نام:
بابل(Babel)
تهیه کننده و کارگردان:
آلخاندرو گونزالس ایناریتو (Alejandro Gonzalez Inarritu)
فیلمنامه:
گیلرمو آریاگ ا(Guillermo Arriaga)
مدیر فیلمبرداری:
رودریگو پریتو (Rodrigo Prieto)
موسیقی:
گوستاۀو سانتاۀولال (Gustavo Santaolalla)
تدوین:
استیون میرونه (Stephen Mirrione)
داگلاس کرایس (Douglas Crise)
طراح صحنه:
بریجیت بروش (Brigitte Broch)
بازیگران:
برد پیت (Brad Pitt)
کیت بلانشت (Cate Blanchett)
گاۀل گارسیا برنال (Gael Garsia Bernal)
رینکو کیکوچی (Rinko kikuchi)
کوجی یاکوشو (Koji Yakusho)
آدرینا بارازا (Adriana Barraza)
سعید ترچانی (Said Tarchani)
ابوبکر ایت ال کید (boubker Ait Caid)
ژانر:
درام،هیجان انگیز
زمان:
142 دقیقه
تاریخ انتشار:
16 دسامبر 2006 (ایران)
شرکت پخش کننده:
پارامونت ونتیچ (Paramount Vantage)
درباره فیلم:
فیلم بابل یا هیاهو اقتباس به روز شده ی حکایت کتاب مقدس است ، درباره انسان عصر حاضر به قلم توانمند گیلرمو آریگا.
اين فيلم سومین تجربه سينمایی آلخاندرو گونزالس ایناریتو است. به گفته ایناریتو این اثر آخرين قسمت از "مجموعه سه گانه مرگ" اوست. فیلم با تهيه کنندگی وی در ماه می ساله 2005 در مراکش و تحت شرايط دشوار آب و هوايی آن منطقه آغاز به برداشت شد و در مکزيک و ژاپن ادامه پيدا کرد. او که کارگردانی خوش ذوق و صاحب سبک است این بار فیلمی با ارزش تر و پخته تر از کار قبلی خود به مخاطبان ارایه داده و بسیار آسان فهم تر از 21 گرم است.
اگر چه فیلم دارای سر نخ های به مسائل سیاسی و مبحث تروریسم ولی به سختی به توان آن را فیلمی سیاسی قلمداد کرد. بلکه این فیلم یک نمونه بارز در سینمای فلسفی است که در سطح هالیوود است که بازیگرانی همچون برد پیت و کیت بلانشت در آن نقش بازی می کنند.
نمایی از داستان:
بابل از چهار قسمت و یا قصه به ظاهر مجزا تشکیل شده اما در حقیقت این داستانها و شخصیت ها ی آن به آرامی به یکدیگر مربوط میشوند و یک داستان با بافتی محکم ویک پارچه را تشکیل میدهند.
فیلم با شروع از وسط ماجرا در مراکش آغاز میشود و مسیر داستان از مراکشی های به توریست های آمریکایی در مراکش کشیده می شود و سپس به آمریکا و مکزیک می رود در حالی که به صورت موازی به ژاپن نیز منتقل می شود و در نهایت دوباره به وقایعی در مراکش ختم می شود.
در حین شکل گیری داستان ، مسیر های جداگانه به یکدیگر مرتبط شده وفیلم درد ورنج شخصیت ها و تکاپوی آن ها برای نجات از این مصیبت ها را به نمایش میگذارد.
نقد فیلم:
در ابتدا کمی در مورد عنوان فیلم صحبت کنیم:بابل یا هیاهو،عنوانی که همه فیلم را به نوعی در خودش نهفته دارد و به هوشمندی انتخاب شده است.
بابل در کتاب مقدس نام برج معروفی است که توسط آدمهایی از تمام ملت ها برای دستیابی به بهشت ساخته شد،این کار باعث خشم خداوند گردید.پس خداوند کاری کرد که تک تک آدم های دست اندر کار به زبانی متفاوت سخن گویند و جماعتی گیج و مبهوت در سراسر جهان پخش شدند که هیچ یک دیگری را درک نمیکرد و قادر به برقراری ارتباط با دیگران نبود.
این عنوان پس از نوشتن فیلم نامه ای انتخاب شده است که اقتباسی از روی حکایت کتاب مقدس برای انسانهای این عصر است.
حوادث فیلم در سه قاره متفاوت میگذرد ،با شخصیت هایی که فرهنگ و زبانی کاملا متفاوت دارند.کارگردان و عوامل فیلم سعی داشته اند تا با تکیه بر فیلمنامه کاری کنند که همه این شخصیت ها برای بیننده در یک سطح و بافت روایی قرار گیرند در عین حال تلاش داشته اند که تفاوت بین مکان و فرهنگ و زبان نیز ملموس و هویدا باشد.
به همین سبب است که در فیلم بابل سه نوع فرمت مختلف ،8نوع فیلم خام و 6 استودیوی مجزا برای انجام کارهای متداول پس از فیلم برداری به کار گرفته شده است.نور پردازیها نیز که تا حد زیادی به نور طبیعی شبیه است به سبک مستند فیلم کمک شایانی کرده و به گفته طراح صحنه فیلم ،به کارگیری سه نوع طیف رنگی قرمز برای سه کشور،در سه قاره مختلف،راهی جالب برای رسیدن به هدف کارگردان و فیلم بوده است.
کاراکترهای داستان به خوبی پرداخت شده اند به همین دلیل بیننده از همان ابتدا با آنها همراه میشود و رفتار واعمال آن ها برای او قابل قبول است ،از دو سوپر استار هالیوود ،برد پیت و کیت بلانشت گرفته،تا نابازیگرهایی که بی شک اگر بازیگر بودند،فیلم در رسیدن به هدفش و انتقال حس و حالی که مد نظر نویسنده و کارگردان بوده است ناکام میماند.به هر حال بازی بازیگران بابل عمیق و تاثیر گذار است.
فیلم بابل کاملا تعاملی است و مشارکت فعال بیننده و توجه او را طلب میکند.تدوین نامنظم فیلم که در کار قبلی ایناریتو نیز شاهد آن بودیم نتیجه جالبی به بار آورده است:در بعضی از صحنه ها تماشاگر جلو تر از شخصیت ها قرار میگیرد و آگاهی بیشتری پیدا میکند و در بعضی صحنه ها این قضیه برعکس میشود،به این ترتیب نوعی احساس تازه در تماشاگر به وجود می آید و باعث لذت او از تماشای فیلم میشود.
فیلم حرف ها و مطالب زیادی برای ارایه دادن دارد،حرف هایی که شاید بدون دیدن فیلم صحبت درباره آن مشکل باشد.حرفهایی که به طور مستقیم ،نوع بشر ،اعمال و روان و احساسات او را هدف قرار میدهد،انسان عصری که با وجود رشد فزاینده وسایل ارتباطاتی بیش از پش تنها شده و در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان است.نویسنده و کارگردان فیلم از تماشاگر میخواهند تا با دیدگاهی متفاوت و نگاهی بازتر و عمیق تر به روابط انسان ها و فرهنگ آن ها بنگرد و برای درک دیگران بکوشد.
فیلم بابل در انتقال احساسات و پیام های ارزشمندش بسیار موفق است. که قسمتی از آن را مدیون موسیقی متن زیبای سانتاۀولالا است. تلاش و تدبیر عوامل فیلم باعث شد تا بابل به یکی از برجسته ترین فیلم های سال 2006 هم از نظر منتقدان و هم مخاطبان عام تبدیل شود.
نکته جالب فیلم اینست که حمله به ظاهر تروریستی ، توسط دو نوجوان ، در کشوری که مردم آن مسلمان هستند صورت میگیرد (که البته فیلم ساز هدف دیگری را دنبال میکرده،بر خلاف بسیاری از فیلم های هالیوودی که سعی در خراب کردن چهره مسلمان ها دارند.)اما در ادامه به نوعی از مسلمان ها دفاع کرده و تصویری متفاوت از آن ها به نمایش میگذارد؛
هنگامی که زن آمریکایی به شدت آسیب دیده تنها راهنمای مسلمان محلی است که به کمک او و شوهرش میشتابد و در خانه خود به آنها پناه میدهد و باعث نجات جان او میشود،بدون هیچ چشم داشتی.در حالی که سایر توریستها آن ها را رها کرده وبه نوعی فرار میکنند.
در فیلم شاهد صحنه های زیبایی هستیم که حاصل تلاش پریتو و سبک خاص فیلم برداری اوست. که البته اوج آنها در صحنه های پایانی هرداستان شکل میگیرد.شاید زیبا ترین آنها سکانسی است که در آن هلیکوپتر امداد در هنگام غروب آفتاب برای بردن توریست مجروح آمریکایی به منطقه روستایی می آید.
نکته های جالب:
- رینکو کیکوچی در حدود یک سال برای آموزش زبان اشاره وقت گذاشت تا سرانجام توانست نقش چیکو را بدست آورد.
- ابوبکر ایت ال کید بازیگر نقش یوسف ، نوجوان مراکشی ای که به طریقه ای غلط اسلحه را به کار برد ، هنگامی برای این نقش انتخاب شد که ایناریتو او را در حین بازی فوتبال در یکی از میادین محلی شهر دید. - برد پیت برای شرکت در فیلم بابل یکی از نقشهای برجسته در فیلم the departed را رد کرد.زیرا او یکی از طرفداران فیلم های ایناریتو است.
- آدرینا بارازا برای نقش آملیا 35 بار تست داد.
- از آن جایی که هر داستان ، جداگانه و در قاره های متفاوت فیلم برداری میشد هیچ یک از بازیگران همتای خود را در داستان دیگر ندیده بودند مگر تا زمان پیش نمایش فیلم.
- 17 روز قبل از شروع فیلم برداری در مراکش آنها برای انتخاب بازیگر به آن جا رفتند.بازیگرهای حرفه ای مراکشی برای ایفای نقش صحرا نشینان ظاهری قلّابی پیدا میکردند به همین دلیل شروع به پخش اعلان هایی از تلویزیون ، رادیو و بلند گوهای مساجد کردند.روز بعد بالغ بر 200 نفر صف بستند تا از آنها تست گرفته شود.
- صحنه ای که در آن دختر کرو لال به همراه پدرش در ماشین بود بدون اجازه مقامات سینمایی ژاپن فیلم برداری می شد .عوامل فیلم با ایجاد ترافیک سنگینی شروع به فیلم برداری کردند ، به همین دلیل پلیس شروع به تعقیب آنها کرد تا فیلم برداری را متوقف کرد.