پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
با کمی تاخیر فاطیما:
که آن دود دودِ سوختن بید
از اتوی پشت سرم بید
که من سوزاندم جوراب نیلو
و زین پس بی جواربست پای او
.................................................. .....
من:
چو کردم منتشر این شعرها را
همه اعضا بشناسند شما را
من مظلوم دعا گویم برایت
تو گویی سوختم جوراب پایت
شکایت میکنی تو از مدیران
ز قول مصطفی دیگر دبیران
ولی این ارغنون کم شکایت
شده اکنون نماد ذم،شکایت
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
فاطیما بازم با تاخیر:
که من هستم آدمی خشن و پر زور
بپرس از مصطفی گر باورت نیست
که گرچه سنبل من هست گاو بر میش
از این پرزورتر باشم بیا پیش(یعنی بیا جلو؟آیا )
.................................................. ...........................
من:با یک کم تاخیر
چو باشد سنبلت گاوی برمیش
همه اوضاع شود روزی قاراشمیش
روم اکنون سوی ایستگاه مترو
ادامه دارد این بحث من و تو
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
فاطیما با خیلی تاخیر:
منظور از قاراشمیش این بباشد
کنم تالار خود برتر بسی من
شود برتر تر از هر تالاری
و حتی برتر از پست مدیری(این جا منظور مصطفی است./این آخری رو فاکتور میگیرم من نبیدم!(ادامه ی پیام فاطیما))
.................................................
من:
نیابی بهتر از تالار دارو
نگو از مصطفی هر جا و هر کو
بباشد او جوانی بس نکونام
نکن دیگر خیالات بسی خام
.................................................. .
فاطیما:
کشاورزی برتر از داروست زین رو
مدیری دارد زبر و زیرک چو من
بگفتم اون رو نشنیده بگیر تو
همه اوضاع و راه رو کردی آن
.................................................
نمی دانم چه میگویی ولیکن
روم چند مین دگر در سایت تا من
گذارم متن این اشعار خود را
بیا توضیح بنما در آن جا
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
فاطیما از چه دلتنگی؟
چرا دایم پی جنگی؟
چرا دایم میکنی کلکل
دل ارغون را میکنی پرپر
چرا بهانه میگیری؟
چرا رویا رو میبینی؟
عزیزم زندگی معنای زیباییست
درونش شورو غوغاییست
ارغون گشته پریشان حال و درمانده
تو کارتو خدا مانده
خدا داند دل ارغنون مثل گلستان است
فاطیما دوست میداری دلش را تو کنی تاریک والوده؟
کنی پراز گلایه های فرسوده؟
عزیزم اندکی در خود تامل کن
عزیزم من حفیرم اندکی به حرف من گوش کن.....
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
عزیزم چرا در جنگی ؟
همش در فکر نیرنگی
چرا با خود تو می جنگی ؟
چرا هی میگیری بهونه؟
چرا غصه بی نشونه؟
گهی ایراد گیری ز مدیران
گه ی ایراد گیری ز ارغوان
گر تو آسوده نمانی در دقایق
خدایی ناکرده یکهو میکنی دق
پس تو غصه نخور کاربر گرامی
دعا میکنم که تو زنده بمانی
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
که گر چه طرفدارش زیاده این ارغنون
ولی هنوز پیدا نوکردی مظلوم تر از من
گرچه یکی نیست طرفدار ما [negaran]
ولی میکنیم دفاعیه از خود هم اکنون
گر بپرسی از هرکی در این انجمن
میگوید نیست کسی مظلوم تر از من
بچه به این خوبی که میکند اتو جوراب دوست
گرچه سوخته است ولی میکند پارو همچون بخاری گرم
وگر باور نداری از غزل بارون بپرس
که شمرده ام تاکنون کاشی های دم منزلمان را
این ارغنون باشه آتیشپاره
هی میکند من رو اذیت
خو ما هم بی جوابش نمیگذاریم
نمیذاریمی با ه خیال راحت درس بخواند[nishkhand]
ممنون ارغنون جان ! اول صبحی حسابی ما رو خندوندی[tashvigh]
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
الا یا ارغنون ایها الفاطیما !
بخواندم شعرتان ، الحق وزینا
مسایح یا مشاعرهرچه باشد
بودحرف غنون حرف دلینا
نباشد حیف پروفایلت گشایی؟
ویا ظاهر شوی در چت باکسی نینا
فاطیما ! ارغنون دلتنگ گشته
زکم کاری و نبودت اینجا یینا
مینداز گردن یونی بدبخت !
بهانه بی بهانه ! کار بی کارینا !
شنو نغزی ز من ای تر ترینا !
خلاف قول بود شرط مدیرینا !
یکی دیدم زاستثنای دوران
مدیرکل سایت حاج مصطفینا
نباشد جز بدقولان نخبه !
چرا که وعده میراند هزاران وعده اینا!
کلام اخری بهرت بگویم
اگر گشتی کلافه داغونینا
برو سی دی بذار ، ولوم تا اخر
بعدش موزون نما ریم دام دی ری ما
حالا ، ریم دام دیریما ریم دام دیریما !
.............
سرایش شعرطنز در قالب مفاعیل ایجاب میکرد اسامی بدون پیشوندخطاب شود/پوزش
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
عجب دلتنگ یارهستی فاطیما!
عجب دل بیقرار هستی فاطیما!
همه دلتنگیتو بازی گرفتن
چرا مست و خمارهستی فاطیما؟
پاسخ : تبادلات شعری من و فاطیما
الا من با تو ام مینای بوشهر
تشکر میکنم از لطف با شعر!
بسی مرسی ای حقوقدان(جناب سکوت)
طرفداری نمودستی بدین سان
و نام شما را من ندانم (sa.n)
ولی مرسی چو شعرت را بخوانم.
تشکر می شود از لطف بسیار
شدم بسیار شرمنده زین کار
ولی فاطیما جونِ ناز ِبنده!
فقط گفتم به او یک کم بخنده
نباشم دلخور از رسم رفاقت
که باید کرد بر رسم عادت