PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی خاطرات كاوش ها و حفاري هاي باستان شناسي من



باستان شناس
3rd May 2011, 09:53 AM
درود خدمت دوستان عزيزم

من قصد دارم خاطرات خودم رو از كاوشهايي و حفاري هايي كه به همراه دانشگاه و يا به طور آزاد در آن حضور داشتم براي شما تعريف كنم. اميدوارم به طبع لطيف شما عزيز واقع شود.


اولين خاطره من رفتن به اولين سفرم با دانشگاه به شهر كازرون يكي از شهرهاي تاريخي – باستاني در استان فارس مي باشد در اين سفر من تازه دانشجوي ترم اول رشته باستان شناسي بودم و بسيار هيجان زده و ذوقمند.

طوري كه از هر چيزي چه بسا كوچك ميخنديدم و دوستاني كه تازه با اونها آشنا شده بودم حالا كه فكر ميكنم واقعا چه روز هايي بود كه هر وقت به اونها فكر ميكنم ناخود آگاه خوشحالي عجيبي ميات سراغم.

من خودم قبلا كازرون رفته بودم ولي اون چند باري كه با دانشگاه رفتم هم علمي بود و هم فال و تماشا.

شهر كازرون يك شهر باستاني به خصوص آثار دوران ساسانيان در آن مشهود است و بيشاپور شهري كه حالا از ميانش يك جاده كشيده شده و هر چي تلاش شد نتوانستند اون رو نجات بدن......؟؟؟ و يا نخواستند ...بحث من نيست.....

شهر بيشاپور شهري به روش هيپو دامين (شطرنجي) ميباشد كه به دستور شاهپور اول پادشاه قدرتمند دوره ساساني ساخته شد و در كنار رود خانه شاپور كه الان نيز بقايايي از آن اگر مسولين بگذارند با قي هست.

خب به هر حال من با دانشگاه به همراه 14 نفر البته با بنده 14 نفرميشوديم وارد اين شهر شديم . باورتون نميشه از قبل هماهنگي شده بود كه شب رو تو خوابگاه دانشجويي دانشگاه بخوابيم ولي يك دفعه دانشگاه زد زيرش و گفت امكان ندارد.

ما رو ميگيد با چشمهايي از حدقه بيرون زده به مسول روابط عمومي دانشگاه خيره شده بوديم.

بعد استادم كه اسمش رو به علت معروفي فاكتور ميگيرم رفت با مسولين دانشگاه صحبت كنه باورتون نميشه بعدش با يك رو فرشي سورمه اي كه هنوز رنگش يادمه اومد. گفت: مسول امور دانشجويي گفته تو حياط خوابگاه دانشگاه شب رو بخوابيد تا ببينم فردا جا خالي ميشه يا نه. حالا قيافه من و دوستانم رو مجسم بفرماييد و نكته اينجا بود كه ماه آبان بود. حالا خودتون رو جاي ما بزاريد.

و در آخر باورتون نميشه كه ما اون شب و شبهاي ديگه رو كجا خوابيديم........

ادامه دارد........................

باستان شناس
3rd May 2011, 09:53 AM
قسمت دوم


و در آخر سر هم همه ما مجبور شديم تو نماز خونه دانشگاه بخوابيم اون شب كه هيچي بلكه تا زماني كه مونديم كازرون همون جا ميخوابيديم .

تازه مسول امور دانشجويي با افتخار ميگفت: ما اولين دانشجوياني هستيم تو تاريخ دانشگاه كه شب رو اجازه داشتيم تو دانشگاه بخوابيم .!!!!

اينو رو راست ميگفت ولي بزارين از نمازخونه براتون بگم فقط موكت بود از نوع بد رنگشه .راستي اينو يادم رفت بگم كه ما هر روز مجبور بوديم كه وسايلمون رو با خودمون ببريم چون نماز خونه تا عصر در اختيار خود دانشجويان دانشگاه بود .

باورتون نميشه به ما حتي متكا (بالشت) يا پتو يا هر چيزي ديگه اي ندادند ما همش حيرون بوديم چيكار كنيم. به همين منظور تا صبح همش من يا گزارش مينوشتم از روز قبل يا تو يكي از كلاسها رو ميز استاد ميشستم كنار بخاري تا گرم بشم.

اول از همه ما رفتم شهر بيشاپور اين شهر واقعا عاليه شهري زيبا با معبد قشنگ آناهيتا و يادمان هاي شهر اين شهر داراي موزاييك هاي رنگي زيبايي هست از تصاوير زنان ساساني و داراي تالار هاي بزرگ و داراي مناظر زيبا كه در هنر واقعا لنگه ندارد.

شهر در كنار رود خونه شاپور قار دارد كه رودخانه اي سنگلاخ محسوب ميشود چندين بار تا به حال طغيان كرده و چند بار پل شاپور رو خرد كرده است.

شهر بيشاپور رو بايد از نزديك ديد چون بسيار جاي شگرفي هست براي تعمق بر روي مسايل تاريخي گذشته ايران و دوره پر افتخار ساساني .





سازنده شهر شاپور ساساني مردي بزرگ و دانا و داراي محاسن اخلاقي بوده است.

اين شهر در ثبت آثار ملي ايران قرار دارد البته يعني كه قرار دارد ولي ما چيزي به نام مراقبت از اين شهر باستاني نميبينيم فقط كشيده شدن جاده رو در آن ديديم

يعني دقيقا شهر به دو قسمت تقسيم شده است نيمي اين ور جاده و نيمي اونور جاده.....خيلي خنده دار است.....يعني شما براي ديدن شهر و رفتن به قسمت دو شهر بايد همش به جاده نگاه كنيد تا ماشين به شما نزند......

باستان شناس
3rd May 2011, 09:54 AM
قسمت سوم


به هر حال اين شهر (بيشاپور)برام بسيار جالب بود من قبلا خيلي به اين شهر آمده بودم ولي اين سفر چون از نگاه باستان شناسانه بود بسيار شگرف تر بود.

شهر بيشاپور شهر ساساني كهاز 1400ميلادي تا اين زمان هنوز مسكوني هست!!!!!!! چون در آخر اين شهر منطقه روستايي نشيني وجود داره و سكنه روستا براي رفت و آمد بايد از داخل شهر بيشاپور عبور كنند البته دستوراتي از مركز استانداري رسيد كه بايد از اين منطقه به جايي ديگر كوچ كنند كه هرگز پيگيري نشد و در حد يك حرف بي معنا باقي ماند......!!!!!!

شهر بيشاپور به داشتن موزاييك هاي رنگي و همچنين طرح هيپودامين شهرت دارد. اين شهر در زمان سلسله هاي اسلامي نيز كاربري خود را حفظ كرد .معابد تبديل به مسجد و كلاس درس شد.

معبد زيباي آناهيتا در مقام مهمترين ساختمان شهر قرار دارد كه بسيار جالب ساخته شده است.....پايينتر از سطح زمين ......با يك حياط كوچك با تقليدي از نماي تاقچه از تخت جمشيد....كه آب در اين معبد حكم طلا رو داشته است.

منو دوستام با كبريت در دست وارد دهليز هاي اين معبد شديم. البته استادم قبلا به خاطر نياوردن چراغ قوه با اندازه يك دور تسبيح پند داده بود كه يك باستان شناس بايد به غير از كبريت وسايل ديگري هم همراه داشته است.!!!!

به هر حال بنده در دهليز آخر به علت گوش نكردن پند استاد و نياوردن چراغ قوه و به علت نديدن درب سنگي دهليز دوم سرم شكست باور كنيد اصلا درب رو نديدم...اخه تاريك بود......دقيقا البته مهم نيست كه بگم كجاي سرم شكست....تا 4 روز سرم ميسوخت......سرتون درد نيات 8 بخيه در اولين سفر دانشجويي وارد سرم شد و تجربه خوبي بود.....الانم كه با دوستام حرف ميزنيم بيشتر از اينكه درباره شهر حرف بزنيم از سر شكسته من حرف ميزنن و ميخندن.....

شهر بيشاپور بيشتر يك لاله زار محسوب ميشود و البته در هنگام ظهر بسيار سوزان است . چون شهر بيشاپور حدودا 2 تا 2:30تا بوشهر فاصله دارد و بسيار گرم است و البته درختان خرما در كنار جاده در ابتداي شهر كازرون خود نمايي زيبايي دارد.

كازرون شهر گل كاغذي هست بخصوص رنگ قرمز كه زينت بخش پياده رو هاست. شهر چندان بزرگي نيست ولي به علت وجود آثار باستاني مورد توجه هست .

و اين شهر كازرون..........


ادامه دارد.........

باستان شناس
3rd May 2011, 09:54 AM
قسمت چهارم


داشتم درباره شهر كازرون ميگفتم بگم البته از اون زماني كه من با دانشگاه در اولين سفر دانشجويي به اونجا رفتم خيلي بهتر شده است البته عالي نه ولي خوب شده است.....شهر داراي طبعيت خوبي هست...به خوصوص رود خونه شاپور .

رودخونه اي كه پر از سنگهاي بزرگ وسفيد رنگه كه نماي جالبي داره.

روي هم رفته شهر جالبي هست البته شهر بيشاپور باعث شهرت جهاني اين شهر شده است.


گروه تلويزيوني !!!!!كه گفتنش مورد داره!!!!!با كسب اجازه از دانشگاه و مجوز رسمي ارشاد از شهر گزارش جالبي گرفتن و بنده به اون راهنما با اين گروه بودم....باورتون نميشه كه تا به امروز صدا و سيماي ما از اين شهر اينقدر تصوير برداري نكرده بود......حالا تا موضوع سياسي نشده ازش ميگذرم!!!!!!

البته در كنار جاده درست در مقابل شهر بيشاپور جاده اي باريك هست كه 20 دقيقه راه هست تا برسي پاي كوه بعد از انجا تا غار بيشاپور حدود 45 دقيقه راهپيمايي دارد كه مجسمه 7 متري شاپور ساساني نماي ورودي اين غار هست....

يادم من تا پاي كوه همش ميدويدم خيلي عالي بود ....اخه دانشجوي سال اول بودم ...همه تجربه اي براي من تازه و نو بود .....اخي الان دوباره با نوشتن اين خط همه چيز يادم اومد.....

استادم همش داد ميزند به بچه ها ميگفت تو كوه درست راه برين من حوصله پاي شكسته و دست شكسته ندارم......به من ميگفت تو كه تجربه سر شكستن داري بيشتر حواستو جمع كن....همه ازم خنديدن.......الانم خودم دارم ميخندم....


ادامه دارد..............

باستان شناس
3rd May 2011, 09:55 AM
قسمت پنجم

كازرون با تمامي گرمايي كه در فصل پاييز در ماه آبان براي من و دوستام بسيار خاطره انگيز و همچنين براي من بسيار پر مخاطره بود.....چون هم سرم شكست يادتون كه هست در معبد آناهيتا در شهر بيشاپور و هم در نزديكي غار شاپور نزديك بود طمعه نيش يك مار گرسنه بشوم كه با جيغ يكي از دوستام به خير گذشت ...استدم بهم ميگفت من نميدونم چرا همه اين اتفاق ها فقط براي تو مي افتد و من جوابي نداشتم ....

و در ظهر همان روز براي صرف ناها ر وارد سلف دانشگاه شديم البته از زمان توزيع غذا گذشته بود چون فاصله اثار تا دانشگاه كمي دور بود...ولي به هر حال براي غذا بسيار بي نقض دانشگاه كه فكر كنم رو دست برترين رستوران هاي پاريس زده بود خدمت رسيديم.....

غذا چي بود :استابولي پلو يا لوبيا سبز پلوي اختصاصي دانشگاه كه فكر كنم تمامي دانشجويان عزيز طعم اين غذاي ناب رو حتمن چشيده اند و يا حد اقل تا دوره اخر يكبار امتحان بفرمايند يا متوجه منظور من بشوند.

همه دوستان و از جمله استاد بزرگوار همگي صدايشون در آمد و در آخر هم با تحريم غذاي ناب دانشگاه راهي شهر شديم ...سرتون درد نيات....در آخر هم نان و پنير اين غذاي ساده اما دانشجويي رو پذيرا شديم......

در تقريبا به همين وضع اولين سفرم من با دانشگاه داشت به اتمام خود نزديك ميشد و ما نيز
به انديشه سفر بعدي رو در سر ميگذرانديم......و سفر بعدي من به شهر زيباي فيروز اباد بود......شهري به وسعت تاريخ همه ايران....

شهر اردشير ساساني وشهر گور يا جور كه از اولين پايتخت هاي ايران دوره ساساني محسوب ميشد......و اما ماجرا هاي اين سفر خاطره انگيز.........

نازخاتون
3rd May 2011, 01:30 PM
باستاني كم آتيش نسوزونديا ....[khande]

zahra jafarzadeh
28th October 2012, 11:12 AM
خیلی سختی کشیدین خداوکیلی

archaeologist8689
22nd March 2014, 01:06 AM
کاوشها همیشه سختی دارن اما شیرینیشون باعث میشه همیشه تو ذهن ماندگار باشن[shaad]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد