contrary مخالف - معکوس - روبرو - ضد
country کشور - ییلاق
***********************************
contaminate آلوده کردن - سرایت کردن
containment محدود نگاه داشتن - باز داشتن
نمایش نسخه قابل چاپ
contrary مخالف - معکوس - روبرو - ضد
country کشور - ییلاق
***********************************
contaminate آلوده کردن - سرایت کردن
containment محدود نگاه داشتن - باز داشتن
complement متمم - مکمل
compliment تعریف کردن
****************************
altitude بلندی ارتفاع
attitude طرز برخورد - رفتار - حالت - گرایش
eager..... مشتاق......... /ˈiː.ɡər/
eagle..... عقاب........... /ˈiː.ɡl̩/
**************************
sadden....... غمگين كردن - افسرده شدن ........./ˈsæd.ən/
sudden..... غلفلگیری - فوری - غیر منتظره - ناگهانی - بی خبر - بی مقدمه........ /ˈsʌd.ən/
commend ..... ستایش کردن - تحسین کردن - توصیه کردن - سپردن به......... /kəˈmend/
command ........ فرمان - دستور - فرماندهی - فرماندهی کردن - دستور دادن - حکم دادن - امر کردن ......... /kəˈmɑːnd/
*******************
vain ..... پوچ و توخالی - بی ارزش - بی ثمر - مغرور - تهی مغز.............. /veɪn/
vein ....... ورید - سیاهرگ - رگ........../veɪn/
shot ...... گلوله - تیر زدن - رها شده - اصابت کرده ....... /ʃɒt/
shut....... مسدود کردن - بسته شدن - تعطیل شدن - مسدود...../ʃʌt/
******************
lace ...... توری - نوار - قیطان - پر از سوراخ............. /leɪs/
lattice ..... مشبک - شبکه بندی شده.............. /ˈlæt.ɪs/
blunder ....... اشتباه احمقانه کردن - سر به هوایی - اشتباه بزرگ .......... /ˈblʌn.dər/
plunder ....... چاپیدن - غارت کردن - چپاول...... /ˈplʌn.dər/
instantly...... بی درنگ - فورا - در لحظه - در دَم
constantly ..... پیوسته - دائمی
***********************
idle...... تنبل - بیهوده - بی اساس - بیکار - وقت تلف کردن
idol....... بت - صنم - معبود - خدای دروغی - سفسطه - دغل باز
matter .... موضوع ........ /ˈmæt.ər/
manner.... رهنما ، شیوه ، روش ....... /ˈmæn.ər/
********************
mass..... توده - انبوه - فشرده ...... /mæs/
massive..... کلان - عظیم - برجسته ..... /ˈmæs.ɪv/
oblige.... مجبور کردن - وادار کردن ...... /əˈblaɪdʒ/
oblique....مایل - مورب - کج ........ /əˈbliːk/
*****************************
rear... پروراندن - تربیت کردن ...... /rɪər/
roar .... غریدن - داد کشیدن - خروش ...... /rɔːr/
announce..... اعلام کردن - آگهی دادن - خبر دادن - انتشار کردن - اخطار کردن ..... /əˈnaʊns/
denounce.... سرزنش کردن - متهم یا محکوم کردن ....... /dɪˈnaʊns/
*******************************
resent..... دلخور شدن - به خشم آمدن ......... /rɪˈzent/
recent.... اخیر - واپسین - تازه - جدید ........ /ˈriː.sənt/