-
از آرزو تا واقعیت
از آرزو تا واقعیت
-----------------
آنچه به عنوان ماموريت پرندههاي بيسرنشين تدوين گشته، به سرعت در حال افزايش است. به طوري كه ايجاد مزاحمتهاي الكترونيكي، اختلال در ارتباطات، استفاده از فناوري امواج الكترومغناطيس براي عكسبرداري هوايي، و جمعآوري و شنود اطلاعات محرمانه دشمن از جمله مهمترين ماموريتهاي پرندههاي بيسرنشين ميباشد.
در اين مقاله قصد داريم تا شما خوانندگان گرامي را با برنامههايي كه به صورت خوش بينانه توسط پنتاگون، براي سالهاي 2005 تا 2030 تدوين گرديده، آشنا سازيم؛
آنچه امروز به صورت طرح در ذهن خلاق انديشمندان وجود دارد، در آينده با صرف هزينه و بودجهاي كه توسط پنتاگون تخصيص مييابد، به محصول تبديل خواهد شد. ولي در اين راه مشكلات زيادي وجود خواهد داشت. نخستين مشكلي كه در اين راه ميتوان به آن اشاره نمود، جذب نيروي انساني مستعدي است كه آموزشهاي لازم را ديده باشد و بتواند در سرزمينهاي دور، پرندههاي بيسرنشين را در صحنههاي نبرد هدايت نمايد. احتمالا بيشترين حجم كار و تلاش كه در ساختار سازماني حوزه نيروي انساني ايجاد خواهد شد، مربوط به 3 اسكادران پريديتور، نليس و كريچ كه در نوادا مستقرند، خواهد بود.
هر اسكادران شامل يك گروه پروازي و يك گروه نگهداري و راهاندازي سامانههاي پرتاب و بازيافت ميباشد. اين گروهها منحصرا جهت عمليات در افغانستان و عراق آموزش ميبينند. پس از اعزام نيز، فرامين و كنترل عمليات به وسيله مخابره اطلاعات از مركز نوادا خواهد بود.
طرحي در دست اجراست كه احتمالا واحدهاي آموزشي جديدي توسط گارد ملي هوايي تاسيس و راهاندازي گردد. اين واحدهاي آموزشي جديد، گروههاي عملياتي را آموزش دهند. اما اين طرح كندتر از آن خواهد بود كه به درخواست تامين نيروي مورد نياز براي عمليات در خاك كشورهاي افغانستان و عراق پاسخ مناسبي ارايه نمايد. مشكل دومي كه وجود دارد مربوط به كادر آموزشي گارد ملي هوايي است؛ در ابتدا بايستي استادان لازم جمع آوري گردند.
انتظار ميرود تربيت گردانهاي عملياتي ويژه نيروي هوايي با تاسيس و عملياتي شدن گارد ملي هوايي به 15 عملياتي افزايش يابد تا بتواند پاسخگوي نيازهاي آينده نيروهاي پهپادي ارتش امريكا باشد.
براساس سند ارائه شده در اين گزارش، اغلب برنامههايي كه در جهت گسترش قابليتهاي پرندههاي بيسرنشين در نظر گرفته شده شامل فعاليتهاي مخفيانه الكترونيكي محلي جهت كنترل وضعيت كنوني و توان دفاعي احتمالي حمله دشمن، ايجاد مزاحمت و اختلال در سامانههاي موشكي كه از طريق زمين يا پرندههاي دشمن و يا شبه هواپيماي دشمن ميباشد.
تجهيزاتي كه با استفاده از ليزر و يا امواج پرقدرت ماكروويو كه جهت كاربري در پهپادها طراحي و كوچكسازي شدهاند، بر روي هر سامانه الكترونيكي كه در ميدان جنگ واقع شده باشد، اثر خواهد گذاشت.
طراحي سامانهها و تجهيزات به گونهاي است كه خدمه پروازي از تاثيرات اين ميدانهاي با انرژي بالا، در امنيت كامل خواهند بود. همچنين پرنده نيز متقابلا نبايستي تحت تاثير امواج الكترومغناطيسي كه امكان صدمه زدن به آن را داراست، قرار بگيرد تا در زمان احتياج به آن، بدون هيچ نقصي عمليات نمايد و در عين حال،توسط دشمن قابل شناسايي نباشد.
در اين صورت، در حد كفايت و لزوم، به تاسيسات دشمن نزديك خواهد شد تا قابليت شناسايي اهداف ثابت و متحرك و جنگافزار دشمن را داشته باشد.
مطابق اين طراحي، لازم است تعداد محدودي پرنده بيسرنشين كه قابليت حمل محموله را دارند، اين پرندههاي يكبار مصرف را به صورت مخفيانه و خارج از ديد راداري، بدون سروصدا تا اين مكانها حمل نمايند. در اين مناطق ريسك عمليات زياد خواهد بود و اين پرندهها بايستي قابليتهاي دفاعي لازم را داشته باشند.
ساير ماموريتهاي پيشبيني شده شامل حمل و نقل آب و غذا، باتريهاي مصرفي و ساير ملزومات خواهد بود كه در طي عمليات مخفيانه، نيروهاي ويژه به آنها نياز دارند.
بنا به گزارشات دريافت شده، پنتاگون انتظار دارد كه توليد فناوريهاي ميكروپروسسورها با همين سرعت ادامه يابد. آنچه كه امروز، به عنوان ابررايانه، معادل دهها انسان سرعت دارد، تا سال 2015 زوج مناسبي براي كاربران خواهد بود. علاوه بر آن، پيشبيني شده تا سال 2030 هزينه توليد هوش مصنوعي حدود 100 هزار دلار باشد. اين هزينه كاملا با هزينه دورههاي آموزش خلباني كه بايستي با جنگافزار كار كند، برابري ميكند، حال آنكه در كسري از ثانيه قابل استفاده خواهد بود.
«حاشيه امن» يكي ديگر از مواردي است كه در مورد آن برنامهريزي شده است؛ پرنده بيسرنشين، پنهان از ديد به فناوري سطوح مواد تركيبي با ساختار پوست بسيار ريزبافت، حاشيه ايمني را در حد بهينهاي حفظ مينمايد. البته طراحان از هزينه بسيار بالاي آن راضي نيستند. در مقابل طراحان تشويق شدهاند تا از وسايل كمسروصداتري استفاده كنند.
يكي از اين راهحلها، استفاده از موتورهاي الكتريكي خواهد بود كه نيروي محركه خود را از پيلهاي سوختي تامين مينمايند. در اين روش، اختلال كمتري در سامانههاي ارتباطي و ناوبري به وجود خواهد آمد.
در بخش ديگري از اين گزارش آورده شده كه سامانههاي پرندهاي كه بدينگونه مخفي كاري مينمايند، با وجود پرواز در مناطق دشمن، ميتوانند از ديد آنها نيز مصون باشند.
همچنين توجه داشته باشيد كه پرنده بيسرنشين قادر است آن قدر پايين پرواز نمايد كه ذاتا استتار لازم را به دست آورد و به سختي مورد هدف قرار گيرد. در صورتيكه پرندههاي عظيم الجثه و پرهزينه هرگز نميتوانند در چنين ارتفاع پاييني پرواز نمايند.
راهحل تركبيي ديگري كه ميتوان آن را ارائه نمود، استفاده از يك پرنده بزرگتر خواهد بود كه پرندههاي كوچك كه احتمالا يكبار مصرف نيز هستند را تا منطقه عمليات حمل نمايد؛ اين نوع نگرش «نقشه راه» نامگذاري شده است.
نقشه راه همچون سير تاريخي كه در ادامه آورده شده، قابليتهاي مخصوصي دارد كه به مرور زمان، بخشهاي مختلف آن عرضه ميگردد:
سال 2005 تا 2010: صداي بعضي از پرندههاي بيسرنشين حتي از فاصله 300 متري هم ديگر قابل شنيدن نخواهد بود. پرنده بيسرنشين قادر خواهد شد كه اهداف خود را در زير درختان تشخيص دهد اهدافي كه با سرعت كمتر از 4 ناتيكال مايل حركت ميكنند.
سال 2011 تا 1015: پرندههاي بيسرنشين قادر خواهند بود كه به صورت اتوماتيك سوختگيري هوايي نمايند و از يك طيف گسترده ارتباطي 100 باندي استفاده كنند.
سال 2016 تا 2020: پرندههاي بيسرنشين قادر خواهند بود كه در كوتاهترين زمان ممكن، راه خود را در مسير دريايي پيدا نمايند و با كاهش ميزان مصرف سوخت، 40 درصد به مسير پروازي خود بيفرايند.
سال 2020 تا 2030: پرندههاي بيسرنشين از يك طيف گسترده 1000 باندي تصويري استفاده مينمايند و به يك هوش مصنوعي براي پردازش پرسرعت، و حافظهاي كه در رايانههاي كوچك براي عمليات ناوبري ميباشد، مجهز ميگردند.
مطابق اين طراحيهاي پيشرفته، هزينه حمل هر پاوند محموله بالغ بر 8000 دلار، هزينه پرندههاي قابل حمل (الحاقي) توسط جنگندههاي پيشرفته براي هر پاوند 7300 دلار و هزينه جنگندههاي بيسرنشين براي هر پاوند 5500 دلار خواهند بود.
از بدو شروع جنگ در افغانستان و عراق، 20 نوع مختلف از پرنده بيسرنشين در اوزان 1 الي 40 هزار پاوند، در حدود 100 هزار ساعت پرواز عملياتي داشتهاند.
براي سال 2011 پيشبيني گرديده كه هزينههاي دستيابي به فناوري پرنده گلوبال هاوك، بالغ بر 98/4 ميليارد دلار باشد و هزينه طراحي ديگر پرندههاي بيسرنشين به شرح ذيل است:
پرنده جنگنده الحاقي بيسرنشين: 7/4 ميليارد دلار؛
پرنده پريديتور 45/1 ميليارد دلار؛
پرندههاي گشت دريايي: 88/1 ميليارد دلار؛
پرندههاي چند منظوره طيف گسترده: 04/1 ميليارد دلار.
بودجه تعميرات و نگهداري براي هر فروند پرنده بي سرنشين عظيمالجثه 861 ميليون دلار خواهد بود كه احتمالا افزايش 15 درصدي نيز در برخواهد داشت. البته در اين پيشبيني، هزينهاي كه ساير كشورها انجام ميدهند لحاظ نگرديده است. بنا به گزارش 32 كشور در جهان، بالغ بر 250 مدل پرنده بيسرنشين طراحي گرديده است، در حالي كه پيش از اين، 41 كشور در جهان فقط 80 مدل پرنده بيسرنشين در اختيار داشتهاند.
ايالات متحده امريكا علاقهمند است كه بالاترين رتبه را در بين كشورهاي داراي فناوري پرندههاي بيسرنشين داشته باشد. مطابق گزارش اعلام شده توسط پنتاگون، حداقل دو مورد بالقوه براي نقض برتري امريكا وجود دارد.
اول) توليد فناوريهاي پيشرفته در ساير كشورها؛
دوم) وجود راه حلها مشابه، مثل استفاده از موشكهاي كروز يك بار مصرف.
با اين همه، در يك رقابت كشور به كشور، با وجود طرح «نقشه راه»، اميدهاي بسيار گستردهاي براي جنگنده الحاقي بيسرنشين وجود خواهد داشت.
پنتاگون در طرحهاي آينده خود در نظر دارد تا با استفاده از پرندههاي بيسرنشين الحاقي كه توسط پرندههاي بيسرنشين بزرگتر حمل ميگردند، دفاع هوايي هوشمندي را ايجاد نمايد. اين پرندهها قادر خواهند بود كه جنگهاي الكترونيك راه بيندازد و هر گونه تهديدي را خنثي نمايند.
در اين حوزه نيز تغييرات اساسي در چگونگي طراحي وسايل پرنده بيسرنشيني بايستي به وجود آيد. با توجه به برنامههاي ارائه شده در «نقشه راه»، مشخص شده كه قسمت كوچكي از كل مسير، از راهي كه براي به تكامل رسيدن پرندههاي بيسرنشين بايستي طي گردد، پيموده شده است.
برگرفته از صنايع هوايي
Forum Modifications By
Marco Mamdouh