مکالمه بین مدیر تالار گرایشهای پزشکی و kamel.gholami

گروگانه :

یک شب در کوچه ای خلوت
( هشت) داشت سیگارش را میکشید و منتظر (نُه) به دیوار تکیه داده بود .
بعد از چند ساعت ( نُه) با قدم هایی سرخوشانه پیدایش شد .
( هشت )وسط کوچه یقه اش را گرفت .
بدون معطلی تفنگش را از جیب پالتو اش درآورد و توی کله ی بزرگ( نُه )چکاند . ددددووووووفــــــــــ .
( هشت) روی جنازه ی ( نه) ایستاده بود در حالی که داشت سیگار تازه ای ازجیب پالتو اش در میآورد فریاد زد :
آی مردم از این به بعد هشت گروی نه نیست . اینو به همه بگید .


یاسی .ش

کلیپ اول رو دقت کن !

کلا افراد خلاق تو جامعه زیاده

شما خودت حرف نداری آبجی

کیلیپ دوم!!!!خدا شفا بده
حرف نداشت داداش

نه بابا / این چه حرفیه !

شما اینو نگاه کن / واسه اول دوستی / شاید اومد داشته باشه


host17.aparat.com//public/user_data/flv_video_new/307/f88157fe543f4c1c56758a211759b30e920194.mp4

سلام برادر بزرگوار
خوبین؟!
ممنونم پذیرفتین

سلام دوست عزیز

ممنون بابت درخواست/

سعی میکنم دوست مفیدی باشم