پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیماماهان
هرچی دقت در مطالعه و بررسی و طراحی اولیه بالابره این ضریب خطا پایین میاد...نخبه یا طراح یا پیمانکار ذاتا برای کارفرما ، ریسک رو بالا عنوان میکنه وکارفرما هم ذاتا ریسک رو پایین توقع داره ...پس باید به یک تعادل و تفاهم برسن...تا وقتی ما با خیال راحت از علم و تجربه ی غیر بومی استفاده میکنیم و برامون اهمیت نداشته باشه که اصلا این علم عیب و نقص داره یا نه ، یا اصلا درست گفتن یا نه ، وضع ما بهتر از این نمیشه...اونها فوت کوزه گری رو به ما یاد ندادن و نمیدن و نخواهند داد......من نظرم اینه
_ این فوت کوزه گری که می فرمائید، همان عاملی است که سبب می شه شما مثلا اگه صد تا فارغ التحصیل دکترای سخت افزار کامپیوتر دانشگاه شریف را در مکانی در ایران جمع کنید، نتوانند یک کارت گرافیک، مادربورد و یا cpu رایانه را بسازند.
این مشکل، همان تفاوت بین علم با مقوله فن آوری است. در ایران، ما بیشتر به دنبال اولی بوده ایم.
_ یک نکته دیگر؛ معمولا ریسک برای نخبه، کار کردن نهائی سیستم تکمیل شده و تامین تمام اهداف تعیین شده اولیه است ولی برای کارفرما یا سرمایه گذار؛ ریسک اصلی، فروش و موفقیت تجاری و درست بودن چشم انداز اولیه تعریف شده بازاریابی سیستم ابداعی است. یعنی عملا از دو دید مختلف به پروژه می نگرند.
_ نکته دیگر: یک تفاوت ماهوی بین وضعیت فرآیند نوآوری در کشور ما با کشورهای پیشرفته وجود دارد. آن را از زبان دکتر نیلی، رئیس دانشگاه تهران عرض می کنم:
اقتصاد ما یک اقتصاد مبتنی بر تولید و خرید نوآوری نیست. ما یک اقتصاد رقابتی نداریم تا بنگاههای بزرگ، به دنبال خرید دستاوردها و نوآوریها باشند.
منبع: http://isna.ir/fa/news/93051003649/8...3-%D8%A7%D8%B4
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نظرات همه دوستان جالب و قابل تامله اما چخوبه یه تعریف کامل تر از نخبه داشته باشیم
بسیاری از استعداد های خاص و منحصر به فرد در افراد بصورت بالقوه وجود داره اما مهم به عرصه ظهور رسوندن اون استعداد هاست
برا نمونه نام حسابی مرحوم که تو این تاپیک چند بار اومده خود دکتر حسابی فکر میکنید چرا وقتی که از نقطه صفر تا 100 علمی به نقطه 100 رسید و حال نوبت ایجاد نقاط 100 به بالا و به اصطلاح تو سعه و پیشرفت علم بود . غرب و تمام امکانات و بقول برخی دوستان عزت و احترام و تشکیلات علمی و ... رو بکنار انداخت و وارد سرزمینی شد که وزیر اون حتی معنی واژه فیزک و حتی شیمی رو نمیدونست و اون ها رو با داروسازی یکی میدونست و در برابر تقاضای دکتر حسابی برای 2 اتاق جهت کار در جواب اینطور میگه : شما که دکتری یه اتاق برات بسته برو همون جا مرض ها تو ویزیت کن . 2 تا اتاق برا چی میخوای ؟؟!!!!!!!!!!!!!! حالا خودتون ببنید و تصور کنید فضا و جامعه ای رو که حسابی تو اون نقطه علمی ول میکنه و وارد این چنین فضایی میشه ،، که وزیرش فیزیک و شیمی و داروسازی رو یکی میدونه و دکترای فیزیک رو با پزشک یک میگیره ………
اینجا ست که با وجود تمام این مشکلات و عقب موندگی های فکری و ابزاری ، مایوس نمیشه و از هر کار و تلاشی دریغ نمیکنه و نتیجه تلاش هاش تاسیس و بنای همین دانشگاه ها و پیشرفت های علمی ما تو عرصه هسته ایی و علوم دیگست و حتی این هارو هم پیشرفت ندونیم !!!!!!!!!! همین که یه عده دانشجو از همین دانشگاه ها در مخیلات نخبگی خودشون سودای سفر و ... دارن
این مسئله برا بسیاری دیگه نظیر دکتر چمران و .... صدق میکنه البته در سطوح دیگه
بنظر من نخبگی به معدل بالا و ثبت مقالات و رتبه بالای کنکور و ... نیست
نخبگی به معرض ظهور در اووردن و بالفعل در اوردن استعداد ها ، در همین فضا های جهان سومیه ، وگرنه کسی تو دل امکانات و ابزار و .... بخواد کاری انجام بده که هنر نکرده
در بیابان سبز بودن هنر است --- ورنه هر خاری به بوستان دعوی گل دارد
و دیدگاهی که من در طی این مدت فعالیتم پیدا کردم : نتنها در کشورهای جهان سومی حتی در بسیاری از کشورها پیشرفته تر و مدرن هم اگر پیشرفت خاصی رو در عرصه ای شاهد بودیم این پیشرفت متکی به حمایت ارگان و سازمان دولتی و .... نبوده بلکه مبنا و سرچشمه اصلیش تلاش و کوشش فردی و شخصی بوده و متاسفانه این مسئله در کشورما تغریبا 99% و حتی 100% صدق میکنه و بعضا مانع تراشی هایی هم در جهت رشد میشه
اما نکته مهم و امیدوار کننده اینه که
مگر ما چند تا امثال حسابی و چمران ها نیاز داریم تا وضعیتمون در عرصه های دیگه بهبود پیدا کنه ....
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیماماهان
ممنونم ولی یه سوال اساسی : اونها چطور به این اعداد و تجربه رسیدن؟؟؟ ما هم برای بومی شدن باید خودمون راه رو بریم ..شاید غیرمنطقی باشه ولی ممکنه به چیزهایی برسیم که اونها ازش حرفی نزده باشن
حالا چرا از تجربیات انها استفاده نکنیم و درس نگیریم از اشتباهاتشون حدود 80 ساله داریم استفاده می کنیم و هنوز از اولین مدل طراحی اروپایی ها پامونو فراتر نگذاشتیم .
این مسیر که شما میگین سرمایه زیاد و وقت زیاد می خواد که در این عصر دیگر جواب گو نیست و باید هوشمندانه عمل کرد نه اینکه کورکورانه با سعی و خطا بریم جلو و این قدر تغییرات بدیم که آخرش دستگاه یا محصول کار کنه اما ندونیم چطور کار کرد و یک نمونه داریم دیگه نمی تونیم ازش بسازیم.
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نو آور
_ یک نکته دیگر؛ معمولا ریسک برای نخبه، کار کردن نهائی سیستم تکمیل شده و تامین تمام اهداف تعیین شده اولیه است ولی برای کارفرما یا سرمایه گذار؛ ریسک اصلی، فروش و موفقیت تجاری و درست بودن چشم انداز اولیه تعریف شده بازاریابی سیستم ابداعی است. یعنی عملا از دو دید مختلف به پروژه می نگرند.
این درسته تو کشورهای در حال توسعه و جهان سومی این مشکل هست اما در کشور های پیشرفته از اول با هدف دنبال محصولی جدید می روند و قبل از طراحی و ساخت بازاریابی ان انجام شده و مطمئا محصول اگر با این فناوری ها ساخته شود فروش خوبی دارد.
این مشکل را میشه اینجا هم حل کرد
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
يک سوال کليدي دارم:
فرض کنيم در ايران زير خانه هر نفر يک گنج طلا بود و همه در رفاه کامل زندگي مي کردند و تمام تکنولوژي هاي برتر هم در کشور موجود بود! و علم آن هم در کشور موجود بود و همه تکنولوژي ها هم در داخل توليد مي شد!
تا اينجا درست؟
فقط اگر کسي مي خواست به علم آن دست پيدا کند در ايران اين علم به او ياد داده نمي شد و بايد مي رفت مثلا" در اتيوپي بيست سال در بدترين شرايط درس مي خواند و تحقيق مي کرد! خارج کردن ثروت هم از کشور ممنوع بود!
خوب حالا فکر مي کنيد چه تعداد مغز [shaad] از کشور فرار مي کرد؟
جوابتان هر چند تا که باشد بايد گفت که دقيقا" همان تعداد مغز متفکر و نخبه در کشور داريم! بقيه مان فقط افرادي هستيم که خود خواهي ها و راحت طلبي هاي خود را زير يک مشت القاب پر طمطراق داريم پنهان مي کنيم!
اگر شما هم عاشق علم و دانش و ياد گيري باشيد مي دانيد که وقتي آدم دارد يک موضوع را ياد مي گيرد و دارد در مورد يک موضوع تحقيق مي کند و در جهت کشف يا اختراعي قدم بر مي دارد، اصلا" محيط اطراف را فراموش مي کند! گذشت زمان را، روز و شب را، غذا خوردن را، حتي يادش مي رود که من مرد هستم؟ زن هستم؟ .....
اکثر نوابق هم مي بينيم اين علاقه به ياد گيري و درک جهان جرقه حرکتشان بوده و لزوما" هم از کلاس درس به جايي نرسيده اند! خيلي از برجسته ترين ها هم در بدترين شرايط کسب علم کرده اند.
البته من در اين چند سطر خيلي سياه و سفيد به موضوع نگاه کردم ام، نمي گم خيلي جامع حرف زده ام، ولي خوب است اين ديدگاه من هم مد نظرمون باشد تا حواسمان باشد يک وقت خودمان را گول نزنيم.
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hossien
حالا چرا از تجربیات انها استفاده نکنیم و درس نگیریم از اشتباهاتشون
خب اگه نقاط کلیدی ضعف و اشتباهاتشون رو بگن که همه چیز حله دیگه...مشکل اینه که یک سری اطلاعات از رده خارج رو در اختیار ما میذارن که برای ما خیلی با ارزش جلوه میکنه...ما هم واقعا از صفر که شروع نمیکنیم ...یعنی در جایی که الان قرار داریم نقطه ی صفر نیست ...ولی نباید چشممون به دست اونها باشه تا لطف کنن و دست مارو هم بگیرن...مارو سالهاست که از حرکت کردن ترسوندن..برخی مسئولین بی لیاقت خودمون هم همراهی کردن این تفکر مسموم رو
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیماماهان
خب اگه نقاط کلیدی ضعف و اشتباهاتشون رو بگن که همه چیز حله دیگه...مشکل اینه که یک سری اطلاعات از رده خارج رو در اختیار ما میذارن که برای ما خیلی با ارزش جلوه میکنه...ما هم واقعا از صفر که شروع نمیکنیم ...یعنی در جایی که الان قرار داریم نقطه ی صفر نیست ...ولی نباید چشممون به دست اونها باشه تا لطف کنن و دست مارو هم بگیرن...مارو سالهاست که از حرکت کردن ترسوندن..برخی مسئولین بی لیاقت خودمون هم همراهی کردن این تفکر مسموم رو
لزوما این طور نیست .
قبول دارین آمریکا از ما حداقل 70 سال جلو تر هست؟
ارگان های معروف امریکا برای انکه نشان دهند این فاصله را میان محصولات آینده و استراتژی های خودشون را معرفی می کنند مثل سایت DARPA ، NASA و ....
شرکت های داخلی و حتی خارجی طبق برنامه های اونا میان اهداف خودشون را می نویسن .
می دونید چرا تردید ندارن این اطلاعات را می زارن روی سایت و اینترنت.
ما کجایم پله اول اونا هم پله 10 هستن این گپ (9 تا پله) تجربه و ... هست .
بله کاملا قبول دارم هیچ کشوری نمیاد دستمون را بگیره و بلند کنه شخص هم نمیاد که چنین کاری کنه اگر کنه باید شک کنیم .
برای نحوه و چگونگی انجام طراحی یک تاپیک ایجاد کردم که بحث را انجا ادامه دهیم.
http://www.njavan.com/forum/showthre...449#post598449
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
سلام،
مطالب خوبي ارائه فرموده ايد،
يک سوال از همه دارم: آيا اين شرايط را چه کسي بايد اصلاح کند؟ جز نخبگان؟
یه مسئله ای که در کشور ما هست اینه که اکثریت نخبگان جذب رشته های فنی و مهندسی و یا علوم پایه میشن. و آخر کار مجبورن زیر دست یه مدیر کارنابلد عمرشون را سپری کنن.در حایکه ما برای مدیریت کشور و علی الخصوص مدیریت اقتصادی کشور نیازمند نخبگانیم و باید کاری کرد تا نخبگان وارد این بخش بشن تا تاثیرشون بر کشور بیشتر باشه
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
m.g.s.t.r
یه مسئله ای که در کشور ما هست اینه که اکثریت نخبگان جذب رشته های فنی و مهندسی و یا علوم پایه میشن. و آخر کار مجبورن زیر دست یه مدیر کارنابلد عمرشون را سپری کنن.در حایکه ما برای مدیریت کشور و علی الخصوص مدیریت اقتصادی کشور نیازمند نخبگانیم و باید کاری کرد تا نخبگان وارد این بخش بشن تا تاثیرشون بر کشور بیشتر باشه
به نکته بسیار بسیار مهمی اشاره کردید. مسئله، ریشه در «نوع نگرش کاسبکارانه ما ایرانیها به علم» دارد.
یعنی فرهنگ غلطی که در ایران متداول شده است.
شوربختانه اکثر نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی کشور، تنها به چند رشته محدود دانشگاهی کشیده می شوند.
این شیوه نگرش به مقوله دانش، سالانه ضرر هنگفتی به کشور ما می زند و در دراز مدت سبب عقب افتادگی هر چه بیشتر ما از کشورهای پیشرو می شود.
راه حل درست:
هر استعدادی باید درست در آن راهی قدم نهد که نهایتا در جائی که به بالندگی، شکوفائی و کمال می رسد، قرار بگیرد، مثلا اگر کسی دارنده مدال طلای المپیاد جهانی شیمی است، باید صرفا در همین مسیر قدم نهد نه اینکه به خاطر اتمسفر حاکم بر جامعه، مثلا به مسیر دندانپزشکی پای بنهد. درک این مسئله دیگر برای ما ایرانیها سخت شده ولی واقعیت این است که یک دانشجوی رتبه های پائینتر هم می تواند دندانپزشکی حاذق بشود، ولی مسئله اصلی این است که هر کسی نمی تواند نوبلیست شیمی شود.
بهتون اطمینان می دهم که این فرهنگ در ایران، به این زودیها اصلاح نخواهد شد! [golrooz]
پاسخ : چه کسی مغزها را فراری میدهد؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نو آور
به نکته بسیار بسیار مهمی اشاره کردید. مسئله، ریشه در «نوع نگرش کاسبکارانه ما ایرانیها به علم» دارد.
یعنی فرهنگ غلطی که در ایران متداول شده است.
شوربختانه اکثر نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی کشور، تنها به چند رشته محدود دانشگاهی کشیده می شوند.
این شیوه نگرش به مقوله دانش، سالانه ضرر هنگفتی به کشور ما می زند و در دراز مدت سبب عقب افتادگی هر چه بیشتر ما ما از کشورهای پیشرو می شود.
راه حل درست:
هر استعدادی باید درست در آن راهی قدم نهد که نهایتا در جائی که به بالندگی، شکوفائی و کمال می رسد، قرار بگیرد، مثلا اگر کسی دارنده مدال طلای المپیاد جهانی شیمی است، باید صرفا در همین مسیر قدم نهد نه اینکه به خاطر اتمسفر حاکم بر جامعه، مثلا به مسیر دندانپزشکی پای بنهد. درک این مسئله دیگر برای ما ایرانیها سخت شده ولی واقعیت این است که یک دانشجوی رتبه های پائینتر هم می تواند دندانپزشکی حاذق بشود، ولی مسئله اصلی این است که هر کسی نمی تواند نوبلیست شیمی شود.
بهتون اطمینان می دهم که این فرهنگ در ایران، به این زودیها اصلاح نخواهد شد! [golrooz]
متاسفانه
علاه بر مواردی که مطرح کردین ، اینطور بین مردم و جامعه جاافتاده که انگار فقط علوم مهندسی و پایه ، علم هستن و علوم انسانی ، جزو علوم مهم قلمداد نمیشه
در صورتیکه علوم انسانی به نظر من پایه تمام علوم هست .
ولی ارزشی که در جامعه ماا برای علوم دیگر قائل میشن خیلی بیشتر از علوم انسانی می باشد .
اصولا مشکلات ریشه ای هست [cheshmak]