zolfa
دوست آشنا

بهار آمد که تا گل باز گردد /
سرود زندگی آغاز گردد/
بهار آمد که دل آرام گیرد /
ز درد و غصه ها فرجام گیرد/

بهار پیشاپیش بر شما دوست گل و مهربانم مبارک باشه آرزو میکنم که سال خوب و خوشی را همراه با موفقیت و شادی داشته باشید!

باز هفت سین سرور

ماهی و تنگ بلور

سکه و سبزه و آب

نرگس و جام شراب

باز هم شادی عید

آرزوهای سپید

باز لیلای بهار

باز مجنونی بید

باز هم رنگین کمان

باز باران بهار

باز گل مست غرور

باز بلبل نغمه خوان

باز رقص دود عود

باز اسفند و گلاب

باز آن سودای ناب

کور باد چشم حسود

باز تکرار دعا

یا مقلب القلوب

یا مدبر النهار

حال ما گردان تو خوب

راه ما گردان تو راست

باز نوروز سعید

باز هم سال جدید

باز هم لاله عشق

خنده و بیم و امید

سلام ممنون خوبم
شما لطف دارید چشم یه نگاه میکنم

سلام.خواهش می کنم.

بنام خدای بهار افرین / بهار افرین را هزار افرین.
به جمشید و ایین پاکش درود / که نوروز از او مانده در یاد بود …
نوروز 1392پیشاپیش بر شما دوست عزیز مبارک

سلام خواهر
ممنون خاهر لطف داری خواهر

بازکن پنجره را
و ببین پر زدن بلبل باغ
که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار
وبکش با نفسی تند و عمیق
بوی عطر گل یاس
وببین مرغک آزرده عشق
که حزین بود و نزار
با شکوفایی گلهای بهار
شده سرمست غرور
دیگر آن سوزش سرمای زمستان
نخورد بر بدن سبز درخت
یا که شلّاق خزان
نکند غنچه گل را پرپر
بازکن پنجره را
پرکن از رایحه و عطر بهار
ریه خسته ز سوز و سرما
و ببین در همه جا
فرشی از سبزه وگل پهن شده ست
تک درختی که زسرما بدنش می لرزید
جامه سبز به تن کرده
تنش گرم شده ست
پولکی را که سپید است و قشنگ
یا که زرد است و بنفش
دست خیّاط زمان
روی این جامه سبز
دانه دانه زده با زیبایی
گوییا فصل بهار
کرده بر پیکر این تازه عروس
تورخوش رنگ و سپید
از لطافت چو حریر

این بهار هم گذرا است
سال دیگر شاید
نتواند بگشاید
باز این پنجره را

بازکن پنجره را
و ببین پر زدن بلبل باغ
که شده مست زبوی خوش و جان بخش بهار
وبکش با نفسی تند و عمیق
بوی عطر گل یاس
وببین مرغک آزرده عشق
که حزین بود و نزار
با شکوفایی گلهای بهار
شده سرمست غرور
دیگر آن سوزش سرمای زمستان
نخورد بر بدن سبز درخت
یا که شلّاق خزان
نکند غنچه گل را پرپر
بازکن پنجره را
پرکن از رایحه و عطر بهار
ریه خسته ز سوز و سرما
و ببین در همه جا
فرشی از سبزه وگل پهن شده ست
تک درختی که زسرما بدنش می لرزید
جامه سبز به تن کرده
تنش گرم شده ست
پولکی را که سپید است و قشنگ
یا که زرد است و بنفش
دست خیّاط زمان
روی این جامه سبز
دانه دانه زده با زیبایی
گوییا فصل بهار
کرده بر پیکر این تازه عروس
تورخوش رنگ و سپید
از لطافت چو حریر

این بهار هم گذرا است
سال دیگر شاید
نتواند بگشاید
باز این پنجره را

دو قدم مانده به خندیدن برگ

یک نفس مانده به ذوق گل سرخ

چشم در چشم بهاری دیگر

تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان

یک سبد عاطفه دارم

همه ارزانی تان . . .

سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
پیشاپیش نوروز مبارک ...

سلام زلفا خانوم گل و عزیز
خوبی؟

نه بابا ...آدم گاهی اوقات از خودش یه انتظاراتی داره که براورده شون نمیکنه.....

شما چه خبر؟
درس و دانشگاه چطوره؟

بابا منور کردید....میگفتید یه گاوی گوسفندی ..چیزی بزنیم زمین....
ممنون سلامت باشی...
شما خوبی؟
پیشاپیش عید شما مبارک باشه....
اوضاع نسبتا خوبه ..از بیرون البته...ولی از درون آنچنان که باید باشه...نه....