کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّ اللَّهَ يُبغِضُ رجُلاً يُدخَلُ عَلَيهِ في بَيتِهِ و لايُقاتِلُ
خداوند دشمن ميدارد مردي را كه در خانهاش بر او حمله كنند و او نجنگد.
عيون أخبارالرّضاعليه السلام ، ج ۲ ، ص ۲۸ .
http://uc-njavan.ir/images/efe20ruadrs0u0sv75tj.jpg
درود بر مردان و زنانی که برای حفظ کیان کشورشان و دینشان به هفت آسمان پیوستند
تا مبادا چشمان امروز ما به اشک و خون باشد
آسمانی شدند تا ما زمینی ها زندگی کنیم در بهار آزادی
در این بهار آزادی جای شهدا سبز است.
روحشون شاد
و
یادشون تا همیشه گرامی
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
آسمان كه دلش براي پرستوهاي عاشقش تنگ مي شود دلش براي باران مي گريد رد پاي خاطرات مبهم شبهاي عمليات را به بهانه اي براي جلوه زندگي امروزش مرور مي كند.
|
http://www.askdin.com/attachments/54...c54c679c23.jpg
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
سلام
آغاز هفته دفاع مقدس بهانه خوبی برای یاد شهدای جنگ تحمیلی است.
ساده بگم
اونها به یاد کردن و فاتحه فرستادن ما نیاز ندارند.
ما به
راه اونها نیاز داریم.به افکار اونها نیاز داریم.کاش راهشان به اندازه یادشان ارزشمند بود.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد(البته نه اینکه جنگ باشه و همه شهید بشن.یعنی اینکه همه مثل اونها فکر کنند)
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
در مقابل مردونگی اونا هیچی نمیتونم بگم جز اینکه...
بدم میاد 1 عده که اصلا بویی از انسانیت و شرافت و غیرت و مردونگی نبردن تا حرف از شهدا به میون میاد سریع جبهه میگیرن و میگن که بس کنید و این حرفا و خیلی راحت جانفشانی ارزشمند شهدا و جانبازان رو زیر سوال میبرن[ghahr]
اگه اونا و غیرت امثال اونا نبود ما هم نبودیم
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
یکی بود و...یکی بود!!!
زیر یه گنبد کبود
یکی میون آدما
دیگه برا خودش نبود!
قرارشو گرفته بود
لبخند زیبای امام
نگاه می کرد به قاب عکس
می گفت آقا،دارم میام
داروندارش توی ساک
سربند"زهرا" و پلاک
اشکای داغ مادرش
هی می چکیدن روی خاک
با دستاش اشکارو گرفت
از گونه های مادرو...
تا که دلش جا نمونه
توو لحظه های آخرو...
" مادر تو که گریه کنی
بی پروبالم می کنی
مادر شاید دیگه نیام
بگو حلالم می کنی!..."
مادر ساک و از رو زمین
گرفت و داد دست پسر
قرآن گرفت دور سرش
راهیش کنه واسه سفر
" خدا سپردمش به تو
اسماعیل عزیزمو...!
خدا قبولش کن ازم
قربونی ناچیزمو... "
میون بوسه و دعا
با صد سلام و صلوات
" الله و خیرٌ حافظا
برو خدا پشت و پنات "...
مسافر قصه ی ما
توو جاده ی یک طرفه
سوی خدا قدم گرفت
با جونی که توی کفه
مردن براش حقارته
هدف فقط شهادته
توو دشت سبز پیکرش
گلای زخم یه عادته
کارش فقط ذکرو دعا
میون موج انفجار
امشب همه راهی میشن
برای کربلای چهار...!
از کربلا تا کربلا
تناشون و پل می کنن
بچه ها تشنه ان ولی...
با یا حسین گل می کنن
قد می کشن تا آسمون
با سجده روی خون و خاک
" حی علی روی خدا "
با بدنای چاک چاک
بود و نبود قصه مون
چله نشین عاشقی
تو دشت سبز این وطن
کبوتری ، شقایقی
وقتشه که پر بگیری
بری پابوس مادرت
یوسف بشی حتی اگه
پیرهن نداره پیکرت!!!
داروندارت توی ساک
نه یه سربند نه یه پلاک
زائر داری از کربلا
حاج خانوم!آب بریز رو خاک
اسپند بیار ، گلاب بیار
که حسن یوسف اومده
نوردوچشمای ترت
پیرهن نه ؛ یوسف اومده
" خوش اومدی مسافرم
قبول باشه زیارتت
چه بوی خوبی پیچیده
بوی حسین میده تنت...
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
یا رسول الله ای جان جهان
ای به زیر پای تو هفت آسمان
ما هم از بهر نبرد آماده ایم
در رکاب رهبر آزاده ایم
ذکر حیدر بر لب ما زمزمه
نقش،بر سربندمان ، یا فاطمه
لطف کن ای حضرت خیر البشر
لطف کن ای حضرت خیر البشر
لطف کن ای حضرت خیر البشر
بهر قربانی شدن ما را بخر
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
پاسخ : کنون فصل شهدا باز آمد دوباره!
راه شهادت باز بازست
لشکر صاحب زمان آماده باش