پاسخ : محرم با *مینا* == دلنوشته ی سال های دیرین
سلام به همه ی علاقه مندان عزیز که مارو تو این شب های عزیز همراهی می کنن ، راستش همیشه یه فکری ذهن من و به خودش مشغول کرده بود یه فکری که آخرش هم منو واداشت به سرودن شعر ::
فکرم این بود :: موقع عاشورا ، وقتی که خورشید با همه ی گرماش می تابید و حتی ذره ای رحم نکرد ، وقتی جدا از بی رحمی انسان های روی زمین ، حتی آسمون هم بی رحم شده بود !!! آخه چرا ؟ آخه این ابر از چه رویی از چه غروری از چه حسی به خودش اجازه ی نشکستن داده بود ؟؟!!
مضمون شعر من به آسمونه ، به ابرهاست .... که آسمون می تونست ابر رو بشکنه و گریه کنه ..... ولی نکرد !!
سخنی با آسمان
ای آسمان ،ای زیباترین آبی بیکران -------------ای که ز مشک بی در خم کرده ای ابروان
ای رفیق نارفیق آن رفیق -------------ای آسمان بی ستاره و بی شفیق
با من بگو،آن روز ، روز وفای یاران -------------روز گریه ی زمین، بی یاری آسمان
کدامین ستاره ی بخت بر قامتت بتابید؟! -------------کدامین گل لاله بر چهره ات برویید؟!
این شهامت و سنگی ز که گرفتی؟؟! ---------------ز چه سختی ای آن روز ابر را نشکستی؟؟!
شنیدم که می گفتی به دریا ------------------با آه و ناله و سودا
آن روز که باید ماند رفتم -------------فراموش کردم خدا و ترسیدم
دی و فردا ، پاکی و ناپاکی مرا لایق -------------زین خاری شرمسار گشتم حتی نزد خلایق!
اینک ای آسمان ، تو بمان و گریه های بی کرانت --------------------آه زمین و ناله های ناتوانت
ناله و برق ویاری که نکردی!! -------------تو را چه می شد اگر طرح پرستو می کشیدی؟!
حالا هم که می بینه عزت حسینی رو ، از خودش خجالت میکشه ، از این که وقتی زمین گریه کرد آسمون با همه ی ابراش کجا رفته بود ، کجا شهید کربلا رو فراموش کرده بود !! حالا می بینه که قبل از عاشورا صفت پاکی رو به آسمون می دادن اما حالا چی ؟ آسمون رو به چه صفتی می شناسن ؟ اصلا می شناسنش؟ صفت پاکی حالا به آب داده شده !!!!
جالبه نه؟
پاسخ : محرم با *مینا* --> آب و هوای تبریز در عاشورا و تاسوعا
این مطلب و در ادامه ی پست شماره ی 4 می نویسم .... خیلی جالبه حتما بخونش و واقعی
تو اون شعر از آسمون گله شده که چرا تو ظهر عاشورا گریه نکرد ... ؟
آب و هوای شهر ما تو محرم یه چیز دیگس ! یه طوریه ... انگار آسمون ناراحته ...
تقریبا 7_8 سالی دقت کردم ، امسال هم مثل سالای دیگه بود ، وقتی میخواد محرم بیاد، هر چقدر هم که وسط زمستون باشه ، نه بارون میاد نه برف !! هوا نسبت به روزای دیگه بهتر میشه ،اما دلگیر ...
همین که صبح عاشورا شروع میشه ... آسمون یواشکی ، قبل از این که کسی از خواب بیدار بشه ، تو یه گوشه ی شب گریه می کنه !! بارون میاد !! هر عاشورایی که از راه میرسه کفش های ما منتظر گلی شدنه ! امسال هم کفشامون تو عاشورا گلی شد !!!
خیلی جالبه ، آسمونی که چندین سال پپیش گریه نکرد حالا فقط تو روز عاشورا گریه می کنه !!!!!
نمی دونم حکمتش چیه ، اما تو تبریز یه نوحه ای هست که میگه :: حسین یرلر آغلار، گی لر آغلار ، رسول مصطفی پیغمبر آغلار .... یعنی این که برای حسین زمین و آسمون گریه می کنه ... ، آره آسمون هم گریه می کنه .... یواشکی .... تو دل شب .... انگار نمی خواد کسی گریه اش رو ببینه ... اما چه سود که گلی شدن کفش هامون هر عاشورا شرمندگی آسمون رو بیش از پیش به رخش می کشه ...
خدایا این چه حکمتیه ؟
نمی دونم واقعا چرا اون روز بارون نبارید ... از رو بی رحمی بود ؟؟ یــــــا این که از شدت بی رحمی انسان های روی زمین بغض تو گلوش گیر کرده بود و این روزا یواش یواش داره می ترکه ؟؟؟