PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله نـــظـــــــــریــه حســــابـــداری



AreZoO
7th November 2010, 05:09 PM
نظریه حسابداری




زيربناي بحث حسابداري به‌عنوان يك سيستم اطلاعاتي، حوزه مهمي از دانش است كه اطلاعات حسابداري به آن استناد مي‌كند. اين امر موجب مي‌شود تا موضوعاتي درباره‌ چيستي و معني نظريه حسابداري و ارتباط آن با عمل حسابداري به‌ميان آيد.




چيستي نظريه‌ها




نظريه‌ها، ضرورتاً احكام كلي هستند كه مجموعه‌اي از داده‌هاي بي‌معني را سازمان مي‌دهند و روابط معني‌داري بين آنها برقرار مي‌سازند. ساخت نظريه‌ها مستلزم وجود فرايند استدلال در مورد موضوعاتي است كه در داده‌هاي مشاهده‌پذير وجود دارد. بنابراين نظريه‌پردازي، فرايند ساده‌سازي است كه به پيشفرض‌هايي نياز دارد تا بازنمايي امورِ واقع با تعميم‌بخشي، جايز شمرده شود. همبستگي نظريه با داده‌ها يا واقعيتها، از ويژگيهاي بنيادي يك نظريه خوب است و اعتمادپذيري نظريه نه‌تنها به واقعتيهايي مربوط مي‌شود كه نظريه به آنها استناد مي‌كند، بلكه به تغيير اين واقعيتها نيز بستگي دارد.

عدم درك رابطه بين واقعيتها و نظريه‌ها موجب بدفهمي نقش نظريه مي‌گردد. در نتيجه تصور مي‌شود كه: “‌انجام هر كاري در وادي نظريه ميسر است اما در عمل ممكن نيست”. اين استنباط نشان مي‌دهد كه مردم معتقدند نظريه‌هاي متفاوت، تبيينات متفاوتي از واقعيتها به‌دست مي‌دهند. اصطلاح نظريه موجب برداشتهاي متفاوت مي‌شود و معاني متفاوتي در اذهان مختلف دارد و نتيجه آن است كه تبيينات در سطوح متفاوت انجام مي‌پذيرد. از يك جهت، تبيين كاملاً حدسي است و منجر به نظريه‌هاي حدسي مي‌شود، حال آن كه از ديد دانشمندان علوم طبيعي، چنين نظريه‌هايي واقعاً نظريه نيستند. از جهت ديگر، تبيين فقط پس از تأييد، پذيرفته مي‌شود. نظريه‌هاي تجربي، با فرايند تأييد پيشفرض‌ها يا فرضيه‌ها، از طريق آزمون تجربي، ساخته مي‌شوند.

براي پيش‌بيني، از نظريه‌هاي تجربي استفاده مي‌شود، زيرا تعميم‌پذيرند. اين نظريه‌ها هم متضمن تبيين‌اند، هم پيش‌بيني؛ و به اين دليل در تصميم‌گيري مربوط به آينده كه مبتني بر پيشفرض‌هاي برگرفته از تجربه است، نقش مهمي ايفا مي‌كنند.





نظريه حسابداري



در ادبيات حسابداري نيز اصطلاح نظريه در سطوح متفاوت به ‌كار مي‌رود. بنابراين، نظريه حسابداري مي‌تواند تفسيري كاملاً حدسي يا تبييني كاملاً تجربي باشد.



هندريكسن مي‌نويسد:

“نظريه حسابداري را مي‌توان به‌عنوان استدلال منطقي در قالب مجموعه‌اي از اصول جامع تعريف كرد كه:

1-متضمن چارچوب و مرجعي كلي است كه عمل حسابداري را مي‌توان براساس آن ارزيابي كرد، و

2-رهنمودي براي ايجاد رويه‌ها و عمل جديد است.

نظريه حسابداري همچنين ممكن است براي تبيين عمل موجود به منظور دستيابي به درك بهتر از آنها، به‌كار رود. امامهمترين هدف نظريه حسابداري بايد فراهم كردن مجموعه به‌هم‌پيوسته‌اي از اصول منطقي باشد تا چارچوب و مرجعي كلي براي ارزيابي و گسترش عمل بي‌نقص حسابداري به‌دست دهد” .

مي توان نشان داد كه نقش نظريه در حسابداري با نقش آن در علوم طبيعي، كه در آن نظريه‌ها بر مبناي مشاهدات تجربي به‌وجود مي‌آيند، بسيار متفاوت است. در حسابداري، برعكس علوم طبيعي، عمل را مي‌توان بر طبق نظريه تغيير داد. به عقيده ايجيري:

“برخلاف رشته‌هاي زبانشناسي، هواشناسي يا شيمي، حسابداران نسبتاً به‌آساني مي‌توانند عمل خود را تغيير دهند. بنابراين آگاهي از اين كه عمل حسابداري در آينده چگونه خواهد بود، يكي از مشكلات ايشان به‌شمار مي‌رود. در درك رشته حسابداري، شناخت ضمانت اجرايي رعايت رويه‌هاي حسابداري بسيار ضروري است. زيرا عمل حسابداري، ممكن است براي هماهنگ شدن با نظريه، تغيير كند. اين موضوع از نظر دانشمندان ساير رشته‌ها، كه در آنها پديده‌ها قدرتمندند، تصورناپذير است. به عقيده آنها حتي اگر يك نظريه بي‌نقص و دقيق باشد، اما با پديده‌هاي تجربي همخواني نداشته باشد بايد با نظريه ديگري كه با اين پديده‌ها هماهنگي بهتري دارد، جايگزين شود”

همچنين مي توان نشان داد كه چگونه شكل اطلاعات حسابداري گزارش‌شده به تصميم‌گيرندگان، به عمل انتخابي بستگي دارد. اين عمل را رويه‌گذاران حسابداري كه دانش كافي از نظريه‌هاي حسابداري دارند و مسئول پاسخگويي به نيازهاي استفاده‌كنندگان اطلاعات حسابداري هستند، تعيين مي‌كنند.

براساس شواهد موجود ناكارامدي چهار حوزه اساسي مورد اشاره يعني: نظريه حسابداري، رويه‌گذاري (توسط حرفه و دولت)، عمل حسابداري و استفاده از اطلاعات حسابداري به سودمندي اطلاعات حسابداري صدمه مي‌زند. بنابراين، كوتاهي رويه‌گذاران در استفاده از نتايج پژوهشها ممكن است سود‌مندي بالقوه‌ اطلاعات حسابداري را كاهش دهد.


رويكردهاي مورد استفاده در شكل‌گرفتن نظريه حسابداري



در دو دهه گذشته چندين رويكرد براي شكل‌گيري نظريه حسابداري مطرح شده است. اين رويكردها به‌صورت زير مشخص مي‌گردد:

1-توصيفي،

2-سودمندي در تصميم:

الف) تجربي ،
ب) دستوري ،

3-رفاه.




رويكرد توصيفي



نظريه‌هايي كه با رويكرد توصيفي ساخته مي‌شوند با اين سؤال كه “حسابداران چه مي‌كنند؟” مرتبطند. اين نظريه‌ها مبتني بر استدلال استقرايي هستند. استدلال استقرايي شامل مشاهدات و نتيجه‌گيري از مشاهدات است. در واقع هدف از مشاهدات، يافتن وجه تشابه بين نمونه‌ها و مشخص كردن كفايت نمونه‌هاست تا اطمينان لازم براي شكل‌گيري نظريه مرتبط با اين نمونه‌ها كه متعلق به يك طبقه از پديده‌هاست، به‌دست آيد.

همان‌طور كه در ساخت نظريه حسابداري اشاره شد، رويكرد توصيفي بر عمل حسابداري به‌عنوان مبنايي براي شكل‌گيري نظريه تأكيد دارد. اين رويكرد مي‌كوشد تا عمل حسابداران را به نظريه تعميم‌داده‌شده‌اي در مورد حسابداري نسبت دهد. از اين ديدگاه، نظريه حسابداري بايد با مشاهده عمل حسابداران شناخته شود، زيرا “نظريه حسابداري عمدتاً عصاره تجربه است … تجربه‌اي كه تجزيه و تحليل و منجر به تبييني منطقي مي‌شود… و … عملي را شرح مي‌دهد كه از آن سرچشمه مي‌گيرد” . رويكرد توصيفي، نظريه‌هاي توصيفي يا اثباتي حسابداري را به‌دست مي دهد. اين نظريه‌ها، آنچه را كه حسابداران انجام مي‌دهند، تبيين مي‌كنند و نيز امكان پيش‌بيني رفتار آنها را در مورد موضوعي خاص فراهم مي‌سازند. براي مثال اين پيش‌بيني امكانپذير مي‌شود كه دريافت نقد موجب بدهكار شدن حساب نقد مي‌گردد.

در نتيجه، رويكرد توصيفي با مشاهده اموري مرتبط است كه حسابداران به‌طور متداول انجام مي‌دهند. در سال 1952، انجمن حسابداران خبره انگلستان و ولز اعلام كرد: “هدف اصلي صورتهاي مالي، ارائه اطلاعاتي در مورد چگونگي مصرف مبالغ سرمايه‌گذاري شده توسط مالكان و سود ناشي از اين مصرف به آنهاست”.

رويكرد توصيفي مبتني بر اين نظر است كه هدف صورتهاي مالي با مفهوم مباشرت مديريت و نياز به ارائه اطلاعات مربوط به روش اداره داراييها به مالكان پيوند خورده است. از اين ديدگاه، مديران بنگاه در مقابل سهامداران مسئولند و براي ايفاي اين مسئوليت گزارشهاي سالانه را به سهامداران عرضه مي‌كنند.

در سالهاي اخير تعدادي از نويسندگان رابطه بين مديران و سهامداران را با نظريه كارگزاري بيان كرده‌اند . سهامداران، مديران را براي اداره فعاليتهاي بنگاه استخدام مي‌كنند، در نتيجه رابطه كارگزاري ايجاد مي‌شود. اهداف مديران و سهامداران كاملاً همسو نيست. يعني منافع مالك و مدير ممكن است با هم در تضاد باشد. يكي از نتيجه‌گيري‌هاي پيشنهادي، نظريه كارگزاران است كه افشاي اطلاعات حسابرسي شده، هم منافع مالك و هم منافع مدير را در بر دارد. بنابراين، گزارشگري مالي رايج وسيله‌اي براي نظارت سهامداران بر اعمال مديران است.

بررسي كار استانداردگذاران حسابداري نشان مي‌دهد كه استفاده از رويكرد توصيفي در شكل‌گيري نظريه حسابداري نقش مؤثري در درك مسائل حسابداري و روش حل آنها دارد. در واقع هيئتهاي استانداردگذار، اعمال حسابداران متفاوت را بررسي مي‌كنند و به توافقي در مورد امكان‌پذيرترين راه دست مي‌يابند. آنگاه با فرايند استانداردگذاري، تنوع بين اعمال را كاهش مي‌دهند.





عناصر و مفاهيم



برقراري عناصر و مفاهيم در شكل‌گيري چارچوب نظري اهميت زياد دارد. عناصر و مفاهيم حسابداري براي توصيف رويدادهايي به‌كار مي‌رود كه به محيط تجاري شكل مي‌دهند. به‌همين دليل اغلب حسابداري را زبان تجارت مي‌خوانند. عناصر و مفاهيمي كه در نمودار 3 فهرست شده است، مواد اساسي نظريه حسابداري به‌شمار مي‌رود.

مفاهيم حسابداري تعيين‌كننده قواعدي است كه در روشهاي حسابداري به‌كار مي‌رود. براي برآوردن تقاضاهاي در حال تغيير در محيط تجاري، مفاهيم حسابداري به‌طور مداوم بررسي مي‌شود و در هر مقطع زماني ممكن است بيش از يك روش پذيرفته شده براي حسابداري يك معامله وجود داشته باشد. آگاهي كامل از اين مفاهيم، براي درك صورتهاي مالي، ضرورت دارد.





رويه‌هاي حسابداري



ثبت، فرايندي است كه طي آن معاملات مالي به‌طور منظم در مدارك حسابداري وارد مي‌شود. ثبت را مي‌توان به صورتهاي مختلف انجام داد. پس از ثبت، معاملات تجزيه و تحليل مي‌شوند تا براساس سيستمي از پيش تعيين شده، طبقه‌بندي شوند. اين اطلاعات ثبت و طبقه‌بندي شده به‌طور ادواري در قالب صورتهاي مالي خلاصه و به مديران بنگاه اقتصادي و ساير گروههاي ذينفع گزارش مي‌شود. تفسير، اساساً مرتبط با بهره‌برداري از اطلاعات ثبت، طبقه‌بندي و خلاصه شده است كه تغييرات عمده، روندها و توسعه بالقوه امور بنگاه را نشان مي‌دهد.







رويكردهاي مرتبط با سودمندي در تصميم




بسط تحقيقات رفتاري به حوزه حسابداري، در سالهاي 1970، مزايايي را براي نظريه‌هاي حسابداري مرتبط با سودمندي در تصميم دربرداشت. انجمن حسابداري آمريكا، در سال 1971، بيانيه زير را در اين زمينه منتشر كرد:

“با بياني قاطع مي‌توان گفت كه هدف اصلي گزارشهاي حسابداري تأثير بر عمل يعني رفتار است. به‌علاوه مي‌توان فرضيه‌اي در مورد تأثير فرايند گرداوري اطلاعات و رفتار كساني كه به حسابداري اشتغال دارند بر رفتار ديگران طراحي و آزمون كرد. به‌طور خلاصه، حسابداري به‌دليل ماهيتش فرايندي رفتاري است” .

از اين رويكرد دو نظريه حسابداري مرتبط با سودمندي در تصميم نتيجه مي‌شود كه نظريه تجربي و نظريه دستوري نام دارند.




رويكرد تجربي



براساس شواهد موجود در اوايل سالهاي 1970، تحقيقات تجربي در زمينه حسابداري افزايش چشمگيري پيدا كرد. اين تحقيقات به‌منظور بالابردن دقت تحقيقات حسابداري و افزايش اعتمادپذيري نتايج انجام شد. براي اين منظور از فنون آماري پيشرفته استفاده شد. به‌علاوه گسترش رشته حسابداري در دانشگاهها موجب شد كه شمار دانشجويان اين رشته كه مي‌توانستند به انجام چنين تحقيقاتي بپردازند، افزايش يابد. گروههاي حسابداري دانشگاهها كه به بالابردن ارزش خود علاقه‌مند بودند، به تحقيقات تجربي بر مبناي روش علمي به‌عنوان سكوي پرتاب مي‌نگريستند. استفاده از رويكرد تجربي در انجام پژوهشهاي حسابداري نقش مهمي در شكل‌گيري نظريه حسابداري ايفا كرد .




رويكرد دستوري



اين رويكرد بر خلاف تحقيق تجربي به چگونگي استفاده اطلاعات حسابداري در تصميم‌گيري، توسط استفاده‌كنندگان توجه دارد.

تأكيد رويكرد دستوري بر مدلهاي تصميم‌گيري است كه تصميم‌گيرندگان براي گرفتن تصميمهاي منطقي بايد آن را به‌كار برند. در اين رويكرد قضاوتهاي ارزشي اعمال مي‌شود و نظريه‌ها شامل پيشفرضهايي است كه چگونگي انجام امور را شرح مي‌دهد. نظريه‌هاي دستوري مي‌كوشند آن چيزي را كه بايد باشد تبيين كنند، نه آن چه كه هست .





رويكرد رفاه

رويكرد رفاه، بسط رويكردهاي تصميم‌گيري است و آثار تصميم‌گيري را بر رفاه اجتماعي مورد ملاحظه قرار مي‌دهد. اساساً رويكردهاي تصميم‌گيري، حوزه استفاده خصوصي از اطلاعات حسابداري را محدود مي‌كند، زيرا در نظريه حسابداري، آثار اجتماعي بيروني ناشي از تصميمهاي مبتني بر اطلاعات حسابداري، به بُعد رفاه اجتماعي نسبت داده مي‌شود.

هدف نظري رويكرد رفاه به حداكثر رساندن رفاه اجتماعي است. رفاه اجتماعي به‌معناي منافع ناشي از تصميم‌گيريهاي افراد در مورد استفاده از منابع تحت كنترل آنهاست كه به تمام اعضاي جامعه تعلق مي‌گيرد. از اين جنبه عيب رويكرد كلاسيك تصميم‌گيري فردي اين است كه مبنايي براي شكل‌گيري رويه‌هاي حسابداري كه متضمن به حداكثر رساندن رفاه اجتماعي است، فراهم نمي‌كند. اين ديدگاه تلويجاً بيانگر آن است كه حسابداري بايد بدون توجه به آثار رفاه اجتماعي، اطلاعاتي براي تصميم‌گيرندگان فراهم كند.

منبع: نشريه حسابرس

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد