«مذیع الفاحشه کفا علها»
آشکار کننده زشتی مانند زشتکار است.
کسی کاو کند آشکارا بدی،
مر او را بود خلق و خوی ددی
بود او همانند با زشتکار
ندارد ز افشای بد ننگ و عار
هزار گوهر از نهج البلاغه.
نمایش نسخه قابل چاپ
«مذیع الفاحشه کفا علها»
آشکار کننده زشتی مانند زشتکار است.
کسی کاو کند آشکارا بدی،
مر او را بود خلق و خوی ددی
بود او همانند با زشتکار
ندارد ز افشای بد ننگ و عار
هزار گوهر از نهج البلاغه.
«من باع اخرته بدنیاه خسرهما.من ابتاع اخرته بدنیاه ربحهما.»
هر کس آخرتش را بدنیایش بفروشد،هر دو را از دست می دهد.هر کس آخرتش را با دنیایش بخرد،از هر دو سود می برد.
کسی کآخرت را بدنیا فروخت،
نداند هم آن وهم اینش بسوخت
کسی کآخرت را بدنیا خرید،
باو خیر فانی و باقی رسید
هزار گوهر از نهج البلاغه.
«ثلاث من کن فیه فقد کمل ایمانه العقل و العلم و الحلم»
سه چیز است که در هر کس باشد ایمانش کامل شود:خردمندی،دانش و بردباری
شود کامل ایمان ز عقل و خرد
ز علم و ز دانش چنان کاو سزد
دگر حلم،کان بردباری بود
تو را بهتر از آن چه کاری بود
هزار گوهر از نهج البلاغه.
«ستة لایمارون الفقیه و الرئیس و الدنی و البدی و المرئة و الصبی»
با شش کس نباید ستیزه کرد:فقیه،رئیس،شخص پست،آدم بدزبان،زن و کودک
به شش کس نباید نمودن ستیز
به ناکس،به کودک،به بیشرم نیز
به مرد فقیه و رئیس و به زن
ز پیکار با هیچ یک دم مزن
هزار گوهر از نهج البلاغه.
«راس السیاسة استعمال الرفق.راس العقل التودد الی الناس.»
اساس سیاست بکار بردن نرمش و مدارا است.دوستی با مردم اساس و پایه خردمندی است.
سیاست برفق و مدارا بود
به عقل و بتدبیر و یارا بود
بود پایه عقل،مهر و وداد
به مردم،ز هر دسته و هر نژاد
هزار گوهر از نهج البلاغه.
أجملوا فی طلب الدنیا فإن کلا میسر لما خلق له
در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد.(کتاب التجارات،ح2133)
ما عذب الله اُمة الا عند اِستهانتهم بحُقوق فُقَرإِ اِخوانِهِم
خداوند امتى را عذاب نخواهد کرد، مگر در وقتى که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستى نمایند.
(مستدرک،ج12،ص413)
«ابخل الناس من بخل بالسلام»
بخیل ترین مردم کسی است که از سلام دادن امساک ورزد.
چو کس بخل ورزد به ذکر سلام
نباشد بر او آدمیت تمام
بر او چیره اهریمن نخوت است
سکوتش نه از سستی و رخوت است
هزار گوهر از نهج البلاغه.
خذ الحکمة ممن اتاک بها وانظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»
هر کس بسویت حکمت آورد فراگیر و بآنچه گفته می شود توجه کن نه به گوینده.
حکیمی بسویت چو رو آورد
بیاموز هر حکمت او آورد
چو دانش تو را باشد اندر نظر
بگوینده ننگر،سخن را نگر
هزار گوهر از نهج البلاغه.
«صلاح ذات البین افضل من عامة الصلوة و الصیام»
سازش دادن بین دو نفر بالاتر از یک سال نماز و روزه است.
چو بین دو کس افکنی آشتی
بدلها چو تخم صفا کاشتی
بود به ز یکسال صوم و نماز
بدرگاه بخشنده بی نیاز
هزار گوهر از نهج البلاغه.