شربت ناخالصیش از اب بیشتره پس دیرتریخ میزنه[tashvigh]
نمایش نسخه قابل چاپ
شربت ناخالصیش از اب بیشتره پس دیرتریخ میزنه[tashvigh]
و پتو با ضخامت دو سانتي متري شما را بيشتر گرم ميكند زيرا در لابلاي اين دو پتو لايه اي از هوا قرار ميگيرد و چون هوا رساناي ضعيف گرماست ، پس مانند يك لايه عايق عمل كرده و از خروج گرماي بدن بيشتر جلوگيري ميكند در حاليكه يك پتوي ضخيم ديگر اين لايه عايقمانند را در ميان خود ندارد.
كافيست يك بطري را در فريزر قرار بدهيد و بعد از مدتي كه حسابي سرد شد انرا از فريزر در اورده و بلافاصله بادكنك را روي سر بطري بكشيد
حال بطري را در دماي اتاق ( يا يك مكان گرم) قرار دهيد مشاهده ميشود كه كم كم بادكنك شروع به باد شدن ميكند
علت آن هم اينست كه در اثر سرما هواي درون بطري منقبض شده(حجمش كاهش يافته) و هنگامي كه بطري در مكان گرم قرار ميگيرد حجم هواي درون بطري كم كم زياد شده و بادكنك را باد ميكند.
مولكولهاي سطح آب تحت تاثير يك نيروي بسيار قوي بنام نيروي چسبندگي در كنار هم قرار گرفته اند كه باعث ميشود كه سطح آب همانند يك توري نامرئي اشياء و يا موجودات كوچك مانند حشره را روي خود نگه دارد
زيرا وزن حشره انقدر كم است كه نميتواند اين نيروي بيم مولكولهاي آب را بشكند .در حاليكه وزن شما در برابر وزن حشره بسيار بسيار زياد است و باعث شكسته شدن اين نيروي بين مولكولي ميشود و شما در آب غرق ميشويد
دن انسان جزء اجسام كدر است يعني نور از آن عبور نميكند .پس هر گاه شخص يا جسمي كدر در برابر چشمه نور قرار بگيرد نور از بدن يا جسم عبور نخواهد كرد و در پشت جسم تاريكي تشكيل ميشود كه به آن سايه ميگوييم
زيرا آب در هنگام يخ زدن حجمش افزايش يافته و در نتيجه چگالي آن كاهش ميابد و موادي كه چگالي كمتري دارند همواره در بالا قرار ميگيرند پس يخ در سطح آب شناور ميشود
ز یخ هم ،اگر بحدکافی شفاف باشد میتوان عدسی محدبی ساخت وبا آن آتش روشن کرد. ضمنا"یخ که در این صورت اشعه را منکسر میکند خودش گرم نمیشود وآب نمیشود.ضریب شکست یخ فقط قدری از آب کمتر است وبطوری که میدانیم ،بوسیله کره شیشه ای پراز آب میتوان آتش روشن کرد،پس بوسیله عدسی یخآب را در ظرفی که شکل لازم را داشته باشد ،ریخت وگذاشت تا یخ شفاف ببندد،بطوریکه نور به راحتی از آن عبور کند بعدظرف را کمی گرم کرد و عدسی یخی را جلوی نور خورشید گرفت اگر خواستید چنین کنید ،به یاد داشته باشید با آفتاب پشت شیشه نمی توان این کار را انجام دادزیرا شیشه قسمت زیادی از انرژی نور خورشید را جذب میکند و آنچه باقی میماند برای تولید حرارت کافی نیست ی نیز میتوان این کار را انجام داد.
رو به جلو. اما اگر از او بخواهید که درباره پاسخ خود توضیح دهد، او با اعتماد کامل شروع به استدلال میکند و اگر شما حرف او را قطع نکنید، خودش به زودی سکوت اختیار میکند، زیرا بنابر قوانین سرعت نسبی واقعا او باید به عقب بپرد.
هنگام پریدن چه اتفاقی میافتد؟
وقتی ما از واگن در حال حرکت میپریم، بدنمان دارای همان سرعت واگن است و به جلو حرکت میکند، (طبق قانون اول نیوتن: اگر برآیند نیروهای وارد بر جسمی صفر باشد، اگر آن جسم ساکن باشد، ساکن میماند و اگر متحرک باشد به حرکت یکنواخت خود ادامه میدهد) پس وقتی به جلو میپریم، نه تنها این سرعت را از بین نمیبریم، بلکه آن را افزایش میدهیم.
از اینجا نتیجه میشود که باید به عقب پرید نه به جلو و در جهت حرکت واگن، زیرا ضمن پریدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتی که بدن ما با آن حرکت میکند (سرعت قطار) ، کم میشود در نتیجه بدن ما پس از تماس با زمین با نیروی کمتری به جلو خواهد افتاد.
به عقب نپرید!
اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضیحات است، ما چه به جلو بپریم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهدید میکند. اهمیت اصلی مساله در این است که خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب کمتر است. در مورد اول ما با یک حرکت عادی پا را جلو میگذاریم و چنانچه سرعت واگن زیاد باشد، چند قدم میدویم و بدین وسیله از افتادن جلوگیری میکنیم. اما هنگام افتادن به عقب این حرکت نجاتبخش پاها وجود ندارد و به همین دلیل خطر به مراتب بیشتر است. این مطلب نیز اهمیت دارد که وقتی ما به جلو به زمین میخوریم، با قرار دادن دستها به جلو کمتر از زمین خوردن به عقب صدمه میبینیم.
پریدن از واگن با یک ساک
روشن است که آنچه گفته شد برای اجسام بیجان صادق نیست و خطر شکستن یک بطری وقتی از یک واگن در حال حرکت به جلو ، به عقب پرتاب شود، کمتر از حالتی است که بطری به جلو (در جهت حرکت واگن) پرتاب شود.
پس چنانچه لازم باشد به دلیلی از واگن بپرید و بخواهید قبلا باری را که با خود دارید پرتاب کنید، باید بار را به عقب پرتاب کنید و خودتان به جلو بپرید.
رو به جلو. اما اگر از او بخواهید که درباره پاسخ خود توضیح دهد، او با اعتماد کامل شروع به استدلال میکند و اگر شما حرف او را قطع نکنید، خودش به زودی سکوت اختیار میکند، زیرا بنابر قوانین سرعت نسبی واقعا او باید به عقب بپرد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rez[MENTION=80088
هنگام پریدن چه اتفاقی میافتد؟
وقتی ما از واگن در حال حرکت میپریم، بدنمان دارای همان سرعت واگن است و به جلو حرکت میکند، (طبق قانون اول نیوتن: اگر برآیند نیروهای وارد بر جسمی صفر باشد، اگر آن جسم ساکن باشد، ساکن میماند و اگر متحرک باشد به حرکت یکنواخت خود ادامه میدهد) پس وقتی به جلو میپریم، نه تنها این سرعت را از بین نمیبریم، بلکه آن را افزایش میدهیم.
از اینجا نتیجه میشود که باید به عقب پرید نه به جلو و در جهت حرکت واگن، زیرا ضمن پریدن به عقب سرعت حاصله از پرش از سرعتی که بدن ما با آن حرکت میکند (سرعت قطار) ، کم میشود در نتیجه بدن ما پس از تماس با زمین با نیروی کمتری به جلو خواهد افتاد.
به عقب نپرید!
اصل مطلب در ناتمام گذاشتن توضیحات است، ما چه به جلو بپریم و چه به عقب ، خطر افتادن ما را تهدید میکند. اهمیت اصلی مساله در این است که خطر افتادن به جلو از خطر افتادن به عقب کمتر است. در مورد اول ما با یک حرکت عادی پا را جلو میگذاریم و چنانچه سرعت واگن زیاد باشد، چند قدم میدویم و بدین وسیله از افتادن جلوگیری میکنیم. اما هنگام افتادن به عقب این حرکت نجاتبخش پاها وجود ندارد و به همین دلیل خطر به مراتب بیشتر است. این مطلب نیز اهمیت دارد که وقتی ما به جلو به زمین میخوریم، با قرار دادن دستها به جلو کمتر از زمین خوردن به عقب صدمه میبینیم.
پریدن از واگن با یک ساک
روشن است که آنچه گفته شد برای اجسام بیجان صادق نیست و خطر شکستن یک بطری وقتی از یک واگن در حال حرکت به جلو ، به عقب پرتاب شود، کمتر از حالتی است که بطری به جلو (در جهت حرکت واگن) پرتاب شود.
پس چنانچه لازم باشد به دلیلی از واگن بپرید و بخواهید قبلا باری را که با خود دارید پرتاب کنید، باید بار را به عقب پرتاب کنید و خودتان به جلو بپرید.
وسایل لازمنقل قول:
نوشته اصلی توسط Rez[MENTION=80088
- یک لامپ کوچک 2،5 ولتی
- یک پایه لامپ
- 13 قطعه سیم مسی هر کدام به طول تقریبی 25 سانتیمتر (بدون روپوش)
- 12 نوار باریک مسی به ابعاد 5x1 سانتیمتر و به ضخامت دلخواه
- 12 نوار باریک روی به ابعاد 5x1 سانتیمتر و به ضخامت دلخواه
- 12 عدد سیب زمینی
مس را از سازندگان وسایل مسی میتوانید تهیه کنید و روی را هم از پوسته پیلهای مصرف شده میتوانید ببرید.
روش آزمایش
برای انجام آزمایش ، یک نوار مسی و یک نوار رویی را در هر کدام از سیب زمینیها در حدود 1،5 سانتیمتر فرو ببرید. فاصله این دو نوار از هم را در حدود یک سانتیمتر تنظیم کنید. بدین ترتیب هر کدام از سیب زمینیها ، یک پیل ضعیف به شمار میآید.
اکنون به وسیله سیمهای رابط مسی ، سیب زمینیها را طوری به همدیگر مربوط سازید که یک نوار مسی از یک سیب زمینی به نوار رویی سیب زمینی دیگر وصل شود. جهت اطمینان کامل از اتصال سیم به صفحههای فلزی پس از چند دور پیچیدن ، روی آن نوار چسب بزنید. پس از اتصال سیب زمینیها به یکدیگر ، آنها را به فاصله کمی از هم ، روی میز طوری بچینید که تقریبا تشکیل دایره بدهند. در پایان ، دو انتهای آزاد این پیلها را به دو پیچ پایه لامپ وصل کنید. لامپ روشن خواهد شد.
اگر به جای سیب زمینی از پرتقال ، نارنج و بویژه لیموترش استفاده کنید، نتیجه بهتری خواهید گرفت.