مکالمه بین mamadshumakher و homeyra

سلام....
دوستان یه دقیقه اجازه بدین....بفرمایید داخل پروفایل خودتونه....
آقامحمد دیگه سفارش نکنم...هواشونو داشته باشین.....
ممنون

البته با خرجاش مشکلی ندارم
خواهش میکنم دوست عزیز.لطف داری

نه...خرجی نداره...من فقط بعنوان یه دوست وظیفۀ خودم دونستم که تبریک بگم...

یعنی همکار شدن اینقدر خرج داره؟؟ چه کلمه ی پر معنایی بود

معنیش اینه که" تبریک میگم همکار شدنت رو برادر،پس شیرینیش کو؟آبمیوش کو؟شام و ناهارش کو؟ذرت مکزیکیش کو؟؟؟و هزاران موارد دیگرش کو؟؟؟؟همینجوری بدون هیچی؟؟؟"
همۀ اینا توی همین یه کلمه بود....

ای واااااااااااااااااای این چرا همچین میکنه؟سرم گیج رفت ممنونم.حالا معنیش چیه؟

خب مث اینکه شما نمیدونین قلب من با باتری قلمی کار میکنه؟؟؟؟اونوقت این حرفو به من نمیزدی....

کمی تحمل خواهر.....اسمشو بزار تمرین تحمل استرس های زندگی...

چرااااااا؟؟؟؟؟
خب من الان فکرم مشغول شد،برادر این کارو با من نکن...بگو ببینم چه خطایی از من سر زده...

سلام خواهش

جواب رو الان نمیدم

سلام...ممنون از دوستی...
فقط اگه میشه جوابمو بدین که الان اینطوریم

ما نیستیم.رفتیم شمال.

دیگه لطفا هواشونو داشته باشین...یکم هم زودرنجن...یوقت چیزی نگین ناراحت شن..
دیگه سپردمشون به شما...

ای واااااااااااااااااااااای شما میخوای مارو ورشکست کنی

چشم....

خدا نکنه تو سانحه هوایی نابود ...
دفعه بعدی اصلا ادم نفرست ما نیستیم شمالیم

بلدرچین هم هرچی میخواد بگه بزار بگه.مثل اینشتن باش.لباس داغون میپوشید.میگفت اینجا که همه منو میشناسن جای دیگه هم که کسی منو نمیشناسه بیخیال

یه جوری میگید یاد شما زنده است که انگار من توی یه سانحۀ هوایی از دست رفتم...
دفعۀ بعدی که امتیاز دادین یه آدم بساز واستون میفرستم که دیگه چیزی ازتون نخواد...
جناب شوماخر میبینین بلدرچین منو مسخره میکنه که شما بهم میگین پروفسور...باورش نمیشه...