با در نظر گرفتن اندکی استثنا:
مادر و پدرای خیلی سختگیر،(ناشیانه) ، بهترین دروغگو ها رو تحویل جامعه میدن
نمایش نسخه قابل چاپ
با در نظر گرفتن اندکی استثنا:
مادر و پدرای خیلی سختگیر،(ناشیانه) ، بهترین دروغگو ها رو تحویل جامعه میدن
چرا عادت داریم راحت قضاوت میکنیم...
بعد خودمون حکم میکنیم...
و بدون توجه اجرا میکنیم...
آخرش هم با سردی کلام منجمد میکنیم ...
با نیش کلام زهر میریزیم ...
با تحقیر در نگاهمون آب میکنیم...
یه لحظه هم با خودمون نمیگیم با آدم طرفیم
امان از دلایی که ریز ریز میکنیم
نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی ، به حباب نگران لب یک رود قسم ، وبه کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت ، غصه ها هم میگذرند آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند. لحظه ها عریانند به تن لحظه ی خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز.
کیا یادشون میاد سرمونو میگرفتیم جلو پنگه میگفتیم: آ آ آ آ آ آ آآآآآآآآ آ آ آ آ آ آ ؟؟؟؟؟؟؟؟ [khande]
دلم کمی خدا می خواهد...
کمی سکوت...
دلم دل بریدن می خواهد...
کمی اشک .........کمی بهت ...
کمی آغوش آسمانی...
کمی دور شدن از این جنس آدم...
.
.
.
.
حالا اما دیگه وقت رفتنه.....جاده اسم منو فریاد میزنه
خَنــده امـ میگیـرد وقتـی پَـس از مُـدت هــا بـی خبــری
بـی آنکــه سُــراغـی از ایـن دل ِ آواره بِگیــری مـی گــویـی :
" دِ لــَمـ بـَرایـتـ تَنــگ اَســت "
نمیخواهم بمیرم تا محبت را به انسان ها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم
خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشایم
چه فردایی ، چه دنیایی !
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ...
به دنبال قشنگ ترین واژه ها و کلمات میگردم اما هیچ کلمه و واژه ای نمیتواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند
فقط میگویم ” دوستت دارم پدر ” روزت مبارک
دختری پشت یک هزاری نوشته بود :
دیشب پدر معتادم به خاطر چند تا از اینا من رو سپرد دست یکی
خدایا
تو چقدر میگیری شب اول قبر بجای تو ،
من بپرسم چرا ؟!