-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
ستاره
دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره این دل دیوونه واسه ت دلتنگه
وقت از تو خوندن ستاره ی ترانه ها!
اسم تو برای من قشنگترین آهنگه
بی تو یک پرنده ی اسیر بی پروازم
با تو اما می رسم به قله ی آوازم
اگه تا آخر این ترانه با من باشی ،
واسه تو سقفی از آهنگ و صدا می سازم
با یه چشمک دوباره من رو زنده کن ستاره
نذار از نفس بیفتم ، تویی تنها راه چاره
ای ستاره ! ای ستاره ! بی تو شب نوری نداره
این ترانه تا همیشه تو رو یاد من میاره
توی که عشقم رو از نگاه من می خونی
تویی که تو تپش ترانه هام پنهونی
تویی که همنفس همیشه ی آوازی
تویی که آخر قصه ی من رو می دونی
اگه کوچه ی صدام یه کوچه ی باریکه
اگه خونم بی چراغ چشم تو تاریکه
می دونم آخر قصه می رسی به داد من
لحظه ی یکی شدن تو اینه ها نزدیکه
با یه چشمک دوباره من رو زنده کن ستاره
نذار از نفس بیفتم ، تویی تنها راه چاره
ای ستاره ! ای ستاره ! بی تو شب نوری نداره
این ترانه تا همیشه تو رو یاد من میاره
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
جمعه بازار
پنجره بی چراغه ، روی آنتنا کلاغه
هنوز تو شهر قصه ، بازار دشنه داغه
بارون ریشه ریشه مش می زنه به شیشه
میگه نگاه خورشید مال منه همیشه
خورشید گیس بریده پاشنه شو ور کشیده
قیچی تیز بارون موی طلاشو چیده
شاپرکی که سوخته ، چشم رو به شعله دوخته
شاعر نون نخورده ، ترانه ش رو فروخته
از سر پل تا توپخونه ، نبض غزل هراسونه
تو گردش عقربه ها ، لحظه کشی فراوونه
ترانه ها دروغن ، شعله ها بی فروغن
هنوزتو جمعه بازار قصابیا شلوغن
گریه نکن ! ستاره ! قد می کشم دوباره
پشت سر ترانه گریه شگون نداره
ترانه ! دس نگه دار ! گوش داره موش دیوار
چراغ این تقاطع همیشه سرخه انگار
خورشید مو طلایی ! کجایی ! ای! کجایی ؟
بزن به سیم آواز ! تویی که خوش صدایی!
از سر پل تا توپخونه ، نبض غزل هراسونه
تو گردش عقربه ها ، لحظه کشی فراوونه
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
ترانه ی سکوت
خالی ام ! خالی از آواز ، خالی از جرأت پرواز
ای غزل ترین ترانه ! من رو از ازل بیاغاز
من رو پر کن از ستاره ، از یه فریاد دوباره
از یه آهنگ قدیمی که خریداری نداره
من رو پر کن از پرستو ، از شب نگاه آهو
از تو خاکستر دریا ، زنده شو ! ترانه بانو !
با تو بادبادک رؤیا توی پنجه ها ی باده
بی تو حتی یه چراغم از سر کوچه زیاده
ترانه ی سکوتم رو تنها تو می شنوی عزیز !
عطر زلال تنت رو رو تن لحظه هام بریز !
بگو از شب تا خروسخون فاصله چن تا ستاره س ؟
بگو کی لحظه ی ناب اون تولد دوباره س؟
بگو تا سفره ی هف سین چن تایخبندون سرده ؟
لگو چشمای ترانه چن تا بغض رو گریه کرده ؟
بگو با منی که نبض روزگار رو دس بگیرم
بگو تا از این زمونه خنده هام رو پس بگیرم
بگو هستی که بمونم ، پشت زندگی نمیرم
تو که قصه تو قصه نباشی ، از تموم قصه سیرم
ترانه ی سکوتم رو تنها تو می شنوی عزیز!
عطر زلال تنت رو رو تن لحظه هام بریز
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
کباب چرب پایتخت
کبک بودیم و کلاغ شدیم ، خورشید بودیم و چراغ شدیم
جنگل بی حصار بودیم ، حالا یه دونه باغ شدیم
چشمامون رو بسته بودیم یه سفره ی بزرگ شهر
دست که به سفره رفت ولی با یه ملافه داغ شدیم
گندمای مزرعه مون خوشه های طلایی داشت
دستای ما تو دل خاک نهال سادگی می کاشت
آب زلال چشمه مون شیر ستاره بود ولی
قصه ی چاه آب شهر فکرا رو راحت نمی ذاشت
مش رمضون ! دیدی تو شهر رو گرده ی ما زین زدن ؟
دیدی که پهلوونا رو با یه کلک زمین زدن ؟
غول سیاه وسوسه غیرت ما رو خورده بود
کباب چرب پایتخت گوشت الاغ مرده بود
چشمه بودیم سراب شدیم ، بره بودیم کباب شدیم
ستاره بودیم توی شب اما یهو شهاب شدیم
تو غربت آهن دود کوه غرورمون شکست
کوپن فروش خسته ی میدون انقلاب شدیم
دیدی چه ساده گم شدن آرزوهامون توی باد ؟
آخ ! چی می شه که نون ده باز توی سفره مون بیاد ؟
اما نه پای رفتن رو نه روی برگشتنی هست
زندگیمون همین شده ، خنده کم و گریه زیاد
مش رمضون ! دیدی تو شهر رو گرده ی ما زین زدن ؟
دیدی که پهلوونا رو با یه کلک زمین زدن ؟
غول سیاه وسوسه غیرت ما رو خورده بود
کباب چرب پایتخت گوشت الاغ مرده بود
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
رمان
خواننده : حمید طالب زاده آلبوم : ندای عاشقانه
تو کتاب قصه ی ما ، این رمان عاشقانه
سهم تو تمام من بود ، سهم من اوج ترانه
آخرین فصل کتاب رو کسی باورش نمی شه
خودتم فکر نمی کردی که بری واسه همیشه
آخر قصه چه بد بود ، یه سفر به خیر ساده
من انتظار ممتد ، تو و بی مرزی جاده
وقت معراج ترانه تو واسه م قوت بالی
حالا تو هق هق گریه م جای شونه ی تو خالی
خاطره هات رو نگه دار ! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش به راته حتی تا روز قیامت
فکر من نباش! ستاره ! قدم اخر رو بردار !
خودت رو مثل یه آواز توی حنجره م نگه دار !
زندگی همینه ، خاتون ! هر رفیق یه نردبونه
جای من خاک زمینه ، جای تو تو آسمونه
تو نموندی اما اسمت تا ابد قله نشینه
تقصیر تو نیست عزیزم ! رسم روزگار همینه
خطای سفید جاده می گن از تو دورم اما
وقتی چشمام رو می بندم می بینم که با همیم ما
خاطره هات رو نگه دار! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش براته حتی تا روز قیامت
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
برای عبرت اینه
پینوشه ! گرگ فراری ! توی خورجینت چی داری ؟
چن تا گور دسته جمعی ؟ چن تا اعدام بهاری ؟
پینوشه ! گرگ فراری ! چن تا ناخون رو کشیدی ؟
چن هزار تا بچه کشتی ؟ چن تا جون کندن رو دیدی ؟
پای جوخه های مرگت ، چن تا چشم بسته مرده ؟
خاک سرخ چن تا باغچه ، مهر چکمه هات رو خورده ؟
بگو چن تا گل سرخ ، با چشای بسته چیدی ؟
واسه هر مدال سربی چن تا عشق رو سر بریدی ؟
ویکتور خارا بدون دست باز داره گیتار می زنه
هنوز تو چله ی سکوت ، شمع ترانه روشنه
می دونم گرگ درونت هنوزم تشنه ی خونه
توی یخبندون چشمات هنوزم برق جنونه
دیگه فرصتی نمونده ، لحظه ی مردن گرگه
برای فرار آخر ، چکمه هات واسه ت بزرگه
پینوشه ! گرگ فراری ! دنیا اندازه ی سیبه
هر جا باشی واسه مردم یه غریبه یی ، غریبه
پینوشه ! اسم تو امروز دیگه هم معنی درده
واسه لرزیدن دستات هیچ کسی گریه نکرده
بگو با این همه نفرین چه طوری دووم آوردی ؟
می دونم تو هر دقیقه صد هزار مرتبه مردی
پینوشه ! گرگ فراری ! آخر قصه همینه
اوج فواره ی قدرت دوباره خاک زمینه
برای عبرت اینه ، شاه پوشالی زیاده
خوشه ی غرش توفان ، حاصل کاشتن باده
یادمون باشه همیشه پل کهنه بی عبوره
اونور سکه ی ظلمت عکس نازنین نوره
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
بادبادک ها
دیشبم مثل همیشه شب دلشکستگی بود
همدم دل شکسته خاطرات بچکگی بود
یادمه رو پشت بوما بادبادک هوا می کردیم
اگه ابرا می رسیدن خورشید رو صدا می کردیم
نخای بادبادکامون تو هوا گره می خورن
ما رو از رو پشت بوما تا کنار هم می بردن
دلامون چه مهربون بود ، زیر پامون آسمون بود
قلک سفال خالی ، گنج پاک قصه مون بود
من هنوزم یادمه ، اما تو یادت نمیاد
روزی که بادبادکا گم می شدن تو دست باد
من رو بادبادک نوشتم که همیشه با توام
تو نوشتی که دلم همیشه پرواز رو می خواد
دیدی سرنوشت بددل لبامون رو بی صدا کرد
دست بی ترحم باد ، بادبادک ها رو جدا کرد
روزا مثل باد گذشتن ، بادبادک ها برنگشتن
دنبال هم توی ابرا گشتن و گشتن و گشتن
اما افسوس و صد افسوس ، آسمون تموم نمی شه
بادبادک ها جا می مونم اونور ابرا همیشه
من هنوزم یادمه ، اما تو یادت نمیاد
روزث که بادبادکا گم می شدن تو دست باد
من رو بادبادک نوشتم که همیشه با توام
تو نوشتی که دلم همیشه پرواز رو می خواد
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
خسته شدم !
خواننده : سیاوش قمیشی آلبوم : نقاب
خسته شدم بسکه دلم دنبال یه بهونه گشت
بسکه ترانه خوندم و برگ زمونه برنگشت
بازم کلاغ قصه ها رفت و به خونه ش نرسید
یکه سوار عاشق رو هیشکی تو اینه ها ندید
حادثیه ی عزیز من ! تنها تو موندنی شدی
بین همه ترانه هام تنها تو خوندنی شدی
دستای سردم رو بگیر ! سقف ما دیوار نداره
یه روز تو قحطی غزل ، دنیا ما رو کم میاره
من آخرین رهگذرم تو این خیابون بلند
دیر اومدم که زود برم ، دل به صدای من نبند
یه روز توی برق چشات خورشید رو پیدا می کنم
ای شب تار سوت و کور ! به آرزوی من نخند
حادثه ی عزیز من ! تنها تو موندنی شدی
بین همه ترانه هام تنها تو خوندنی شدی
دستای سردم رو بگیر ! سقف ما دیوار نداره
یه روز تو قحطی غزل، دنیا ما رو کم میاره
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
سهم ما
تو شهر قصه هیچ کسی من رو برای من نخواست
هیشکی لباس فکرش رو رنگ صدای من نخواست
دغدغه ی آدمکا دغدغه های من نبود
جز تو کسی منتظر صدای پای من نبود
گلکم ! حرف دلم رو کسی غیر تو نفهمید
کسی راه شهر عشق رو از ستاره ها نپرسید
دست تو چتر صدا رو رو سر ترانه وا کرد
بغض تو عطر غزل رو رو سکوت واژه پاشید
تخته سیاه روزگار جا واسه نقاشی نداشت
سهم ما از زندگی رو بیرون قصه جا گذاشت
کبوتر سفید عشق از روی بوم ما پرید
دستای بی صدای ما به سیب جادو نرسید
گلکم ! حرف دلم رو کسی غیر تو نفهمید
کسی راه شهر عشق رو از ستاره ها نپرسید
دست تو چتر صدا رو رو سر ترانه وا کرد
بغض تو عطر غزل رو رو سکوت واژه پاشید
-
پاسخ : اشعار یغما گلرویی
زخم یادگار جنگ
به یاد از دست شدگان جبهه ی جنوب
ددین تمام دنیا تو یه عکس یادگاری
اونجا که برای گریه ،یه ترانه کم میاری
اونجا که نبض سرودن ، نبض خاطرات دور
تو نموندی تا ببینی ، لحظه هام چه سوت و کور
داداشی ! توی نگاهت اون همه ستاره داشتی
ولی ما رو تک و تنها تو سیاهی جا گذاشتی
تو طنین هر ترانه تو کنارمی همیشه
اما جای خالی تو با ترانه پر نمی شه
دل رو زدی به شعله ها تو هرم خاکستر و دود
جنگ بزرگ قصه مون کبریت بی خطر نبود
سوختی رو از سوختن تو گنبد فیروزه شکست
سفره ی هف سین بهار از خونه مون بارش رو بست
زخمی کدوم خزونی ؟ ای گل گلوله خورده !
که توی شب نگاهت ، این همه ستاره مرده
زخمی کدوم خزونی ؟ ای مسافر جنوبی !
برای من تا همیشه تو طلوع هر غروبی
هنوزم ساحل کارون ، پر پوکه ی فشنگه
تو جنوب رو تن نخلا ، زخم یادگار جنگه
تو میون دود و ترکش فکر یه دریچه بودی
غزل آخر عشق رو اونور ابرا سرودی
دل رو زدی به شعله ها تو هرم خاکستر و دود
جنگ بزرگ قصه مون کبریت بی خطر نبود
سوختنی و از سوختن تو گنبد فیروزه شکست
سفره ی هف سین بهار از خونه مون بارش رو بست
Forum Modifications By
Marco Mamdouh