PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله باستان شناسی جیرفت درک گذشته انسان



باستان شناس
21st December 2010, 12:04 PM
باستان شناسی جیرفت درک گذشته انسان

مجیدزاده به بقایای دیوارهای کنگره‌دار پیرامون دومین تل خاک اشاره می‌کند.
کارگران در جایی دیگر کانال‌های فاضلاب و فونداسیون‌های سنگی یافته‌اند. مجیدزاده می‌گوید این سایت احتمالاً قلعه محافظ و مرکز فرماندهی ارت بوده است.

دیوارهای کارشده و بناهای چند طبقه یادآور جزییاتی هستند که روی ظروف سنگی که ۹۰۰ مایل دورتر کشف شده‌اند دیده می‌شود. دیگر این که این قلعه دورافتاده نبوده است.
کارگران در گودالی در نزدیکی تپه بقایای خانه‌ای ۱۴ اتاقه را از زیر خاک بیرون آورده‌اند.

کار مجیدزاده در تپه دیگر چیزی را آشکار کرد که زمانی سکویی خشتی و بزرگ با دست‌کم یک یا دو سکوی کوچک‌تر روی آن بوده است.
سن دقیق این سازه مشخص نیست، اما با تکیه بر سفال‌هایی که در این سایت یافت شده است می‌توان آن را متعلق به میانه یا پایان هزاره سوم پیش از میلاد دانست.

این سازه به زیگوراتی سومری شباهت دارد. در بین‌النهرین، این گونه سازه‌ها معمولاً در مرکز یک معبد قرار داشته‌اند.
حتی بنا بر معیارهای بین‌النهرین نیز این تل خاک بسیار جالب توجه است؛ مجیدزاده می‌گوید این سازه پیچیده نیاز به سه تا چهار میلیون خشت داشته است.
امروزه این تل خاک هنوز از استقامت برخوردار است و پناهگاه روستاییان محلی به هنگام سیلاب به شمار می‌رود.

در سال ۲۰۰۱، پس از آن که هلیل‌رود قبرستانی باستانی را از زیر خاک بیرون آورد، غارت و چپاول آغاز شد و صدها و شاید هزارها روستایی به گورهای جنوب جیرفت تاختند.

مجیدزاده می‌گوید:

«حدس می‌زنیم صد هزار شی به سرقت رفته است. خیلی غم‌انگیز است. این افراد در طول یک سال و نیم ۱۰ هزار گودال در این سایت کندند.» براساس اطلاعاتی که او از روستاییان گرفته است، هر گور دست‌کم شامل یک ظرف سنگی بوده، و بزرگ‌ترین گورها ۳۰ ظرف را در خود جای داده بوده است.

از یک گورستان تنها چیزی که باقی مانده است صدها سوراخ زشت است که برخی از آنها ۱۶ فوت عمق دارند. ظاهراً چیزی از این غارت جان سالم به در نبرده است جز سفال‌هایی شکسته شبیه همان سفال‌هایی که مجیدزاده اکنون در تل‌های خاک پیدا می‌کند. یک روز که با دو تن از اعضای گروه باستان‌شناسی به دیدار قبرستان چپاول‌شده می‌روم، ناگهان دو نگهبان از راه می‌رسند که هنوز پشت لب‌شان سبز نشده است، ولی اسلحه به دست دارند. نکته اینجاست که آنها فقط نگهبان گودال‌های خالی هستند.

همان روز مرد جوانی به نام علی در کنار گودال اکرم غلامی توقف می‌کند تا با کراگران گپی بزند. لباس‌های او از بقیه قدری بهتر است و موتورسیکلتی دارد که در نور روز برق می‌زند. از او می‌پرسم چرا جزء گروه حفاری نیست، و او پاسخ می‌دهد که آدم عاقل با بنز این طرف و آن طرف می‌رود نه با مینی‌بوس. می‌گوید شب‌ها برای خود به حفاری می‌رود و شنیده است که چند شب قبل عده‌ای یک ماهی از جنس لاجورد در گودال‌ها پیدا کرده‌اند.

علی می‌گوید: «همیشه عده‌ای پیدا می‌شوند که حاضرند این چیزها را از ما بخرند.»

از نظر برخی از افراد محلی، مجیدزاده هم یک شکارچی گنجینه است که البته پشتش به جای محکمی گرم است. او برای تغییر دادن این برداشت و نظر مردم هر هفته در یک روستا جلسه سخنرانی و نمایش اسلاید برگزار می‌کند تا ایم مردم از اهمیت میراث‌شان باخبر شوند. اما حرف‌های او خریدار زیادی ندارد. به گروهی که در چند مایلی جیرفت جمع شده‌اند می‌گوید: «این تاریخ و میراث پدران شماست.» چند ده نفری که برای شنیدن حرف‌های او جمع شده‌اند با ادب و بی‌تفاوتی نگاهش می‌کنند و پس از تمام شدن حرف‌هایش بدون پرسیدن هیچ سوالی آنجا را ترک می‌کنند.

در سال ۲۰۰۱ مجیدزاده پس از بازگشت از فرانسه اولین کاری که کرد این بود که به بررسی دها شیئی پرداخت که پلیس از مردم گرفته بود. می‌گوید:
«طرح آنها را به روی کاغذ آوردم، از آنها عکس گرفتم، و با آنها خوابیدم.»
بالاخره وقتی در اوایل سال ۲۰۰۳ برای حفاری آمادگی پیدا کرد، خیلی حساب‌شده از گورستان‌ها اجتناب کرد و تصمیم گرفت نیرویش را بر دو تل خاک متمرکز کند.
«مردم فکر می‌کردند ما دیوانه‌ایم. از ما می‌پرسیدند چرا اینجا؟ اینجا که چیزی نیست.»

اما مجیدزاده با حفاری در تل‌های خاک اعتماد روستاییان را به دست آورد، و به آنها نشان داد که باستان‌شناسی نه شکار گنجینه، بلکه درک گذشته انسان است. به علاوه او با دادن کار ثابت به روستاییان آنها را به حفاظت از سایت تشویق می‌کند.

مجیدزاده معتقد است این جامعه در دوران شکوفایی خود بسیار به تمدن‌های بزرگ‌تر کناره رود ایندوس و بین‌النهرین شباهت داشته است. شواهد باستان‌شناسی حاکی از آن هستند که ساکنان هلیل‌رود علاوه بر خانه‌های معمولی خشتی سازه‌های بزرگ هم ساخته‌اند، و برای حفظ مزارع غله خود سیستم‌های آبیاری پیچیده‌ای طراحی کرده‌اند. گرچه هلیل‌رود از ایندوس و دجله و فرات کوچک‌تر است، سرزمینی غنی با اسطوره‌ها و معماری منحصر به فردش را آبیاری می‌کرده است.

مجیدزاده همچنین عقیده دارد که این دره از ۲۷۰۰ پیش از میلاد مرکز پرجنب و جوش اشکال هنری بوده است، و تاریخ آن به چهار یا پنج قرن پیشتر بازمی‌گردد.

بر اساس هنر و اسطوره‌های بین‌النهرین که مجیدزاده معتقد است یادآور مردمان هلیل‌رود هستند، او فکر می‌کند که این فرهنگ بر فرهنگ مکان‌هایی چون اوروک تاثیر داشته است.


منتقدان نظرات او را بیشتر خیال‌پردازی می‌دانند، اما می‌پذیرند که حفاری‌های او احتمالاً برداشت ما را از سپیده‌دم تمدن تغییر خواهد داد.

اسکار ماسکارلا، باستان‌شناس موزه هنر متروپولیتن در نیویورک، می‌گوید:

«نمی‌خواهم از ارزش این کشف بکاهم. ممکن است کشف بزرگی باشد، اما چیزی نیست که دنیا را تکان دهد.» او می‌گوید حفاری‌های سه دهه پیشِ کارل لمبرگ-کارلوفسکی در تپه یحیی در ۶۰ مایلی جیرفت آشکار کرده است که ظروف سنگی سیاه متعلق به این منطقه است. جرمی بلک، متخصص خط میخی از دانشگاه آکسفورد، نیز می‌گوید معرفی جیرفت به عنوان ارت باستان باید زمانی صورت بگیرد که از نقش مهرها و نشان‌های دیگر درک درست‌تری داشته باشیم.

تعیین تاریخ برای این محوطه نیز کار دشواری است. تاکنون هیچ آزمایش رادیوکربنی انجام نشده است و دیگر شیوه رایج تعیین سن، مقایسه با آثار سفالی، هم در این منطقه که بخش اعظم آن تاکنون مورد کاوش قرار نگرفته است بسیار دشوار است.

لمبرگ-کارلوفسکی خود در این مورد می‌گوید شک دارد که اوج تمدن جیرفت به پیش از ۲۵۰۰ پیش از میلاد برسد، اما با این همه می‌پذیرد که یافته‌های جیرفت «بسیار مهم»اند.

حتی اگر ادعاهای مجیدزاده مبالغه‌آمیز از آب درآیند، خود او عقیده دارد دست‌کم با این کار به بیرون آمدن ایران از چندین دهه انزوا و پرورش نسل جدیدی از باستان‌شناسان کمک خواهد کرد که مشتاق پرده برداشتن از گذشته این منطقه‌اند.

اندرو لاولر

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد