دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.

مکالمه بین Victor007 و ساناز فرهیدوش

8 پیغام بازدید کنندگان

  1. شب آرامی بود
    می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
    زندگی یعنی چه؟
    ... مادرم سینی چایی در دست
    گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
    خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
    لب پاشویه نشست
    پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
    شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
    :با خودم می گفتم
    زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
    زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
    رود دنیا جاریست
    زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
    وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
    دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
    هیچ!!!
    زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
    شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
    شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
    زندگی درک همین اکنون است
    زندگی شوق رسیدن به همان
    فردایی است، که نخواهد آمد
    تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
    ظرف امروز، پر از بودن توست
    شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
    آخرین فرصت همراهی با، امید است
    زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
    به جا می ماند
    زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
    زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
    زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
    زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
    زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
    زندگی، فهم نفهمیدن هاست
    زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
    تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
    فرصت بازی این پنجره را دریابیم
    در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
    پرده از ساحت دل برگیریم
    رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
    زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
    وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
    زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
    چای مادر، که مرا گرم نمود
    نان خواهر، که به ماهی ها داد
    زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
    زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
    زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
    لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
    من دلم می خواهد
    قدر این خاطره را دریابیم.



    سهراب سپهری
  2. سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
    سرها در گريبان است
    كسي سر بر
    نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
    نگه جز پيش پا را ديد ، نتواند
    كه ره
    تاريك و لغزان است
    وگر دست محبت سوي كسي يازي
    به اكراه آورد دست از بغل
    بيرون
    كه سرما سخت سوزان است
    نفس ، كز گرمگاه سينه مي آيد برون ، ابري شود
    تاريك
    چو ديدار ايستد در پيش چشمانت
    نفس كاين است ، پس ديگر چه داري چشم

    ز چشم دوستان دور يا نزديك ؟
    مسيحاي جوانمرد من ! اي ترساي پير پيرهن چركين

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو
    پاسخ گوي ، در بگشاي

    منم من، ميهمان هر شبت، لولي وش مغموم
    منم من، سنگ
    تيپاخورده ي رنجور
    منم ، دشنام پس آفرينش ، نغمه ي ناجور
    نه از رومم ، نه
    از زنگم ، همان بيرنگ بيرنگم
    بيا بگشاي در، بگشاي ، دلتنگم
    حريفا ! ميزبانا
    ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد

    تگرگي نيست، مرگي نيست

    صدايي گر شنيدي، صحبت سرما و دندان است

    من امشب آمدستم وام
    بگزارم
    حسابت را كنار جام بگذارم
    چه مي گويي كه بيگه شد ، سحر شد ، بامداد
    آمد ؟
    فريبت مي دهد ، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست

    حريفا ! گوش
    سرما برده است اين ، يادگار سيلي سرد زمستان است
    و قنديل سپهر تنگ ميدان ، مرده
    يا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توي مرگ اندود ، پنهان است
    حريفا ! رو چراغ
    باده را بفروز ، شب با روز يكسان است

    سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
    هوا
    دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان
    نفسها ابر ، دلها خسته و
    غمگين
    درختان اسكلتهاي بلور آجين
    زمين دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
    غبار
    آلوده مهر و ماه
    زمستان است

  3. بی حسین بن علی احساس پیری می کنم / نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم



    گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟/ گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم



    عزاداریتان قبول، التماس دعا
  4. چون نامه اعمال مرا پیچیدند / بردند و و به میزان عمل سنجیدند / بیش از همه کس گناه ما بود ولی /آن را به محبت علی بخشیدند / عید غدیر خم مبارک
  5. زندگی یک پاداش است ، نه یک مکافات !فرصتیست کوتاه تاببالی ، بیابی ، بدانی ، بیندیشی ، زیبا بنگری و در نهایت در خاطره ها بمانی
  6. سلام شب به خیر وشادی
    خیلی ممنون خوبم
    جات خالی با فرضیه هام داذیم با هم اه می کشیم ! چه طور بشن سوال !!!!!!
  7. سلام
    خیلی ممنون
    شما خوبی ، سلامتی؟
    اوضاع خوبس ؟


  8. سلام خوبین ؟
نمایش پیغامهای بازدید کننده 1 از 8 تا 8