داستان زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
مردی تعریف میکرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله ی زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی،گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند به عنوان آخرین خواسته و وصیت چیزی را از آنها بخواهیم تا برای ما انجام بدهند.هر یک از دوستانم تقاضاهای خود را گفتند و آنها خواسته های دو دوستم را انجام دادند و سپس آنها را کشتند.وقتی نوبت به من رسید بسیار وحشت زده و ترسیده بودم...که ناگهان فکری به خاطرم رسید و به آنها گفتم:آخرین خواسته من در زندگی این است که زشت ترین شما مرا بکشد!!!
نویسنده : ناشناس
پاسخ : داستان زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
این یعنی هیچکس تو دنیا زشت نیست...
و اینکه حرف درست در بهترین زمان ممکن باید بزنی..
وباید با فکر حرف بزنی.. شاید اگر اون هم مثل دیگران حرف میزد اونوقت اون هم الان زنده نمیبود
پاسخ : داستان زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
همیشه تمایل به زیبایی وجود داشته حتی تو جنگل های آمازون[nishkhand]
بیشتر فریبه ینی از این حس خود برتر بینی استفاده کرده
پاسخ : داستان زشت ترین و زیبا ترین زن دنیا
سلام
از اونجایی که هیچ زنی خودش رو زشت نمیدونه پس نتیجه اینه که نمی تونن کسی رو پیدا کنند که زشت ترین باشه یعنی نه تنها زشت هست بلکه از همه زشت ها هم زشت تر باشه.
نهایتش اینه که قبول کنه یه نفر که زشته اما زشت تر.. خیلی در بین زن ها بعیده.
البته این در نگاه اول به نظر می رسه. و الا اگر اون قبیله ی وحشی ها نخوان منطقی به حرف همدیگه گوش بدهند بالاخره یک نفر محکوم به زشت ترین میشه.. [cheshmak]