با اجازه دوستان و صاحب تاپیک
نکته اول اینکه من فکر نمیکنم این یه دوبیتی باشه
چون تا اونجا که من حضور ذهن دارم بیت اول مال یه غزل از صائب هست
بیت دوم هم راستش شنیدم اما خیلی کم ولی شرمنده نمیدونم از کی هست و مربوط به چه شعریه
بیت دوم که فکر میکنم مشخصه، در رابطه با خاموشی و کم و به جا حرف زدن هست...اگه اشتباه نکنم یه درسی هست از سعدی در این مورد تو کتاب پیش که میشه احتمالا با اون ابیات قرابت گرفت
از نظر دستوری هم به نظرم " رخنه گفتار" اضافه استعاری هست
دیگه اینکه احتمالا یه کنایه داره و یه پارادوکس ولی چون شک دارم باشه تحقیق کنم![nishkhand]
این هم غزل بیت اول که امیدوارم کامل یادم بوده باشه؛ هم لذت ببرین هم استفاده کنین
خانه سوز و آشيان پرداز می بايد شدن
با نسيم صبح هم پرواز می بايد شدن
چون قفس در هم شکست از خود رميدن مشکل است
پيشتر آماده پرواز می بايد شدن
تا زبان آور شوی چون شمع در دل های شب
با خموشی روزها دمساز می بايد شدن
چون جوانمردان نه ای گر در زيان غالب شريک
با زيان و سود خلق انباز می بايد شدن
چشم وام از حلقه های زلف می بايد گرفت
محو آن حسن سراپا ناز مي بايد شدن
نيست آسان عشق با خوبان نوخط باختن
تخته مشق عتاب و ناز می بايد شدن
آستين بر شعله آواز می بايد فشاند
سرمه خاموشی غماز می بايد شدن
تا شوی مانند صائب در سخن عالی مقام
خاک پاک هر سخن پرداز می بايد شدن