PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله مدیریت استراتژیک



بانوثریا
18th April 2010, 03:57 PM
مدیریت استراتژیک

امروزه یکی از بحثهایی که در سازمانها مطرح می باشد،مدیریت استراتژیک می باشد که احتمالا" این واژه را قبلا" شنیده اید.اما آیا واقعا" با مفهوم مدیریت استراتژیک آشنا هستید؟
مدیریت استراتژیک عبارت است از هنر و علم تدوین،اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر می سازد به هدفهای بلند مدت خود برسد.بسیاری از دانشجویان مدیریت استراتژیک را معادل سیاستهای بازرگانی می دانند که این نادرست است زیرا در سیاستهای بازرگانی به محیط داخلی سازمان و یکپارچه سازی بسیاری از فعالیتهای سازمان توجه می شود،حال آنکه در مدیریت استراتژیک علاوه بر مسائل مطرح شده در سیاست بازرگانی به محیط و استرتژی سازمان نیز تاکید و توجه می شود.
فرآیند مدیریت استراتژیک

الگوی اصلی مدیریت استراتژیک از چهار رکن اساسی تشکیل می شود:

۱-بررسی محیطی

۲-تدوین استراتژی

۳-اجرای استراتژی

۴-ارزیابی و کنترل

عواملی که در آینده شرکت بیشترین تاثیر را دارد،عوامل استرتژیک نامیده می شود.این عوامل عبارت است از نقاط قوت،نقاط ضعف،فرصتها و تهدیدها(swot ).

بررسی محیطی عبارت است از نظارت،ارزیابی و نشر اطلاعات مربوط به محیط داخلی و خارجی سازمان بین افراد موثر و کلیدی سازمان.

محیط بیرونی عبارت است از متغیرهایی(فرصتها و تهدیدها)که در خارج از سازمان وجود دارد و خارج از حیطه کنترل مدیریت سازمان می باشد.

محیط داخلی عبارت است از مجموعه متغیرهایی(نقاط قوت و ضعف)که در داخل سازمان وجود داشته و معمولا"در حیطه کنترل و نظارت مستمر و بلند مدت مدیران قرار دارد.

تدوین استراتژی عبارت است از طراحی طرحهای بلند مدت برای مدیریت موثر بر فرصتها و تهدیدها و بررسی نقاط ضعف و قوت.تدوین استراتژی شامل مراحل زیر است:

الف-ماموریت سازمان:مقاصد آن سازمان و در حقیقت فلسفه وجودی آن سازمان.

ب-اهداف عملیاتی:عبارت است از نتایج پایانی یک فعالیت برنامه ریزی شده.

ج-طراحی استراتژی:یک استراتژی عبارت است از طرح جامع و مادر شرکت که نشان می دهد شرکت چگونه به ماموریت و اهداف دست می یابد.

د-سیاستها(خط مشی):رهنمودی گسترده و کلی است برای تصمیم گیری که ۲ مرحله تدوین و اجرای استراتژی را به یکدیگر پیوند می دهد.

ویژگیهای تصمیم گیری استراتژیک

۱-نادر بودن:اغلب تصمیمات استراتژیک به علت تغییرات محیطی و وضعیتهای مختلف شرکت و صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند،بیشتر حالت موردی داشته و اغلب سابقه ای برای پیگیری ندارند.

۲-نتیجه محور بودن:تصمیمات استراتژیک نتیجه محور می باشد،چراکه با جذب منابع زیاد ،تعهد جدی سازمان را می طلبد.

۳-هدایتگر بودن:سایر تصمیمات سازمان باید در راستای تصمیمات استرتژیک سازمان باشد.

سبکهای تصمیم گیری استراتژیک مینتزبرگ

۱-سبک کارآفرینانه:در این سبک از تصمیم گیری،استراتژی توسط یک فرد مقتدر طراحی می گردد.در این سبک بر فرصتها و تهدیدات تاکید شده و مشکلات در مرحله دوم اهمیت قرار دارند.هدایت شرکت به عهده طراح آن استراتژی می باشد که اغلب در تصمیمات بزرگ و شجاعانه متبلور می شود.در این رابطه می توان مثال دانشجو را بیان کرد.فرض کنید دانشجویی برای انتخاب واحد و همینطور درس خواندن برنامه ریزی ندارد اما به طور احساسی می داند که چه فعالیتی را انجام دهد و کدام استاد و کدام درس را انتخاب کندو در نهایت هم موفق می شود.اگر از او در مورد سوالات بپرسید می داند که سوالات از کجا طرح خواهد شد،اما علت آن را نمی تواند بیان کند و فقط می گوید که مطمئن است که این سوال در امتحان می آید.بیل گیتس مثال بارزی از مدیرانی است که دارای این سبک تصمیم گیری هستند.

۲-سبک سبک تعدیلی(ترکیبی):در این سبک به جای عمل کردن بر پایه برنامه ریزی و همین طور فرصتها و تهدیدات،بر راه حل های انفعالی و فوری تکیه می شود.در این سبک در تصمیمات استراتژیک بیشتر بر روی اولویت بندی اهداف وقت صرف می شود.همانند بیمارستانها و آژانسهای دولتی.در مثال قبل ما،این شیوه مورد استفاده دانشجویی است که بدون برنامه ریزی انتخاب واحد و تحصیل می کندو باری به هر جهت است و تنها در زمان امتحانات و با اولویت بندی دروس و مباحث درس می خواند و اغلب هم ناموفق است.این سبک،سبکی باری به هر جهت است.

۳-سبک برنامه ریزی:در این سبک به شیوه ای مدون و برنامه ریزی شده عمل می شود.در این سبک اطلاعات از قبل جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و انتخاب عاقلانه ای صورت می گیرد.در این سبک بر کشف فرصتهای جدید و حل مشکلات موجود تاکید می شود.در مورد مثال ما،می توان به دانشجویی اشاره کرد که از ابتدای تحصیل برای تمامی ترمهای خود برنامه ریزی می کند و می داند در چه ترمی چه درسی را بخواند و یا در طول ترم برای خواندن دروس برنامه ریزی می کند.البته اگر مشکلی هم در سر راه او به وجود آید، در پی حل کردن آن مشکل بر می آید.شرکت می تاگ از این سبک تصمیم گیری استفاده می کند.

۴-سبک فزاینده منطقی:این سبک در واقع تلفیقی از سبکهای برنامه ریزی،تعدیلی و تا حدی کار آفرینی است.در این سبک ابتدا طبق برنامه شرکت استراتژی را انجام داده و سپس صبر می کند تا عکس العملهای محیطی را بررسی کند و سپس استراتژی جدیدی را شروع می کند.

خوب شما در تصمیم گیریها از کدام سبک استفاده می کنید؟به نظر شما کدام سبک برای سازمانها مفید تر است؟

نویسنده:مجتبی فروتن

atrak66
18th April 2010, 05:40 PM
امروزِ ( یکشنبه ) کولاک کردین دیگه.........

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد