PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ریاضیات عشق



maryam28
25th December 2010, 03:50 PM
يک ب اضافه ي يک،يک
دو به اضافه ي دو،دو
تو به اضافه ي تو،تو
تو،
تو که نشسته سياه کرده اي اين دفتر را
که هي ....
-"مشتق چندم فلان حرفت اين که نمي خواهي ام"
به درک!
به خيالت که پشت همين نوشته،
تابعي از اشک هايم نشسته؟!!!
نوشته اي
"نمي خواهي ام"را ضربدر علاقه کنم
مي شود جنون!
-خونم به گردن توست
اگر درون همين شعر
کار را يکسره نکنم-
نشسته،نامه هايم را جمع بسته،
تقسيم بر گريه هايم کرده اي و
تصميم که ...
عاشق سينه چاک تو حالا،
ديگر از اين استقرا
قرار ندارد؟!!
ميگذارد سر به بيابان و
هي ...؟!!
هي ...ساده!
دارم نام تو را از صورت شعرهايم کسر ميکنم،
سيلي چنم را از صورت اين شعر برداشته اي،
نمي دانم
زين پس،
تابع شعرهاي من و
مشتق گونه هاي سرخ تو!
تو يک،من يک
يک و يک،يک
من و من،من
تو و تو،تو
تو،
تو که توان حساب کردن اين صورت را نداشتي ...!
-"داشتم،
اگر بر صورت کسر،تو را ن ..."
داشتم مي گفتم
تو که تا بي نهايت خود،باز هم صفري!
تو که بيرون گود نشسته،
خودت را فاکتور گرفته،
مي گوئي:
-"عشق،در هر عدد آدم،
باز هم عشق است
و عشق منم
که بر مدار تو صفر شده ام"!
عزيز!
فزاموش کرده اي انگار
هزار صفر هم که کنار هم بچيني،
باز هم از يک مرد
کوچک تر است!
و مرد،منم
که معني اعدادم!
بر صورتت نشسته
تا از تو بي نهايت معنا شوم!
اين که حساب و کتاب نمي خواهد
هر عددي بر صفر،
تا بي نهايت بي معناست
به گمانم،
تا عاشق نشوي
معني اين حرف ها را
نمي فهمي!
تو يک،من يک
يک و يک،يک
تو من،من تو

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد