور فروش و ....
البته اين فقط يک بازخورد اجتماعي در اين زمينه در حيطه تجارت بود، که گفتم شايد بد نباشد اينجا براي دوستان هم بيان کنم.
قسمت تجزیه و تحلیل یک کار تخصصیه که حالا در بحث تجارت امور مالی یا یک حسابدار انجام میده،
همانطوریکه در پست های بالا گفته شد این دو نوع از هوش (منطقی و عاطفی) لازم و ملزوم یکدیگر نیستند ولی میتوانند وجود هر دو آنها در یک فرد باعث موفقیت آن فرد میشود.
کسیکه از هر دو هوش منطقی و عاطفی برخوردار است میداند که چگونه هیجان خود را کنترل کند، و هوش منطقی خود را درست استفاده میکند.
کسیکه هوش هیجانی پایین داشته باشد هر چند هوش منطقی بالایی هم داشته باشد دچار گرفتاری خواهد بود.
حتما افرادی را دیده اید که موفقیت شغلی دارند ولی زندگی خانوادگی موفقی ندارند، موفقیت تحصیلی دارند ولی در روابط اجتماعی ضعیف هستندو....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
يک نکته هم من ته ذهنم هست اگر دوستان در اين مورد هم راهنمايي بفرمايند ممنون مي شوم:
تصور من اين است که افراد با ضريب هوشي بالا اصولا" دغدغه هاي ذهني برتري هم دارند، و توان خود را صرف پرداختن به موضوعات روزمره و رفاهي زندگي نمي کنند. (در صورتي که اين توانايي را دارند)
مثلا" زياد اهميت نمي دهند که چه اتومبيلي سوار شوند، و اينکه توان ذهني خود را صرف اين کنند که وضعشان خوب شود و مثلا" اتومبيل بهتري سوار شوند زياد برايشان ارضا کننده نيست و جذابيت ندارد.
اصلا" اتومبيل داشتن يا نداشتن برايشان مهم نيست. مثل يک اختر شناس که با تلسکوپهاي پيشرفته در حال بررسي فضا است، يا يک کسي که در آزمايشگاه در حال تحقيق بر روي سلولهاي بنيادي است يا از اين قبيل افراد. .....
(من قديمها که چراغ نفتي بود خيلي شنيده بودم که مي گفتن فلاني آنقدر سرش تو کتاب و درس بود که وقتي چراغ نفتي اش دود مي زد اصلا" حاليش نمي شد! کل اتاق را دوده مي گرفت و فلاني هنوز زير چراغ سرش تو کتاب بود! اصلا" حواسش جاي ديگر بود، منظورم تقريبا" همچين حالتي است)
البته اين در حد معقول خوب است ولي معمولا" با افراط همراه مي شود و به عنوان يک خصيصه مثبت ارزيابي نمي شود، حتي در بعضي افراد با ايجاد اختلالات مهم رفتاري و اجتماعي خود را بروز مي دهد.
ولي به نظرم افراد با ضريب هوشي بالا توانايي بروز يک هوش عاطفي (هيجاني) در سطح بالا را نيز دارند، فقط بايد مجاب شوند که اين کار پست نيست، بلکه ناچارا" يکي از ملزومات زندگي هم هست.
اگر در اين مورد هم راهنمايي فرماييد سپاسگزار خواهم بود.
هوش منطقی در طول عمر از میزان ثابتی برخوردار است و نمیتوان آنرا تقویت کرد،
ولی هوش هیجانی را میتوان تقویت کرد، و همین قضیه موجب باز شدن روزنه هایی در روانپزشکی شده است.
هوش هیجانی را در هر سنی میشود آموخت و برای تقویت این توانمندی باید تمرین و تعهد را بالا برد.
بنابراین میشود افراد با ضریب هوشی بالا هوش هیجانی خود را نیز تقویت کنند، اولین قدم خودآگاهی است، یعنی اطلاعات از چه احساسی داریم و چرا آن احساس را داریم.