مرا می بینی و هر دم زیارت می کنی دردم
تورا می بینم و میلم زیادت می شود دردم
نمایش نسخه قابل چاپ
مرا می بینی و هر دم زیارت می کنی دردم
تورا می بینم و میلم زیادت می شود دردم
مستم کن ای ساقی در میخانه شراب
تا که بشویم گنه و سیه از تن در آورم
آید خبر از فصل بهاران دلبرم
لکن شوریده دل ، اسپند آذرم
ما را رها کنید در این رنج بی حساب ، با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست ، مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب
باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا
بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله
آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله
(شهریار شعر حیدر بابا)
سلام من هستم
من مشاعره ا م خوب نيست
تو از حوالی اقلیم هرکجا آباد
بیا که می رود این شهر رو به ویرانی[golrooz]