اگر اين نخستين بازديد شما از این انجمن میباشد:
شما بايد پيش از ارسال و یا مشاهده مطالب ثبت نام كنيد در غیر این صورت شما نمي توانيد از برخی امکانات انجمن استفاده کنید.
جهت اعلام همکاری با سایت علمی نخبگان جوان ، به اینجا مراجعه کنید.
در صورتی که رمز عبور خود را فراموش کرده اید جهت بازیابی به اینجا مراجعه کنید.
در صورتی درخواست ارسال مجدد لینک فعالسازی را دارید به اینجا مراجعه کنید.
جهت اطلاعات بیشتر با مدیریت سایت تماس بگیرید.
نرم افزار مورد نیاز جهت پخش فایل های صوتی
دانلود
سلااااااااااام بر بانوی محترم خدا رو شکر چه عجب ما به این سعادت دست پیدا کردیم شما سری به ما بزنید از بس به مدیر گرام گفتم به بانو سلام برسونید فکر کنم حفظ شدن خوبید؟ انشاالله که موفق و سالم باشید
سلااااااااااااااااااااااا اااااااااااام بر چی بگم آخه خدا رو خوش بیاد؟ تنبل خانم ما چطورن که وبلاگشون رها شده به امان خدا ما منتظر حضورت هستیم هیچ جا نمیریم همین جا هستیم یعنی نمیتونم جایی برم همسر گرامی تون یکم نون خامه ای آورد با یه عالمه دبدبه و کبکبه که تازه است و زیاد هم هست ولی انگاری بهش انداخته بودن به مزاجمون نساخت و چپه مون کرد از این به بعد خواسته هامو به خودت میگم یادت میاد واست گارسون شده بودم حالا نوبتی هم باشه نوبت ...؟ شنیدی گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ؟ خوبه ... منم شنیده بودم روزگارت شاد دلت شادتر مراقب خودت باش خانم گل
به به ! سلام بر عزیز دل چه خبر؟ درست نزدیک به یه سال شد وقفه حضورت خوش میگذره؟ عیداتم مبارک نمیگم عیدی بده چون دیگه ورشکسته میشین قبلا سفارشات لازم انجام شده http://www.uploadtak.com/images/e119...8683477554.gif
سه نور آمد به عالم پر ز احساس معطر هر سه از عطر گل یاس سه نور تابناک آسمانی حسین بن علی ، سجاد و عباس
هر کس که شود داخل حصن حیدر ایمن بود از عذاب روز محشر جز مهر علی و آل چیزی نبود سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
عزیز بودن زیباست و دوست داشتن هنر است اما به یاد عزیز بودن بهترین هنر است
علیک سلام به روی ماهت خوبی ایشالا ؟ خانواده خوبن ؟ چه عجب !
سلام... یکی از شعرای زیبای مولانا تقدیم وجود سبزتان.... : روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم کیست آن گوش که او می شنود آوازم یا کدام است سخن می کند اندر دهنم کیست در دیده که از دیده برون می نگرد یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم می وصلم بچشان تا در زندان ابد به یکی عربده مستانه به هم درشکنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم تو مپندار که من شعر به خود می گویم تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم
سلام... یکی از شعرای زیبای مولانا تقدیم وجود سبزتان.... :روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنماز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختنمآنچه از عالم عِلوی است من آن می گویمرخت خود باز بر آنم که همانجا فکنممرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنمکیست آن گوش که او می شنود آوازم یا کدام است سخن می کند اندر دهنمکیست در دیده که از دیده برون می نگرد یا چه جان است نگویی که منش پیرهنمتا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایییک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنممی وصلم بچشان تا در زندان ابدبه یکی عربده مستانه به هم درشکنممن به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنمتو مپندار که من شعر به خود می گویمتا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنممولانا
مسلمان:-)) جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگرد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!
این یعنی حرفم هنوز ادامه داره برمیگردم ............
کـــــــاربر فــــعال
کاربر فعال سایت
کاربر اخراج شده
کاربر جدید
دوست آشنا
یار همراه
یار همیشگی
همکار بخش مذهبی
همكار تالار باغبانى