PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داش لوطي مشهور شيراز و دختر حاجي صمد



ساسي
23rd February 2011, 12:44 AM
داستان داش آکل لوطی مشهور شیراز و دختر حاجی صمد



شما داستان داش آکل رو حتما به یاد دارید . خلاصه ای از اون داستان رو برای یاد آوری می آوریم :


"داش آکل" لوطی مشهور شیرازی است که خصلت‌های جوانمردانه‌اش او را محبوبمردم ضعیف و بی‌پناه شهر کرده است . اما کاکارستم که گردن‌کلفتی ناجوانمرد است و بههمین سبب ، بارها ضرب شست داش آکل را چشیده، به شدت از او نفرت دارد و در پی فرصتیاست تا زهرش را به داش آکل بریزد و از او انتقام بگیرد.

همین حین، حاجی صمد - از مالکان شیراز - می میرد ، و داش آکل را وصی خودقرار می دهد. داش آکل، با اینکه آزادی خود را از همه چیز بیشتر دوست دارد ، بهناچار این وظیفه دشوار را به گردن می‌گیرد. او با دیدن مرجان، دختر جوان و مجردحاجی صمد، به وی دل می‌بازد. اما اظهار عشق به مرجان را خلاف رویه‌ی جوانمردی و عملبه وظیفه‌ی خود می‌داند . در نتیجه ، این راز را در دل نگه می‌دارد. در عوض، یکطوطی می‌خرد، و درد‌دلش را به او می‌گوید.
از آن پس،داش آکل ، قرق کردن سرِ گذر و درگیری با سایر لوطی‌ها و اوباش را ترک می‌کند واوقات خود را صرف رسیدگی به اموال حاجی و خانواده‌ی او می‌کند.
بر این منوال، هفت سال می گذرد تا این‌که برای مرجان، خواستگاری پیدا میشود. داش آکل به عنوان آخرین وظیفه‌ی خود، وسایل ازدواج مرجان را فراهم می‌کند و اورا به خانه‌ی بخت می‌فرستد.



همان شب، در حال نشستن داش آکل در میدانگاهیمحله ، کاکارستم سر می رسد. با داش آکل یکی به دو می‌کند و در نهایت با او گلاویزمی‌شود؛ داش آکل پشت او را به زمین می مالد ولی طبق رسم جوانمردی وی را رها می کندو بلند میشود . در همین حال کاکا رستم از پشت سر به وی حمله کرده و سرانجام باناجوانمردی تمام ، با قمه ، زخمی‌اش می کند.

فردایآن روز، وقتی پسر بزرگ حاجی صمد بر بالین داش آکل می‌آید، او طوطی‌اش را به وی میسپارد و کمی بعد، می‌میرد.
عصر همان روز، مرجان قفسطوطی را جلوش گذاشته است و به آن نگاه می‌کند، که ناگهان طوطی با لحن داشی "خراشیده‌ای" می‌گوید:
« مرجان... تو مرا کشتی... به که بگویم... مرجان... عشق تو... مرا کشت. »

این خلاصه ی داستان عشق پاک یه لوطیجوانمرد بود به یک دختر پاک .

ولی :

اگر داش آکل در بین ما می بود این رفتار بعضیاز جوان های پر مدعای جامعه را می توانست برتابد ؟!
آیا داش آکل هم مثل تعداد معدودی از جوانان ، مست از مشروبات الکلی بهمجلس عزای حسینی وارد میشد ؟!
تا به حال پای درد دلآرایشگران سالن های زیبائی و سلمانی های مردانه نشسته اید ؟
چرا باید در دهه ی اول محرم درآمد اینان سر به فلک بکشد و چندین برابرشود !!؟؟ آیا نمیشود بدون آرایش ، هیئت های عزاداری حسین علیه السلام را نگریست؟!
آیا نمیشود ... (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nooreaseman.co m%2F)

اکثر پرستاران بیمارستان ها و درمان گاه ها شاکی هستند از نحوه ی عزاداریمردم . تعداد کسانی که به علت برهنه بودن کف پایشان به بخیه و پانسمان نیاز دارنددر این دهه روند صعودی پیدا می کند !!!
به راستی چهثوابی در پس این اعمال ما نهفته است ؟!!؟!
داش آکلاگر علم را بلند میکرد قطعا حواسش به نگاه های بیمار بعضی از دختران بزک کرده یکنار خیابان نبود !!!
او قطعا به این گونه "مرجان" ها دل نمی بست !!!

مطمئنا این داش آکلی که هرخواننده ی مجذوب مرام و جوانمردی او می شود ، برای گرفتن مقداری غذا ، به دعوا وفحش و ... روی نمی آورد !!!

ما به کجا می رویم .
دوستان ! تعداد این گونه افراد خیلی خیلی کم است . الحمدلله . ولی کاش میشد اجازه ندهیم همین افراد کم هم به چشم بیایند .
کاش میشد به جای خرافات به جای قمه زنی و ... بهحقیقت این قیام حسینی فکر می کردیم .
متاسفانه در شباول محرم جلوی چشمان بنده ، دو تصادف شکل گرفت که در هر دوی آن ها راننده حال طبیعینداشتند !!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد