پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
متاسفانه مردم بد شدن.
غنی و فقیر نداره بی فرهنگی موج میزنه تو کشور
امنیت دیگه نیست
واقعا با این وضعی ک داره پیش میره باید دانشگاه هارو جدا کرد. یه عده جنبه ندارن
بعد میگن هیچیمون مثله اروپا نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!هنوز تو مسئله ی ساده ای مثله دانشگاه یه عده موندن دیگه چه برسه بخوایم مثله اروپاییا زندگی کنیم.
بیان یکم با فرهنگ بشیمsh_omomi35 البته با همه نیستما اشتباه برداشت نکنید
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Team Sar Dadbin
[delkhoori][nadanestan][khande][taajob]
حالا از کجا فهمیدید که من تند حرف زدم[taajob]
[golrooz]
[asabani]
رنگ رخساره نشان میدهد از سر ضمیر.
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
چرا کشور ما نباید به قدری با فرهنگ باشه که دیگران از ما تقلید کنن جای این که ما از کشور های دیگه تقلید کنیم
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
banooye irani
سلام
ما که بچه های سال 50 به بعد هستیم تاسال 70 اینطوری نبودیم.
به ما خیلی خوش میگذشت بچه های فامیل از دختر عمه عمو دایی خاله بگیر تا پسرهاسر به سر هم میذاشتیم.الان فقط خاطره مونده.یه تصویر خاک گرفته و مبهم.
به ما چه گذشت ؟
نمیدونیم.
شما جای خود دارید .همه برمیگرده به شیوه زندگی.به گذشته یه نگاهی بندازیم و از بزرگترها بپرسیم هیچ کدوم زندگی الانو دوست ندارن میگن یاد گدشته بخیر.کدوم یکی گفته کاش زندگی ها ماشینی بشه ؟زندگی ها راحت شده ولی رفاه در کنار خودش مشکلات اورده.
شما فکر کن اگر کشور ما جزو کشورهای صنعتی بشه چه وضعی پیش میاد دیگه تا بچه بدنیا اومد مستقل میشه .
من فکر میکنم ما با هیچ چیز پیشرفت متعادل نیستیم خیلی جاها که باید عقبتر باشیم جلو افتادیم و جاهایی هم که باید جلو باشیم عقبیم.هماهنگ و تراز نیستیم.
من وقتی دخترم 8 سالش بود تصمیم گرفتیم کار معصومه جونو بکنیم هر پنجشنبه خونه یکی بودیم .اول خوب پیش میرفت ولی یواش یواش حرفو حدیث شروع شد .
ما هم کم کم بساطو جمع کردیم و نشستیم تو خونه.و خیلی محترم مهمونی رو به چند سال یه بار تغییر کاربری دادیم.(شوخی)
کاملا حق با بانوی ایرانیه.
شیوه زندگی خیلی تاثیر گذاره، همینکه الان ما اینقدر وقتمونو تو سایت میذاریم،خداییش چقدر حوصله میکنیم بخوایم مهمونداری کنیم، ترجیح میدیم با دوستای مجازیمون بیشتر باشیم تا دوست و فامیل.
کلا تعادل رو بخوایم داشته باشیم باید خیلی کار کنیم البته سخت نیست چون هر کی قرارباشه سهم خودشو برداره خیلی سنگین نیست.
خیلی هم جمله اخریتون دور از واقعیت نیست، الان با دوره های زنونه که میذاریم البته بستگی به تعداد داره تقریبا یکسال و نیم درمیون هم گاهی نوبتمون نمیشه. ولی باز هم خدارو شکر به این مهمونی و دوره های زنونه. وگرنه خیلی از هم بی خبر میموندیم.
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
چرا توکلاس که نشستیم با کوچکترین اشتباه کسی رو به مسخره میگیریم وبعدم تحقیرش میکنیم .همه دوس دارن بهترین باشن پس باایراد کوچیکی دیگران رو تحقیر نکنیم
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
چرا تو کوچه که راه میریم همش میترسیم الان یه مردی میاد متلک میگه چرا اون مرد نمیگه من خودم خواهر مادر دارم.واگه بااونا این رفتار بشه چه حالی میشم .[taajob]
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
بحث
چرا تو کوچه که راه میریم همش میترسیم الان یه مردی میاد متلک میگه چرا اون مرد نمیگه من خودم خواهر مادر دارم.واگه بااونا این رفتار بشه چه حالی میشم .[taajob]
یه همچین مردایی غیرتشون الکیه.نظاهر میکنن ک سره خانوادشون غیرت دارن!!!
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Sa.n
چرا کشور ما نباید به قدری با فرهنگ باشه که دیگران از ما تقلید کنن جای این که ما از کشور های دیگه تقلید کنیم
سلام عزیزم منم با شما موافقم .
دخترم کوچیک بود وقتی میرفت مدرسه من همراهیش میکردم .یه روز گفت مامان دیگه نیا دنبالم بقیه دوستام تنها میرن خونه چرا فقط شما می اییی دنبالم؟
من در جواب گفتم تا حالا از خودت پرسیدی چرا مادر پدر انها نمیان دنبالشون؟
دخترم رفت تو فکر و تا امروز به من راجع به ان روز حرفی نزده.
من فکر میکنم ما خودمونو نشناختیم همیشه بقیه رو میبینیم .
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
shiny7
سلام.
با تشکر از دوست عزیزم قلب یخی که تاپیک عصر ارتباطات یا عصر حجر رو گذاشت...
این حرفا رو در پاسخ گفته ایشون من نوشتم ولی متاسفانه کسی نخوند!!!![afsoorde]
گفتم یه تاپیک جداگونه کنمش تا حتی دوستان نظراتشونو هم بگن!!
ممنون.
************************************************** ************************************
باور نمی کنید اگه بگم هر لحظه تنهایی رو بیشتر تو وجودم احساس می کنم!!!
حتی وقتی تو جمع دوستان یا خانواده هستم!!!چه برسه به وقتی که تو نت یا حتی اینجا هستم!!!
دوستی ها و مهربونی هایی که تو دوره مادر پدرامون بود حالا واسه ماها افسانست!!!!!
دهه 60 ای ها و مخصوصا 70 ای ها نابود شدن تو تنهایی!!!
بیچاره دهه 80 ای ها!!!!!!!!
تورو خدا بچه ها بیاید یکم از قدیمی ها مهربونی و سادگی رو بازم یاد بگیریم!!!!!
یکم دلامونو به هم نزدیک تر کنیم و زندگی رو ساده تر بگیریم!!
قدیما اگه یه تیکه نون خشک رو زمین می افتاد هرکی میدید -جوون یا پیر- برمی داشت میذاشت یه گوشه که زیر پا نمونه!
ولی حالا نون لواشو دور تا دورشو می بریم میریزیم دور میگیم خمیره!!!
بیاید تورو خدا یکم تفکرمونو عوض کنیم!!!
چرا باید تو محیط دانشگاه ها اوضاع طوری باشه که نتونی حتی به خودتم اعتماد کنی؟!
چرا وقتی بچه های یه کلاس یکم رابطه هاشون از همکلاسی بودن بیشتر میشه جنبه خودشونو از دست میدن و سریع عاشق هم میشن؟؟؟!!!!![nadidan]
آخه یعنی چی این رفتار؟!
چرا نمی تونیم خیلی مسالمت آمیز و دوستانه-فقط دوستانه-با هم تو یه محیط درس بخونیم و به هم کمک کنیم؟!!؟
چرا باید از هر تکنولوژی ای که میاد اول سو استفاده کنیم بعد اگه شد استفاده کنیم؟؟!!![nadidan]
چرا من نوعی انقدری نباید امنیت داشته باشم که حتی وقتی سوار تاکسی میشم تمام جونم بلرزه که ای خدا این واقعا تاکسیه یا آدم ربا؟!
چرا قدیما وقتی تو محل یه غریبه ای میومد و حرفی چیزی به خانوم یا دختر می زد کل بچه های محل از بقالی و چقالی گرفته تا نونوا و حتی جوونای محل میریختن حساب طرفو می رسیدن و اون خانوم رو مثل ناموس خودشون محترم می دونستن اما حالا....باید فقط خدارو شکر کرد اگه همون بقالی یا جوون محل تیکه ای بار آدم نکنه!!!!!!!!
اگه بخوام بگم...بخوام مقایسه کنم حرف زیاده!!!خیلی هم زیاده!!!
اما فقط تا همین جاشو هم اگه واقعا بخونید و یه تلنگری برای هممون باشه خیلی خوبه!!!
بچه ها......
بیاید یکم بیشتر هوای همو داشته باشیم!!!....[golrooz][golrooz][golrooz]
سلام برهمگی ..........
بحث بسیار عالی و خوبی رو شروع کردید یه جورایی دست گذاشتی رو دل ما..........
نظرات اکثر دوستان رو خوندم بیشترش حول مساله فرهنگ که این روزها دغدغه اصلی جامعه ما شده و کمبودش به شدت احساس میشه .......
به نظر من این روزا ما همه چیزو قاطی کردیم سنتمون با مدرنیته مون بد جور قاطی شده به طوری که همه گیج شدن و نمیتونن تفکیکش کنن این روزا انگار همه مجبورا اون طوری که نیستن وانمود کنن ........
راجع به مساله دانشگاه هم باید بگم که الان خیلی ها نمی دونن که وقتی که وارد دانشگاه شدن و با جنس مخالفشون سر یه کلاس نشستن باید الان به دینشون پایبند باشن یا همرنگ جماعت شن ........
ارزشها فرق کرده همین تفاوت ارزشی و یه جورایی تناقض ارزشی باعث این چیزا میشه ........
به نظر من آدم باید توی همه چیز تعادلو برقرار کنه از غذاخوردن گرفته تا دین و مراودات اجتماعی و.........اما شرایط داره و باید طرف مقابلت هم مثل خودت فکرکنه که اینو نمیشه فهمید........
حتی در رابطه با همین دانشگاه هم باید بگم وقتی بچه ای که هنوز اونقدر بزرگ نشده نه به لحاظ فرهنگی ونه به لحاظ فکری وارد همچین فضایی میشه مسلما اولین چیزی که در برخورد باجنس مخالف به نظرش میرسه عشق وعاشقیه و چون به لحاظ برخورد اجتماعی و
تجربه ای خیلی بزرگ نشده دیگه خیلی از مسائل دیگه رو درک نمیکنه......
این نوع از مشکلات فرهنگی یه سیکل معیوبه که معلوم نیست کی میخواد رفع بشه........
پاسخ : میشه یکم درد و دل کنم؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
radiotherapist
سلام برهمگی ..........
بحث بسیار عالی و خوبی رو شروع کردید یه جورایی دست گذاشتی رو دل ما..........
نظرات اکثر دوستان رو خوندم بیشترش حول مساله فرهنگ که این روزها دغدغه اصلی جامعه ما شده و کمبودش به شدت احساس میشه .......
به نظر من این روزا ما همه چیزو قاطی کردیم سنتمون با مدرنیته مون بد جور قاطی شده به طوری که همه گیج شدن و نمیتونن تفکیکش کنن این روزا انگار همه مجبورا اون طوری که نیستن وانمود کنن ........
راجع به مساله دانشگاه هم باید بگم که الان خیلی ها نمی دونن که وقتی که وارد دانشگاه شدن و با جنس مخالفشون سر یه کلاس نشستن باید الان به دینشون پایبند باشن یا همرنگ جماعت شن ........
ارزشها فرق کرده همین تفاوت ارزشی و یه جورایی تناقض ارزشی باعث این چیزا میشه ........
به نظر من آدم باید توی همه چیز تعادلو برقرار کنه از غذاخوردن گرفته تا دین و مراودات اجتماعی و.........اما شرایط داره و باید طرف مقابلت هم مثل خودت فکرکنه که اینو نمیشه فهمید........
حتی در رابطه با همین دانشگاه هم باید بگم وقتی بچه ای که هنوز اونقدر بزرگ نشده نه به لحاظ فرهنگی ونه به لحاظ فکری وارد همچین فضایی میشه مسلما اولین چیزی که در برخورد باجنس مخالف به نظرش میرسه عشق وعاشقیه و چون به لحاظ برخورد اجتماعی و
تجربه ای خیلی بزرگ نشده دیگه خیلی از مسائل دیگه رو درک نمیکنه......
این نوع از مشکلات فرهنگی یه سیکل معیوبه که معلوم نیست کی میخواد رفع بشه........
سلام عزیز.
ممنون که تو بحث شرکت کردی!
کاملا با نظرات موافقم!!
بله متاسفانه خیلی چیزا رو فراموش کردیم خیلی هارو هم با هم قاطی کردیم!!!
منتهی خب خودمون می تونیم شروع کنیم!!
نم نمک بریم جلو...
همین بحث هایی که تو جمع های دوستانه یا خانوادگی ایجاد میشه...
می تونیم توشون سر حرف هارو باز کنیم...فرهنگ سازی کنیم...نگاه کنیم ببینیم چه کاری بهتره و چه رفتاری درست تره...اونو ترویج بدیم!!
یه سری اصل ها هست که باید بهشون ارزش بدیم و رعایتشون کنیم!
به قول دوستمون باید از خودمون شروع کنیم!!!
یادمه دبستان که بودم ناظم میومد مبصر انتخاب می کرد...آخرشم خودم میشدم مبصر!!!...منتها همیشه و هر سال آخر انتخابش می گفت:
هر کی مبصر خودش باشه کلاس ساکت میشه و نیازی به مبصر و زور نیست!!!
الان هم حکایت همین کلامه!!!
هر کی باید مبصر خودش باشه....مراقب خودش باشه....تا مشکلات کمتر بشه....و مهربونی ها بیشتر....