PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : منطقه حفاظت شده تالاب پريشان



مهندس ایرانی
23rd May 2011, 02:06 PM
تالاب پربشان (فامور)


نام انگلیسی: parishan (famour) wetland

نام فارسی : تالاب پريشان (فامور)

تالاب پريشان (فامور)
این دریاچه بین ۵۱ درجه و ۴۴ دقیقه و ۵۱ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی و ۲۹ درجه و ۳۲ دقیقه و ۳۰ ثانیه عرض شمالی واقع شده‌است. ارتفاع آن از سطح آب‌های آزاد ۸۲۰ متر است. حوزه آبریز آن ۵/۲۶۶ کیلومتر مربع است و بیشترین مساحت را در اردیبهشت ماه دارد. این دریاچه در کنوانسیون رامسر به عنوان تالاب بین المللی ثبت گردیده‌است و در تقسیم بندی مناطق جزء منطقه حفاظت شده محسوب می‌گردد.



دور تا دور این دریاچه را کوهها احاطه کرده اند. فاصله دریاچه نسبت به کوه از طرف شمال حدودا 4 الی 5 کیلومتر می باشد و از طرف جنوب حدودا 500 متر می باشد. فاصله دریا تا کوه (از طرف شمال ) روستای مالکی(قلات نیلو دهپاگاه،هلک،پریشان)،روستا عرب فامور،روستای سیسخت و در قسمت شرق قلعه نارنجی ، جروق و در جنوب قلعه نرگس زار و در غرب دریاچه روستای پل آبگینه قرار دارند.فاصله شهرستان کازرون تا این دریاچه حدودا 12 کیلومتر میباشد.



درياچة پريشان يا فامور، در 15 کيلومترى جنوب خاورى شهرستان کازرون قرار داد و نام درياچه از کوه فامور، در شمال خاورى آن گرفته شده است. آب درياچه شيرين است و بخش بيشتر آن، از آبراهه‎هايى است که از کوه فامور سرچشمه مي‎گيرند و بخشى نيز از منابع زيرزمينى تأمين مي‎شود. ژرفاى کم درياچه سبب مي‎شود که در فصول خشک بخشى از آن زير پوشش نهشته‎هاى تبخيرى قرار گيرد. درياچة پريشان با حدود 43 کيلومترمربع وسعت، در فرونشست کم ژرفايى تشکيل شده که از سطح دريا حدود 820 متر بلندتر است و در پيرامون آن رخنمون‎هاى مرتفع از واحدهاى سنگ‎چينه‎اى زاگرس ديده مي‎شود که به سن کرتاسة پسين تا کواترنر است. از ديدگاه ساختارى و زمين‎شناسى، درياچة فامور در پهنة زاگرس چين خورده قرار گرفته. شهرابى (1373) بر اين باور است که حرکت‎هاى جوان گسل فعال کازرون و گسل‎هاى وابسته که در فاصلة کمى از درياچه قرار دارند، در شکل‎گيرى فرونشست کازرون و لغزش سازند نامقاوم گچساران نقش داشته‎اند. نامبرده وجود چندين زمين‎لغز از سازند گچساران را تأييدى بر نظر خود مي‎داند.

گونه‌هاي جانوري منطقه عبارتند از روباه معمولي، شغال، گراز، خرگوش، پليكان پا خاكستري، اردك مرمري، عقاب شاهي، مار چليبر، قورباغه مردابي معمولي كه با حضور خود باعث بالا رفتن ارزش اين زيستگاه به لحاظ تنوع گونه ها مي‌شوند.

اين گزارش بااشاره به ارزش‌هاي اقتصادي-اجتماعي درياچه‌پريشان مي‌افزايد، تالاب‌هاي طبيعي از جمله پرمحصول‌ترين اكوسيستم‌هاي موجود بوده و گاهي برتر از نظام‌هاي پيچيده كشاورزي نيز محسوب مي‌شوند. ارزش اقتصادي تالاب‌ها حدود ‪ ۱۰برابر جنگل‌ها و ‪ ۲۰۰برابر زمين‌هاي زراعي است. تالاب پريشان نيز از اين قاعده‌مستثني نيست.ماهيگيري، كشاورزي و آبزي‌پروري ازجمله ارزش‌هاي اقتصادي- اجتماعي منطقه به شمار مي‌روند. در اطراف درياچه پريشان ‪ ۱۸روستاي مختلف وجود دارد كه سه‌معيشت عمده آنها كشاورزي، دامداري و ماهيگيري است

از ميان پرندگان مهاجر درياچه پريشان، تاكنون 150 گونه پرنده شناسايي شده است كه چند گونه آن از جمله اردك مرمري، اردك سر سفيد و پليكان پاخاكستري بسيار كماب و نادر هستند.
از ديگر گونه‌هاي مهم مهاجر مي‌توان به چنگر، آبچيليك، درنا، غاز، انواع اردك، اگرت، حواصيل، بوتيمار و گاوچرانك اشاره نمود كه از نيمه دوم آبان تا اسفند در منطقه پريشان زمستان گذراني مي‌كنند و در بهار به منطقه سيبري در روسيه باز مي‌گردند.

پوشش گياهى تالاب پريشان شامل: پوشش حاشيه اى و آبزى نظير نى، لوئى، جگن و غيره مى باشد تنها گياه آبزى كه به صورت گسترده در بستر تالاب ها ديده مى شود وى جيس مرينا مى باشد كه اسم محلى آن خار ماهى است و غذاى اصلى ماهى زردك (گونه بومى) مى باشد. ديگر گونه هاى گياهى درياچه پيرز، سريش، پشم لاخى، گوشاب و... است.با توجه به اينكه تالاب پريشان از جمله اكوسيستم هاى پايدار مى باشد كه در اثر عوامل تكتونيك به وجود آمده ميليون ها سال است كه شرايط خود را حفظ نموده است و داراى ۴ گونه ماهى بومى شامل: ماهى زردك، ماهى سرخه، ماهى پرك و مار ماهى آب شيرين و همچنين چند گونه ماهى وارداتى نظير ماهى كپور، ماهى فيتوفالك و آمورمى باشد كه در سال ۱۳۶۸ به درياچه وارده شده است. تنها كپور معمولى با شرايط تالاب سازش پيدا كرده و دوگونه ديگر مشكلات عديده اى را در تالاب به وجود آورده اند. به گزارش ايسنا، درياچه پريشان به لحاظ شرايط خاص خود همه ساله در طول فصل زمستان پذيراى جمعيت زيادى از پرندگان مى باشد. از ۵۰۲گونه پرنده اى كه در ايران شناسايى شده است چيزى بيش از ۱۰۰ گونه آن در منطقه ارژن و پريشان مشاهده و شناسايى گرديده است كه شامل ۱۸ گونه مختلف اردك، پليكان، غاز، درنا، آنقوت، انواع پرندگان حاشيه آبچر مانند: انواع حواصيلها، اگرتها، غاز، چنگر و طاووسك مى باشد كه در بين پرندگان يادشده حدوداً ۴۰ گونه مختلف از آنها در سطح تالاب هاى جوجه آورى مى كنند گونه هاى بسيار نادر و كمياب نيز گاهى در سطح درياچه ديده شده كه شامل عروس غاز، اردك مرمرى، اردك سرسفيد، مى باشد و پليكان پا خاكسترى در درياچه پريشان زادآورى مى نمايد


تاریخچه تالاب پریشان


طبق تعریف کنوانسیون رامسرتالاب به مناطفی نظیر زمین های مرطوب و آبگیر،زمین های آب دار، باتلاق های مصنوعی یا طبیعی،موقتی یا دائمی یا آب جاری یا ساکن،با طعم شیرین یا شور یا لب شور،شامل مناطق دریایی با عمق کمتر از 6 متر گفته می شود.بنابراین بر اساس تعریف فوق پریشان نیز در ردیف تالاب های طبیعی دسته بندی شده است.
بنابر باور مردم و افراد سالخورده روستاهای پیرامون تالاب،در زمان های گذشته در منطقه پریشان کنونی پادشاهی بنام پرشان می زیسته است.از قضا دختر پادشاه بیمار شده و طبیبان و وردخوانان از درمان او ناامید می شوند تا این که در یکی از وردها گوشت بز کوهی (کل) برای درمان او موثر می افتد.شکارچیان پادشاه به شکار بز می روند.در مقابل قلعه پادشاه غاری،که اکنون در غرب پریشان است،وجود داشته و خانه شیخی بوده است.
بزها به منزل شیخ پناه می بردند.آنگاه شیخ دختر پادشاه را در برابر واگذاری تالاب به وی درمان می کند.پس از درمان شاهزاده خانم،شیخ به تالاب رفته،یک ماهی صید می کند،سپس آن را به آب انداخته و می گوید:برو که هر چه از تو بگیرند کم نشوی.از اینرو مردم منطقه علت فراوانی ماهی تالاب را از این دعا می دانند.به ظاهر قباله تالاب هنوز نزد بازماندگان شیخ که در روستای شیرین جان (شهرنجان)واقع در شمال تالاب می زیند،محفوظ است.بنابراین این تالاب نام خود را از پرشان گرفته و بعدها به صورت پریشان درآمده است.
بعضی از مردم اعتقاد دارند نام تالاب از روستای پریشان که در ساحل شمالی تالاب قرار دارد گرفته شده است.در هر صورت فامور و پریشان دو روستایی هستند که به ترتیب اولی در ضلع جنوبی و جنوب شرقی تالاب و دومی در ساحل شمالی آن واقع شده و به دلیل وجود این دو روستا تالاب را پریشان (فامور) می خوانند.
تالاب پریشان در منابع مختلف موجود به نام های گوناگونی از جمله:هور،شور،یون،توز،موز، فرشویه،پرشیان،پرشیم،فامور ،کازرون و به زبان های محلی پریش نیز خوانده می شود.
تالاب پریشان تاریخچه ای بس کهن دارد.در کتاب های قدیمی و سفرنامه ها هر جا که نامی از فارس و کازرون آمده است اشاره هایی نیز به تالاب پریشان شده است.در کتاب حدود العالم من المشرق الی مغرب آمده است:دریای یون اندر پارس به نزدیکی کازرون،درازای او ده فرسنگ است اندر پهنای هفت فرسنگ و از گرد او آبادانی است و این دریا را منافع بیشمار است.در نذهب القلوب حمدالله مستوفی نوشته شده:بحیره موجره به ولایت فارس،بحیره کوچک است.دورش ده فرسنگ باشد و در او صید بسیار است.در دایره المعارف اسلامی از این دریاچه بنام MUZ یا موراک (MURAK) در مسالک و ممالک بنام بحیره توز،در صور الارض دریاچه مور،در احسن التقاسیم فی معوقه الا قالیم دریاچه کازرون،در فارس نامه ناصری نوشته میرزا حسن حسینی فائی بنام دریاچه پریشان نام برده شده است.در آثار العجم فرصت الدوله شیرازی نیز آمده است:ده فرسنگ به کازرون مانده پلی است (مسمی به پل آبگینه) این پل نیز از بناهای حاجی مشیر الملک است و در حوالی آن بیشه مانند و نی زاری است که منتهی می شود به دریاچه فرشویه که به پریشم معروف است و ماهی آن به نزاکت و لطافت موصوف.
در کتاب شهر سبز محمد جواد بهروزی می نویسد در مشرق جلگه کازرون دریاچه پریشان و باتلاقهای چندی است که رود شیرین نمرود (نم رود) در انتهای آن جاری است.این دریاچه که به زبان محلی آن را پریشو می خوانند با طول 900 متر و عرض 300 متر بین بلوک کازرون و فامور قرار دارد و اطراف آن را مقداری بیشه زار و باتلاق پوشانده است و در آخر لغت نامه دهخدا در مورد این دریاچه می نویسد:پریشان:نام دریاچه ای در 3 فرسخی مشرق کازرون – فارس،میانه بلوک کازرون و بلوک فامور،طول آن گاه از یک فرسخ و نیم بگذرد و پهنای آن نزدیک به نیم فرسخ است و در سال تقریباً پانصد من ماهی از آن صید می کنند.


[b] شاخص های جغرافیایی تالاب پریشان


تالاب پریشان یکی از تالاب های دائمی آب شیرین کشور است.این تالاب در میان کوهستان فامور و در 12 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان کازرون و 125 کیلومتری غرب شیراز (مرکز استان فارس)واقع شده است.مختصات جغرافیایی تالاب بشرح زیر می باشند:
طول جغرافیایی "25 '52 51 و "50 '43 51
عرض جغرافیایی "25 '22 29 و "40 '27 29

حدود:
تالاب پریشان در میان کوهستان فامور محصور شده است.این تالاب در دهستان فامور از بخش مرکزی شهرستان کازرون و در جنوب شرقی شهر کازرون قرار دارد گه از غرب به بخش خشت و کمارج و از شرق به بخش کوهمره و دهستان فامور محدود می شود.


موقعیت روستاهای اطراف تالاب پریشان


روستاهای اطراف تالاب پریشان
الف) روستاهای واقع در شمال و در امتداد غرب بشرق تالاب:
1- پل آبگینه، 2- ذوالی، 3- شیرین جان (شهرنجان)، 4- پریشان، 5- هلک، 6- ده پاگا، 7-قلات نیلو، 8- عرب گاو میشی، 9 – سی سخت
ب) روستاهای جنوب تالاب:
1- نرگس زار، 2 – کوشک خانی، 3 – ملاره
ج) روستاهای جنوب و غرب تالاب:
1 – سیف آباد ، 2- ابوعلی


وسعت:
تالاب مزبور که در مرکز حوضه آبریز خود (تالاب پریشان) قرار دارد،در فصول و سال های پر باران و یا سال ها و فصول خشک وسعت متغیری دارد و بیشترین گسترش آن در فصل بهار (اردیبهشت ماه) و کمترین وسعت را در فصل پائیز دارا می باشد.با محاسبه داغ آب در سال های مختلف و براساس نقشه های توپوگرافی با مقیاس یک پنجاه هزارم و همچنین تصاویر ماهواره ای وسعت تالاب پریشان 87/41 کیلومتر مربع تعیین شده است.


شکل و اندازه تالاب پریشان:
اندازه فیزیکی یک تالاب،رابطه مستقیم با آب و هوا و عوامل خاکی اطراف آن دارد.باید در نظر داشت که درتعیین ماهیت و طبیعت تالاب به عنوان یک محیط،ساکنان آن نقش مهم بازی می کنند. روش های اندازه گیری و تجزیه و تحلیل شکل یک دریاچه را ریخت سنجی می نامند که مهمترین ویژگی های آن عبارتند از:


حداکثر طول:
عبارت است از حدفاصل بین دو نقطه روی خط ساحلی که بیشترین فاصله را دارند.حداکثر طول تالاب پریشان حدود 5/18 کیلومتر است.


طول خط ساحای (L ):
طول خط ساحلی عبارت است از تمام خط ساحلی اطراف تالاب که حدوداً برابر 50 کیلومتر می باشد.


شاخص توسعه خطوط ساحلی:
شاخص توسعه خطوط ساحلی،نسبی است از طول خط ساحلی به محیط دایره ای که منطقه مورد نظر را در بر می گیرد.کوچکترین شاخص ممکن یک می باشد و هر چه این شاخص بزرگ تر باشد،تالاب کشیده تر خواهد بود.


در این فرمول L طول خط ساحلی و A سطح بالای تالاب است.این پارامتر در تالاب پریشان نزدیک به 2 می باشد.که بیانگر شکل کشیده در تالاب است.توسعه خطوط ساحلی در تعیین ماهیت غذایی تالاب نقش مهمی دارد بدین علت که آبهای کم عمق از بیشترین تولید برخوردار هستند.چون حداکثر فعالیت های فتوسنتزی در لایه های بالایی آب تالاب رخ می دهد،همچنین مواد تجزیه شده ای که در رسوبات بستر سواحل تالاب وجود دارند و نزدیک بودن لایه بالایی به این سواحل باعث تولید بیشتر آنها،نسبت به مناطق دور از ساحل می شود.علاوه بر این ورود زیاد مواد غذایی حاصل از خشکی ها به تالاب در محدوده خطوط ساحل اتفاق می افتد،با توجه به این موضوع می توان گفت که در تالاب مشابه به استثناء توسعه خطوط ساحلی که در بیشتر خصوصیات مشابه باشند،تالابی که دارای بالاترین شاخص توسعه خطوط ساحلی است،از تولید بیشتری برخوردار خواهد بود.


حداکثر عمق:
حداکثر عمق را با Zm نشان می دهند که در تالاب پریشان حداکثر عمق اندازه گیری شده حدود 5 متر می باشد.


عمق متوسط:
عمق متوسط تالاب از طریق تقسیم حجم یک تالاب به مساحت کل آن بدست می آید.عمق متوسط از زمان Thienemann (1927 م) بعنوان یک عامل مهم مورد توجه بوده است و ایشان وضعیت دریاچه ها را در حد واسط بین هوپروری و کم پروری مشخص کرده و عمق 18 متر را برای دریاچه های مذکور پیشنهاد نموده است.
دریاچه هایی که عمق متوسط بیشتر از 18 متر دارند.به عنوان کم پرور معرفی می گردند و تالابهای کم عمق که از تولید بالاتری برخوردار هستند به عنوان هوپرور معرفی می شوند.
اطلاعات مشابهی توسطRawson (1955-1935) و Hayes (1957) به ثبت رسیده است.
عمق متوسط تالاب پریشان بین 5/2-2 متر در سالهای کم باران و پرباران متغیر می باشد و از این نظر تالاب فوق جزء تالابهای هوپرور قرار دارد.


شاخص توسعه حجمی:
شاخص توسعه حجمی (Volume development) شاخص دیگری است که برای شکل حوضه تالاب ها در نظر گرفته می شود شاخص توسعه حجمی یا V.D است که با استفاده از آن می توان شکل یک حوضه را با یک مخروط وارونه مقایسه کرد.ارتفاع این مخروط ZM (حداکثر عمق) و پایه آن سطح تالاب است.حجم تالابی که شبیه این مخروط فرضی باشد VD آن برابر یک خواهد بود و اگر حجم دریاچه بزرگ تر باشد،شاخص آن بیشتر می شود.شاخص توسعه حجمی ازفرمول ؟؟؟؟؟؟ بدست می آید در این فرمول (Z ) عمق متوسط و (Zm) حداکثر عمق می باشد.
آقای Hayes (1958) تصاویری از دریاچه های شمال انگلستان و نواحی دیگر که توسعه حجمی آنها بیشتر از یک بوده تهیه کرده است.این ارقام و ارقام دیگر به ما نشان می دهد که اکثر دریاچه ها فرو رفتگی های U شکل را اشغال می نماید و بالا بودن VD ارتباط مستقیم با طول، شیب،عمق حوضه و کم پروری دریاچه دارد.دریاچه های نیویورک که زبانه ایهای طویل را اشغال کرده اند،عمدتاً غنی هستند.مثلاً VD دریاچه Cayuga برابر 23/1 است،دریاچه بایکال VD برابر 29/1 دارد.این شاخص در تالاب پریشان 5/1 می باشد و بیانگر این است که تالابی کم عمق با مساحت نسبتاً زیاد است.
این تالاب از نظر تولید هوپرور می باشد مقادیر کم VD در اثر پدیده های مختلف ریخت سنجی بوجود می آید.مناطق کم عمق و میانی که آبهای مرکزیشان عمیق است،شاخص VD آنها کوچکتر از واحد خواهد بود.البته باید در نظر داشت،که ظروف شیشه ای پتری دیش و لوله مدرج دارای شاخص VD برابر 3 هستند.بنابراین،این شاخص با اطلاعات دیگر دریاچه مثل سطح،حجم، حداکثر عمق،شاخص توسعه ساحل می تواند ویژگی های واقعی دریاچه را بدست دهد.


مهمترین عوامل ایجادکننده دریاچه ها و تالاب ها:
1- دریاچه های زمین ساختی (تکنوتیکی)
2- دریاچه های یخچالی
3- دریاچه های کارستیک
4- دریاچه های آتشفشانی
5- دریاچه های ناشی از فرایندهای ساحلی
6- دریاچه های ناشی از ریزش و لغزش زمین
7- دریاچه های ناشی از عمل باد
8- دریاچه های ناشی از عمل آبهای جاری
9- دریاچه های ناشی از فعالیت های زیستی جانداران
10- دریاچه های متئوریتیک (شهاب سنگی)
11- دریاچه های ناشی از فعالیت های انسان
از نظر زمین شناسی دریاچه های دنیا بدون استثناء جوان و دارای عمرهای کوتاهی هستند.دریاچه های تکنوتیک دریاچه هایی هستند که در اثر تغییرات داخلی زمین و حرکت های درونی بوجود آمده اند و اکثراً عمیق می باشند.این دریاچه ها منشاء Tertiaer (tertiaer دوره اول از دوران Noetoikum که به آن دوره زغال سنگ قهوه ای نیز می گویند که خود به ائوسن،الیگوسن و میوسن و پیلوسن تقسیم می شود)دارند،دریاچه های تانگانیکا و بایکال که هر یک متجاوز از 1500 متر عمق دارند از این نوع هستند.برعکس دریاچه های تکتونیک که در اثر فعل و انفعالات داخلی زمین ایجاد شده اند،دریاچه های سدی منشا،خارجی دارند.این دریاچه ها بیشتر توسط یخچال های طبیعی و یا ریزش کوه ها بوجود آمده و عموماً کم عمق می باشند.
دریاچه کار و دریاچه های دره ای و بزرگ شمال کوه آلپ در اثر فرسایش کوه ها،یخچال های طبیعی به وجود آمده اند.شناخت این که یک دریاچه چه منشایی دارد برای مطالعه مرفولوژی – ذخیره گرما و میزان مواد موجود در آن حائز اهمیت است.برخی از دریاچه های معروف از قبیل بالاتون در مجارستان هنوز منشا آن مشخص نشده است.چاله اغلب دریاچه های بزرگ دنیا منشا تکتونیکی دارد.دریاچه خزر که وسعت آن از بعضی دریاهای داخلی و کناری هم بزرگتر است در اثر حرکات خشکی زایی ایجاد شده است.این دریاچه و همچنین دریاچه آرال در شرق آن،بقایای دریاهای قدیمی است که پس ازتحولات زیاد سرانجام در دوران چهارم به شکل کنونی درآمده اند. حوضه تالاب پریشان (فامور) و دشت کازرون در ناودیسی واقع شده که قسمت بزرگی از آن را رسوبات دوران چهارم پر کرده است.ناودیس ها و طاق دیس ها پدیده هایی هستند که در اثر عوامل کوه زایی و تکتونیک ایجاد می گردند.پس می توان گفت که چاله تالاب پریشان منشاء تکتونیکی (زمین ساختی) دارد از طرف دیگر تالاب پریشان در منطقه چین های کوه پایه زاگرس واقع شده است.چین خوردگی های مزبور تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده است که از اواخر دوران دوم شروع و به اواخر دوران سوم ختم می شود.بنابراین تالاب پریشان در اثر حرکات کوهزایی و تکتونیک ایجاد شده وجود چاله ای محصور و آب کافی در منطقه ی کازرون سبب ایجاد این تالاب زیبا شده است.

زمین شناسی تالاب پریشان
تشکیلات زمین شناسی منطقه کازرون و تالاب پریشان:
تشکیلات دوران چهارم (Quaternery)
رسوبات دوران چهارم که قسمت اعظم منطقه کازرون و حوضه تالاب پریشان را شامل می شود سه نوع رسوبات زیر را تشکیل داده.
الف:رسوبات دامنه ای Pediment
ب:رسوبات آبرفتی alluvium
ج:دریاچه ای Lake de posit
رسوبات تالاب انواع رسوبات مارنی و دانه ریز می باشد رسوبات از ته نشست های آواری (detrete) مخلوط با رسوبات نمکی تالاب تشکیل شده است.
رخنمون رسوبات مذکور نتیجه عقب نشینی آب تالاب بوده و با شیب بسیار کم ظاهر شده که اصطلاحاً کفه نامیده می شود.
حدود رسوبات تالابی و اثر آب تالاب بر روی مناطق مجاور نشان دهنده گسترش وسیع تر تالاب در گذشته می باشد.
رسوبات دوران دوم و سوم زمین شناسی:
رسوبات دوره پلیوسن که با رخساره (faciec ) کنگومرا در ناحیه کازرون ظاهر می شود، بختیاری نام گرفته است.کنگومرای بختیاری به صورت دگر شیب زاویه ای (uncofoumit) بروی سری های قدیمی بخصوص سری میوسن (سری فارسی) قرار می گرد.
کنگومرای بختیاری در دشت کازرون و جنوب و غرب تالاب پریشان از دو سری متفاوت بنام های زیر تشکیل شده است:
سری بختیاری فوقانی Upper bakhtiari
سری بختیاری تحتانی Lower bakhtiari
تشکیلات میوسن (Miocen) یا سری فارسی
رسوبات دوره میوسن که در جنوب ایران سری فارس نام گرفته از رسوبات آواری و تبخیری (evaporate) است که گذرهایی از رسوبات همراه با فسیل در آن مشاهده می گردد.
سری غیر قابل نفوذ فارس سنگ کف اصلی رسوبات دوران چهارم را در دشت کازرون فرورفتگی کازرون و تالاب پریشان را بوجود آورده است.
تشکیلات میوسن از نظر چینه شناسی
الف:تشکیلات آغاجاری (فارس بالائی) agajari formation
ب: تشکیلات میشان (فارس میانی) mishan formation
ج: تشکیلات گچساران (فارس زیرین) gachsaran formation
- تشکیلات آغاجاری
در نواحی جنوبی تالاب پریشان بیرون زدگی دارند و رنگ آنها در قسمت های فوقانی بطور کلی روشن و در ردیف رنگ های خاکستری متمایل به زرد خاکستری می باشد در صورتی که لایه های زیرین با رنگ های تند گروه قرمز ظاهر می شود فسیل ها بیشتر از صدف نرم تنان آب شیرین بوده و ندرتاً رسوبات دریایی در آن دیده می شود.
- تشکیلات میشان
در قسمت هایی از نواحی جنوبی تالاب پریشان رخنمون داشته است.
- تشکیلات گچساران
در نواحی جنوب غربی تالاب پریشان و مغرب شهر کازرون بین دهکده های دریس و فتح آبادی دیده می شود.
تشکیلات آسماری یا رسوبات آهکی یا اولیگوسن – میوسن
تشکیلات آهکی آسماری از اولیگوسن بالایی شروع و به میوسن زیرین ختم می شود.در منطقه کازرون رخساره آهکی مذبور کاملاً مشخص بوده و ضخامت آن در حدود 170 متر می باشد.


این تشکیلات از نظر مورفولوژی کاملاً مشخص بوده و از نوع آهک های توده ای و سخت می باشد این طبقات آهکی ارتفاعات مهم منطقه کازرون را به وجود آورده و اکثر خطوط تقسیم جریان ها سطحی از آن می گذرد.
تشکیلات آهکی آسماری به علت دارا بودن فضاهای داخلی که در اثر انحلال کربنات کلسیم به وجود آمده همچنین درزها و شکاف های فراوانی دارای مشخصات بسیار مناسب مخزنی برای آبهای زیرزمینی می باشد.وجود چشمه های دامنه ارتفاعات شمالی دریاچه در رسوبات آهکی با آبدهی قابل ملاحظه موید این نظر می باشد.از آنجا که فرسایش یا عوامل تکتونیکی مارنها رائوسن را ظاهر نموده آهک آسماری را به شکل پرتگاه هایی (sc a rment) در بالای آن نمودار است.


تشکیلات پابده Pabdeh formation یا سری ائوسن – الیگوسن
تشکیلات پابده شامل پلئوسن – ائوسن و الیگوسن زیرین می باشد در ناحیه کازرون قسمت بالایی آن از رسوبات مارنی که بین آنها لایه های کم ضخامت آهک بارز می باشد تشکیل شده است و در قسمت های پایین تر مارن و مارن های آهکی به وجود آورنده این سری می باشند.این تشکیلات در دامنه پرتگاه های آهک آسماری در شمال تالاب پریشان و شمال شهر کازرون رخنمون داشته و شیب ملایمی را در دامنه های شکستگی های آسماری روجود می آورد.
تشکیلات کرتاسه میانی و فوقانی
رسوبات کوتاسه فوقانی در ناحیه کازرون ضخامت چندانی نداشته و اغلب در زیر واریزه ها پنهان است جنس آن از آهک های مارنی بوده و به نام تشکیلات گورپی معروف است.در شمال شرق کازرون و تالاب پریشان این تشکیلات بیرون زدگی دارد.آهک کرتاسه میانی نیز دارای درز و شکاف بوده و به احتمال قوی آبدار می باشند.


منشاء و چگونگی شکل گیری تالاب پریشان
چاله اغلب دریاچه های بزرگ دنیا منشاء تکتونیکی (زمین ساختی)دارد.
دریاچه مازندران که وسعت آن از بعضی دریاچه های داخلی هم بزرگتر است در اثر حرکات خشکی زائی ایجاد شده است این دریاچه و دریاچه آرال در شرق آن بقایایی دریاهای قدیمی هستند که پس از تحولات سرانجام در دوران چهارم زمین شناسی به شکل کنونی درآمده اند.
همانطور که در مبحث زمین شناسی مشخص گردیده تالاب پریشان و بطور کلی منطقه کازرون در ناودیس واقع شده است که قسمت بزرگی از آن را رسوبات دوران چهارم پر کرده است.


با توجه به اینکه ناودیس ها و تاقدیس ها پدیده هایی هستند که در اثر حرکات کوه زائی تکتونیک ایجاد شده اند بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که چاله تالاب پریشان منشاء تکتونیکی (زمین ساختی) دارد.
از طرف دیگر می دانیم که تالاب پریشان در منطقه چین های کوهپایه (foothills) زاگرس واقع شده است چین خوردگی های مزبور تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده است از اواخر دوران دوم شروع به اواخر دوران سوم (اوائل دوران چهارم) ختم می شود.خط الراس این کوهها با محور تاقدیس ها غالباً منطبق بوده و هماهنگی وضع مورفولوژی و توپوگرافی را با چین خوردگی های طبقات زمین ظاهر می سازد به طوری که شیب اصلی منطقه کازرون بدون در نظر گرفتن برجستگی های محلی از حوضه آبریز تالاب پریشان به طرف رودخانه شاپور یعنی از جنوب شرق به طرف شمال غرب می باشد.لازم به یادآوری است که شیب خط الراس کوه ها معکوس بوده و جهت آن از شمال غربی به طرف جنوب شرقی می باشد.دشت کازرون و تالاب پریشان با مساحت تقریبی 400 کیلومتر مربع با تپه های متعددی از سری های قدیمی قطع می گردد که نوسانات موقتی در شیب ایجاد می کند.
تپه های شمال غربی دریاچه گسترش آب های سطحی را محدود کرده و از دشت کازرون مجزا می نماید.با توجه به اینکه خط الراس کوه ها حوضه دشت کازرون و تالاب پریشان دارای جهت شمال غربی جنوب شرقی می باشد تقریباً با چین خوردگی های طبقات زمین منطبق می شود.مع الوصف با توجه به دلائل ذکر شده می توان چنین نتیجه گرفت که چون تالاب پریشان در ناودیس قرار گرفته که رسوبات دوران چهارم زمین شناسی قسمت اعظم این ناودیس ها را پوشانده است و از طرفی این تالاب در منطقه چین های کوهپایه زاگرس واقع شده است.بنابراین این چین ها تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده و از اواخر دوره دوم شروع و به آخر دوره سوم (اوائل دوره چهارم)ختم شده است.در نتیجه تالاب مزبور در اثر حرکات کوه زایی و تکتونیک (زمین ساختی) ایجاد شده است حال که مشخص شد چاله تالاب پریشان حاصل حرکات کوه زائی و زمین ساختی بوده است،باید ببینیم سیر تکوین و چگونگی تشکیل آن به چه صورت بوده است.آنچه مسلم است، این است که برای تشکیل یک دریاچه یا تالاب دو عامل ضرورت دارد.یکی وجود چاله که از هر طرف محصور باشد و دیگری وجود آب به اندازه کافی که در چاله جمع آوری شود.


شکل سواحل تالاب و عوامل موثر در تغییر شکل آن
به طور کلی مورفولوژی سواحل تالاب پریشان یکنواخت نبوده و در جهات مختلف فرم و شکل بخصوصی دارد و از جهات مختلف با هم فرق دارند و در شمال و شمال شرقی ساحل تالاب بصورت ارتفاعات صخره است که جهت آن ها از شمال غرب به جنوب شرق می باشد.برخلاف سواحل شمال و شمال شرقی در جنوب و جنوب غربی ساحل تالاب را زمین هایی ست و هم مرز با اراضی کشاورزی تشکیل می دهد.


بخش اعظم سواحل را پوشش گیاهان آبزی به صورت نواری پوشانده در برخی نقاط شمال و شمال شرقی ساق سنگ ها مستقیماً با آب در تماس می باشد.یکی از عوامل مهم که در تغییر شکل سواحل دریاچه ها و دریاها موثر می باشد اثرات برخورد امواج و جریان های آبی است در سواحل تالاب پریشان به علت سابقه طولانی رویش پوشش گیاهی تاثیرات جریانات آبی بسیار کم بوده بخصوص این که این تالاب دارای امواج قابل ملاحظه نمی باشد.
در بخش هایی از سواحل سنگ ی شمال و شمال شرق تالاب خلل و فرج های دیده می شود که ناشی از انحلال سنگ های آهکی توسط اسید کربنیک که با بارش باران به وجود می آید می باشد.
ضمناً امواج ملایمی که در جریان آبی پدید می آید در سواحل شمال و شمال شرق اثر فرسایشی دارد که به صورت حفره های کوچک و بزرگ محسوس می باشد.


با توجه به این که ارتفاعات اطراف تالاب را طبقات آهکی مارلی تشکیل می دهد،زمینه جهت تاثیر عوامل فرسایش ناشی از انحلال مواد آهکی فراهم می باشد.یکی از عوامل تغییر شکل در سواحل تالاب نفوذ آب در طبقات آهکی می باشد که همین انحلال موجب افزایش تدریجی فرسایش و تخریب آن می گردد.


توپوگرافی کف تالاب
آگاهی از شکل ناهمواری های کف دریاچه ها عمدتاً از طریق نشقه برداری صورت می گیرد. پس از عملیات نقشه برداری برای نمایش شکل ناهمواری ها از منحنی های هم ژرفا استفاده می شود. در دریاچه های کوچک فاصله خطوط منحنی هم ژرفا را 2-1 متر و در دریاچه های بزرگ 10-5 متر در نظر می گیرند.با توجه به تصویر ماهواره ای لندست تالاب،وضعیت توپوگرافی آن چنین است.در نواحی شمال و شمال شرقی یعنی نواحی که سواحل تالاب به ارتفاعات منتهی می شود، رنگ آبی تیره دارند.هرچه از طرف شمال و شمال شرقی بطرف جنوب و جنوب غربی آن برویم، رنگ آب از آبی تیره به آبی باز و کم رنگ تغییر می یابد.بنابراین در نواحی شمال و شمال شرقی، تالاب دارای بیشترین عمق یعنی حدود 5 متر می باشد.حال هرچه بطرف جنوب و جنوب غربی حرکت کنیم از عمق آن کاسته شده و شیب آن ملایم تر خواهد شد.حداکثر گسترش تالاب در فصول پرآبی هم در این نواحی صورت می گیرد.

مشخصات حوضه آبریز تالاب پریشان
مختصات حوزه آبریز تالاب پریشان:
حدود طول و عرض جغرافیایی حوزه آبریز تالاب پریشان

طول جغرافیایی "00 ' 56 51 تا " 45 ' 39 51
عرض جغرافیایی " 25 ' 32 29 تا " 00 ' 21 29
تالاب پریشان اکوسیستم آبی بسته ای است که در شمال و شرق،شمال شرق و جنوب شرق رشته کوه های کم ارتفاع آن را محصور نموده و عمده ترین حوضه آبریز این کوه ها کوهمره و فامور تشکیل می دهد.از لحاظ تقسیمات کشوری در بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع شده است.
براساس نقشه های موجود مساحت حوضه آبریز تالاب پریشان 230 کیلومتر مربع می باشد.


هیدرولوژی تالاب پریشان
الف:منابع آب های سطحی
1- رودهای ورودی به تالاب:منابع تامین کننده آب تالاب بیشتر چشمه ها و سیلاب های زمستانه و بهاره می باشد.از بهم پیوستن چند چشمه رودخانه فامور تشکیل می شود که از قسمت شرق وارد تالاب می گردد.
2- سیلاب های زمستانه و بهاره:سیلاب های بهاره و زمستانه درصد زیادی از آب ورودی به تالاب را تامین می کنند.دلائل بالا بودن این آب ها عبارتند از:
الف) باران های شدید و کوتاه که درصد قابل ملاحظه ای از کل باران های سالیانه حوضه را تشکیل می دهد.
ب) شیب تند ارتفاعات که سرعت جریان سطحی را در کوه ها باعث می شود.
ج) مارنی بودن کوه ها حوزه آبریز تالاب و پوشش گیاهی نسبتاً ضعیف آن منطقه
ب) منابع آب های زیرزمینی:
تالاب پریشان از نظر هیدرولوژی تالاب بسته ایست که اطراف آن را ارتفاعات آهکی و مارنی احاطه نموده و تشکیلات گچساران در جنوب شرقی آن دیده می شود و شامل لایه های گچ،نمک، اهک و دومولیت همراه با مارن های الوان می باشد.آبرفت های قدیمی منطقه شامل سیلت،خاک رس و آهک است.
آبرفت های جدید به شکل مخلوطی از قلوه سنگ،قطعات آهک و ماسه و رس که به صورت واریزه های دامنه ای و مخروط افکنه ها بر روی آبرفت های قدیمی دیده می شود.ذخائر قابل ملاحظه ای از آب های زیرزمینی در آن دیده می شود.
آن چه مسلم است این است که عنده منابع تامین کننده آب تالاب پریشان از طریق چشمه هایی است که از طرف شمال و شمال شرقی آن وارد می شوند.وجود طبقات آهکی و مارنی سبب ایجاد این چشمه ها گردیده است.طبق مطالعات زمین شناسی آب چشمه ها ازدشت ارژن تامین می شود، به این ترتیب که با اختلاف ارتفاعی که بین این دو تالاب(دشت ارژن و پریشان) وجود دارد جریان بسیار شدیدی از آب همواره بین تالاب دشت ارژن پریشان وجود دارد.این آب از طریق حفره ای که در داخل تالاب دشت ارژن قرار دارد وارد زمین شده و سپس از طریق چشمه های اطراف پریشان بیرون می آید.تالاب دشت ارژن یک پولوژه است که نهایتاً آب آن از طریق چشمه های اطراف وارد تالاب پریشان می شود.پولوژه در زبان لاتین به دشت قابل کشاورزی اطلاق می گردد، ولی در اصطلاح ژئومورفولوژی به دشت های کارستی که عرض آنها بین چند متر تا چند کیلومتر و طول آنها چندین کیلومتر است گفته می شود.در مناطق خشک و بی آب و علف واحد سبز و خرمی در آن تشکیل می شود.


میزان آبدهی چشمه هایی که به تالاب پریشان می ریزند بستگی به میزان نزولات جوی دارد،بطور کلی میزان آبدهی این چشمه ها در سال های کم باران و پرباران چشم گیر و قابل ملاحظه می باشد.
دبی متوسط سالانه چشمه های مهم تالاب پریشان

ردیف نام چشمه - محل چشمه - نوع چشمه - دبی متوسط سالانه بستر لیتر در ثانیه


1 پل آبگینه- پل آبگینه -گسلی- 90
2 قلعه نارینجی- فامور- کارستی 189
3 گراب -فامور -کارستی 177-
4 جمشیدی- فامور -کارستی- 170
5 هلک -فامور- کارستی- 19
6 خواجو -شهرنجان -گسلی- 58
7 گپ- هرنجان- گسلی- 57
8 آب موردک -هرنجان -گسلی- 5/5
9 آب سیرو- هرنجان -گسلی- 45
جمع 5/810


ج) رابطه آب های زیرزمینی با آب تالاب پریشان:
هر نوع تغییر در سطح آب تالاب بر میزان آب های زیرزمینی منطقه به خصوص در جهت جنوب و جنوب غربی تالاب تاثیر می گذارد.بالا آمدن سطح آب تالاب و افزایش آن تاثیر مثبت در کمیت و کیفیت آبهای زیرزمینی دارد بطوری که مثلاً میزان شوری آب چاه های حفر شده کاهش می یابد. عکس این موضوع نیز صادق است،بدین صورت که عقب نشینی سطح آب تالاب و گاه حجم آن باعث کاهش سطح آب های زیرزمینی و افزایش میزان شوری و چاه های منطقه می گردد.همچنین برداشت زیاد از چاه های اطراف باعث حرکت آب تالاب به سمت این چاه ها می شود که در آلوده کردن آب های زیرزمینی و شور شدن آنها موثر است.در اطراف تالاب پریشان حدود 360 دستگاه تلمبه در 28 روستا وجود دارد که میزان هدایت الکتریکی آنها از قسمت جنوب تالاب به سمت شرق کاهش می یابد.(ایزدی 1374)


د:جریان آب در تالاب پریشان:
بطور کلی تمام عواملی که در دریاها سبب ایجاد جریان های مختلف آب می شود،در دریاچه ها و تالاب ها نیز موثر است،به نحوی که امواج،جذر و مد و جریان های سطحی در این محیط ها هم وجود دارد.ولی این حرکات نسبت به دریاها ابعاد کوچک تری دارند.جزر و مد تالاب پریشان آنچنان محسوس نیست ولی وجود بادهای مداوم در منطقه باعث تشکیل امواج بر سطح آن می گردد.در مواقعی که شدت بادها زیاد باشد امواج بزرگی بر سطح تالاب تشکیل شده که نهایتاً سینه بستر کوه ها در جهت شمال و شمال شرقی تالاب برخورد می کند.اثر امواج در سواحل شرقی و شمال شرقی تالاب بیشتر محسوس می باشد.
عامل دیگری که باعث ایجاد جریانهایی در آبهای ساکن می شود گرماست.ذخیره گرما در داخل آب به مقدار جذب شده.بخش شده و پس داده شده بستگی دارد.ذخیره گرما توسط انرژی اشعه های جذب شده بویژه اشعه هایی با طول موج بلند که در طبقات بالایی آب جذب می شود. انعکاس اشعه ها،تبخیر،جاری شدن آب گرم طبقات فوقانی و انتقال گرما به محیط اطراف باعث از بین رفتن حرارت آنها می شود.از آنجائی که قابلیت انتقال گرما(بطرق مولکولی) کم است،پخش گرما در طبقات عمیق تر تماماً توسط حرکات انتقالی آب انجام می گیرد.مطالعات Birge and juday نشان داده است که فقط 10 تا 12 درصد از گرما در هر منطقه از محیط دریاچه از طریق جذب مستقیم گرما از سطح آب حاصل می گردد و بقیه گرما از طریق انتقال گرما از طبقات پایین تر توسط باد انجام می گیرد.
لوفر و شینسون (Schinoson and Loeffler 1956) دریاچه ها و تالاب ها را بر حسب شرایط گرمایی و نوع گردش آنها و از نظر جغرافیایی به شرح زیر تقسیم بندی نموده اند:
1- تالاب های مونومیکتیک سرد:دریاچه های قطبی که در فصل تابستان یک گردش دارند.
2- تالاب های مونومیکتیک گرم:دریاچه های مناطق نیمه گرم سیری که در اواسط یا اواخر پاییز یک گردش می نماید.
3- تالاب های دیمکتیک:دریاچه هایی که دو گردش بهاره و پاییزه خواهند داشت.
4- تالاب های الیگومکتیک:دریاچه های مناطق تروبیک که به ندرت گردش می نمایند.
5- تالاب های پلی مکتیک گرم:دریاچه های مناطق تروپیک که چندین بار گردش می کنند.
6- تالاب های پلی مکتیک سرد:دریاچه های مناطق تروپیک که در ارتفاعات قرار گرفته و اکثراً در حال گردش قرار دارند.
دریاچه های مناطق گرمسیری اگر در ارتفاعات قرار نگرفته باشند درجه حرارت آب در سطح و عمق آنها بالا است و اختلاف درجه حرارت بین سطح و اعماق متجاوز از 1 تا 2 درجه سانتیگراد نمی باشد.تعییرات گرمایی این تالاب ها در طول سال کم است.با وجودیکه اختلاف درجه در طبقات مختلف این تالاب ها کم می باشد،ولی بعلت قرار داشتن در دامنه های حرارتی بالا،در این گونه تالابها لایه بندی حرارتی وجود داشته و تقریباً لایه ها از پایداری طبقاتی قابل ملاحظه ای برخوردارند.
با توجه به نمونه برداری های انجام شده در طول دوره و اندازه گیری درجه حرارت آب سطحی و عمقی تفاوت آب تالاب پریشان بیشتر از 1 تا 2 درجه سانتیگراد نمی باشد.بنابراین تالاب پریشان جزء تالاب های گرمسیری است که دارای گردش های متعدد می باشد.


اقلیم حوضه آبریز تالاب پریشان:
در چارچوب شناخت محیط طبیعی،مسئله اقلیم از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است،زیرا زیربنای بسیاری از فعالیت ها و برنامه ریزی های مختلف انسان از قبیل کشاورزی،شهرسازی،حمل و نقل،جهانگردی و بهداشتی و غیره بوده و جهت برنامه ریزی و اجرا نیازمند پارامترهای اقلیمی خواهند بود و در مطالعه یک تالاب هم اقلیم از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد.
آب و هوای یک ناحیه نتیجه وجود چند عامل است که هر کدام از آن ها وضع خاصی را در آن محل بوجود می آورد این عوامل عبارتند از:
1- عرض جغرافیایی (نزدیکی یا دوری از خط استوا)
2- ارتفاع از سطح دریای آزاد
3- وضع ناهمواری ها(کوهستانی یا جلگه ای بودن)
4- نزدیکی یا دوری به دریا
5- فشار جریان هوا
6- جهت وزش باد
7- رطوبت و بارندگی
باید توجه داشت که حاصل عمل کرد این عوامل،پیدایش یک اقلیم خاص خواهد بود که این اقلیم در تنوع نباتات و در رشد آنها موثر است.
رابطه ارتفاع از سطح دریا با درجه حرارت محیط مستقیم بوده و در آب و هوای یک منطقه اثر زیادی دارد.ارتفاع تالاب پریشان از سطح دریا 820 متر می باشد که از خصوصیات آن گرمی و خشکی هوا در تابستان و ملایمت آن در زمستان خواهد بود.
جلگه کازرون به علت نزدیکی به دریا و ارتفاع کم،دارای آب و هوای گرم و مرطوب با زمستان های معتدل و تابستان های گرم و بهار سبز و کم دوام می باشد.فصل بهار در جلگه کازرون از اواسط اسفند شروع و در نیمه اردیبهشت تمام می شود.هوا در اواخر اردیبهشت،خرداد گرم و در تیر و مرداد ماه طاقت فرسا می گردد.فصل بارندگی از آذرماه شروع و در سرتاسر زمستان ادامه می یابد،و در اسفندماه به حداکثر میزان خود می رسد.مهمترین پارامترهای تعیین کننده اقلیم یک ناحیه درجه حرارت،باد و بارندگی و تبخیر و تعرق است.
الف)دما:
دما از جمله پارامترها مهم اقلیمی که در آب و هوای یک منطقه تاثیر به سزایی دارد.متوسط دمای سالیانه ایستگاه کازرون 77/21 درجه سانتی گراد می باشد.
ب)باد و بارندگی:
یکی از پارامترهای بسیار موثر در اقلیم مناطق می باشد.درجه حرارت و رطوبت محیط تحت تاثیر جریان های بادی قرار می گیرد.از نظر هیدرولوژی وزش باد مقدار تبخیر از سطح آبها را افزایش می یابد.باد یکی از عوامل موثر ژئومورفولوژی می باشد که در تغییر و تحول چهره زمین نقش مهمی ایفا می نماید.با توجه به اینکه در مجاورت تالاب ایستگاه کلیماتولوژی مستقر و فاقد دستگاههای اندازه گیری سرعت و جهت باد می باشد،بررسی باد در حوضه تالاب پریشان فقط اکتفا به تجربه محلی و صاحب نظران بومی شده که براساس این نظرات بادهای دریاچه برحسب تقسیم بندی محلی عبارتند از:
1- بادپو:بادی نسبتاً شدید که جهت وزش آن شرقی می باشد و زمان وزش آن از اوایل تابستان تا اواخر مهرماه می باشد.
2- باد شمال:بادی است دائمی بانسیم ملایم و وزش دائمی،این باد در بهار رطوبت محیط را کاهش داده و موجب پرثمر شدن محصولات جو و گندم میگردد.
3- باد جنوب:این باد اغلب در زمستان و بیشتر علائم بارندگی را نشان می دهد.تجربه نشان داده وزش این باد در صبح و عصر خبر از بارش باران می دهد.
4- باد قبله:این باد بیشتر در زمستان و موقع صبح،عصر و شام گاهان می وزد و باعث به هم خوردن بارندگی می شود.
منطقه کازرون و تالاب پریشان تحت تاثیر دو جریان آب و هوایی مهم قرار می گیرند.
1- جریان های مرطوب خلیج فارس شمال شرقی
2- جریان های مرطوب دریای مدیترانه به طرف جنوب شرقی
علیرضغم وجود جریان های فوق در بیشتر ایام سال شرایط خشکی در منطقه غالب می شود که عامل اصلی آن را تاثیرات حوزه نفوذ وضعیت استقرار فراباد،ورود باد جنب قاره ای تشکیل می دهد و در چنین شرایطی نشست هوا و بروز اینورژنهای دینامیکی عامل هوای پایدار بوده و تکامل و تکوین هر نوع ابر بارندگی را با اشکال مواجه می سازد،تنها در زمستان و در ارتباط با جا به جایی ظاهری خورشید به نیمکره جنوبی رودبار امکان انتقال مزبور به سمت جنوب و عرض های پایینی فراهم گردیده،همچنین عرصه تاثیر حوزه نفوذ فراباد جنب حاره ای تضعیف و بخش های وسیعی از کشور در قلمرو و نفوذ بادهای مرطوب غربی قرار می گیرد.این بادها در آرایش موجی شکل همراه با تراف یالی دور تا دور کره زمین را اشغال نموده و همراه با تاثیرات رود باد جبهه قطبی زمینه ایجاد یک سلسله پدیده های جوی و سینوپتکی بویژه انواع سیکلون ها و موج های کوتاه را بوجود می آورد در این حال نحوه استقرار پدیده های مزبور بر روی دریای مدیترانه و ایران تاثیر داشته و نقش تعیین کننده ای روی میزان بارندگی منطقه کازرون دارد.
سیلکون های مدیترانه در مسیر بادهای غربی و از مسیرهای گوناگون وارد خاورمیانه و من جمله ایران می گردد و بخشهایی از کشور را تحت تاثیر خود قرار می دهند.
در این رهگذر انرژی و باران زایی سیلکون های مزبور معمولاً به دلیل کاهش تضاد حرارتی و تحلیل و تضعیف جبهه های آن ها از غرب به شرق رو به نقصان می گذارد.
جهت بررسی و تجزیه و تحلیل بارندگی حوضه تالاب پریشان از آمار بارندگی 20 ساله 1376-1346 ایستگاه کلیماتولوژی تالاب پریشان استفاده شده است.
متوسط بارندگی سالیانه دوره 20 ساله برابر 4/502 میلیمتر گزارش شده که بیشترین میزان بارندگی مربوط به سال آبی(1355-1354 ) بوده که مقدار آن 1121 میلیمتر و کمترین میزان بارندگی مربوط به سال آبی(1364-1363) می باشد که مقدار آن 117 میلیمتر گزارش شده در نتیجه دامنه تغییرات میزان بارندگی در ایستگاه مزبور برابر با 1004 میلیمتر نشان می دهد.
نتایج آمار بارندگی ایستگاه مزبور نشان می دهد که بیشترین میزان بارندگی منطقه در فصل زمستان و بندرت در فصل تابستان باران در این منطقه می بارد و حتی در بهار بارندگی به حداقل و یا در بعضی سال ها هیچگونه بارشی وجود ندارد.
طبق بررسی های آمار دوره 20 ساله بیشترین مقدار بارندگی در ماه های دی،بهمن و اسفند بوده و مقدار متوسط آن برابر 9/291 میلی متر بوده که 101/58 درصد کل متوسط بارندگی سالانه را شامل می شود همچنین کمترین میزان بارندگی در این ایستگاه فصل تابستان اتفاق افتاده که میزان آن برابر 3/1 میلیمتر گزارش شده.
متوسط بارندگی پائیزه دوره 20 ساله 8/130 میلی متر که تقریباً 035/26 درصد که بارندگی سالانه را شامل می شود.
متوسط بارندگی فصل بهار در این دوره برابر با 4/78 میلی متر که تقریباً 605/15 درصد کل بارندگی سالانه را تشکیل می دهد.
ج) تبخیر و تعرق
با توجه به اینکه در مناطق خشک و نیمه خشک تلفات آب ناشی از تبخیر و تعرق نسبتاً زیاد است در مطالعات ایمنولوژی بررسی این دو پارامتر حائز اهمیت می باشد از طرفی بررسی هر دو فاکتور بطور توام انجام می گیرد.
هر چقدر پراکندگی آب در سطح منطقه وسیع تر باشد میزان تبخیر و تعرق بالاتر و وقتی مقدار تبخیر و تعرق به حداکثر خود می رسد آن را تبخیر و تعرق پتانسیل مطلق می گویند که میزان آن از تبخیر و تعرق بیشتر می باشد.بیشترین میزان تبخیر و تعرق در فصل گرما و خشک سال (تابستان) و کمترین مقدار تبخیر و تعرق در فصل زمستان می باشد.

خواص آب دریاچه پریشان
4-1- خواص ظاهری آب
خواص ظاهری آب شامل منظره،رنگ،بو،مزه و شفافیت است.آب تالاب پریشان از فاصله دور سبز رنگ است که در جاهای عمیق تر متمایل به آبی رنگ می شود که خود به علت وجود گیاهان میکرو و ماکرو در آب تالاب می باشد.معمولاً تلاطم کمی در سطح آب دیده می شود.
آب تالاب پریشان بوی خاص ندارد و مزهای شیرین بوده و جزو تالاب های آب شیرین کشور می باشد.به ندرت در تابستان های گرم میزان املاح آن بالاتر از یک گرم در لیتر می رسد که به علت تبخیر زیاد در این فصل گرم سال است.
4-2- خواص فیزیکوشیمیایی آب
دما:طبق تحقیقات انجام شده(مولف 1381) درجه حرارت از حدود 4 درجه سانتیگراد در زمستان تا حدود 32 درجه سانتیگراد در تابستان دارای نوسان است و میانگین دمای سالانه 7/22 درجه سانتیگراد می باشد.
PH :یکی دیگر از فاکتورهای مهم زیستی است که میزان آن نشانگر تبادلات و فعل و انفعالات شیمیایی و بیولوژیکی محیط آبی است.میانگین سالانه PH در تالاب پریشان 83/8 اندازه گیری شده است.
اکسیژن محلول(D.O):اکسیزن محلول فاکتوری مهم در حیات آبزیان محسوب می شود و نیز شاخص نوع محیط آبی از نظر تولید و نیز بار آلودگی مواد آلی است.طبق اندازه گیری های صورت گرفته میانگین سالانه آن حدود mg/Lit 11/6 می باشد.
نیترات:یکی از نوترینتهای مهم و اساسی در محیط آبی و نیز موثر در تولید اولیه می باشد که معمولاً در محیط آب شیرین به حد مورد نیاز وجود دارد و محدودکننده تولید نیست.میانگین مقدار سالانه آن در تالاب پریشان mg/Lit 10 ×84/6 اندازه گیری شده است.فسفات:یکی دیگر از نوترینتهای اساسی در ساختار محیط های آبی و تولیدات اولیه اکوسیستم می باشد که معمولاً عامل محدودکننده غذایی تولید در آب های شیرین محسوب می شود.میانگین سالانه آن mg/Lit ²10×89/1 می باشد.
سایر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی:
از دیگر فاکتورهای مهم سختی،بی کربنات،کربنات،کلر،EC،نیتری ت و آمونیاک می باشد که همگی در درک شرایط محیط آبی و فعل و انفعالات شیمیایی و بیولوژیکی آن مهم و حائز اهمیت می باشد.

گیاهان تالاب پریشان
گیاهان پست:
از گیاهان پست اکوسیستم تالاب پریشان بطور عمده می توان به جلبک های درشت پیکر و جلبک های ریز پیکر و غوطه ور (Phytoplankton) اشاره کرد که عمده رنگ سبز آب تالاب به دلیل وجود این موجودات در آب می باشد.از مهمترین این جلبک ها می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- خانواده Characeae
این گیاهان آبزی جزء جلبک ها بوده که دارای دو جنس NITELLA و CHARA می باشد. شکل ظاهری آن شبیه چنگال آبی (CERATOPHYLLUA ) می باشد.این گیاه غوطه ور بوده و به گل و لای می چسبد مقادیر این جلبک درشت پیکر در تالاب پریشان،حوضه فامور زیاد است.
Spirogyra:رشته های چسبناک بدون شاخه که قطر آن بین 10 تا 100 میکرون می رسد.سلول های دارای یک یا چند کلروپلاست نواری مارپیچ می باشد.به طور معمول در آب های راکد مخصوصاً در اوایل بهار می روید.
Zygnema:بصورت رشته های چسبیده غیر منشعب با قطر بین 10 تا 50 میکرون هر سلول دارای دو کلروپلاست ستاره ای شکل بوده که در مرکز آن پیرانوئید وجود دارد.بطور معمول در آبهای راکد می روید.
Nit zschia:دارای گونه های زیادی است که از 5 تا بیش از 100 میکرون طول دارد.و بهترین وسیله تشخیص آن باناویکولا و گونه های نزدیک به آن وسیله دو کلروپلاست است که دو انتهای سلول وجود دارد نه در کناره ها.
Lemanea:یکی دیگر از فرم های خیلی منظم که طول آن بین 10 تا 15 سانتیمتر می باشد، گیاهانی هستند به صورت رشته های ضخیم گره دار و انشعابات پراکنده برنگ سبز زیتونی تیره، قهوه ای یا خاکستری،معمولاً به صورت دسته های بزرگ روی سنگ های رودخانه های کم عمق در فصل تابستان بهار می روید.
Gamphosphaeria : سلول های کوچک که قطر آن تا 50 میکرون می رسد و مجموعاً یک کلنی توخالی تقریباً کروی شناور را تشکیل می دهد.گاهی اوقات به رنگ سیاه که غالباً بوسیله یک لایه موسیلاژی احاطه شده است.کلنی ها به عرض 100 میکرون بوده و پلانکتون مخصوص دریاچه ها را تشکیل می دهد.
Microcystis: سلول های کوچک که قطر آن ها به 5 میکرون می رسد به صورت فشرده به وسیله یک لایه موسیلاژی احاطه و کلنی نامنظم را تشکیل می دهد غالباً دارای حفره هایی بوده و در حوضه ها،دریاچه ها به صورت پلانکتون می باشد.
Gymnodinium:از گروه جلبک های دوتاژه ای ( Dinphyceae) می باشد که معمولاً در آبهای راکد حوض ها و دریاچه ها دیده می شود.
5-1-2- گیاهان عالی:
گیاهان قادرند مواد آلی مورد نیاز خود را طی فتوسنتز از مواد معدنی بسازند در صورتی که جانوران قادر به انجام چنین کاری نیستند و این مهم صرفاً وابسته به گیاهان می باشند.گیاهان آلی دارای گل و میوه و دانه هستند.این گیاهان را براساس موقعیتی که نسبت به اکوسیستم آبی دارند به صورت زیر تقسیم بندی می کنند:
الف) - گیاهان حاشیه ای:
در حاشیه آب فقط گیاهانی که نیاز به خاک های نمناک و قابلیت های جذب آب فراوان دارند، رشد می کنند.درختان بید ریشه های خود را در اعماق کم گسترش داده اند زیرا اعماق بیشتر خاک،فاقد اکسیژن کافی است.در اطراف تالاب پریشان درختان بید،اکالیپتوس و گز با گیاهان خانواده جگن نواری سبز را به وجود آورده اند.
ب) – گیاهان بن در آب:
گیاهان بن در آب در ناحیه ساحلی تا عمق معینی از آب گسترش یافته اند.معمولاً ریشه و بخش های تحتانی این گیاهان در آب و گل و لای بستر استقرار یافته و شاخ و برگ و گل های آنها در بالای سطح آب قرار می گیرند.این گیاهان آب و مواد غذایی را از خاک جذب نموده و تبادل گازی را در هوا انجام می دهند.
بخش عمده ای از پیکر این گیاهان از سلولز تشکیل یافته و معمولاً نقش چندانی در چرخه غذایی دریاچه ایفا نمی نمایند.بخش هوایی این گیاهان چنان چه در چرخه غذایی در پایان فصل رویش خشک شود،لایه ای از لاشه و برگ را در کف دریاچه به صورت رسوبات سلولزی برجای می گذارند.ناحیه رویش این گیاهان محل زیست تعداد زیادی از جلبک ها و جانوران اپی فیت است و از این جهت برای نوزادان ماهی مکان (زیستگاه) امنی جهت اقامت و لانه سازی پرندگانی مثل فلامینگو می باشد.گیاهان بن در آب تالاب پریشان عبارتند از:
1- خانواده + Poaceae:
بزرگترین خانواده گیاهان در مناطق معتدله می باشد.از این خانواده چند گیاه به صورت نیمه آبزی رشد می کند که مهمترین آنها جنس Phragmites (نی) می باشد.این گیاه دارای ریزوم ضخیم و متعدد است که ساقه های غالب و بدون انشعاب از آن خارج می شوند.تکثیر غیر جنسی آن خیلی شدید است و بیشتر به صورت توده هایی در بسترهای سخت دیده می شود.بنابراین مبارزه با آنها از طریق علف کش ها و دستگاه های غیر مکانیکی مشکل است.از این جنس،گونه Phyamitos Comunistrim در اطراف تالاب و جزایر و تپه های وسط آن به وفور رشد می کد.
2- خانواده Typhaceae (لوئی)
گیاهان آبزی بوده با ریزوم ضخیم افقی که برگ های تسمه ای از انتهای ریزوم خارج می شود. انتشار جغرافیایی آن شامل مناطق استوایی و معتدله است.این خانواده شامل یک جنس Typha با حدود 15 گونه است.
در ایران حدود 6 گونه از این جنس در آب های شیرین و کم عمق در حاشیه رودخانه ها،تالاب ها،دریاچه ها و آبهای راکد می روید.برگ های لوئی در تهیه حصیر و سبد های حصیری به کار می روند.در تالاب پریشان این گیاه برای پرندگان و سایر حیوانات پوشش خوبی به شمار می رود.این گیاه به طور پراکنده و به همراه گیاه نی می روید.
3- خانواده Cyperaceae:
گیاهانی شبیه گندمیان هستند که به صورت یک ساله یا چند ساله دیده می شوند.ساقه ها معمولاً توپر و اغلب سه وجهی هستند.این گیاهان همه جاتزی بوده و 90 جنس و حدود 40000 گونه هستند.گونه آبزی تالاب پریشان Scirpus Lacustris می باشد.این گیاه خاص نواحی باتلاقی بوده و اهمیت اقتصادی دارد.در ساخت وسایل حصیری کاربرد دارد.این گیاه دارای 2 تا5/2 متر ارتفاع بوده که به وفور در اطراف تالاب می روید و حتی در زیر آب،چمن زارهایی متراکم از گیاهان علف مانند را به وجود می آورد و پناهگاه خوبی جهت تخم گذاری و لانه سازی پرندگان می باشد.
4- خانواده Liliaceae:
گیاهان چند ساله علفی،اغلب دارای پیاز،ریزوم یا ریشه های غده ای هستند.این خانواده دارای 250 جنس و حدود 3500 گونه است،از نظر جغرافیایی همه جازی می باشند.گونه آبزی تالاب پریشان از جنس Aspodelus می باشد.
ج) – گیاهان شناور
گیاهان شناور توسط ریشه و ریزوم در رسوبات خود را نگه داشته و معمولاً برگ های نسبتاً بزرگ خود را در سطح آب می گستراند و بدین وسیله آب و املاح را از محیط آبی جذب می کنند.ولی نور و تبادل گازی آنها در هوا صورت می گیرد.معمولاً لاشه برگ آنها به داخل آب بر می گردد و بدین ترتیب پس از مرگ،ترکیبات آلی آنها وارد آب می گردد.این گیاهان در تالاب پریشان رشد محدودی دارند.
د) – گیاهان غوطه ور:
این گیاهان به طور کامل در داخل آب غوطه ور بوده و تنها ممکن است گل های آنها در سطح و یا خارج از سطح آب تشکیل شود.
ریشه این گیاهان معمولاً نقش ثابت کننده داشته و جذب مواد غالباً توسط ریشه های نابجا و برگ های آنها از محیط آبی صورت می گیرد.در جریان فتوسنتز اکسیژن را مستقیماً وارد آب می سازند. این امر علاوه بر این که تنفس جانوران آبزی را امکان پذیر می کند،قادر است فعالیت های باکتریایی تجزیه کننده اکسیژن مورد نیاز را تشدید نماید.غالباً برگ های گیاهان غوطه ور دارای بریدگی های فراوان و بشره نازک است،که این امر خود موجب افزایش سطح تماس برگ ها با آب و در نتیجه فزونی تبادل املاح و گاز با محیط آبی می گردد.این گیاهان غالباً نیازی به روزنه و بافت نگه دارنده ندارند.ولی در مقابل در داخل بافت ساقه و برگ های آن ها حفره ها و کانال های هوایی وجود دارد.اعضاء فوق امکان ذخیره سازی بخشی از اکسیژن و گاز کربنیک حاصل از فعالیت های متابولیکی گیاه را فراهم می سازد.گیاهان غوطه ور معمولاً در بسترهای آهکی فراوان تر یافت می شوند،این امر به دلیل وجود تبادل کربن بین بستر آهکی و آب می باشد،تجزیه این گیاهان هم سریع و کامل است.و همچنین تعداد زیادی از جلبک ها و جانوران اپی فیت بر روی آنها رشد می نمایند.با توجه به قابلیت افزودن اکسیژن به آب در مجموع این گیاهان در صورتی که مقدار آنها از حد متعارفی تجاوز نماید،می توانند دارای اثرات مطلوبی از نظر رشد و تکثیر آبزیان و از جمله ماهیان داشته باشند.
گیاهان غوطه ور تالاب پریشان شامل خانواده های زیر می باشند:
1- Najadaceae:گیاهانی یک ساله،آبزی و غوطه ور با ساقه های طویل می باشند که معمولاً در کف تالاب دیده می شوند.برگ های ساده،خطی دندانه دار و متناوب یا مقابل ندرتاً چرخداری، گلها تک جنسی،گل نر،دارای یک پرچم و گل ماده دارای یک برچه،خامه منفرد،کلاله دو شاخه و میوه فندقه است.گونه ای که در تالاب پریشان وجود دارد Najas marina نام دارد که دارای اندامی ترد و شکننده است و برگ ها به طول 1 تا 4 سانتیمتر و پهنای 1 تا 3 میلیمتر با حاشیه دندانه دار،ساقه و حاشیه پهنک معمولاً واجد دندانه های خارمانند است.معمولاً در آب های راکد و زمین های آبگیر رویش دارد.
2- Ceratophylaccae :گیاه آبزی ریزوم دار است که به صورت غوطه ور زندگی می کند. دارای برگ های فراهم با پهنک هایی با بریدگی های بسیار عمیق دوتایی است این خانواده منحصراً از جنس ceratophyllum تشکیل شده است که دارای 20 تا 30 گونه است.روی این گیاه جلبک ها و جانوران زیادی می چسبد که برای آبزیان مفید خواهد بود ولی از آنجایی که دیر تجزیه می شود،به صورت توده ای در بستر آب رسوب می کند و با تجزیه شیمیایی خود کیفیت آب را تغییر می دهد.گونه موجود در تالاب پریشان Ceratophyllum demersum.L می باشد.این گیاه به وفور می روید و از نظر تغذیه پرندگان اهمیت دارد.


جانوران تالاب پریشان
جانوران کفزی (Benthos):
کفزیان مشاهده شده در رسوبات تالاب پریشان را بطور عمده نرم تنان (Mullusca) رده Gastropoda تشکیل می دهند.گروه های کفزی مشاهده شده در تالاب پریشان شامل:Chiropomus sp – Gyraulus sp – Lymnaea sp – Paraponyx stratiotata – Melanoides tuberculata می باشند که در میان آنها Chiropomus sp پراکنش و فراوانی بیشتری دارد.این موجودات در تغذیه ماهی های تالاب ارزش زیادی دارند.


ماهیان
الف – ماهیتن بومی
ماهیان بومی تالاب پریشان عبارتند از:
1- خانواده مارماهیان خاردار آب شیرین Mastacembelidae
این ماهیان در آبهای شیرین و شور مزه آفریقای گرمسیری و آسیای جنوب شرقی انتشار داشته و داخل لایه لجنی بستر رودخانه به سر می برند.یک گونه از ماهیان خانواده فوق که در تالاب پریشان دیده می شوند mastacembelidae Mastacembelidae نام دارد.باله پشتی آنها تیره با لکه های زرد متمایل به خاکستری و بدن دارای لکه های قهوه ای تیره رنگ است.
در نوک پوزه دارای برجستگی است و غذای آن را حشرات آبزی،سخت پوستان و ماهی های کوچک تشکیل می دهند.
2- خانواده کپور ماهیان Cyprindae
تعداد ماهیان این خانواده زیاد و متنوع می باشد.اعضای این خانواده فاقد دندان بر روی فکین، ولی دارای دندان های حلقی (Pharyngeal teeth) هستند.سر آن ها بدون فلس و باله چربی در آنها دیده نمی شود.حس شنوایی در این ماهیان قوی است و دستگاه گیرنده صوتی آنها توسط استخوان های وبر (Webbe) گوش داخلی به کیسه شنا مرتبط و از این نظر تقویت گشته است.
به هنگام تخم ریزی به خصوص در ماهیان نر این خانواده دانه های مروارید شکلی بر روی سر و پوست بدن ظاهر می شود (برجستگی های (Epitelia)شامل تعداد زیادی جنس و گونه می شود. گونه های خانواده کپور در تالاب پریشان عبارتند از:
ماهی سرخه: (Barbus grypus)
بدن این ماهی کشیده و شکل بدن در قسمت قدامی باله پشتی دایره مانند است.طول سر معمولاً از ارتفاع بدن بیشتر است.پوزه گنده و سر دایره مانند دارد.دهان زیرین نعل اسبی شکل با لبهای ضخیم و گوشتی می باشد.
این ماهی دارای دو جفت سبیلک نازک و طویل می باشد.دندان های حلقی سه ردیفی و بیلی شکل و دارای فرمول 50302 – 20305 می باشد رنگ بدن در پشت تیره و پهلوها و شکم روشن تر است.
در حوضه های هرمز،خلیج کارون محل انتشار این ماهی را غالب می باشد.جمعیت این ماهی در تالاب پریشان خیلی محدود است که معمولاً در شرق تالاب و رودخانه فامور زندگی می کند.
ماهی فوق بعلت محدود بودن محیط زیست آن و صید بی رویه در معرض نابودی قرار گرفته است.این ماهی همه چیز خوار بوده و دارای گوشت لذیذی است.
زرده یا پریشونی: (Barbus luteus)
بدن این ماهی کشیده با دهان بزرگ زیرین و نعل اسبی شکل است.لب پائینی آن کاملاً شاخی شده و دندان های حلقی سه ردیفی به فرمول 40302 – 20304 قاشق شکل می باشد.ارتفاع بدن از طول سر بیشتر است.آخرین شعاع باله پشتی سخت که در انتها نرم می گردد.در باله پشتی 8 الی 9 شعاع نرم وجود دارد.تعداد فلس بر روی خط جانبی 63 الی 74 عدد است.رنگ بدن در قسمت پشت تیره و پهلوها و شکم سفید متمایل به زرد می باشد.
ماهی گل چراغ: (Garra rufa)
دارای دو جفت سبیلک کوتاه و لب به خوبی تکامل یافته و حاشیه دار است.رنگ بدن در محیط های مختلف متفاوت و قهوه ای تیره تا روشن است.حداکثر طول آن به 16 سانتی متر می رسد و بیشتر در آب های شیرین رودخانه با دمای بالای 15 درجه با بستر قلوه سنگی و ماسه ای زندگی می کند.غذای این ماهی را فیتوپلانکتون ها و تا حد کمی حشرات آبزی تشکیل می دهند.تولید مثل در فصل بهار است و بر روی پوزه آنها برجستگی های جنسی به وجود می آید.
3- خانواده کفال ماهیان (Mugillidae)
این ماهیان بیشتر دریازی هستند.سر کفال ماهیان از قسمت بالایی تخت بوده و فلس دار هستند. کفال ماهیان دارای دو باله پشتی جدا از هم هستند که شعاع های سخت اولین باله پشتی آنها 4 عدد می باشد.دهان دارای دندان متعدد یا فاقد دندان است.
ماهیان این خانواده اندازه کوچک تا متوسط دارند و از جلبک ها ریز و درشت روی بستر تغذیه می نمایند.از این خانواده یک گونه در تالاب پریشان وجود دارد.نام محلی ماهی فوق دبرک می باشد (Liza abu zarudnyi) این گونه به وفور در تالاب یافت می شود،طول این ماهی کمتر از 16 سانتی متر و خوراک اصلی پرندگان مهاجر و بومی را تشکیل می دهد.
خصوصیات کلیدی این ماهی عبارت است از:45-45 خار آبششی کوتاه و 4 زائده پیلوریک، سطح پشتی تیره و سطح شکمی روشن با نوار تیره طولی زیر باله سینه ای است.دومین باله پشتی و باله دمی تیره رنگ است.
غذای آن را فیتوپلانکتون ها و بقایای جانوری در حال فساد تشکیل می دهد.تخم ریزی در بهار همراه با مهاجرت است.
ب – ماهیان غیر بومی
ماهیان غیر بومی تالاب پریشان از خانواده کپور ماهیان و شامل گونه های کپور معمولی،آمور، فیتوفاگ و سرگنده و کاراس می باشد که در اثر عدم رعایت اصول صحیح کارگاهی و جریان سیلاب در حوالی تالاب،از کارگاه های پرورش گرمابی به درون تالاب راه یافته اند.
کپور معمولی (Cyprinus Carpio)
سطح پشتی بدن ماهی قهوه ای زیتونی است.قسمت شکم زرد و باله های شکمی،سینه ای مخرجی متمایل به قرمز است.دو جفت سبیلک،دندان حلقی سه ردیفی با فرمول 30101-10103 از خصوصیات مهم این ماهی است.نمونه های پرورشی بدن پهن تری نسبت به نمونه های وحشی دارند.
ماکزیمم طول آن ها 120 سانتی متر حداکثر به 30 کیلوگرم می رسدوزیستگاه آنها آبهای شیرین و لب شور قسمت های پایینی رودخانه ها،تالاب ها و دریاچه هایی است که پوشش گیاهی زیادی ندارند،می باشد.تغییرات شرایط محیطی را تا حد زیادی تحمل می کند.غذای این ماهی از لارو شیرونیده و نرمتنان و مواد پوسیده گیاهی و جانوری است.فصل تخم ریزی در بهار و بر روی گیاهان آبزی و دمای حدود 23c° - 17c° می باشد.
آمور (Ctnopharyngodon idell)
بدن کشیده ولی پهلو فشرده نیست.دندان حلقی دو ردیفی،حداکثر طول و وزن بدن به ترتیب 1 متر و 32 کیلوگرم می باشد.زیستگاه این ماهی در قسمت های میانی و پایینی رودخانه و دریاچه و جاهایی که پوشش گیاهی فراوانی داشته باشد.غذای آن را بیشتر گیاهان آبزی شامل می شود.
ولی لارو حشرات آبزی و زئوپلانکتونها هم تغذیه می نماید.برای تکثیر نیاز به رودخانه های سیلابی و گل آلود دارد.گزارشی از تکثیر این ماهی در ایران در دست نیست.
فیتوفاگ(Hypophtaemichtyys Molitrix)
باله ی سینه ای به باله ی شکمی رسیده اما از آن نمی گذرد.سبیلک ندارد و خارهای آبششی از رشته های آبششی بلندتر است و متناسب با رژیم غذایی ماهی،که فیلتر کردن فیتوپلانکتون هاست، توسعه یافته است.رنگ بدن سفید متمایل به نقره ای و در زیر شکم برجستگی تیز (Keel ) دیده می شود که از زیر گلو تا جلو باله شکمی کشیده شده است.فرمول دندان حلقی -4-4 است. حداکثر طول و وزن آن به ترتیب به یک متر و 10 کیلومتر میرسد.زیستگاه این ماهی قسمت های پایینی رودخانه ها و تالاب هاست.تولیدمثل این ماهی اواخر بهار و اوایل تابستان صورت می گیرد.
سرگنده (Hypophtamichthys nobilis)
باله ی سینه ای به باله ی شکمی رسیده و از آن می گذرد.چشم در پایین سر قرار گرفته و فرمول دندان حلقی 4-4 است.اندازه سر 30 تا 34 درصد طول بدن را شامل می شود.
غالباً با وزن آن تا 14 کیلوگرم هم می رسد.در قسمت های پایینی رودخانه ها و تالاب ها دیده می شود و رژیم غذایی آن ها زئوپلانکتون خواری است و مقدار کمی از فیتوپلانکتون تغذیه می کند تخم ریزی در رودخانه و دمای 25c° - 26c° صورت میگیرد.
کاراس (Carassius auratus)
رنگ بدن این ماهی متمایل به نقره ای و از نظر ظاهری تا حدی شبیه کپور معمولی است.ولی سبیلک ندارد دندان حلقی آن یک ردیفی 4-4 است.حداکثر وزن آن 30 کیلوگرم و طول آن 20 سانتیمتر است و زیستگاه آن آب های شیرین تا شور،در قسمتهای پایین رودخانه ها و تالاب ها می باشد.به تغییرات شوری،دما،گل آلودگی و اکسیژن بسیار مقاوم است.غذای آن را زئوپلانکتون ها، فیتوپلانکتون ها،حشرات آبزی و سخت پوستان تشکیل می دهد.تولید مثل در فصل بهار به روش بکرزایی صورت می گیرد که غالب فرزندان ماده اند.


خزندگان:
1- لاک پشت:
در این تالاب به وفور لاک پشت یافت می شود.این جانور از ماهیان منطقه تغذیه می کند و به تورهائی که در دریاچه ریخته می شود حمله کرده و ماهیان در تور را زخمی می کند.لاک پشت تالاب پریشان از گونه Mauremy cuspia می باشد.
2- مار آبی Natrix tesselata
جمعیت این گونه در تالاب پریشان بسیار فراوان است.رنگ آن غالباً سیاه با لکه های سفید متمایل به خاکستری در زیر شکم است.طول آن معمولاً به یک متر می رسد،غذای اصلی آن ماهی و قورباغه است.


پرندگان :
(پرندگان تالاب پریشان معمولاً از کشورهای همسایه بویژه روسیه و استان های شمالی مهاجرت می نمایند)
به طور کلی حدود 250 گونه پرنده در این منطقه شناسایی شده است،اغلب این پرندگان مهاجر هستند و از اواخر پاییز تا اوایل بهار در تالاب سکنی می گزینند.در تابستان تعداد محدودی پرنده بومی وجود دارد.پرندگان مهاجر دریاچه عبارتند از:
1- درنا Gras gras
زیباترین و حساس ترین پرنده مهاجر تالاب پریشان است که همه ساله اواخر آذر به این مکان می آید و تا آخر بهمن می ماند.
2- پلیکان یا مرغ سقا:
دو گونه پلیکان به نام های پلیکان سفید (Plecanus onoerothus) و پلیکان خاکستری (Plecanus erispus) به تالاب مهاجرت می کنند.این پلیکان ها در تابستان اطراف دریاچه ارومیه زندگی می کنند و در زمستان به پریشان مهاجرت می نمایند.تعدادی از آن ها ساکن تالاب شده و لانه سازی می کنند.
3- فلامینگو یا مرغ آتشین Phoenicpterus rubber
یکی از پرندگان مهاجر و زیبای تالاب پریشان فلامینگو است که در زمستان به این تالاب مهاجرت می نماید.
4- سایر پرندگان:
سایر پرندگان عبارتند از کشیم بزرگ،کشیم گردن سیاه،پرستوی دریایی سیاه،گاو چرانک،حواصیل خاکستری،حواصیل ارغوانی،اگرت کوچک،چوب پا،چنگر،حواصیل شب،بوتیمار کوچک،کفچه نوک اکراس سیاه،چنگر نوک سرخ،آنفوت کله سبز،خوتکا،اردک سر حنائی،اردک ارده ای،اردک مرمری،اردک نرسیاه،آوست،مکاهی خوراک ابلق،سار،جغد تالابی،ماهی خورک سینه سفید،غراب، زاغی،جنبانک ابلق،جنبانک خاکستری.

مهندس ایرانی
5th June 2011, 01:24 PM
هیچ کی نمیخواد تو مبحث شرکت کنه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد