دردم این نیست که او عاشق نیست ، دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است ، دردم این است که با دیدن این سردی ها من چرا دل بستم
نمایش نسخه قابل چاپ
دردم این نیست که او عاشق نیست ، دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است ، دردم این است که با دیدن این سردی ها من چرا دل بستم
چه بر یاران رفت؟
کمانگیری٬
که خود در تیر نشست...
شاهزادهای٬
که خود بر خاک نشست...
هیچ بارگاهی از ما نماند.
بارگاه ما٬
آرامگاهمان بود...
عشـق هايـت را
مثـل کـانـال تـلويـزيون عـوض مي کـني
و با افـتخار مي گـويي ، که عـشـق بـرايت اين چنـين است !
و مـن مي خـندم ...
به برنـامه هايـي که هيـچکـدام ،
ارزش ديـدن نـدارند!
مرغِ باران میکشد فرياد دائم: ــ عابر! ای عابر! جامهات خيس آمد از باران. نيستات آهنگِ خفتن يا نشستن در برِ ياران؟... ابر میگريد باد میگردد و به زيرِ لب چنين میگويد عابر: ــ آه! رفتهاند از من همه بيگانهخو با من... من به هذيانِ تبِ رويایِ خود دارم گفتگو با يارِ ديگرسان کاين عطش جز با تلاشِ بوسهیِ خونينِ او درماننمیگيرد
هر نتی که از عشق بگوید زیباست
حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست
گروس عبدالملکیان
نمی خواستم نام چنگيز را بدانم
نمی خواستم نام نادر را بدانم
نام شاهان را
محمد خواجه و تيمور لنگ ،
نام خفت دهنده گان را نمی خواستم
و خفت چشنده گان را .
می خواستم نام تو را بدانم .
و تنها نامی را که می خواستم
ندانستم .
نه کسی منتظر است ... نه کسی چشم به راه...
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه....
بین عاشق شدن ومرگ مگر فرقی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی از عشق سهمی نبری غیر از آه.................
خدایا داغونم خدمات پس از خلقتت کجاست!!!!!!!!!!....
- - - به روز رسانی شده - - -
امشب را هم اضافه کن...
به همه ی آن شب هایی
که با دلتنگی سر کردم..
نگاهم کرد،
پنداشتم دوستم دارد
نگاهم کرد،
در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم
نگاهم کرد،
دل به او بستم
نگاهم می کرد،
اما بعد ها فهمیدم که
فقط نگاهم می کرد ...
خیلی کم
از خودمان می دانیم
یا ...
پشت ابرهای
خودخواهی پنهان شده ایم
تنها ...