پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
الو؟
منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو ....
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
عشقـ تـ ـو
شوخیـــ زیباییـــ بــود کهـ خداونـــ ـد با قلبـ منــ کــ ـرد ! زیبـ ـا بود امّا
شوخیـ بود !
حالا .... . . تو بیــ تقصیریــ ! خدایــ تو همــ بیــ تقصیـ ـر استــ ! منـ تاوانـــ اشتباهــ خـ ــود را پسـ میدهمـــ ــ . . . ! تمامـــ اینــ تنهاییــ
تاوانــ « جدّیــ گرفتنـ آنـ شوخیـــ » استـ .....
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
همیشــ ـه یكــــــــ ــی هستــ ـ كه درد دلتــ ـــ رو بهشـ ـــ بگیــــ
ولیـــــ...
وایــــ از اونـــ روزیــــ كه همــــونـــ ـ بشـ ـه درد دلــتــ!!!
http://www.taochu.com/pictures/1135.jpg
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
وقتی تند تند غر میزنم و سکوت میکنی ..
بعد سرمو میارم بالا و تو فقط نگام میکنی و
میگی : ' ای جونم قیافشو ' بعد هردو میخندیم...
همون لحظه ست که تو دلم میگم خدایا ازم نگیرش..
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
دلم یک غریبه می خواهد
بیاید بنشیند و فقط سکوت کندومن هی حرف بزنم ، بزنم ، بزنم تا کمی کم شود این همه باربعد بلند شود و برودانگار نه انگار....
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
خدایا… آسمانت چه مزه ایست؟ من تا به حال فقط زمین خورده ام !
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
http://www.lenzor.com/public/public/...11119c09-l.jpg
خدایا…
میخواهم اعتراف کنم دیگرنمیتوانم
خسته ام من امانت دارخوبی نیستم
“مراازمن بگیر” مال خودت
من نمیتوانم نگهش دارم…
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
http://static.cloob.com//public/user...2fb17166f6-425
اعدامـــی لــحظه ای مـــکث کــرد و بـــوسه ای بر طنــاب دار زد
دادســتان گفت:
صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی این چــــه کـــاریست ...؟!؟!؟؟
زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :
بیچـــاره طـــناب ...
نــمیزاره زمـــین بیفتم
ولی آدم ها !!!!!
بدجـــور زمــینــم زدن ...!
پاسخ : دفتر شعر و خاطرات بچه های نخبه
هیچ کس با من در این دنیا نبود
هیچ کس مانند من تنها نبود
هیچ کس دردی ز دردم بر نداشت
بلکه دردی نیز بر دردم گذاشت
هیچ کس فکر مرا باور نکرد
خطی از شعری مرا از بر نکرد
هیچ کس معنای آزادی نگفت
در وجودم رد پایش را نجست
هیچ کس آن یار دلخواهم نشد
هیچ کس دمساز و همراهم نشد
هیچ کس جز من چنین مجنون نبود
در کلاس عاشقی دلخون نبود