نالم از دست تو اي ناله كه تأثير نكردي
گرچه او كرد دل از سنگ تو تقصير نكردي
شهريار
نمایش نسخه قابل چاپ
نالم از دست تو اي ناله كه تأثير نكردي
گرچه او كرد دل از سنگ تو تقصير نكردي
شهريار
یوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خویش به عالم نفروشیم
صائب
ماهم كه هاله اي به رخ از دودِ أهش است
دائم گرفته چون دل من روي ماهش است
شهريار
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط
طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم
نالد به حال زار من امشب سه تار من
اين مايه تسلي شب هاي تار من
نکته ها چون تيغ پولاد است تيز
گر نداري تو ســپر واپـــس گريز
زیـــر هـــر پـــرده ســاز تــو هــزاران راز اســت
بــیــم آنــســت کــه از پــرده فــتـد راز امـشـب
باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان ....
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی؟