PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث بیماری رو به خود بیمار بگیم یا به همراهیش؟



AvAstiN
10th August 2010, 11:54 AM
اگه تو منشور حقوق بیمار منتشر شده توسط معاونت سلامت وزرات بهداشت (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=22174&highlight=%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1+%D8%AD%D9 %82%D9%88%D9%82) ، دقت کنین ، دو تا جمله رو نوشته که یکم به نظر جای بحث داره :



بيمار حق دارد در خصوص مراحل تشخيص، درمان و سير پيشرفت بيماري خود اطلاعات ضروري را شخصاً و يا در صورت تمايل از طريق يكي از وابستگان از پزشك معالج درخواست نمايد به طوري كه در فوريت‌هاي پزشكي اين امر نبايد منجر به تأخير در ادامه درمان يا تهديد جاني بيمار گردد.

بيمار حق دارد از رازداري پزشك و ديگر اعضاي تيم معالج برخوردار باشد لذا حضور باليني افرادي كه مستقيماً در روند درمان شركت ندارند موكول به كسب اجازه بيمار خواهد بود.






خب به نظر شما با توجه به این دو بند ، اگه یه بیماری مراجعه کرد و بیماری حادی داشت ، باید به خود مریض بگیم یا به همراهیش؟ رازداری دکتر چی می شه ؟ این رضایتی که خود بیمار باید بده که به همراهیش بگیم ، چطوری باید بدست بیاد؟


[entezar2][entezar2]

امین_بد
10th August 2010, 03:28 PM
به نظر من باید به هر دو گفت ولی نباید طوری گفت که امیدشون لباس نا امیدی رو بپوشه.و در مورد راز داری دکتر باید گفت که دکتر باید تمام جزییات رو بگه ولی بازهم نباید یه جوری بگه که نا امید بشن.سوال آخری هم که به بیمار ربط داره.

AvAstiN
10th August 2010, 06:16 PM
به نظر من باید به هر دو گفت ولی نباید طوری گفت که امیدشون لباس نا امیدی رو بپوشه.و در مورد راز داری دکتر باید گفت که دکتر باید تمام جزییات رو بگه ولی بازهم نباید یه جوری بگه که نا امید بشن.سوال آخری هم که به بیمار ربط داره.

خب خیلی وقتا حقیقت خودش نامید کننده است
مثلا یه بیماری ایدز داره دکتر چطوری به اون بگه؟

Helix
10th August 2010, 06:38 PM
به نظر من بايد به بيمار بطور سربسته از بيماريش گفته بشه كه نااميد نشه و اميد به زندگي رو از دست نده!
اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره.
من فكر مي كنم حتي واكنش همراه بيمار هم خيلي مهمه.چون بعضي از همراهاي بيماران وقتي از مريضي مطلع ميشن ، قيافه شون خيلي تابلو ميشه! اونوقته كه بيمار ممكنه فكراي بدتر از اين هم بكنه و بيشتر خودشو ببازه!

hamed civil1
10th August 2010, 08:06 PM
به هر دو

AvAstiN
10th August 2010, 08:24 PM
به نظر من بايد به بيمار بطور سربسته از بيماريش گفته بشه كه نااميد نشه و اميد به زندگي رو از دست نده!
اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره.
من فكر مي كنم حتي واكنش همراه بيمار هم خيلي مهمه.چون بعضي از همراهاي بيماران وقتي از مريضي مطلع ميشن ، قيافه شون خيلي تابلو ميشه! اونوقته كه بيمار ممكنه فكراي بدتر از اين هم بكنه و بيشتر خودشو ببازه!

ببین بیمار حق داره که از بیماری خودش اطلاع کامل داشته باشه ،
مثلا یه نفر ایدز داره چطوری بهش سربسته بگیم؟

AvAstiN
10th August 2010, 08:25 PM
نظری ندارم[eynaki][eynaki]

چرا؟ [tafakor]

serajmostafa
10th August 2010, 09:39 PM
به نظر من بحث راز داری دکتر اصلا مربوط به خود بیمار نمیشه؟
راز بین دو نفر هست یعنی دکتر و بیمار، رازداری زمانی مطرحه که یک نفر به غیر از بیمار بخواد از حال بیمار خبر دار بشه هر چند که طرف ممکنه حق اینو داشته باشه که از حال بیمار مثلا مادرش خبر دار بشه ولی باید دکتر اینو به خود بیمار واگذار کنه که به هر کی دلش می خواد بگه و به هر کیم می خواد نگه، چرا که همچین موضوعی می تونه زندگی بیمار و اطرافیانش رو تغییر بده، پس بهتره خود بیمار بتونه این تغیرات تا حدی کنترل کنه حالا به هر ترتیب. البته این نظر منه!!!![soal]

امین_بد
10th August 2010, 10:04 PM
امّا به نظر من Helix تقریباً درست میگه. شاید بپرسین چرا؟؟؟؟؟ اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره. ولی در مورد سوال معاونمون که اگه ایدز داشت بهتره بهش بگیم که شما بیماری دارین که به زودی تحت درمان قرار خواهید گرفت و خواهید توانست که مثل مردم عادی باشین. وقتی دکتر اینو میگه بیمار باه خودش امید پیدا میکنه و باور داره که خوب میشه و این باور کار دکترا رو راحتتر میکنه. مگه نه؟؟؟؟؟؟؟

serajmostafa
10th August 2010, 10:24 PM
ولی من موافق نیستم با بحث سر بسته گفتن. تا حالا خودتونو جای یه آدم 14 ساله که سرطان خون داره و همه می دونن تا 6 ماهه دیگه می میره گذاشتین. تا کی باید بهش امید واهی داد؟ بعضی وقتا زیاد از حد امید دادن نتیجه عکس میده، می دونی اگه بخوای به پدر و مادر این بچه هی بگی درمان میشه، راه جدید اومده، فلان و... و خودت هم می دونی امکان خوب شدنش خیلی کمه چرا بهش دست نگیم چه خبره از اول شاید لحظه لحظه زندگیش با زمانی که شما اونجری میگین فرق کنه؟!!![soal]
می دونین اگه بعد از این امیدها اگه بفهمه دروغ بوده یا اصلا نفهمه هم ولی بچش بمیره ضربه ای صد برابر بد تر از زمانی میخوره که شما بهش گفتین. مثل این میمونه که یک نفر بالای درخت گیر کرده و می ترسه بیاد پایین و می دونین اگه بخواد پایین بیاد ممکنه بلایی سرش بیاد، پس هی با امید بهش می گین برو بالا تر تا شاید از یه راه دیگه بیاد پایین بعد اونوقت تا آخرین نقطه میره و یهو پرت میشه پایین؟ حالا به نظر شما اگه از همون جای اول میفتاد پایین امکان سالم موندنش بیشتر بود یا از این جایی که شاید 50 متر بالاتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [soal] این کار هم از نظر روحی با همراهه مریض یا خود مریض عیننا مثل همینه. اون دنیا جواب خدارو چی می خوایم بدیم؟؟؟؟[negaran] می خوایم بگیم خدایا خواستم اذیت نشه بهش نگفتم یا سر بسته گفتم!!!! مگه اون چه فرقی داره با ما؟ مگه آدم نیست؟ مگه عقل نداره؟ نمی تونه خودش تصمیم بگیره که ما براش تصمیم می گیریم؟؟؟!! مگه بزرگترین دارایی هرکس استقلالش، آبروش، آزادگیش نیست؟؟؟ خب ما که با این کارمون همه اینارو زیر سوال داریم می بریم؟ چی می شه که یه نفر به خودش اجازه می ده واسه زندگی یه نفر که شاید آخرین لحظات و عزیزترین لحظات واسه خودش و خانوادش هستن تصمیم بگیره؟؟؟ سمتش؟ پولش؟ علمش؟ چی هست که عزیزترین دارایی هر انسانی و زیر سوال می بره؟؟؟

ببخشید اگه اینجوری حرف زدم. خدایی نکرده فکر نکنین من کس خاصی مورد نظرم هست یا با کسی مشکلی دارم فقط حرف دلم رو زدم. به هر حال اگه نا خواسته به کسی احیانن جسارت شد، از صمیم قلب معذرت خواهی می کنم بابت این سوئ تفاهم .مرسی[shaad]

ساناز فرهیدوش
10th August 2010, 10:58 PM
دلم می خواد پزشکم با من رو راست باشد و حقیقت رو به من بگوید .

serajmostafa
10th August 2010, 10:59 PM
البته یه وقت سوئ تفاهم نشه من هیچ وقت بحث توکل کردن یا نذر و نیاز رو زیر سوال نبردم و در این مورد حتی ذره ای شک به دلم راه ندادم. به هر حال خدا و امامان جای خودشون نشستن و با حکمت یه کاری میکنن تازه به همه دوستان با هر پست و منسبی پیشنهاد می کنم بحث توکل رو حتی به کسانی که شاید اعتقاد نداشته باشن هم پیشنهاد کنن. خدا هیچوقت یه نفر رو تنها نمیذاره وقتی یه مشکلی میده هم صبرشو به خودشو اطرافیانش میده هم با حکمت کاریو می کنه، چیزی که تمام انسانها از انجام دادن اون بر نمیان. به هر حال من می گم اگه کمکی توی زمینه روحی قراره به کسی بشه بهترین مرجعش خدا و امامان هستن و ما فقط می تونیم تسلی بدیم و اونارو معرفی کنیم.

hamed civil1
11th August 2010, 02:26 AM
چون چیزی از این مسائل سر در نمی اورم

Admin
11th August 2010, 06:04 AM
مثلا یه نفر ایدز داره چطوری بهش سربسته بگیم؟

در قدم اول کمی سر بسته میگیم بهش.

1. مثلا شما یه بیماری مشکوک داری که به زودی دقیقتر میگیم چیه.

2. شما بیماری شدیدی داری که هنوز دقیقا مشخص نشده.

3. شما متاسفانه بیماری hiv داری اما می تونی با فلان دارو ها رویه رو کند کنی و تا آخر عمر باهاش بسازی.

[negaran] البته خدا نصیب هیچ مسلمونی نکنه ...

A.L.I
11th August 2010, 08:24 AM
Placebo جان لینک تاپیکت رو برام نزاشتی ها [shademan]
خب اگه در نظر داشته باشیم که آدم 2 جنبه روحی و جسمی داره و مخصوصاً جنبه روحی اش تاثیر بسیار زیادی بر بخش جسمی انسان میزاره اگه نوع بیماری چنان باشه که پزشک تشخیص دهد که در ابتدای امر گفتنش برای بیمار میتونه باعث تشدید بیماری بشه ( به لحاظ بار روانی منفی ) بهتره به همراهش گفته بشه تا به مرور کم کم به خود بیمار هم گفته بشه البته الزامی هم نیست که حتما واقعیت امر به بیمار گفته بشه چه بسا تشخیص ها اشتباه دربیاد و اون بیمار به خاطر حرف پزشک کاملاً ایمان پیدا کرده باشه و روح و روانش چنان بر مغز و سلسله اعضابش تاثیر بزاره که اون تشخیص اشتباه واقعا درست از آب دربیاد کما اینکه در تاریخ پزشکی مواردی از این دست دیده شده. مثلاً جابجایی دو پرونده 2 نفر بیمار در یکی از بیمارستانهای آمریکا که یکیشون بیماری سرماخوردگی ساده داشته باشه و دیگری سرطان خون و یک پرستاری اشتباهاً پرونده های اینا رو جابجا میکنه و نتیجه این میشه که اونی که واقعاً سرطان داشته به خیال اینکه یک سرما خوردگی داشته بعد از مدتی مرخص میشه و به زندگی اش ادامه میده و اون یکی دیگه فوت میکنه !
حتی در تشخیص های درست هم نباید فوراً به بیمار گفت باید امیدواری داد که به زودی خوب میشه و کاری کنیم که سیستم دفاعی بیمار با القائات مثبت در کنار درمان پزشکی به خوبی کار خودشو انجام بدهد و زودتر بهبودی پیدا کنه

A.L.I
11th August 2010, 08:26 AM
[negaran] البته خدا نصیب هیچ مسلمونی نکنه ...

خدا نصیب هیچ انسانی نکنه ... [cheshmak]

AvAstiN
11th August 2010, 10:17 AM
به نظر من بحث راز داری دکتر اصلا مربوط به خود بیمار نمیشه؟
راز بین دو نفر هست یعنی دکتر و بیمار، رازداری زمانی مطرحه که یک نفر به غیر از بیمار بخواد از حال بیمار خبر دار بشه هر چند که طرف ممکنه حق اینو داشته باشه که از حال بیمار مثلا مادرش خبر دار بشه ولی باید دکتر اینو به خود بیمار واگذار کنه که به هر کی دلش می خواد بگه و به هر کیم می خواد نگه، چرا که همچین موضوعی می تونه زندگی بیمار و اطرافیانش رو تغییر بده، پس بهتره خود بیمار بتونه این تغیرات تا حدی کنترل کنه حالا به هر ترتیب. البته این نظر منه!!!![soal]

در شرایطی که بیماری ممکنه باعث نامیدی خود بیمار بشه ، تصمیم گیرنده کی باشه؟

AvAstiN
11th August 2010, 10:21 AM
امّا به نظر من helix تقریباً درست میگه. شاید بپرسین چرا؟؟؟؟؟ اين كه بيمار اميد داشته باشه و بيماري رو واسه خودش بزرگ نكنه وبه اينكه "چي ميشه؟! درمان ميشم يا نه؟! زنده مي مونم يا نه ؟! و.... فكرايي كه هركسي موقع بيماري با خودش ميكنه " به ذهنش راه نده خيلي تو روحيه و روند درمان موثره. ولی در مورد سوال معاونمون که اگه ایدز داشت بهتره بهش بگیم که شما بیماری دارین که به زودی تحت درمان قرار خواهید گرفت و خواهید توانست که مثل مردم عادی باشین. وقتی دکتر اینو میگه بیمار باه خودش امید پیدا میکنه و باور داره که خوب میشه و این باور کار دکترا رو راحتتر میکنه. مگه نه؟؟؟؟؟؟؟

خب همه بیمارا این طوری نیستن
مثلا شما بگین بهش که یه بیماری داری که تحت درمان قرار می گیره به زودی ، بیمار می پرسه چی؟ اگه بگی ایدزه ، امید شو از دست می ده اگه نگی پیش خودش یه فکرای دیگه می کنه
از طرفی تو منشور حقوق بیمار اومده که بیمار حق داره که حقیقت رو بدونه
شما بهش بگین درمان می شی ، در حالی که نمی شه ، دروغ گفتین بهش عملا دیگه نه؟

AvAstiN
11th August 2010, 10:31 AM
ولی من موافق نیستم با بحث سر بسته گفتن. تا حالا خودتونو جای یه آدم 14 ساله که سرطان خون داره و همه می دونن تا 6 ماهه دیگه می میره گذاشتین. تا کی باید بهش امید واهی داد؟ بعضی وقتا زیاد از حد امید دادن نتیجه عکس میده، می دونی اگه بخوای به پدر و مادر این بچه هی بگی درمان میشه، راه جدید اومده، فلان و... و خودت هم می دونی امکان خوب شدنش خیلی کمه چرا بهش دست نگیم چه خبره از اول شاید لحظه لحظه زندگیش با زمانی که شما اونجری میگین فرق کنه؟!!![soal]
می دونین اگه بعد از این امیدها اگه بفهمه دروغ بوده یا اصلا نفهمه هم ولی بچش بمیره ضربه ای صد برابر بد تر از زمانی میخوره که شما بهش گفتین. مثل این میمونه که یک نفر بالای درخت گیر کرده و می ترسه بیاد پایین و می دونین اگه بخواد پایین بیاد ممکنه بلایی سرش بیاد، پس هی با امید بهش می گین برو بالا تر تا شاید از یه راه دیگه بیاد پایین بعد اونوقت تا آخرین نقطه میره و یهو پرت میشه پایین؟ حالا به نظر شما اگه از همون جای اول میفتاد پایین امکان سالم موندنش بیشتر بود یا از این جایی که شاید 50 متر بالاتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [soal] این کار هم از نظر روحی با همراهه مریض یا خود مریض عیننا مثل همینه. اون دنیا جواب خدارو چی می خوایم بدیم؟؟؟؟[negaran] می خوایم بگیم خدایا خواستم اذیت نشه بهش نگفتم یا سر بسته گفتم!!!! مگه اون چه فرقی داره با ما؟ مگه آدم نیست؟ مگه عقل نداره؟ نمی تونه خودش تصمیم بگیره که ما براش تصمیم می گیریم؟؟؟!! مگه بزرگترین دارایی هرکس استقلالش، آبروش، آزادگیش نیست؟؟؟ خب ما که با این کارمون همه اینارو زیر سوال داریم می بریم؟ چی می شه که یه نفر به خودش اجازه می ده واسه زندگی یه نفر که شاید آخرین لحظات و عزیزترین لحظات واسه خودش و خانوادش هستن تصمیم بگیره؟؟؟ سمتش؟ پولش؟ علمش؟ چی هست که عزیزترین دارایی هر انسانی و زیر سوال می بره؟؟؟

ببخشید اگه اینجوری حرف زدم. خدایی نکرده فکر نکنین من کس خاصی مورد نظرم هست یا با کسی مشکلی دارم فقط حرف دلم رو زدم. به هر حال اگه نا خواسته به کسی احیانن جسارت شد، از صمیم قلب معذرت خواهی می کنم بابت این سوئ تفاهم .مرسی[shaad]

این جا دو تا بحث مطرحه اول اینکه بخوایم از نظر منشور حقوق بیمار بحث کنیم ، دوم اینکه بخوایم از نظر انسانی بحث کنیم
منشور حقوق بیمار می گه باید بگین
این مساله رو هم مبهم مطرح کرده که در چه شرایطی به همراهی بیمار بگیم ، آیا بیمار بفهمه خودش یا نه

از نظر انسانی بخوایم نگاه کنیم ، حرف شما درسته که هر کسی حق داره که بدونه چه بیماری ای داره ولی خب همیشه شرایط به اون آسونیا که فک می کنین نیست
یه مثال بزنم :
یه خانم و آقایی چند ماه تحت درمان برای ناباروری قرار گرفتند ، بعد وقتی تمام راه ها به بن بست می رسه ، واقعا خیلی مشکله که بخوای بهشون بگی حقیقت رو
گاهی وقتا اصلا حاضر نیستن که بشنون
ولی خب نظر شخصی خودم اینه که باید واقعیت رو گفت ولی چگونه گفتنش خیلی مهمه و می تونه باعث بهبودی روند بیماری بشه یا باعث وخیم تر شدن اوضاع بشه
ولی در مورد اینکه به بیمار بگیم یا همراهیش ، من هنوز با توجه بندی که در منشور حقوق بیمار اومده ، قانع نشدم که به کی بگیم [nadanestan]

AvAstiN
11th August 2010, 10:32 AM
دلم می خواد پزشکم با من رو راست باشد و حقیقت رو به من بگوید .

حتی اگه حقیقت خیلی تلخ باشه؟

AvAstiN
11th August 2010, 10:35 AM
در قدم اول کمی سر بسته میگیم بهش.

1. مثلا شما یه بیماری مشکوک داری که به زودی دقیقتر میگیم چیه.

2. شما بیماری شدیدی داری که هنوز دقیقا مشخص نشده.

3. شما متاسفانه بیماری hiv داری اما می تونی با فلان دارو ها رویه رو کند کنی و تا آخر عمر باهاش بسازی.

[negaran] البته خدا نصیب هیچ مسلمونی نکنه ...

این طوری سنکوب می کنه که [nishkhand]
شما بگی به بیمارت ، بیماری مشکوک داری ، اون تا دفعه بعد که بیاد پیش شما ، مسجد هم واسه خودش رزرو کرده

چیزی که در پروسه درمانی داره اتفاق می افته اینه که مریضا می خوان بدونن بیماریشون چیه ولی نمی خوان بیماری خطرناک باشه ، حالا اگه بیماری خطرناک باشه چه کنیم ؟

AvAstiN
11th August 2010, 10:58 AM
Placebo جان لینک تاپیکت رو برام نزاشتی ها [shademan]
خب اگه در نظر داشته باشیم که آدم 2 جنبه روحی و جسمی داره و مخصوصاً جنبه روحی اش تاثیر بسیار زیادی بر بخش جسمی انسان میزاره اگه نوع بیماری چنان باشه که پزشک تشخیص دهد که در ابتدای امر گفتنش برای بیمار میتونه باعث تشدید بیماری بشه ( به لحاظ بار روانی منفی ) بهتره به همراهش گفته بشه تا به مرور کم کم به خود بیمار هم گفته بشه البته الزامی هم نیست که حتما واقعیت امر به بیمار گفته بشه چه بسا تشخیص ها اشتباه دربیاد و اون بیمار به خاطر حرف پزشک کاملاً ایمان پیدا کرده باشه و روح و روانش چنان بر مغز و سلسله اعضابش تاثیر بزاره که اون تشخیص اشتباه واقعا درست از آب دربیاد کما اینکه در تاریخ پزشکی مواردی از این دست دیده شده. مثلاً جابجایی دو پرونده 2 نفر بیمار در یکی از بیمارستانهای آمریکا که یکیشون بیماری سرماخوردگی ساده داشته باشه و دیگری سرطان خون و یک پرستاری اشتباهاً پرونده های اینا رو جابجا میکنه و نتیجه این میشه که اونی که واقعاً سرطان داشته به خیال اینکه یک سرما خوردگی داشته بعد از مدتی مرخص میشه و به زندگی اش ادامه میده و اون یکی دیگه فوت میکنه !
حتی در تشخیص های درست هم نباید فوراً به بیمار گفت باید امیدواری داد که به زودی خوب میشه و کاری کنیم که سیستم دفاعی بیمار با القائات مثبت در کنار درمان پزشکی به خوبی کار خودشو انجام بدهد و زودتر بهبودی پیدا کنه

لینک تاپیک ها رو هر دفعه فرصت می کنم واسه یه عده بذارم [labkhand]

کی باید به همراهی بیمار بگیم؟

ساناز فرهیدوش
11th August 2010, 12:40 PM
بلی .حقیقت وجود دارد هر چند تلخ . خودم 6 سال پیش چنین تجربه ی نه چندان شیرینی رو داشتم . اما پزشک باید به جنبه ی بیمار ، حالات روحی و روانی اش خیلی توجه کنه . اگر بیمار روحیه ی ضعیفی داشته باشد و پزشک یکدفعه بهش بگه تا 6 ماه دیگر فوت می کند زودتر سنکوب می کند .
مهارت برقراری ارتباط انسانی در کنار دارو درمانی و سایر خدمات درمانی بسیار می تواند ارزشمند باشد و روند کار پزشک را در فرایند درمان تسهیل می سازد .

serajmostafa
11th August 2010, 12:46 PM
در شرایطی که بیماری ممکنه باعث نامیدی خود بیمار بشه ، تصمیم گیرنده کی باشه؟


معلومه تصمیم گیرنده نهایی حتما بیمار. به هر حال خدا این بدن رو به اون امانت داده. یک فرد در بیمارستانم باشه بدنش متعلق به خودشه. چطور در مورد زندگی یکی دیگه به راحتی میشه تصمیم گرفت!!!!! اصلا نه به راحتی، همین که تصمیم می گیریم؟؟؟؟

serajmostafa
11th August 2010, 12:57 PM
این جا دو تا بحث مطرحه اول اینکه بخوایم از نظر منشور حقوق بیمار بحث کنیم ، دوم اینکه بخوایم از نظر انسانی بحث کنیم
منشور حقوق بیمار می گه باید بگین
این مساله رو هم مبهم مطرح کرده که در چه شرایطی به همراهی بیمار بگیم ، آیا بیمار بفهمه خودش یا نه

از نظر انسانی بخوایم نگاه کنیم ، حرف شما درسته که هر کسی حق داره که بدونه چه بیماری ای داره ولی خب همیشه شرایط به اون آسونیا که فک می کنین نیست
یه مثال بزنم :
یه خانم و آقایی چند ماه تحت درمان برای ناباروری قرار گرفتند ، بعد وقتی تمام راه ها به بن بست می رسه ، واقعا خیلی مشکله که بخوای بهشون بگی حقیقت رو
گاهی وقتا اصلا حاضر نیستن که بشنون
ولی خب نظر شخصی خودم اینه که باید واقعیت رو گفت ولی چگونه گفتنش خیلی مهمه و می تونه باعث بهبودی روند بیماری بشه یا باعث وخیم تر شدن اوضاع بشه
ولی در مورد اینکه به بیمار بگیم یا همراهیش ، من هنوز با توجه بندی که در منشور حقوق بیمار اومده ، قانع نشدم که به کی بگیم [nadanestan]


حرف شما هم صحیحه من هیچونقت نگفتم یهو به یه نفر بگیم تو کارت نمیشه و یا داری میمیری!!![soal]
من فقط دارم می گم اگه قراره چیزی به یه نفر گفته بشه توی همون روز گفته بشه، ولی توسط کسی با فن بیان بالا، چرا که یک روز دیر یا زود فهمیدن این موضوع تو زندگی اون قطعا تاثیر گذاره. من میگم چرا نمیایم نگاه لحظه ای به این موضوع بندازیم؟؟ اینکه یه همچین آدمی حق داره واسه لحظه هاش که داره به سرعت تموم میشه خودش تصمیم بگیره؟؟؟؟
یه سوال مهم لطفا همه جواب بدن:

اگه بگن شما یه دقیقه دیگه میمیرین دوست دارین خودتون بگین می خواین چی کار کنین یا به تصمیم یکی دیگه که براتون گرفته عمل کنین؟؟؟

لطفا به دلتون رجوع کنین و اولین جوابی که به ذهنتون می رسه بگین. منطقی و علمی فکر نکنین چون هیچکس شرایطش رو توی اون لحظه قطعا نخواهد داشت

AvAstiN
11th August 2010, 12:58 PM
معلومه تصمیم گیرنده نهایی حتما بیمار. به هر حال خدا این بدن رو به اون امانت داده. یک فرد در بیمارستانم باشه بدنش متعلق به خودشه. چطور در مورد زندگی یکی دیگه به راحتی میشه تصمیم گرفت!!!!! اصلا نه به راحتی، همین که تصمیم می گیریم؟؟؟؟


تو منشور حقوق بیمار همینی که شما می گین اومده ولی فک کنین که اگه یه شرایطی باشه که گفتن بیماری ، به خود بیمار ، باعث نمی شه که کمکی بهش بشه بلکه نتیجه عکس داره

serajmostafa
11th August 2010, 01:07 PM
تو منشور حقوق بیمار همینی که شما می گین اومده ولی فک کنین که اگه یه شرایطی باشه که گفتن بیماری ، به خود بیمار ، باعث نمی شه که کمکی بهش بشه بلکه نتیجه عکس داره



چرا نیایم یه کم بالاتر فکر کنیم که اگه هفته بعدش به بیمار گفتیم و گفت اگه من می دونستم شاید یکسری کارهارو می کردم و شما این حق انتخاب رو به هر دلیل ازش گرفتین چه جوابی بهش می دین؟ میگین واست فرقی نمی کرد؟؟؟ بهت کمک نمی شد؟؟؟ حالت بد میشد؟؟؟
من میگم تا کی می خواین یه چیزیو از بیمار قایم کنین ؟؟ آخرش که چی، بالاخره میفهمه که، اونوقت چه جوابی دارین واسه عمر از دست رفته کسی که با دونستن این مسئله شاید زندگیش عوض می شد؟؟؟ من می گم اون بذاریم اون دنیا خودش جواب بده؟؟ یا لحظه مرگش پشیمون نباشه از لحظاتی که کسی یا کسانی ازش گرفتن به هر دلیل!!

AvAstiN
11th August 2010, 06:25 PM
حرف شما هم صحیحه من هیچونقت نگفتم یهو به یه نفر بگیم تو کارت نمیشه و یا داری میمیری!!![soal]
من فقط دارم می گم اگه قراره چیزی به یه نفر گفته بشه توی همون روز گفته بشه، ولی توسط کسی با فن بیان بالا، چرا که یک روز دیر یا زود فهمیدن این موضوع تو زندگی اون قطعا تاثیر گذاره. من میگم چرا نمیایم نگاه لحظه ای به این موضوع بندازیم؟؟ اینکه یه همچین آدمی حق داره واسه لحظه هاش که داره به سرعت تموم میشه خودش تصمیم بگیره؟؟؟؟
یه سوال مهم لطفا همه جواب بدن:

اگه بگن شما یه دقیقه دیگه میمیرین دوست دارین خودتون بگین می خواین چی کار کنین یا به تصمیم یکی دیگه که براتون گرفته عمل کنین؟؟؟

لطفا به دلتون رجوع کنین و اولین جوابی که به ذهنتون می رسه بگین. منطقی و علمی فکر نکنین چون هیچکس شرایطش رو توی اون لحظه قطعا نخواهد داشت

من ترجیح می دم که در اون شرایط یکی از اطرافیانم که اعتماد دارم بهش تصمیم بگیره

AvAstiN
11th August 2010, 06:27 PM
چرا نیایم یه کم بالاتر فکر کنیم که اگه هفته بعدش به بیمار گفتیم و گفت اگه من می دونستم شاید یکسری کارهارو می کردم و شما این حق انتخاب رو به هر دلیل ازش گرفتین چه جوابی بهش می دین؟ میگین واست فرقی نمی کرد؟؟؟ بهت کمک نمی شد؟؟؟ حالت بد میشد؟؟؟
من میگم تا کی می خواین یه چیزیو از بیمار قایم کنین ؟؟ آخرش که چی، بالاخره میفهمه که، اونوقت چه جوابی دارین واسه عمر از دست رفته کسی که با دونستن این مسئله شاید زندگیش عوض می شد؟؟؟ من می گم اون بذاریم اون دنیا خودش جواب بده؟؟ یا لحظه مرگش پشیمون نباشه از لحظاتی که کسی یا کسانی ازش گرفتن به هر دلیل!!

اول اینکه دکتر نمی تونه زمان دقیق مرگ یا زندگی یه فردی رو تشخیص بده
بعد اینکه از این زاویه نگاه کنیم که اومدیم به بیمار گفتیم ، خب اگه امیدشو از دست داد و به جای 2 ماه 2 روز بعد فوت کرد چی؟

A.L.I
11th August 2010, 08:06 PM
لینک تاپیک ها رو هر دفعه فرصت می کنم واسه یه عده بذارم [labkhand]

کی باید به همراهی بیمار بگیم؟

میشه همون اول هم به همراهی بیمار گفت چون این باعث میشه اون شخص بهتر بیمار را همراهی و کمک کنه و دستورات دکتر رو براش انجام بدهد ولی نباید فعلاً چیزی به خود بیمار بگوید تا مطمئن شود که گفتنش برای بیمار مشکل ساز نخواهد شد.

serajmostafa
12th August 2010, 01:11 AM
من ترجیح می دم که در اون شرایط یکی از اطرافیانم که اعتماد دارم بهش تصمیم بگیره


می تونم بپرسم بیشترین کسی که بهش اعتماد داری کیه؟
بعدشم وقتی می گم یه دقیقه فکر می کنین اونطرف همون لحظه بهتون جواب آمادرو میده؟ اگه شروع کرد به فکر کردن چطور اونوقت شما حاضرین یک دقیقه صبر کنین تا اون به شما بعد از یک دقیقه از عمرتون بگه اونوقت که دور از جونتون دیگه کاری ازتون بر نمیاد!!!

serajmostafa
12th August 2010, 01:28 AM
اول اینکه دکتر نمی تونه زمان دقیق مرگ یا زندگی یه فردی رو تشخیص بده
بعد اینکه از این زاویه نگاه کنیم که اومدیم به بیمار گفتیم ، خب اگه امیدشو از دست داد و به جای 2 ماه 2 روز بعد فوت کرد چی؟


دقیقا درسته اینکه مرگ و زندگی دست خداست و پیش بینی ممکنه درست باشه یا غلط، کسی هم نمی گه زمان دقیق مرگ ولی اگه معجزه نشه و روند ادامه پیدا کنه در بعضی بیماری ها حتی با دقت یک هفته هم میشه پیش بینی کرد، این درحالیه که واسه یه نفر شاید حتی یک سال هم شاید مدت کمی باشه چه برسه به هفته. بعدشم من همون اول هم گفتم کسی که قراره این خبر رو به بیمار بده باید دارای فن بیان بالا باشه و بطور کاملا مستقیمی بیمار رو به سمت خدا، توکل وامید به ائمه و خدا وهمچنین اینکه به هر حال خدا وقتی مشکلیو میده صبرشو میده، راه حلشم میده، مگه غیر از اینه!!!!!! بعدشم ناراحتی صبر و زندگی دست خداست ما تا یه حدی اجازه داریم توی اینا جلو بریم مثلا توی نحوه گفتن تسلی دادن کمک به قبول مشکل ولی دیگه تصمیم گرفتن به جای بیمار واسه درمان، واسه آرامشش و توکل کردنش به چه چیزایی و ... کاره دکترا و اطرافیان نیست!!!
به نظره من اون کسی که می خواد این چیزا رو بگه باید خودش به شدت اعتقاد به این چیزا داشته باشه و تحقیقات کامل داشته باشم تا توی این مورد اصلا در برابر بیمار و همراهش کم نیاره، چون اگه بیاره اونوقته که نتیجه عکس میده.
به نظر من دکترا خوبه همراه آناتومی فلسفه این چیزا رو هم بخونن تا از این مشکلات پیش نیاد

AvAstiN
12th August 2010, 08:22 AM
می تونم بپرسم بیشترین کسی که بهش اعتماد داری کیه؟
بعدشم وقتی می گم یه دقیقه فکر می کنین اونطرف همون لحظه بهتون جواب آمادرو میده؟ اگه شروع کرد به فکر کردن چطور اونوقت شما حاضرین یک دقیقه صبر کنین تا اون به شما بعد از یک دقیقه از عمرتون بگه اونوقت که دور از جونتون دیگه کاری ازتون بر نمیاد!!!

یعنی کلا یک دقیقه فرصت واسه تصمیم گیری هست؟

AvAstiN
12th August 2010, 08:47 AM
دقیقا درسته اینکه مرگ و زندگی دست خداست و پیش بینی ممکنه درست باشه یا غلط، کسی هم نمی گه زمان دقیق مرگ ولی اگه معجزه نشه و روند ادامه پیدا کنه در بعضی بیماری ها حتی با دقت یک هفته هم میشه پیش بینی کرد، این درحالیه که واسه یه نفر شاید حتی یک سال هم شاید مدت کمی باشه چه برسه به هفته. بعدشم من همون اول هم گفتم کسی که قراره این خبر رو به بیمار بده باید دارای فن بیان بالا باشه و بطور کاملا مستقیمی بیمار رو به سمت خدا، توکل وامید به ائمه و خدا وهمچنین اینکه به هر حال خدا وقتی مشکلیو میده صبرشو میده، راه حلشم میده، مگه غیر از اینه!!!!!! بعدشم ناراحتی صبر و زندگی دست خداست ما تا یه حدی اجازه داریم توی اینا جلو بریم مثلا توی نحوه گفتن تسلی دادن کمک به قبول مشکل ولی دیگه تصمیم گرفتن به جای بیمار واسه درمان، واسه آرامشش و توکل کردنش به چه چیزایی و ... کاره دکترا و اطرافیان نیست!!!
به نظره من اون کسی که می خواد این چیزا رو بگه باید خودش به شدت اعتقاد به این چیزا داشته باشه و تحقیقات کامل داشته باشم تا توی این مورد اصلا در برابر بیمار و همراهش کم نیاره، چون اگه بیاره اونوقته که نتیجه عکس میده.
به نظر من دکترا خوبه همراه آناتومی فلسفه این چیزا رو هم بخونن تا از این مشکلات پیش نیاد

یه موضوعی هم هست که بهش تا اینجای بحث توجه نشد
اینکه آیا اصلا این جز ئظایف پزشکه که فن بیانش خوب باشه و یه طوری بگه به بیمار که نامید نشه و اینا

به نظر نمیاد این جز وظایف پزشک باشه درسته اگه این طوری باشه خیلی عالیه ولی این جز وظایف پزشک نیست

امین_بد
12th August 2010, 12:26 PM
خب همه بیمارا این طوری نیستن
مثلا شما بگین بهش که یه بیماری داری که تحت درمان قرار می گیره به زودی ، بیمار می پرسه چی؟ اگه بگی ایدزه ، امید شو از دست می ده اگه نگی پیش خودش یه فکرای دیگه می کنه
از طرفی تو منشور حقوق بیمار اومده که بیمار حق داره که حقیقت رو بدونه
شما بهش بگین درمان می شی ، در حالی که نمی شه ، دروغ گفتین بهش عملا دیگه نه؟

خوب نمیگیم ایدز گرفته میگیم که یه بیماری اس که با فلان داروها درمان میشه.

امین_بد
12th August 2010, 12:39 PM
این جا دو تا بحث مطرحه اول اینکه بخوایم از نظر منشور حقوق بیمار بحث کنیم ، دوم اینکه بخوایم از نظر انسانی بحث کنیم
منشور حقوق بیمار می گه باید بگین
این مساله رو هم مبهم مطرح کرده که در چه شرایطی به همراهی بیمار بگیم ، آیا بیمار بفهمه خودش یا نه

از نظر انسانی بخوایم نگاه کنیم ، حرف شما درسته که هر کسی حق داره که بدونه چه بیماری ای داره ولی خب همیشه شرایط به اون آسونیا که فک می کنین نیست
یه مثال بزنم :
یه خانم و آقایی چند ماه تحت درمان برای ناباروری قرار گرفتند ، بعد وقتی تمام راه ها به بن بست می رسه ، واقعا خیلی مشکله که بخوای بهشون بگی حقیقت رو
گاهی وقتا اصلا حاضر نیستن که بشنون
ولی خب نظر شخصی خودم اینه که باید واقعیت رو گفت ولی چگونه گفتنش خیلی مهمه و می تونه باعث بهبودی روند بیماری بشه یا باعث وخیم تر شدن اوضاع بشه
ولی در مورد اینکه به بیمار بگیم یا همراهیش ، من هنوز با توجه بندی که در منشور حقوق بیمار اومده ، قانع نشدم که به کی بگیم [nadanestan]

به نظرم اون مثالی که serajmostafa زده رو میشه حلش کرد. فردی کی رویه درخته عوض اینکه بهش بگیم برو بالا میریم نردبون میاریم. یعنی کار سختو راحتترش میکنیم. در مورد بیمارا هم باید همین کارو کرد یعنی با لحن عالی و با کمال خونسردی بهش میگیم که شما دچار بیماری شده اید که به زودی درمان خواهید شد. و میتونیم الکی با استفاده از سرنگو آمپول کاری کرد که اون فکر کنه که درست میشه و در نهایت درست میشه. چون تو آن خواهی شد که به آن فکر کنی.

AvAstiN
12th August 2010, 02:17 PM
خوب نمیگیم ایدز گرفته میگیم که یه بیماری اس که با فلان داروها درمان میشه.

خب پس حقیقت رو نگفتیم در حالی که منشور حقوق بیمار اومده که بیمار حق داره که حقیقت رو بدونه

serajmostafa
12th August 2010, 03:03 PM
به نظرم اون مثالی که serajmostafa زده رو میشه حلش کرد. فردی کی رویه درخته عوض اینکه بهش بگیم برو بالا میریم نردبون میاریم. یعنی کار سختو راحتترش میکنیم. در مورد بیمارا هم باید همین کارو کرد یعنی با لحن عالی و با کمال خونسردی بهش میگیم که شما دچار بیماری شده اید که به زودی درمان خواهید شد. و میتونیم الکی با استفاده از سرنگو آمپول کاری کرد که اون فکر کنه که درست میشه و در نهایت درست میشه. چون تو آن خواهی شد که به آن فکر کنی.

چرا ما همه زندگی یه نفر رو بر اساس یه دروغ بنا کنیم؟؟؟؟
آخرش که چی بالاخره که میفهمه؟؟
اونوقت می خوایم چه جوابی بهش بدیم؟؟؟؟
اگه گفت من اگه می دونستم فلان کارهارو می کردم چه جوابی بهش می دین؟؟ می گین ما صلاح دیدیم اینجوری بهتره؟؟؟!!!!
یا دیدیم ممکنه افسرده بشی یا هزارتا دلیله دیگه!!!!!
اونوقت اگه گفت مگه من خودم آدم نبودم که تصمیم بگیرم چی بهش می گین؟؟؟؟؟

AvAstiN
12th August 2010, 03:07 PM
چرا ما همه زندگی یه نفر رو بر اساس یه دروغ بنا کنیم؟؟؟؟
آخرش که چی بالاخره که میفهمه؟؟
اونوقت می خوایم چه جوابی بهش بدیم؟؟؟؟
اگه گفت من اگه می دونستم فلان کارهارو می کردم چه جوابی بهش می دین؟؟ می گین ما صلاح دیدیم اینجوری بهتره؟؟؟!!!!
یا دیدیم ممکنه افسرده بشی یا هزارتا دلیله دیگه!!!!!
اونوقت اگه گفت مگه من خودم آدم نبودم که تصمیم بگیرم چی بهش می گین؟؟؟؟؟

نظر شما اینه که طبق منشور حقوق بیمار عمل کنیم ؟

امير آشنا
12th August 2010, 06:17 PM
اگه تو منشور حقوق بیمار منتشر شده توسط معاونت سلامت وزرات بهداشت (http://njavan.com/forum/showthread.php?t=22174&highlight=%d9%85%d9%86%d8%b4%d9%88%d8%b1+%d8%ad%d9 %82%d9%88%d9%82) ، دقت کنین ، دو تا جمله رو نوشته که یکم به نظر جای بحث داره :







خب به نظر شما با توجه به این دو بند ، اگه یه بیماری مراجعه کرد و بیماری حادی داشت ، باید به خود مریض بگیم یا به همراهیش؟ رازداری دکتر چی می شه ؟ این رضایتی که خود بیمار باید بده که به همراهیش بگیم ، چطوری باید بدست بیاد؟


[entezar2][entezar2]






سلام
ممنون از موضوع مهمی که مطرح کردید
به اعتقاد من که دقیقا چنین مساله ای رو تجربه کردم ، نمیشه نسخه کاملا یکسانی برای همه موارد پیچید .مثلا :

1. فرض کنید بیماری خودش به شدت کنجکاوه و وضعیت بیماریشو دائما پیگیری می کنه ؛ خب چنین فردی رو یه پزشک مورد اعتماد بیمار باید در جریان بیماری و احیانا راهکارهای درمانی متفاوتی که می تونه انتخاب کنه قرار بده ... همراهان بیمار هم می بایست تمام تلاش خودشون رو در جهت تزریق روحیه به بیمار انجام بدن


2. بیماری که از نظر روحی در وضعیت متعادلی نیست و حالا قراره بهش گفته بشه دچار فلان بیماری صعب العلاج هستی ؛ نظر شخصیم اینه که چنین فردی رو حتی الامکان باید بدون اطلاع از اسم اون بیماری خاص تحت درمان قرار داد و تصمیم گیری در خصوص نحوه درمان با صلاحدید مشترک پزشک یا پزشکان معتمد و نزدیکان بیمار انجام بشه

3. از منظر دیگه ای هم به موضوع نگاه کنیم . گاهی بیماری فرد در مرحله ای تشخیص داده میشه که از نظر پزشکی امکان درمان وجود نداره و یا تنها یه اقدام درمانی خاص ( بدون هیچ گزینه انتخابی دیگه ) قابل انجامه . در اینجا هم به نظرم پزشک می بایست بیماری رو به همراهان مورد اعتماد بیمار اطلاع بده . هیچ ضرورتی نداره که بیمار رو با مطلع کردن از وخامت بیماری و غیر قابل درمان بودن اون از نظر روحی هم تضعیف کنیم . چه بسا اگه بیمار از نوع بیماریش مطلع نباشه تو چنین شرایطی درد و سختی رو راحت تر تحمل کنه . البته در این شرایط هم نقش همراهان و نزدیکان بیمار برای ایجاد یه حالت طبیعی در رفتار و برخوردشون بسیار حیاتیه

4 و....

موارد متعددی با توجه به وضعیت های مختلف قابل تصوره که به نظرم در خصوص هر کدوم می بایست منحصرا وارد عمل شد . این جور موارد که یه سر اون به جون بیمار و یه سر به روحیه برای ادامه زندگی مربوط میشه با دو تا جمله بخشنامه قابل حل و فصل نیست

AvAstiN
12th August 2010, 07:15 PM
سلام
ممنون از موضوع مهمی که مطرح کردید
به اعتقاد من که دقیقا چنین مساله ای رو تجربه کردم ، نمیشه نسخه کاملا یکسانی برای همه موارد پیچید .مثلا :

1. فرض کنید بیماری خودش به شدت کنجکاوه و وضعیت بیماریشو دائما پیگیری می کنه ؛ خب چنین فردی رو یه پزشک مورد اعتماد بیمار باید در جریان بیماری و احیانا راهکارهای درمانی متفاوتی که می تونه انتخاب کنه قرار بده ... همراهان بیمار هم می بایست تمام تلاش خودشون رو در جهت تزریق روحیه به بیمار انجام بدن

[/right]
2. بیماری که از نظر روحی در وضعیت متعادلی نیست و حالا قراره بهش گفته بشه دچار فلان بیماری صعب العلاج هستی ؛ نظر شخصیم اینه که چنین فردی رو حتی الامکان باید بدون اطلاع از اسم اون بیماری خاص تحت درمان قرار داد و تصمیم گیری در خصوص نحوه درمان با صلاحدید مشترک پزشک یا پزشکان معتمد و نزدیکان بیمار انجام بشه

3. از منظر دیگه ای هم به موضوع نگاه کنیم . گاهی بیماری فرد در مرحله ای تشخیص داده میشه که از نظر پزشکی امکان درمان وجود نداره و یا تنها یه اقدام درمانی خاص ( بدون هیچ گزینه انتخابی دیگه ) قابل انجامه . در اینجا هم به نظرم پزشک می بایست بیماری رو به همراهان مورد اعتماد بیمار اطلاع بده . هیچ ضرورتی نداره که بیمار رو با مطلع کردن از وخامت بیماری و غیر قابل درمان بودن اون از نظر روحی هم تضعیف کنیم . چه بسا اگه بیمار از نوع بیماریش مطلع نباشه تو چنین شرایطی درد و سختی رو راحت تر تحمل کنه . البته در این شرایط هم نقش همراهان و نزدیکان بیمار برای ایجاد یه حالت طبیعی در رفتار و برخوردشون بسیار حیاتیه

4 و....

موارد متعددی با توجه به وضعیت های مختلف قابل تصوره که به نظرم در خصوص هر کدوم می بایست منحصرا وارد عمل شد . این جور موارد که یه سر اون به جون بیمار و یه سر به روحیه برای ادامه زندگی مربوط میشه با دو تا جمله بخشنامه قابل حل و فصل نیست

دانستن حقیقت ، جز حقوق بیمار هست
حالا اگه یه بیمار کنجکاو با وضعیت روحی نامناسب بود چی؟
به نظر من باید یه اصلاحیه در ارتباط با منشور حقوقی بیمار انجام بگیره
چون منشور اومده فقط از دیدگاه حقوقی به قضیه نگاه کرده و انسانیت رو یه جورایی کنار گذاشته

serajmostafa
13th August 2010, 12:33 AM
نظر شما اینه که طبق منشور حقوق بیمار عمل کنیم ؟

چرا نکنیم؟؟؟؟!!!!! به نظر شما اگه غیر منطقی بود منشور حقوق بیمار میشد؟
یعنی کسی تا حالا به این موضوعات فکر نکرده بوده؟؟؟ حتما هنگام تصویبش به این چیزا فکر کردن! واسه چی اسمش منشور حقوق بیمار هست؟؟ چرا نزشتن منشور حقوق دکتر واسه بیمار؟ یا همراه بیمار؟ چون هر کسی اختیار بدنشو داره؟
باز هم یه سوال (می دونم خیلی سوال مهم می پرسم ولی هدف اینه که بتونم دید ذهنیه منو متوجه بشین):
اگه شما یه بیماری داشتین که دور از جون 6 ماهه دیگه قرار بود بمیرین و شما بعد از گذشت 5 ماه تازه می فهمیدین که این بیماریو دارین و تمام اطرافیانتون می دونستن به غیر از شما جه حسی بهتون دست می داد؟ لطفا خودتون رو جای هیچکس دیگه بجز بیمار حتی واسه یه لحظه هم نذارین؟؟
اگه قبول می کردین! با چه دلیلی حاضر بودین این 5 ماهه رفترو فراموش کنین؟
یادتون باشه فقط جای بیمار باشین نه هیچکس دیگه، نه دکتر، نه همراه و نه....

serajmostafa
13th August 2010, 12:45 AM
دانستن حقیقت ، جز حقوق بیمار هست
حالا اگه یه بیمار کنجکاو با وضعیت روحی نامناسب بود چی؟
به نظر من باید یه اصلاحیه در ارتباط با منشور حقوقی بیمار انجام بگیره
چون منشور اومده فقط از دیدگاه حقوقی به قضیه نگاه کرده و انسانیت رو یه جورایی کنار گذاشته


ببخشیدکه این حرف رو می زنم اصلا قصد جسارت ندارم.
از نظر من این منشور عینا بر اساس انسانیت می تونه باشه، مشکل ما هستیم که با دیدگاه های مختلف به قضیه نگاه می کنیم و تعریف های متفاوتی از اون ارائه میدیم. این منشور می تونه از دیدگاه یه بیمار، کاملا درست باشه این قضیه زمانی بطور کامل ملموس هست که ببینیم اگه سر خودمون بیاد چی دوست داریم باشه؟
مسلما شاید یه نفر بخواد خودشو گول بزنه یا از بیماریش فرار کنه، نمیشه بخاطر عده کمی گفت منشور غلطه و زیر سوالش برد. البته من مثل شما وارد نیستم ولی از برکات پدرم و شغلش تا این اندازه می دونم که وقتی یه منشور رو می خوان تصویب کنن از هر علم و پستی یه نماینده میاد البته باید به موضوع مربوط باشه.
نماینده پزشکی قانونی، دکتر روانشناس، پزشکان متخصص، دکتر فقه و فلسفه و ...
اینا تمام جوانب رو بررسی می کنن و بصورت کلی اونو بررسی می کنن و یه چیز عمومی می دن.
اگه قرار باشه واسه هرکسی یه چیزی بدن که باید 70 میلیون تبصره بذارن واسش چرا که هیچ دو نفری شبیه هم نیستن از نظر عقیده و موقعیت.

امین_بد
13th August 2010, 12:28 PM
به نظرم منشور باید یه سری اصلاحات رو در این مورد بده. اگفق باشین یکی مون بریم تو سایت و بگیم.

AvAstiN
13th August 2010, 01:27 PM
چرا نکنیم؟؟؟؟!!!!! به نظر شما اگه غیر منطقی بود منشور حقوق بیمار میشد؟
یعنی کسی تا حالا به این موضوعات فکر نکرده بوده؟؟؟ حتما هنگام تصویبش به این چیزا فکر کردن! واسه چی اسمش منشور حقوق بیمار هست؟؟ چرا نزشتن منشور حقوق دکتر واسه بیمار؟ یا همراه بیمار؟ چون هر کسی اختیار بدنشو داره؟
باز هم یه سوال (می دونم خیلی سوال مهم می پرسم ولی هدف اینه که بتونم دید ذهنیه منو متوجه بشین):
اگه شما یه بیماری داشتین که دور از جون 6 ماهه دیگه قرار بود بمیرین و شما بعد از گذشت 5 ماه تازه می فهمیدین که این بیماریو دارین و تمام اطرافیانتون می دونستن به غیر از شما جه حسی بهتون دست می داد؟ لطفا خودتون رو جای هیچکس دیگه بجز بیمار حتی واسه یه لحظه هم نذارین؟؟
اگه قبول می کردین! با چه دلیلی حاضر بودین این 5 ماهه رفترو فراموش کنین؟
یادتون باشه فقط جای بیمار باشین نه هیچکس دیگه، نه دکتر، نه همراه و نه....


ببنین ما باید benefit و cost رو در نظر بگیریم
مزایای گفتن به خود بیمار چیه؟
در بعضی شرایط (اکثر شرایط ) باعث می شه که فرد نامید بشه و اوضاع وخیم تر شه
وظیفه و هدف اصلی ما چیه؟ اینکه به بیمار کمک کنیم دیگه
میشه بیمار رو کم کم آماده کرد ولی اینکه تمام حقیقت رو به خود بیمار مخصوصا بیماریهای وخیم ، رو گفتن ، موافق نیستم

اگه در جریان طرح ها و بخش نامه هایی که تصویب می شه در وزارت بهداشت ، بودین مسلما بعید نمی دونستین که ممکنه کسی به جوانب کار فکر نکرده باشه !

serajmostafa
13th August 2010, 11:01 PM
ببنین ما باید benefit و cost رو در نظر بگیریم
مزایای گفتن به خود بیمار چیه؟
در بعضی شرایط (اکثر شرایط ) باعث می شه که فرد نامید بشه و اوضاع وخیم تر شه
وظیفه و هدف اصلی ما چیه؟ اینکه به بیمار کمک کنیم دیگه
میشه بیمار رو کم کم آماده کرد ولی اینکه تمام حقیقت رو به خود بیمار مخصوصا بیماریهای وخیم ، رو گفتن ، موافق نیستم

اگه در جریان طرح ها و بخش نامه هایی که تصویب می شه در وزارت بهداشت ، بودین مسلما بعید نمی دونستین که ممکنه کسی به جوانب کار فکر نکرده باشه !


حرف شما کاملا صحیحه منم نگفتم یهو به یه نفر بگیم. من همیشه گفتم یه نفر مسلط به فن بیان و یه روانشناس خوب باید بگه!![shaad]
نگفتم هم توی یه جلسه گفتم توی یه مدت ولی کوتاه، نه اینقدر دراز که کار از کار گذشته باشه. بحث من سره تصمیم گرفتن در مورد سرنوشت یه آدمه.

امير آشنا
16th August 2010, 10:41 PM
بیماری که هیچ امیدی از نظر پزشکی به بهبودیش وجود نداره با این حال سر حال و سرپاست بدون اینکه از بیماریش مطلع بشه قادره بدون اینکه دائما به اون فکر کنه لااقل ادامه زندگی کوتاهش رو صرفا با درد بیماری بگذرونه در صورتی که با اطلاع از ماهیت بیماری و ناتوانی علم پزشکی ، علاوه بر جسم ناسالم ، روحیه هم کاملا تحت تاثیر قرار می گیره . تو چنین شرایطی گفتن اینکه تو دچار فلان بیماری هستی واقعا چه سودی برای اون بیمار داره ؟ آیا واقعا بخشنامه ها به اندازه ای جامع و مانع هستند که با قاطعیت اونها رو سرلوحه قرار بدیم ؟ برای بنده که چنین موردی پیش اومد و به روشی که ذکر کردم عمل کردم و همین مساله باعث شد بیمار تا آخرین ساعات زندگی هم با روحیه بسیار خوب مشکلات بیماری رو تحمل کنه

AvAstiN
16th August 2010, 10:43 PM
بیماری که هیچ امیدی از نظر پزشکی به بهبودیش وجود نداره با این حال سر حال و سرپاست بدون اینکه از بیماریش مطلع بشه قادره بدون اینکه دائما به اون فکر کنه لااقل ادامه زندگی کوتاهش رو صرفا با درد بیماری بگذرونه در صورتی که با اطلاع از ماهیت بیماری و ناتوانی علم پزشکی ، علاوه بر جسم ناسالم ، روحیه هم کاملا تحت تاثیر قرار می گیره . تو چنین شرایطی گفتن اینکه تو دچار فلان بیماری هستی واقعا چه سودی برای اون بیمار داره ؟ آیا واقعا بخشنامه ها به اندازه ای جامع و مانع هستند که با قاطعیت اونها رو سرلوحه قرار بدیم ؟ برای بنده که چنین موردی پیش اومد و به روشی که ذکر کردم عمل کردم و همین مساله باعث شد بیمار تا آخرین ساعات زندگی هم با روحیه بسیار خوب مشکلات بیماری رو تحمل کنه




دقیقا بحث من هم همینه که این بخش نامه باید اصلاح بشه و تبصره بهش اضافه بهش

امین_بد
17th August 2010, 03:11 PM
به نظرم serajmostafa درست ما باید گفتن بیماریه یه بیمارو به یه روانسناس بسپاریم و اصولاً یه روانشناس خوب میتونه به بهارین شکل مطرح کنه. ناسلامتی روانشناسی خونده دیگه.

AvAstiN
17th August 2010, 07:01 PM
به نظرم serajmostafa درست ما باید گفتن بیماریه یه بیمارو به یه روانسناس بسپاریم و اصولاً یه روانشناس خوب میتونه به بهارین شکل مطرح کنه. ناسلامتی روانشناسی خونده دیگه.



بیمار جواب رو از پزشکش می خواد نه از روانشناس ها

امین_بد
17th August 2010, 08:39 PM
ولی بیمار باید بدونه که چشه پس یه نفر با فن بیان عالی خود باید بگه.

AvAstiN
18th August 2010, 01:32 PM
حالا فرض کنین ما اومدیم حقیقت رو به بیمار نگفتیم یا دیر گفتیم (به قول شما کم کم گفتیم ) بعد بیمار می تونه طبق مواردی که در منشور حقوق بیمار اومده از شما به سازمان نظام پزشکی شکایت کنه (افاقی که می افته) اون وقت تکلیف چیه؟ [nadidan]

امین_بد
18th August 2010, 02:33 PM
خوب به بیمار میگ برای حفظ روحیه شما اینکارو کردیم.

AvAstiN
18th August 2010, 03:10 PM
خوب به بیمار میگ برای حفظ روحیه شما اینکارو کردیم.


اونم برای حفظ جیب خودش و روحیه شما شکایت می کنه [sootzadan]

امین_بد
19th August 2010, 03:36 PM
ولی بازم حق با ماست.

AvAstiN
19th August 2010, 03:44 PM
ولی بازم حق با ماست.
چرا؟ [tafakor]

serajmostafa
25th August 2010, 02:19 AM
حالا فرض کنین ما اومدیم حقیقت رو به بیمار نگفتیم یا دیر گفتیم (به قول شما کم کم گفتیم ) بعد بیمار می تونه طبق مواردی که در منشور حقوق بیمار اومده از شما به سازمان نظام پزشکی شکایت کنه (افاقی که می افته) اون وقت تکلیف چیه؟ [nadidan]



این دقیقا حق اون هست که شکایت کنه و دکترها هم باید تاوان روزهای از دست رفتشو بدن چرا که ممکنه یک نفر زندگیشو بخاطر این مدت از دست داده باشه!!! اگه اینجوری نباشه که هر کسی به خودش این اجازه رو میده تا هر کاری میخواد به اسم حفظ روحیه بیمار انجام بده. چرا به جای اینکه بیمار رو بفرستیم پیش روانشناس یا بیایم منشور حقوق بیمار رو عوض کنیم، نیایم به همه پزشکامون درس اصول روانشناسی در اینجور وضعیت ها رو بدیم، اینم مثل اندیشه اسلامی و ....
دکتری که 8 سال درس می خونه، فکر نمی کنم به خاطر حداکثر، در بدترین شرایط چند ماه اضافه تر درس خوندن مشکلی پیش بیاد.
چرا جامعه ما به جای اینکه بیاد انسانهارو درست تربیت کنه و آموزش بده و به اونها یاد بده که بر اساس قوانین باید زندگی کنن. بهشون یاد میده که هرجا نتونستن خودشونو عوض کنن بیان قوانین رو عوض کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[tafakor]
من دارم می گم میگم صرف اینکه یک تعدادی مخالف یک قانون هستن دلیل بر بد بودن اون قانون نیست. همیشه هر موضوعی در دنیا یک عده طرفدار داشته و یک عده مخالف.
قطعا زمان نوشتن این قانون هم همینجوری بوده.[nishkhand]

AvAstiN
25th August 2010, 07:39 AM
هدف از ایجاد این بحث این بود که نشون بدم همیشه موقعیت های پزشکی به سادگی نیست ، خیلی از بیماران و کلا جامعه از پزشک یه انتظارات فضایی دارن
وظیفه پزشک فعلا این نیست که فن بیان داشته باشه ، حتی همونطور که می دونین فن بیان رو با 4 واحد درسی گذروندن نمی شه خیلی ارتقا داد ، اگه پزشکی اومد و بیماری فرد رو مستقمیا به خودش گفت ، بعد بیمار نامید شد دیگه مقصر پزشک نیست
در بعضی موقع فن بیان تاثیر زیادی نداره ، مثلا بیماری ایدز رو با چه فن بیانی بگی که نامید نشه؟ این نامیدی به خاطر تصورات و باورهای قبلی مردم نسبت به خیلی از بیماری هاست و به فن بیان پزشک خیلی ارتباط نداره
باید طبق منشور حقوق بیمار عمل کرد ولی من به شخصه نمی تونم در همه موقعیت ها این کار رو بکنم ، خودمو می ذارم جای بیمار و تصمیم می گیرم
تو بحثهای اخلاق در پزشکی ، یه همچین بحثی هست من گشتم بیشتر تا اطلاعات بیشتر پیدا کنم ولی فعلا که موفق نشدم بهش می گن :



پترنالیسم : به معنای اختیار پزشکان برای تصمیم گیری به جای بیماران است.




در مورد اینکه محدوده این اختیار تا چه حده و در چه مواقع و با چه شرایطی کاربرد داره هنوز چیزی پیدا نکردم

پژواک
25th August 2010, 03:16 PM
به نظر من اکثر بیمارا با بیماری کنار میان.پزشک باهوش خودش میفهمه گفتن بهتره یا نگفتن.خیلی وقتا دونستن بیمار یا خانواده باعث کشف درمان یه بیماری میشه.پس نگفتنش یه جور ظلمه هم فردی هم اجتماعی.

امین_بد
25th August 2010, 10:26 PM
چرا؟ [tafakor]

چرا؟ به نظر شما اگه یه انسان بر طبق قوانین بشر رفتار کنه حق با اون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

AvAstiN
25th August 2010, 10:31 PM
چرا؟ به نظر شما اگه یه انسان بر طبق قوانین بشر رفتار کنه حق با اون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نه در اینجا قانون داریم که می گه باید طبق اون رفتار کنیم

serajmostafa
31st August 2010, 02:58 AM
ما هم دقیقا همین رو داریم میگیم!!!![tafakor]
من فقط میگم دکترا باید بر اساس منشور حقوق بیمار رفتار کنن!
قصد جسارت به هیچ یک از دوستان ندارم ولی حالا بعضی از دوستان دکتر، اگه نمی تونن به هر دلیل، از علایق شخصی گرفته تا ناتوانی های مختلف اینکارو انجام بدن چرا می خوان منشور رو براساس نظریات، علایق یا توانایی های خودشون تغییر بدن، همین؟؟؟
کاملا قابل درک که دکترها واقعا زحمت کش هستن و کسی که دکتر میشه به هرحال 8 سال زندگیش رو صرف درس خوندن در شرایط گاها بسیار بد کرده و چه خوشمون بیاد، چه بدمون سوادشون از ما بیشتر بطور کلی، بالاخره هر چی باشه بیشتر زحمت درس خوندن میکشن (البته این نظر منه)
ولی انسانیت و حقوق بشر یه چیز فطریه!!![tafakor]
قابل پرورش هست ولی به هیچ وجه کسی پیدا نمیشه که در وجودش یه ذره ازش نداشته باشه یا چیزی ازش ندونه!!!
باز هم میگم قصد جسارت ندارم و کلی گفتم، اگه هم به کسی بی احترامی شد انشاالله میبخشن

پژواک
31st August 2010, 03:35 PM
ما هم دقیقا همین رو داریم میگیم!!!![tafakor]
من فقط میگم دکترا باید بر اساس منشور حقوق بیمار رفتار کنن!
قصد جسارت به هیچ یک از دوستان ندارم ولی حالا بعضی از دوستان دکتر، اگه نمی تونن به هر دلیل، از علایق شخصی گرفته تا ناتوانی های مختلف اینکارو انجام بدن چرا می خوان منشور رو براساس نظریات، علایق یا توانایی های خودشون تغییر بدن، همین؟؟؟
کاملا قابل درک که دکترها واقعا زحمت کش هستن و کسی که دکتر میشه به هرحال 8 سال زندگیش رو صرف درس خوندن در شرایط گاها بسیار بد کرده و چه خوشمون بیاد، چه بدمون سوادشون از ما بیشتر بطور کلی، بالاخره هر چی باشه بیشتر زحمت درس خوندن میکشن (البته این نظر منه)
ولی انسانیت و حقوق بشر یه چیز فطریه!!![tafakor]
قابل پرورش هست ولی به هیچ وجه کسی پیدا نمیشه که در وجودش یه ذره ازش نداشته باشه یا چیزی ازش ندونه!!!
باز هم میگم قصد جسارت ندارم و کلی گفتم، اگه هم به کسی بی احترامی شد انشاالله میبخشن
مطمئن باشید اکثر پزشکا وظایف خودشون و حقوق بیمار رو میدونن و احتمالا انسانیت هم دارند.هر جامعه ای ضعفهایی داره مثلا همه مهندسها موقع کار به جون مردم فکر میکنن؟

پژواک
31st August 2010, 03:54 PM
هدف از ایجاد این بحث این بود که نشون بدم همیشه موقعیت های پزشکی به سادگی نیست ، خیلی از بیماران و کلا جامعه از پزشک یه انتظارات فضایی دارن
وظیفه پزشک فعلا این نیست که فن بیان داشته باشه ، حتی همونطور که می دونین فن بیان رو با 4 واحد درسی گذروندن نمی شه خیلی ارتقا داد ، اگه پزشکی اومد و بیماری فرد رو مستقمیا به خودش گفت ، بعد بیمار نامید شد دیگه مقصر پزشک نیست
در بعضی موقع فن بیان تاثیر زیادی نداره ، مثلا بیماری ایدز رو با چه فن بیانی بگی که نامید نشه؟ این نامیدی به خاطر تصورات و باورهای قبلی مردم نسبت به خیلی از بیماری هاست و به فن بیان پزشک خیلی ارتباط نداره
باید طبق منشور حقوق بیمار عمل کرد ولی من به شخصه نمی تونم در همه موقعیت ها این کار رو بکنم ، خودمو می ذارم جای بیمار و تصمیم می گیرم
تو بحثهای اخلاق در پزشکی ، یه همچین بحثی هست من گشتم بیشتر تا اطلاعات بیشتر پیدا کنم ولی فعلا که موفق نشدم بهش می گن :



پترنالیسم : به معنای اختیار پزشکان برای تصمیم گیری به جای بیماران است.


در مورد اینکه محدوده این اختیار تا چه حده و در چه مواقع و با چه شرایطی کاربرد داره هنوز چیزی پیدا نکردم





دوست عزیز در رابطه با medical paternalismمن فکر می کنم(فکر نمیکنم خوندم لینکش رو بعدا میذارم) در بریتانیا این اختیار فقط در مورد بیماران اورژانسی با رضایت خانواده در صورت وجود انجام میگیره .چون خود بیمار نمیتونه وگرنه بیمار نوع درمان رو انتخاب میکنه و پزشک به اندازه کافی مزایا و معایب نوع درمان رو در اختیار بیمار میذاره حتی بیمار میتونه درمانهای مرحله سه پژوهش (مرحله دو و یک غیرقانونیه) رو انتخاب کنه.در مورد بیماران روانی یا اختلالات حواس با دخالت مراجع قانونی حق به پزشک داده میشه.درمورد قوانین در ایران اگه چیزی میدونید لطفا توضیح بدید. ضمنا برای هر شهروند انگلیسی تمامی مراحل درمان رایگان است.

AvAstiN
31st August 2010, 07:56 PM
دوست عزیز در رابطه با medical paternalismمن فکر می کنم(فکر نمیکنم خوندم لینکش رو بعدا میذارم) در بریتانیا این اختیار فقط در مورد بیماران اورژانسی با رضایت خانواده در صورت وجود انجام میگیره .چون خود بیمار نمیتونه وگرنه بیمار نوع درمان رو انتخاب میکنه و پزشک به اندازه کافی مزایا و معایب نوع درمان رو در اختیار بیمار میذاره حتی بیمار میتونه درمانهای مرحله سه پژوهش (مرحله دو و یک غیرقانونیه) رو انتخاب کنه.در مورد بیماران روانی یا اختلالات حواس با دخالت مراجع قانونی حق به پزشک داده میشه.درمورد قوانین در ایران اگه چیزی میدونید لطفا توضیح بدید. ضمنا برای هر شهروند انگلیسی تمامی مراحل درمان رایگان است.


تا جایی که من خوندم این طوریه که در شرایطی پزشک می تونه به جای بیمار تصمیم بگیره که بیمار صلاحیت تصمیم گیری نداشته باشه .
این صلاحیت رو دادگاه باید تعیین کنه (یعنی نمی شه از نظر روانشناسی بگیم این بیمار صلاحیت نداره ) در چنین شرایطی قیم بیمار تصمیم می گیره و اگه قیم نباشه ، پزشک می تونه .

والا این مباحث اخلاق پزشکی اینقدر پیچیده و چالش برانگیزه که نمی شه یه حکم قطعی واسش داد

امین_بد
31st August 2010, 08:00 PM
آره خوب باید طبق منشور عمل کرد و serajmostafa راست میگه.

AvAstiN
31st August 2010, 08:01 PM
مطمئن باشید اکثر پزشکا وظایف خودشون و حقوق بیمار رو میدونن و احتمالا انسانیت هم دارند.هر جامعه ای ضعفهایی داره مثلا همه مهندسها موقع کار به جون مردم فکر میکنن؟


وجدان کاری رو همه باید داشته باشن ولی کسی که می ره پزشکی می خونه ، با جون ادما سر و کار داره و باید دقتش خیلی بیشتر باشه
مسلما اشتباه یه مهندس ، خیلی کمتر سلامت انسان ها رو به خطر می ندازه تا یه نفر که در کادر درمانی هست [cheshmak]


مطمئن باشید اکثر پزشکا وظایف خودشون و حقوق بیمار رو میدونن و احتمالا انسانیت هم دارند


یه تحقیقی رو دیدم که در مورد اینکه پزشک چقدر به منشور حقوق بیمار عمل می کنه ، هم از پزشکا و هم از بیمارا نظرسنجی کرده بودند . ایشالا می ذارم تحقیقشو [labkhand]

پژواک
1st September 2010, 07:06 AM
مثلا اگه یه پل به خوبی ساخته نشه فکر میکنید چند نفر میمیرند؟؟؟؟؟؟؟؟یا حتی اگه غذا از نظر بهداشتی چک نشه مثل سالمولنا.یا نظرتون راجع به رشته محیط زیست چیه مثلا ddt .
نمیگم پزشکا نقش کمی دارن برعکس چون اونا مستقیما قاتلن اما همه باید مواظب جون اطرافیان و خودمون باشیم.
یک کم از بحث اصلی دور شدیم چرا نمیخواین ایدز رو به طرف بگین؟ندونه که کلی آدم به خاطر بی احتیاتیش نابود شن؟من که خودم خوشحال میشم بدونم کی میمیرم حداقل کارای عقب افتاده ام یا آرزوها یا توبه یا وصیت میکنم.تا اینکه یه دفعه تصادف کنم یا با سکته بمیرم.مگه کسی هست که نمیره!صرفا نظر منه لطفا ناراحت نشید من هنوز سال اول پزشکیم شاید نصایح دوستانه شما کمکم کنه.مرسی[golrooz]

serajmostafa
5th September 2010, 04:36 PM
مثلا اگه یه پل به خوبی ساخته نشه فکر میکنید چند نفر میمیرند؟؟؟؟؟؟؟؟یا حتی اگه غذا از نظر بهداشتی چک نشه مثل سالمولنا.یا نظرتون راجع به رشته محیط زیست چیه مثلا dtt .
[golrooz]

سلام.
مرسی از بحث خوبتون، اول یه سوال داشتم.
منظور شما از dtt همون ddt هست؟[soal]
اگه همون باشه که خب می بینیم که تولید و استفاده ازش متوقف شده!!!
بعدشم یه مهندس وقتی یک کاری می کنه صد نفر روش نظارت می کنن، چه در هنگام اجرا چه در هنگام بهره برداری تازه قبل از همه اینها محاسباتش هم چندین بار انجام می دن ولی آیا شده توی یه اتاق عمل 5 نفر جراح با یه تخصص با هم بخوان عمل کنن؟؟؟؟؟!!!!!!
اصلا نمیشه این کارو کرد چرا که شیرازه کار از دست دکترا در میره، تازه در خیلی مواقع فرصت این کار نیست. حالا به نظر شما این مقایسه درستی هست که بخوایم یه دکتر رو که مستقیم قلب یه نفر توی دستش هست رو با یه مهندس پل مقایسه کنیم.
یه راهه ساده تر هم هست، برید آمار کشته هایی که در اثر تخریب پل میمیرند رو با آمار کشته هایی که در اثر تصمیمات پزشکی میمیرند مقایسه کنین ببینین کدومشون بیشتره.
مگه توی دنیا سالی چندتا پل خراب میشه، اصلا میگم هر سال 5 میلیون نفر توی دنیا در اثر اشتباهات مهندسی مثل پل سازی میمیرند، به نظر شما توی دنیا چند نفر بر اثر تصمیمات غلط پزشکی توی دنیا میمیرند؟؟؟؟
تازه واسه همون یک پل تمام مهندساش و عواملش رو بالای دار میبرن ولی تا حالا چندتا پزشک به خاطر اشتباهشون تا پای چوبه دار رفتن؟؟
پل قطار که توی شمال هست، وقتی ساخته شد، رئیس وقت مملکت تمام مهندساش رو گذاشت زیرش و از روش قطار رفت. توی علم پزشکی همچین چیزی ممکن هست، میشه یه کارد جراحی داد دست بیمار تا اگه داشت میمرد دکترش هم بکشه!!!!!
بگذریم از موضوع خارج نشیم. من که حرف بدی نزدم من دارم میگم حقوق بشر و انسانیت میگه هر کس صاحب اختیار بدن خودشه، همین.

پژواک
5th September 2010, 04:43 PM
سلام.
مرسی از بحث خوبتون، اول یه سوال داشتم.
منظور شما از dtt همون ddt هست؟[soal]
اگه همون باشه که خب می بینیم که تولید و استفاده ازش متوقف شده!!!
بعدشم یه مهندس وقتی یک کاری می کنه صد نفر روش نظارت می کنن، چه در هنگام اجرا چه در هنگام بهره برداری تازه قبل از همه اینها محاسباتش هم چندین بار انجام می دن ولی آیا شده توی یه اتاق عمل 5 نفر جراح با یه تخصص با هم بخوان عمل کنن؟؟؟؟؟!!!!!!
اصلا نمیشه این کارو کرد چرا که شیرازه کار از دست دکترا در میره، تازه در خیلی مواقع فرصت این کار نیست. حالا به نظر شما این مقایسه درستی هست که بخوایم یه دکتر رو که مستقیم قلب یه نفر توی دستش هست رو با یه مهندس پل مقایسه کنیم.
یه راهه ساده تر هم هست، برید آمار کشته هایی که در اثر تخریب پل میمیرند رو با آمار کشته هایی که در اثر تصمیمات پزشکی میمیرند مقایسه کنین ببینین کدومشون بیشتره.
مگه توی دنیا سالی چندتا پل خراب میشه، اصلا میگم هر سال 5 میلیون نفر توی دنیا در اثر اشتباهات مهندسی مثل پل سازی میمیرند، به نظر شما توی دنیا چند نفر بر اثر تصمیمات غلط پزشکی توی دنیا میمیرند؟؟؟؟
تازه واسه همون یک پل تمام مهندساش و عواملش رو بالای دار میبرن ولی تا حالا چندتا پزشک به خاطر اشتباهشون تا پای چوبه دار رفتن؟؟
پل قطار که توی شمال هست، وقتی ساخته شد، رئیس وقت مملکت تمام مهندساش رو گذاشت زیرش و از روش قطار رفت. توی علم پزشکی همچین چیزی ممکن هست، میشه یه کارد جراحی داد دست بیمار تا اگه داشت میمرد دکترش هم بکشه!!!!!
بگذریم از موضوع خارج نشیم. من که حرف بدی نزدم من دارم میگم حقوق بشر و انسانیت میگه هر کس صاحب اختیار بدن خودشه، همین.

ممنون از اصلاحتون اشتباه تایپی بود من از دکترا طرفداری نمیکنم ولی اینجوری هم نیست که فقط دکترا تو کشتن آدما مقصر باشن.اشتباهات پزشکی تو انگلستان سالی 5000 نفر رو به کشتن میده حتما تو ایران بیشتره.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد