PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انگلوساكسون ها



نازخاتون
12th December 2010, 09:19 AM
آنگلوساکسون‌ها اقوامی ژرمن بودند؛ که در انتهای سده ۴ میلادی و سال‌های آغازین سده ۵ میلادی، انگلستان را از تصرف رومیان خارج کرده، نام خود را به این خطه داده، و کشور و ملت انگلستان را پایه گذاردند.
از جمله آنگلوساکسون‌ها می توان به «آنگل (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A2%D9%86%DA%AF%D9%84&action=edit&redlink=1)»ها، «ژوت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%98%D9%88%D8%AA&action=edit&redlink=1)»ها، «فریزی‌ها (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C%E2% 80%8C%D9%87%D8%A7&action=edit&redlink=1)»ها و «ساکسون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%86)»ها اشاره نمود. قبرهای منطقه ساتن هو، به همراه یادداشتهای راهبانی چون عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان می‌کند.
در انتهای سده ۴ میلادی، رهبر رومی انگلستان از قبایل آلمانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86) خواست که در انگلستان مستقر گردند. او با این تصمیم می خواست که ژرمن‌ها را متحدانی صمیمی برای بخش رومی انگلستان سازد؛ تا از حملات پیکتزها جلوگیری کند.
اما نتیجه خلاف انتظار بود. سیل اقوام ژرمن، در آغاز سده ۵ میلادی، رومیان انگلیسی را ناگزیر به ترک جزیره نمود و سلت‌ها را نیز به سمت غرب به عقب راند. آغاز قرون وسطا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D9%88%D9%86_%D9%88%D8%B3%D8%B7%D8%A7) در انگلستان را، همزمان با همین تهاجم‌ها ذکر کرده اند.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/07/Gregorythegreat.jpg/180px-Gregorythegreat.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Gregorythegre at.jpg)
http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Gregorythegre at.jpg)
پاپ گرگوری کبیر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C_%DA%A9%D8%A8% DB%8C%D8%B1)، فرمان گسیل مبلّغان مسیحی به سوی آنگلوساکسون‌ها را امضا می کند.




پیش از آمدن مسیحیت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C%D8%AA) توسط رومی ها، مردم پیرو مذاهب سلتی و ژرمنی-مشتمل بر انواعی از ستایش و پرستش طبیعت- بودند. ۱۵۰ سال پس از آخرین یورشهای ژرمان ها، پاپ گرگوری کبیر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C_%DA%A9%D8%A8% DB%8C%D8%B1) رهبر کلیسای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%A7) مسیحی، جرات کرد که میسیونرهای خود را به رهبری سنت آگوستین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%DA%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86_%DA%A9% D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B1%D8%A8%D8%B1%DB%8C) به سوی انگلوساکسون‌ها بفرستد. شاه کنت از انگلوساکسون‌ها با شاهزاده ای مسیحی از فرانک‌ها ازدواج کرد. این ازدواج ،شاه کنت را مسیحی کرد و به موجب همکاری کنت با اگوستین، مسیحیت در جزیره گسترش یافت. تا سده هفتم، مسیحیان انگلستان تحت نظارت و کنترل مذهبی کلیسای رم قرار گرفتند.
در این زمان انگلستان از وحدت سیاسی برخوردار نبوده و به چندین کشور متخاصم تقسیم شده بود؛ که از جمله مهمترین آنها می توان به نورثامبریا، مرشا، کنت و و*** اشاره نمود.
سرانجام در سال ۸۲۹ میلادی، کلیه این ممالک، اگبرت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D9%88%D8%B3%DA%A9% D8%B3)، شاه وقت و*** را به عنوان پادشاه انگلستان برگزیدند. اگبرت نخستین پادشاه از سلسله ساکسونهای غربی بود؛ با این وجود در اسکاتلند و ایرلند حکومت‌های محلی دیگری قدرت داشتند.
در زمان جانشینان اگبرت، انگلستان با هجوم اقوام نورمان مواجه گردید. در سده ۹ میلادی، آلفرد کبیر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D9%81%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D8%A8%DB%8C% D8%B1) از و*** بزرگترین پادشاه انگلیس شمرده شد. او وایکینگ‌های (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D9%86%DA%AF) دانمارکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9) را در سال ۸۷۸ میلادی شکست داد، و آنها را وادار کرد تا تقسیم انگلستان را به دو قسمت و*** و Danelaw به رسمیت بشناسند. آلفرد کبیر مدارس زیادی ساخت، نیروی دریایی بریتانیا را تشکیل داد و لندن را از دست دانمارکی‌ها خارج کرد.

wikipedia

نازخاتون
12th December 2010, 09:20 AM
دوران آنگلوساکسونها و قرون وسطی



http://www.motarjemonline.com/mem/angel/magna%20carta.jpg (http://www.motarjemonline.com/mem/angel/magna%20carta.jpg)


دوران آنگلوساکسونها و قرون وسطی
(1485-449)


عوامل تاریخی، اجتماعی، و فرهنگی



آنگلو ساکسونها




در سال 43 میلادی رومیها نواحی سلت (کلت celt/kelt) نشین جنوبی بریتانیا را فتح کردند و ساکنان آنجا را با سبکی مترقی تر از آنچه سلت ها تا آن زمان برای زندگی می شناختند آشنا کردند. در اوایل سده پنجم که امپراطوری روم با خطر سقوط مواجه شد لژیونهای رومی بریتانیا را ترک کردند تا از کشور خودشان دفاع کنند، پس بریتانیایی که به زندگی شهری آرام رومی ها عادت کرده بود به طعمه ای بی حفاظ برای مهاجمان تبدیل شد. در سال 449 انگل ها(Angles)، ساکسون ها(Saxons)، و ژوت ها(Jutes) (قبایل ژرمن که به مجموعه آنها "آنگلو ساکسون" ("Anglo-Saxons") می گویند) هجوم به سواحل شرقی بریتانیا را آغاز کردند.
(بر طبق افسانه ها) بریتانیایی ها به رهبری پادشاهی به نام آرتور چند صباحی در برابر مهاجمان ایستادگی کردند و به پیروزیهایی نیز دست یافتند. اما جنگاوران آنگلو ساکسون که زره هایی از پوست حیوانات به تن داشتند و در استفاده از نیزه نیز تبحر داشتند بتدریج جنگجویان بریتانیا را به سمت کوهستانها راندند و سرزمینهای آنها را تصاحب کردند. و این آغازی خونین برای کشوری بود که بعدها به نام انگلستان شناخته شد.
این مهاجمان ژرمن نواحی جنوب شرق بریتانیا را تصرف کردند و آن را "سرزمین انگل ها" (Angle-land) نامیدند. نظام اجتماعی آنها براساس دسته بندی قبیله ای بود: کارشان زراعت و شکار بود و به خدایان متعددی معتقد بودند. در اواخر قرن هفتم با عیسوی شدن مردم بریتانیا به تمدنی واحد تبدیل شدند.

وایکینگها و نورمن ها


در طول قرنهای هشتم و نهم قبایل ژرمن دیگری به بریتانیا هجوم آوردند. وایکینگهای دانمارکی و نورمن ها(Normans) حملات خود را برای تصاحب بریتانیا آغاز کردند. تا اواسط قرن نهم بیشتر سرزمین انگلستان به تصرف مهاجمان در آمده بود. با اینحال، درسال 878 وقتی سربازان آلفرد کبیر(Alfred the Great)، پادشاه و***، در جنگ ادینگتون (Edington)در برابر وایکینگهای دانمارکی به پیروزی دست یافتند اوضاع برعکس شد. آلفرد در پیروزیهای متمادی لندن و بالاخره بیشتر انگلستان را باز پس گرفت. این از جمله دلایل نامیدن او به لقب "کبیر" است. تا یک قرن بعد پسران و نوادگان آلفرد موفق شدند تمام انگلستان را از وایکینگهای دانمارکی پس بگیرند و بالاخره آرامش بر کشور حکمفرما شد.
اما این دوره صلح هم کوتاه بود. با مرگ شاه ادوارد در سال 1066 ویلیام، دوک نرماندی (نرماندی ناحیه ای در شمال غرب فرانسه بود که به تصرف وایکینگها در آمده بود) ادعای تاج و تخت انگلستان را داشت اما شورای سلطنتی انگلستان(English council of elders) هارولد دوم را به پادشاهی برگزید. ویلیام به تلافی این انتخاب به خاک آنگلو ساکسونها حمله برد و در جریان نبرد هیستینگز(The Battle of Hastings) انگلیسها را شکست داد و به عنوان اولین پادشاه نرمان انگلستان بر تخت نشست و با این کار به دوره آنگلوساکسونها پایان داد.

نظام فئودالی در انگلستان


با سلطه نرمان ها بر انگلستان مردم آنگلوساکسون آن سرزمین مقهور حکومت اشرافی آنها شدند. ویلیام فاتح نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فئودالی (ارباب و رعیتی) را به انگلستان آورد. در این نظام املاک مردم، که ثروت اصلی آنها بود، بین مالکین بزرگ، یعنی لرد ها و بارونهای نرمان، تقسیم می شد. مالکین کوچکتری هم بودند که شوالیه نام داشتند. آنها زمینهای خود را به مالکین بزرگ تر می سپردند تا امکان زراعت در آنها را برایشان فراهم آورند. در مقابل شوالیه ها هم به خدمت مالکین بزرگ در می آمدند. در پایین ترین مرتبه هم رعیت ها یا سرف ها(serfs) قرار داشتند. آنها مقامی نظیر بردگان داشتند و جزء زمینی که در آن زراعت می کردند محسوب می شدند.
روابط فئودالی گهگاه دستخوش جدالها و کشمکشهایی نیز می شد. در اوایل قرن 13 شاه جان که برای هزینه های نظامی نیاز به پول بیشتر داشت، بدون مشورت، بار مالی سنگینی را به بارونهای زمین دار خود تحمیل کرد. در سال 1215 همان بارونها او را مجبور به قبول قانونی به نام مگنا کارتا (the Magna Carta) کردند که بموجب یکی از بند های آن او دیگر حق نداشت بدون موافقت بارونها مالیاتها را بالا ببرد. (تصویر Magna Carta را در بالا می بینید)

جنگ و طاعون


قرن چهاردهم دوره تاریکی برای انگلستان بود. در سال 1337 "جنگ صد ساله" (The Hundred Years' war) بین انگلستان و فرانسه در گرفت. گرچه این جدال خزانه انگلستان را خالی کرد اما جدایی از فرانسه که در پس این جنگ بود باعث شد تا انگلستان هویت مستقل خود را بازیابد.
در میانه جنگ صد ساله بیماری همه گیری که به "مرگ سیاه" معروف شده بود اروپا را در بر گرفت. این طاعون اولین بار در سال 1348 در انگلستان شایع شد و در دهه های بعد از آن هم باز ظهور کرد. مرگ سیاه تقریباً یک سوم مردم انگلستان را از بین برد؛ و این کاهش جمعیت نظام فئودالی را کم کم ناپدید کرد و شهرها شروع به رشد کردند. این انتقال قدرت از زمینداری اشرافی به زندگی متوسط شهری صحنه اجتماع را برای ظهور عصر جدیدی به نام رنسانس (Renaissance) فراهم ساخت.

نازخاتون
12th December 2010, 09:21 AM
انگلوساکسون ها و تسخیر جهان

1 . انگلوساکسون ها، ملت هایی هستند که زبان انگلیسی، زبان رسمی آنهاست و در هر نقطه از دنیا که پراکنده باشند، به این زبان سخن می گویند; مثل انگلستان و امریکا و استرالیا و کانادا . بنابراین شامل کشورهایی مثل هند و سنگاپور و مالزی، که زبان انگلیسی، زبان دوم آن هاست، نمی شود .
2 . فرهنگ آنگلوساکسون، ریشه در انگلستان دارد و از این جزیره، زبان انگلیسی به کشورهای آنگلوساکسونی رواج یافته است . یعنی با گسترش زبان انگلیسی در جغرافیاهای متعدد، فرهنگ آنگلوساکسون نیز گسترش پیدا کرده است . امروزه با گسترش زبان انگلیسی، سعی می شود که این حوزه فرهنگی، در جهان توسعه یابد .
3 . این فرهنگ در جغرافیای جزیره ای انگلستان ریشه دارد و جزیره ای بودن انگلستان، سبب شده است که از نظر داخلی دارای یک نوع فرهنگ خاص شود که همان فرهنگ محافظه کاری است . بدین رو است که انگلستان هرگز دارای تحولات انقلابی ( و اساسی نبوده و تغییرات خود را در قالب اصلاح یا تفسیر شکل (reform) می داده است . به همین دلیل تا به امروز نظام پادشاهی خود را حفظ کرده و در عین حال مردم سالاری حزبی را نیز به وجود آورده است .
4 . محافظه کاری و خونسردی، یکی از صفات درونی انگلیسی هاست و آنها یکی از خونسردترین ملت های جهان هستند و هرگز در مقابل هجوم و فشار، عکس العمل آنی از خود نشان نمی دهند . این محافظه کاری و خونسردی، صفت دیگری را در آنها به وجود آورد که صبوری است . این صبوری خود ناشی از هوای سرد رطوبتی این کشور است .
5 . صفت دیگری که از صفات فوق و جغرافیای انگلستان ناشی می شود، پیچیده بودن انگلیسی ها و مرموز بودن آنهاست . انگلیسی ها دارای شخصیتی تو در تو و لایه های پنهان هستند که نمی توان از ظاهر آنها به منظور و قصد آنها پی برد . این صفت، از صفات قبلی یعنی محافظه کاری، خونسردی و صبوری آنها، به وجود می آید . به علاوه از نظر جغرافیایی، چون انگلستان طبیعتی خشن و ناهموار دارد و با صخره های بسیار زیاد و رطوبت و سرما همراه است و به همین دلیل غیر قابل کشاورزی است، نظام معیشتی آنها باید بسیار عاقلانه و محافظه کارانه و خونسرد و پیچیده عمل کند .
6 . صفت دیگری که از صفات بالا و فضای جغرافیایی انگلستان به وجود می آید، فرصت طلبی و زمان سنجی دقیق آنهاست . انگلیسی ها و فرزندانشان (امریکا و استرالیا و نیوزیلند و کانادا) قهرمان استفاده از وضعیت موجود هستند; یعنی به طور فرهنگی، آنها می دانند که چگونه وضعیت موجود و زمان فعلی را در جهت منافع خود جهت بدهند .
7 . نکته دیگر آنکه هنوز انگلستان حالت پدری (اگرچه پدری پیر) خود را برای فرزندانش حفظ کرده است; چرا که این حالت جغرافیایی (جزیره ای بودن) سبب شده است که این کشور نسبت به اروپا یک حالت حاشیه ای پیدا کند و بدون آنکه خود وارد گود شود، بیشترین منافع را از جریان های فکری و ساختاری اروپا ببرد .
8 . انگلستان با استفاده از فرصت های به دست آمده، خود را جایگزین اسپانیا و پرتقال کرد و سرزمین های کشف شده توسط آنها (مثل امریکا) را به نفع خود مصادره کرد و روزی رسید که خورشید دیگر در امپراطوری انگلستان غروب نمی کرد .
9 . حال با توجه به نکات فوق می توان گفت که انگلستان مدت ها قبل جهانی سازی را در قالب مصادره جهان به نفع خود شروع کرده و این از جزیره ای بودن آنها به وجود آمده است; زیرا حالت جزیره ای، آن کشور را از حملات و جنگ های داخلی اروپا در امان نگه داشت و هیچ وقت - نه در دوره ناپلئون و نه در دوره هیتلر - به تسخیر کشورهای اروپایی دیگر درنیامد . از طرف دیگر سعی کرد از این فضای بسته، خود را نجات داده و با توجه به فرصت های پیش آمده، وجود خود را توسط اسپانیولی و پرتقالی ها به اطراف و اکناف جهان بگستراند . پس انگلستان از این طریق جهانی سازی خود و دیگران را در تاریخ رقم زد .
10 . به عبارتی می توان گفت که انگلستان بااستفاده از انقلاب فرهنگی - ساختاری فرانسه به یک نوع انقلاب صنعتی که مبدا مدرنیسم بود، دست یافته، سپس مذهب مدرنیسم را در خود نهادینه کرده و نظریه توسعه را با استفاده از نظریات هگل در سطح جهانی مطرح و آن را به فرزندان خود تحویل داد .
11 . جهانی سازی انگلستان که از اوائل رنسانس شروع شد، بر اساس اندیشه مدرنیسم بود که در نهایت در قرن نوزدهم به وسیله دو پدر مدرنیسم، یعنی مارکس و فروید که آلمانی بودند، ولی در انگلستان آرمیدند، به آن چارچوب داده نشد . سپس جهانی سازی از فرهنگ جهانی شده انگلستان به وجود آمده، بر اساس ایدئولوژی مدرنیسم در سطح جهان گسترش می یابد .
12 . به همین دلیل تمامی طرفداران جهانی سازی در دانشگاه های انگلستان، اگر نگاهی نقادانه به جهانی سازی دارند، باز نگاهی چپ گونه در چارچوب مدرنیسم (مثل آنتونی گیدنز) و نقد بنیان برافکن (مثل پست مدرنیسم) بر جهانی شدن ندارند . ابراز این گونه نقدها برای آن است که بتوانند اصل جهانی سازی را زنده نگه دارند .
13 . پس انگلستان بر اساس فرهنگ خود و به وسیله جهانی سازی زبان انگلیسی - که زبان علم تجربی است - سعی در جهانی سازی به عنوان آخرین قدم برای تسخیر جهان دارد و این را به وسیله اندیشه و تجربه خود و زور و قدرت فرزندان جوان خود، انجام می دهد . می توان گفت که جهانی سازی و جهانی شدن، برخاسته از جزیره ای کوچک است که نه در متن، بلکه در حاشیه جهان قرار گرفته و با خونسردی ها و فرصت طلبی ها و پیچیدگی های خاص خود، با یک حالت کولی وار به جهان سرک می کشد و با تسامح و تساهل خاص انگلیسی، کم کم بر جهان مسلط می شود .
این هدف امروزه به وسیله دانشگاه های این کشور صورت می گیرد و شاید بتوان گفت که تقریبا کسی نیست که از دانشگاه های انگلستان فارغ التحصیل شود، اما در فضای جهانی سازی فکر نکند; هر چند نگاهی انتقادآمیز نیز به آن داشته باشد .

پدیدآورنده: ابراهیم فیاض

نازخاتون
12th December 2010, 09:22 AM
انگلستان در عهد انگلوساکسون ها




تا سال 450 میلادی رومیان باستان، انگلستان را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، «آنگل» ها، «یوت» ها، «فرزین» ها و «ساکسون» ها بودند . این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان می کند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگ جنگیدند.

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/d/da/Angoola.jpg جنگ بین وایکیبگها و انگلوساکسونها در سال
991 میلادی را به تصویر می کشد.



440میلادی

بعد از آنکه نیروهای رومی بیرون رفتند، افراد زیادی از قبایل آلمان (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86)ی از نواحی شمال قاره اروپا از عرض دریای شمال گذشتند و به انگلستان (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86) حمله کردند.

500 میلادی

ساکسونهای مهاجم توسط شپاهی از سلتهای ولزی، احتمالا به فرماندهی شاه آرتور افسانه ای، شکست خوردند.

563

راهب ایرلند (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%84%D9%86%D8%A F)ی، کلمبای مقدس ، صومعه ای را در جزیره آیونا، در ساحل غربی اسکاتلند، بنا کرد.

597

پاپ گریگوری کبیر، راهب بزرگ سن آگوستین را به عنوان مبلغ رسمی خود، به قلمرو انگلوساکسونها در کنت فرستاد. مسیحیت شروع به گسترش می کند.

796 ـ 757

«لوفا»، فرمانروای مارسیا و قدرتمند ترین حاکم آنگلوساکسون در انگلستان (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86)، خاکریز بزرگی برای دفاع در مقابل حمله مهاجمان ولز ساخت.

793

وایکینگها به «جزیره مقدس» لیندیسفارن در سواحل شمال شرقی انگلیس هجوم بردند. در سال 875 م صومعه نشینان این جزیره از ترس هجومهای بیشتر، صومعه را ترک کردند.

871

آلفرد کبیر به عنوان شاه قلمرو انگلوساکسونها در و*** ، به جای برادرش بر تخت می نشیند.

878

نیروهای آلفرد در مقابل ارتش وایکینگ دانمارک به فرماندهی «گاترام» پیروزی بزرگی به دست می آورند. گاترام بلافاصله بعد از جنگ به دین مسیح می گرود.

937

آتلستان و***، ارتش متحد اسکاتلند و وایکینگها را شکست می دهد. او اولین پادشاهی می شود که بر همه انگلستان حکومت می کند.

991

پادشاه انگلستان، اتلرد آن ردی، برای صلح با دانمارکیها، حاضر به پرداخت خراج شد. او مجبور شد مجددا در سالهای 1012 و 1017 م به آنها پول بپردازد.

1002

انلرد سعی می کند که همه دانمارکی ها را در روز بریس مقدس در انگلستان، قتل عام کند.

28 ـ 1015

کانوت، رهبر دانمارک، انگلیس را فتح می کند. انگلیس به صورت قسمتی از امپراتوری دانمارک در می آید، که شامل نروژ و قسمتی از سوئد می شد.

1035

کانون می میرد. انگلیس، نروژ و دانمارک به صورت پادشاهی های مستقلی در می آیند. پسر نامشروع کانوت، هارولد اول، به انگلستان حکومت می کند.

1042

ادوارد اقرار کننده، که یک آنگلوساکسون است، پادشاه انگلستان می شود.

1066

«ادوار اقرار کننده» می میرد. او فرزندی نداشت، در نتیجه هارولد دوم، کنت و***، در ژانویه تاجگذاری می کند. همین دو حاکم خارجی به نامهای هارولد هاردارد، پادشاه نروژ و ویلیام فاتح ، دوک نرماندی ، اعلام حکومت می کنند. هارولد، شاه نروژی را در تاریخ 25 سپتامبر در روی پل استامفورد شکست میدهد. سپس به سمت نواحی جنوبی به سمت هاستینگز، جایی که سربازان خسته اش بوسیله ارتش نروژی ویلیام در تاریخ 14 اکتبر شکست خورد، حرکت می کند. در روز کریسمس، ویلیام تاجگذاری می کند. حکومت انگلوساکسونها شکست می خورد.

1070

«هیروارد ویک»، قیام ساکسونها را علیه حکومت ویلیام اول رهبری می کند. قیام به شکست می انجامد، اما هیروارد فرار می کند.
تقریبا اکثر انگلوساکسونهای بدوی، بت پرست (مردمی که خدایامن متعددی را می پرستند) بودند. اما در دوران انگلوساکسونها بیشتر انگلیسی ها به مذهب مسیحیت در آمدند.


پرده تزئینی بی یو
ویلیام فاتح، دوک نرماندی، در سال 1066 م به سرزمین آنگلوساکسونها در انگلستان (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D9%86)، حمله نموده.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/d/df/Angoola1.jpg
پیروزی او بر روی پرده تزیینی بی یو، نمایش داده شده است. این پرده قلاب دوزی شده، پر از تصاویر و جزئیات جذاب درباره زندگی اروپایی در قرن یازدهم می باشد.



ماموریت آگوستین



در سال 597 میلادی پاپ گریگوری کبیر (604 ـ 540) راهب بزرگی به نام اگوستین را (در سال 604 فوت کرد) برای ماموریتی رسمی به انگلستان اعزام کرد. آگوستین به همراه 40 راهب به شهر کنت وارد شد. او به یاری پادشاه شهر کنت که همسرش مسیحی بود، یک کلیسا در کانتربری بنیاد نهاد و خود اسقف اعظم (رئیس کلیسای انگلیس) کانتربری شد. اما با اینکه آگوستین مشغول گسترش آموزشهای مسیحیت در میان آنگلوساکسونها بود، مسیحیت از جهت دیگری به انگلیس رسید.


صومعه های واقع در جزایر
راهبان تاریخ ایرلند (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE+%D8% A7%DB%8C%D8%B1%D9%84%D9%86%D8%AF)ی به رهبری کلمبای مقدس (597 ـ 521 م) یک صومعه در ابونا، جزیره ای در سواحل غربی اسکاتلند، ساخت. در سال 635 م شاه اسوالد از شهر آمبریای شمالی (641 ـ 605 م) که خود یک انگلوساکسون بود و از ابونا دیدن می کرد، از راهبان درخواست کرد تا تعداد از آنها برای دعوت مردم شهرش به دین مسیح، به آنجا اعزام شوند. یکی از این راهبان بنام آیدان مقدس (که در سال 651 م مرد)، صومعه ای در لیندیسفارن (جزیره مقدس) در سواحل شمال شرقی انگلستان، بنا کرد.



پیروزی مبلغان رومی



مبلغهای رومی و راهبان ایرلندی در مورد بعضی از مراسم دینی مسیحی اختلاف نظر پیدا کردند. این اختلافات در جلسه مخصوص «شورای کلیسایی و ویتبی» در سال 664 حل شد. مراسم و سنتهای کانتربری که توسط آگوستین مقدس آغاز شده بود، در سراسر جزایر ایرلند رایج گردید.


حقایق ثبت شده



عالیجناب «بید» (735 ـ 672 میلادی) یک راهب انگلیسی در دوران آنگلوساکسون ها بود. او در سن 9 سالگی به صومعه بزرگ «جارو» در انگلیس رفت. او در آنجا بقیه عمر خود را صرف مطالعه و تدریس نمود. کتابهای زیادی راجع به موضوعات مختلف نوشت که، منابع بزرگ دانش و تاریخ انگلستان قدیم می باشند. معروفترین آنها تاریخ کلیسایی مردم انگلستان می باشد که تالیف آن در سال 731 م به پایان رسید.



دانشنامه رشد

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد