دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

مکالمه بین مه دوست و M@hdi42

17 پیغام بازدید کنندگان

  1. سلام...چقدر تبریک خوشبحالتون

    منم تبریک میگم .سال خوبی رو براتون ارزو میکنم فاطمه 2ساله( دختر خالمه همین الان نشسته بغلمو داره شیطونی میکنه، دستش رو گرفتم همشو با انگشت اشارش تایپ کرد

    امیدوارم سالی پیش رو داشته باشین ، باشیم که حال همگیمون خوب باشه

  2. عشق ...چه به ناگهان بیاید، چه به آهستگیفرقی نمی کندتو را به تمامی در بر خواهد گرفتمثل خیس شدن:چه در باران باشد، چه در مه


    خیلــــــــــــــی ممنونم لطف شما قابل بیان نیست
  3. قربان شما
    با وجود اینکه بعضی هاشون رو قبلا خوندم ولی حرف الان زندگیم هستن...بخاطر همین یجورایی منو درگیر میکنه و حس نوشتن پیدا میکنم...اونم چه نوشتنی
    به قول یه برنامه ای موفق باشین هم ووووطططططططن
  4. سلام

    خیلی خوشحالم که دوست داشتین پیامها رو . این افتخاریه برای من


    حافظ پی عشق است چه مسجد چه کنشت
    خیام، رخ یار و بهار و لب کشت
    ما نیز نهیم پای دل بر سر عقلباشد که رویم از این جهنم به بهشت
  5. زندگی صحنه ی هنر مندی ماست ...
    آره قبول ! ولی اگه یکی باشه که بهمون بگه که نقشمون چیه؟
    خیلی وقته که بیکار و ماتم زده در وسط صحنه ایستاده ام و بازی کردن دیگران را نظاره می کنم...
    ای کاش کسی بگویید چون دیر زمانیست که خوده نقش را فراموش کرده ام



    اگر کسی فقط نقش را بهم بگوید؟؟؟؟؟

    دیگر مثل گذشته نقش برایم مهم نیست !!! چانه نمی زنم؟!؟!
    خداوندا دیگر چانه نمی زنم!!!!
    حتی اگر کاکتوس باشد... آنگونه خوب بازی خواهم کرد که آخر (عمر )، گل نثارت کنم....

    خودم متن رو خوندم الان قیافم اینشکلیه...
    سلام .پیام های شما رو دوست دارم
  6. شما لطف دارین...
  7. سلام .دل به دل راه داره دیگه ابجی . خیلی ممنون که توجه میکنین. برام افتخاره
  8. آنجا که بغض گلویم را فشرد ،بخاطر ... چشمه ی اشکانم را خشکاندم...
    فکر کردند درد ندارم...با پوزخند از کنارم گذشتند...
    آنها مرا نفهمیدند...آنها مرا نشناختند...
    حال با خود می اندیشم ،آیا مهم است شناخته شدن من ، توسط آنها...
    آیا مهم است؟؟؟این سوالیست که چند روزاست که فکرم را مشغول ساخته !!!
    انسان موجود ناشناخته ای بوده ... هست ... خواهد بود...
    انسان همیشه تنهاست...از ازل تا ابد...
    و این راز خلقت انسان است...شاید..
    و این برترین هدیه ی خداوند به انسان است...شاید...
    و ناشناخته ماندن انسان تا ابد..
    و تنها ماندن انسان با خود...
    و شاید
    نقطه ی آغاز انسانیت همین باشد...

    تنها ماندن انسان باخود...درد آور است... بسیاررررررررر...
    اما
    تنها ماندن انسان با.................
    راز است...یک راز زیبا.....شاید راز همین باشد...
    شااااااااااااااااااااااای د....

    سلام ...جالبه هرچی که شما پیام میذارید میشه گفت تقریبا من هم درگیرشم ...وحس نوشتن پیدا میکنم
  9. قربان شما...
  10. فقط میتونم بگم درود بر شرفتون
  11. زندان ! میله هایست که بر قلب و ذهن مان نقش بسته است

    و جالب است
    جالب اینکه خود تنها زندان بان آنیم....

    آزادی ! دیر زمانیست که رویایه من شده است

    رنج آور است که راه آزادی مه آلود در پیش روی باشد
    رنج آور است که دستانت ناتوان از خم کردنه میله ها باشد
    رنج آور است که از تنها زندان بانت ...از خودت ... با تمامه وجود بترسی...

    قلبه من غم دارد
    قلبه من رنج دارد

    قلبه من ترس دارد
    و رهایی ...پرواز ... آرزوی من است
    رهایی و پرواز.........
    رهایی و پرواز........


    عیبها و نقصهاش رو ندیده بگیرین ...آخه یهویی نوشتم



  12. سلام
    خیلی ممنون
نمایش پیغامهای بازدید کننده 1 از 17 تا 17