PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روزی که داروساز شدم !



AvAstiN
12th October 2010, 11:22 AM
اولین روزی که قبول شدم کنکور رو تو ذهنم بود که وقتی برم داروخونه رسما شدم داروساز ! این اتفاق فرخنده (:دی) رخ داد ؛ ولی ....
از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن ؛ معنی این ضرب المثل رو روز اولی که رفتم در محیط داروخونه کاملا درک کردم . از دکتر و بقیه داروسازا شنیده بودم که سومصرف ....(سانسور شد :دی) بالاست ولی به هیچ عنوان تصورم این نبود که تا این حد باشه ! از هر 10 نفری که میومدن داروخونه ، 6 تاشون قرص .... می خواستن ! مجبور بودم هی بگم نداریم جناب (معتاد) ! مساله دردناک تر اینه که صاحب داروخونه می داد بهشون اونم چند بسته چند بسته!!!
وقتی نگاه های هاج و واج منو دید ، خندید و گفت که تصمیم گرفته از 2-3 ماه آینده دیگه نده !!! ( ما مرده شما زنده ببینین 2-3 ماه دیگه اگه نداد)
آخه مومن، اگه می دونی کارت غلطه چرا می دی پس ؟ اگه می خوای جلوی کار غلط تو بگیری چرا از الان نمی گیری ، 2-3 ماه دیگه چرا ؟! اگه هم فک می کنی فروش .... به پاس شدن چک های سر موئد رسیده ات کمک می کنه (!) چرا می ترسی پس؟!
یه روز رفتم داروخونه دپرس شدم در حد تیم ملی اسپنیا ! ؛ اگه بخوای به سلامت جامعه بخوای فکر کنی ، یه عالمه دردسر داره ، دردسراش خیلی بیشتر و وحشتناک تر از اونیه که فکر می کردم ، خیلی وقتا خود مردم مانع می شن ، از طرفی اقتصاد داروخونه هم هست که ورشکسته نشی ! ، از همه مهم تر این روند غلط یه اشتباه روتین شده و واسه تغییرش باید خیلی تلاش کرد . از اون ور حجم درسا اینقدر زیاده که فرصت رفتن به داروخونه در دوران تحصیل رو محدود می کنه و بعد تحصیل هم که تخصص (ایشالا :دی ) و هیئت علمی و دیگه داروخونه عملا تعطیل ...
از روزی که رفتم داروخونه همش از خودم می پرسم که کی باید به این داروسازا یادآوری کنه که بابا 6 سال درس خوندی ، فارماکو و شیمی دارویی و کارآموزی و سیوتیکس ( 6 تا سیوتیکس داریم هر کدوم 2 واحد فک کنم !!) و ... با خون جیگر پاس کردی که آخرش اگه یه مریض اومد گفت شربت دیفن هیدرامین می خوام ، ازش بپرسی واسه چی می خواد که بعد از 6 سال مصرفش نفهمه که دیفن هیدرامین واسه اسهال خوب نیست!! عزیز من اگه روز اول ازش می پرسیدی واسه چی می خواد شربتو، 6 سال الکی به خاطر تصور اشتباهش داروی بی خودی نمی خورد!
وقتی همه چیز داروخونه بیفته دست نسخه پیچ ( نه ببخشید دارویار !) فقط حساب کتاباش دسته داروساز باشه از این بیشتر نباید انتظار داشت
تئوری و تصور با واقعیت از آسمون تا زیر زمین تفاوت داره ، دوست ندارم واسمعادی شه خیلی چیزا مثلا دادن دارو بدون نسخه ، فروش داروهای خطری ( اونایی که سو مصرفشون بالایه ) ، نگفتن عوارض دارویی ، راهنمایی نکردن و هزار تا چیز دیگه که از روز اول شنیدم که وظیفه داروسازه ولی خیلیا انجامش نمی دن و ... L
خیلیا واسشون عادی شده ، مثالش همون داروخونه که بودم ، به من می گفت چرا بی خودی حرص می خوری! وقت می ذاری ! بده داروشو نسخه پیچ می ده بهش !!! کار درست غیر عادی شده L
واقعا تنگنای بدیه ؛ کجا رو بگیرم؟ به چی فکر کنم؟ کدوم کتاب رو بخونم؟ برم دنبال تحقیق و پژوهش و طرح و پر کردن CV؟ تو بحث روش های آموزشی و اصلاح آموزش ذلروسازی کار کنم؟ به داروخونه فکر کنم؟ درسو صرفا بچسبم؟! اصلا من می تونم این کار را بکنم؟ توانایی شو دارم؟ وظیفه من تو این شرایط چیه ؟
واقعا نمی دونم .... [nadanestan]

Arash.All
12th October 2010, 02:23 PM
سلام .
فریبا خانم ، اگه یاد داشته باشید در مورد برخی قضایا باهاتون توی IM صحبت کردم .
من نه آلبرت انیشتن هستم که بگم هر چی گفتم مطلقاً درسته و نه آدم بی تجربه ای هستم که حرفهائی که میزنم از روی هوا باشه و یا تئوری هایی که آدم رو توی رویاپردازی میبره .

با پیش فرض اینکه شما رو خواهر خودم در نظر میگیرم ، این پست رو میزنم ؛ خواه گوش دهی یا خیر ، انتخاب با توست :

یکی از مشکلات عمده و اصلی مردم دنیا دقیقاً مورد مشابهی مثل شما هست ، به دنبال کدام یک از Option های موجود باشم ؟ کدام یک را انتخاب کنم ؟ آیا موفق خواهم شد و یا خیر ؟ و نهایتاً آینده من چیست ؟

فریبا خانم ، دیدگاهی که افق فکری یک فرد تعیین میکنه انتخاب یک مسیر به عنوان هدف اصلی و طولانی مدت هست و در خلال فعالیت برای رسیدن به این هدف و سپری کردن این پله طولانی اهداف کوچکتری هست که باید توی لیست قرار بدین و اونها رو دنبال کنید تا با انجام موارد / اهداف کوتاه مدت و کوچکتر بتونید در درجه اول خودتون رو محک بزنید برای رسیدن به هدف بزرگتر و در وحله بعدی هم با انجام موارد کوچکتر یک پلی رو برای خودتون بسازید که گاهاً در برخی موارد بتونید از اون برای پیشبرد اهدافتون ازش استفاده کنید .

انتخاب این که دقیقاً هدف شما بعد از تحصیل چی هست و میخواهید چه کاری رو انجام بدین با خود شماست ، تنها شخصی که می تونه شرایط شما رو درک کنه از همه لحاظ تنها شخص شما هست پس مشورت تعریف و معنی دیگه ای داره ، میتونه انجام بشه ولی نهایتاً شما تعیین کننده جواب اصلی هستید .

این که کجا رو بگیرید دقیقاً به فکر شما بستگی داره ، n عدد آدم دور و اطراف شما وجود دارن که میخوان به اهدافشون برسن ، اما یا براش زحمت نمیکشن و یا زحمت میکشن ولی نهایتاً شرایط مختلف (شرایط اجتماعی / محیطی / اقتصادی / رابطه ای / عاطفی و ....) اونها رو از ادامه کار مایوس میکنه و در نهایت شکست میخورن .
تنها یک دسته هستن که این وسط موفق میشن ، افرادی هستن که با ساختن شخصیت خودشون و کار کردن روی اخلاقیات و موارد مهم شخصیتی در گام اول شخصیت قوی و با اراده ای برای خودشون میسازن به حد متوسط رو به قوی و بعد هم فعالیت رو شروع می کنن ، حاضرم قول بدم 160% توی این حالت افراد به اهدافشون میرسن و موفق هستن ، دلیل اصلیش هم این هست که تنها این افراد به مدل دانشگاهی که توش درس میخونن / رشته ای که دارن / وضعیت مالی خانوادگی و شخصی که دارن / و ... توجهی ندارن و میدونن که قبل از هر کار بزرگی باید شخصیتشون به کمال برسه تا اینکه بتونن سنگ های مختلفی که توی مسیر اصلیشون جلوی راهشون قرار میگیره رو با فکر خودشون بشکونن و از اونها رد بشن ، با توجه به یادگیری هائی که در طول مرحله ساخت شخصیت و اخلاق خودشون دارن یاد میگیرن (که این مرحله تا آخر عمر ممکنه ادامه داشته باشه) ؛ پس نهایتاً اینکه قبل از هر چیز کمال شخصیتی / اخلاقی یک فرد رو میتونه به موفقیت مطلق برسونه در غیر این صورت امکان شکست وجود داره .
در مورد انتخاب مسیر ، تمام مواردی که به ذهنم میرسه رو تک تک میگم ؛
اینکه تحصیلتون رو ادامه بدین صد البته مسیر خوبی هست ، دانش و درس تا هر مرحله خوب هست به چند دلیل :
اول اینکه ساده ترین کاری که در دنیا میشه انجام داد درس خوندن هست (با در نظر گرفتن فاکتور علاقه به خوندن درس و تحقیق) .
در مرحله بعدی اینکه درس و دانش شما وقتی بیشتر بشه ، خواه نا خواه سواد بیشتر فاکتورهای مهمی مثل شخصیت اجتماعی / شخصیت فردی / حس رضایت از خود / حس مفید بودن در جامعه و ... رو بوجود میاره که با یه ذره فکر میشه فهمید که مسلماً از لحاظ مالی هم میتونه شما رو پشتیبانی کنه .
بهترین راه برای شما ، راهی هست که شما رو از لحاظ روحی به نهایت ارضاء میرسونه ، وقتی فیلد Research شما رو به حد ارضاء میرسونه و لذت واقعی زندگی رو درک میکنید پس بهترین فیلد Research هست ، وقتی شما با دادن و انتخاب داروی درست توی داروخانه مشتری رو خوشحال می کنید و خودتون هم به حد رضایت میرسید در درجه اول به خاطر اینکه مفید واقع شده دانش 6 ساله شما و در درجه بعدی می تونید به صورت کاملاً مستقل از لحاظ مالی خودتون رو تامین کنید پس داروخانه هم میتونه برای شما انتخاب خوبی باشه .
وقتی با پر کردن CV و ارسال اون به جای مشخص با توجه به اهدافتون میبینید که سرعتتون بالاتر رفته و قدمی که توی پیشرفت برداشتید میتونه رضایت بخش برای شما باشه پس شک نکنید که این مسیر هم یکی از بهترین مسیرهاست .

این که کدوم کتاب رو بخونید دقیقاً بر میگرده به فیلدی که شما توش فعالیت می کنید ، من چندان از رشته شما هرچند رشته بسیار خوبی هست سرشته ندارم ولی چند مثال رو میزنم که واضحتر باشه ، وقتی من دارم روی نحوه کارکرد داروی درمان AIDS کار می کنم پس 3 الی 4 کتاب در این زمینه مکمل کار من هست ، ولی وقتی 1 مورد دیگه به اینها اضافه بشه که مثلاً در مورد داروی سرماخوردگی باشه اولاً تمرکز من رو به هم میزنه ، بعد هم کاملاً بی ربط هست و بجای اون من میتونم روی کارهای مثبت دیگه ای مثلاً برنامه ریزی برای امتحانات دانشگاهم (مثلاً میان ترم) برنامه ریزی کنم و یا یک برنامه ریزی کوچیک به گروهی از دوستانم داشته باشم برای روز مثلاً چهارشنبه که یکمی از لحاظ روحی تازه بشم و بتونم باز هم به کارم ادامه بدم و یا ...
از نظر انتخاب کتاب هم اگه مثلاً 4 مورد کتاب کاملاً در مورد یک موضوع دارین ، نیازی به تامل و فکر بیش از اندازه و گیر دادن (کاری که من ازش تنفر خاصی دارم!) نیست ، شما یک داروساز هستید پس باید وسعت اطلاعاتتون بالا باشه ، در نتیجه مثل یک بچه خوب ، تک تک اونها رو تا اتمام مطالعه می کنید ، مطمئناً توی هر کدوم نکات جدیدی هست که توی پیشرفت شما 100% میتونه موثر باشه ... .

وظیفه اصلی شما توی این شرایط از نظر این حقیر این هست که حداقل 4 روز استراحت کامل به خودتون بدین ، به هیچ چیزی جز تمرکز و یک برنامه ریزی دقیق طولانی مدت فکر نکنید و نهایتاً اینکه به صورت خودمونی سنگهای خودتون رو با خودتون وا بکنید ، درست ببینید چیکار میخواهید بکنید ، چه برنامه ای برای آیندتون دارید و ... .

یک نظر رو هم با توجه به کلمه هیات علمی که توی پست شما دیدم باز می کنم امیدوارم بسیاری از موارد روشن بشه .
اگه یک افق فکری واقعی و مثبت دارین برای اینکه داخل دنیایی که توش زندگی می کنید کار مثبتی انجام بدین و واقعاً مفید واقع بشید و در اصطلاح جایی رو توی این دنیا بگیرید از فاز استاد دانشگاه ، هیات علمی ، استاد یار ، زیر دست استاد ، بالادست همکار استاد و موارد اینچنینی داخل ایران کاملاً بیائید بیرون . در حال حاضر ، با وضعیت فعلی کشور ما در مقوله تحقیقات کاری رو به نتیجه نمیشه رسوند مگر اینکه از جیب مبارک هزینه کنید و یا بصورت کاملاً انفرادی و یا با چند دوست اصطلاحاً پایه کار فعالیت کنید که دید فکریشون مثل خودتون باشه و تا پروژه / تحقیق به نتیجه ای نرسه دنبال حقوق / مزایا نباشن ... .

زمینه Business هم لذت بخش تر و هم حرفه ای تر از زمینه آموزشی / دانشگاهی هست ، هرچند استادهای دانشگاهی پیدا میشن که اقسی نقاط دنیا با اینکه شخصیت دانشگاهی دارن توی Business های بسیار بزرگ شرکت کنن ، Business لذت بسیار بیشتری داره به طوری که در کنارش میشه هم به علم بیشتر دست پیدا کرد و هم از لحاظ مالی تامین شد .

یک شخص پیدا میشه که ترجیح میده ادیسون باشه تا Steve jobs ولی یک نفر هم پیدا میشه که ترجیح میده یه شخصی بشه نظیر Steve Jobs با افق فکری بسیار روشن تا یک دانشمندی مثل ادیسون ... ،
هر انتخابی که شما دارین و میبینید اون بیشتر از همه شما رو به رضایت میرسونه اون انتخاب صحیحی هست .

خوشحال میشم باز هم موردی باشه بتونم کمک کنم در این مورد .

AvAstiN
20th October 2010, 08:32 AM
اول از همه ممنونم هز آقا آرش که وقت گذاشتن و نظر و راهنمایی شون رو نوشتند از دوستانی هم که متن رو فقط خوندن و نظری ندادند هم ممنونم .
ببینید فیلد research یه کلمه کلیه . می تونه شامل زمینه های پژوهشی باشه یا آموزشی . هر دو رو دوست دارم ولی آموزشی رو بیشتر . تمام راههایی که جلو روی خودم دارم ، هدف نهایی شون یکیه ولی نگرانیم از نتیجه کاره .
حدودا 2 ساله که تو بحث آموزش و پژوهش کارهایی کردم و تجربه های کوچولویی دارم . به نظرم اون چیزی که الان ضرورتش بیشتر مباحث آموزشیه ولی دقیقا اونی که خیلی خیلی سخت تره همون مباحث آموزشیه !
مثلا حدودا 2 ماه رو یکی از مشکلات آموزشی یکی از واحد های درسی مهم رشته مون ( درس کار آموزی داروخانه ) فکر کردم و یه راه حلی واسش پیدا کردم که چطوری می شه خلا های آموزشی این واحد درسی رو پر کرد تا حدی . کلی برنامه ریزی و سرچ و فکر و مشورت با دیگران . ولی دقیقا در مرحله آخر اجرایی شدن طرح اساتید عزیزمون طرح رو دزدیدند (!!) و به اسم خودشون و با نظر خودشون می خوان اجراش کنن ! جالبه که هیچ اسمی از من آورده نمی شه که هیچ ، طرح به اسم اساتید هم رد می شه ! اینش هیچی ، مشکل اینه که طرح رو با نظر خودشون تغییر هم دادند .
درسته که حتی با همین تغییری که دادند توش بازم یه سری از مشکلات آموزشی این واحد درسی پر می شه ولی اگه طرح من اجرا می شد ، خیلی بهتر پر می شد .

سد ها و موانع راه تحقیقات آموزش n برابر پژوهشه و این احتمال هست که بعد یه مدت زیادی کار کردن رو یه موضوع آموزشی هیچی که بدست نیاری هیچ کلی توبیخم بشی !
از طرفی به هر حال ما تو داروخانه هم باید بریم و باید اطلاعات جامع و کامل داشته باشیم . درسا هم که هست . عملا باید ضرب المثل برداشتن چند تا هندونه همزمان ممکن نیست رو نقص کنم دیگه . همه اینا از نظر ذهنی واسم به صورت یه اجبار در اومده یعنی نمی تونم یکی شو بذارم زمین . مثلا بگم کار آموزشی نه ! یا بگم پژوهش رو مطلقا نمی خوام
سعی کردم که حجم کار رو کم کنم ولی بازم زیاده و بیشتر این حجم ، بار ذهنیه .
خیلی واسم سخته که برم سر کلاس استادی بشینم که می دونم روش درس دادنش واقعا غلطه . یه جورایی تحمل این همه تفاوت بین سطح آموزشی دانشکده با علم روز رو نمی تونم هضم کنم L
کلا اخلاقم این طوریه که حرص می خورم دیگه ! دست خودمم نیست !
مشکل بعدی هم اینه که "غم بی هم نفسی کشت مرا در این شهر!" همون دوستای پایه واقعا کم هستند . اگه باشن تا یه جایی باهات همراهن . یه موقع می بینی که یه جایی که باید همراهت باشن هیچ کس نیست !

taybeh
27th November 2010, 12:38 AM
سلام
واقعا عالی بود[tashvigh]
اگه 4 نفر مثه شما به فکر جامعه ما بودن الان وضعیت ما هزار برابر این بود.مایی که دانشمندایی مثه زکریا،ابوعلی سینا و هزارتای دیگه تو کارناممونه حالا کشورای غربی از اب و گل دراومدن و برا ما دموکراسی دموکراسی میکنن و شیوه زندگی یادمون میدن و محصول برامون صادر میکنن و هزارتا ال و بل دیگه میکنن [narahatishadid]
دیگه نگم،اخه اون اندازه دلم پره که اشک درمیاره
ممنون که حداقل شما حرف دلمو زدین[delkhoori]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد