PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مطالعات جنسيتي در معماري



مرشاد
7th November 2008, 08:54 AM
مطالعات جنسیتی در معماری؛ به سوی یک معماری زنانه...!
:: نصیر زرین پناه (http://aruna.ir/contact/)
آنچه در پی می‌آید، معرفی مختصر یکی از حوزه‌های جدید تحقیق و پژوهش در معماری است که در سال‌های اخیر تحت عنوان "مطالعات جنسیتی در معماری" در دانشگاه‌های اروپایی بدان پرداخته شده است.
امروزه در فرهنگ غرب، تقسیم‌‌بندی‌های فضایی بر حسب جنسیت و موقعیت اجتماعی افراد غالباً چندان مرسوم نیست ولی جالب است بدانیم در تاریخ معماری نه چندان دور اروپا و بطور کلی دنیای غرب، می‌توان سراغ از نمونه‌های متعددی گرفت که در آنها فضاها به دلایل مختلفی بر مبنای حضور یک جنسیت خاص دسته‌بندی شده‌اند که در آنها ورود جنسیت دیگر به کلی ممنوع بوده یا با محدودیت و انجام تقسیمات فضایی ریزتر صورت می‌گرفته است. بسیاری از این فضاها همزمان در خدمت تحقق رویه‌های اجتماعی آن دوره و ایجاد سلطه مردان بر زنان در بهره‌برداری از فضاها بوده‌اند. به عنوان مثال می‌توان از زنان انگلیسی در قرن نوزدهم میلادی یاد کرد. آنان اجازه حضور در مجلس عوام انگلستان و گوش سپردن مستقیم به مذاکرات سیاسی نمایندگان را نداشتند و برای انجام چنین کاری از آنان چنین انتظار می‌رفت تا بصورت مخفیانه در داخل سقف ساختمان بنشینند و تنها از طریق ورودی‌های مخصوص هواکش‌ها به صحن مجلس و مردان نماینده نیم‌نگاهی بیندازند. در واقع، خانم‌ها تنها با قرار دادن خود در یک وضعیت جسمانی نامناسب، می‌توانستند برای ورود به عرصه‌ای ممنوعه (حضور در فضای ویژه مردان) تلاش کنند. تبعیضاتی این چنینی تنها محدود به تقسیم‌بندی‌های فضایی نمی‌شود. در زیر به مثال‌های دیگری از تبعیض‌های جنسیتی در تاریخ معماری معاصر اشاره می‌کنم که نگارنده با حضور در کلاس‌های درس Gender Studies خانم Dörte Kuhlmann در دانشگاه فنی وین، با آنها آشنا شده است.
1) دنیس اِسکات بروان و جایزه پریتزکر
در سال 1991، جایزه معتبر معماری پریتزکر به رابرت ونتوری اعطا شد و او با واژه‌های زیر از دریافت این جایزه – بتنهایی – انتقاد کرد:
"مایه تأسف است که این جایزه، مشترکاً به من و همسرم – دنیس اِسکات براون – تعلق نگرفته است چرا که علاوه بر وجود پیوند ازدواج میان دو انسان، پیوند مستحکم دیگری نیز در مقام یک زوج طراح و معمار بین ما وجود دارد."
در حقیقت ونتوری و اِسکات براون، که برای نخستین بار در دهه 60 میلادی با یکدیگر آشنا شده بودند، اکثر طرحهای مهمی را که ونتوری در نهایت بدلیل طراحی آنها، موفق به دریافت جایزه شده بود را مشترکاً و با همکاری یکدیگر انجام داده بودند و دنیس اِسکات براون بطور رسمی از سالهای دهه هفتاد میلادی به عنوان همکار کلیه پروژه‌ها در کنار ونتوری شناخته می‌شود. البته این اولین بار نیست که چنین اتفاق نامعمولی در تاریخ معماری روی می دهد و در آن نقش معماران زن، کاملاً نادیده گرفته می‌شود. در کتاب تاریخ معماری کنت فرامپتون نیز بنام "معماری مدرن: یک تاریخ انتقادی" نیز که اسامی تعدادی از معماران برجسته مرد و زن را در بر دارد، تنها به نام 4 هنرمند یا معمار زن اشاره شده است: گرترود یکیل، شارلوت پریاند، مارگاریت مک دونالد مکینتاش و لیلی رایش. در مقایسه با تعداد معماران زنی که در آن دوره زمانی به کار اشتغال داشتند، تعداد افرادی که در کتاب فرامپتون بدانها پرداخته شده، از نظر آماری فوق‌العاده پایین و ناچیز می‌باشد.
حتی در برخی کتب و منابع نوشتاری نیز که مشترکاً توسط نویسندگان مرد و زن نگارش یافته، می توان نشانه‌هایی از نادیده گرفتن نقش خانم‌ها را در نگارش کتاب مشاهده کرد. دنیس اِسکات براون اینجا هم بی‌عدالتی را در کتاب خود به نام "از لاس وگاس بیاموزیم" - که امروزه به عنوان یک متن کلاسیک در معماری اعتبار دارد - بار دیگر تجربه کرده است. علیرغم اینکه این کتاب، مشترکاً توسط او و همسرش (ونتوری) و همینطور استیو ایزنور به رشته تحریر در آمده است، ولی همواره فقط از ونتوری به عنوان نویسنده این کتاب نام برده می‌شود. اِسکات براون در این باره معتقد است:
"به عنوان یک همسر، با دیدن موفقیت‌های رابرت احساس افتخار می‌کنم ولی به عنوان یک همکار، حس ناخوشایندی به من دست می‌دهد وقتی می‌بینم که نتیجه‌ی کار من، تنها به رابرت نسبت داده می‌شود... ما بصورت مشترک در پرورش و ارائه نظریات معماری سهیم بوده‌ایم و نادیده گرفته شدن نقش من در این میانه برایم بسیار دردآور است."
2) ارنست نویفرت و کتاب اطلاعات معماری
نویفرت در کتاب اطلاعات معماری خود تنها به استخراج ارتفاع پله‌ها و عرض حمام بر مبنای تناسبات پیکر انسانی اکتفاء نکرده است بلکه او تلاش کرده تا تصویری امروزی از خانواده ایده‌ال مورد نظر خود با نقش‌های مطلوبی که او برای اعضای این خانواده در نظرگرفته، ارائه دهد. اینگونه است که او در طرح‌های داخل کتاب از تصاویر خانم‌ها برای تمامی کارهایی که به گونه‌ای با "خانه‌داری" در ارتباط است، استفاده کرد و در مقابل مردان را در فضاهای کاری و آموزشی ترسیم نمود. علاوه بر تفکیکی که در حیطه وظایف کاری زنان و مردان صورت گرفته، تصویرسازی‌های کتاب نیز در جهت القای نقش ثانویه برای زنان در خانواده و جامعه بودند. به همین خاطر تصویرسازی‌های کتاب که تا پیش از این زنان را در آشپزخانه‌ها یا به همراه کودکان تصویر می‌کردند در دهه 80 میلادی از کتاب ‌حذف گردیدند.
3) نظام مدولار لوکوربوزیه
پیکر انسانی به عنوان یکی از اصول پایه طراحی در عصر عملکردگرایی مدرن مجدداً به خدمت گرفته شد. نویفرت و لوکوربوزیه افرادی بودند که بیشترین تاکید را بر پیکر و تناسبات انسانی داشتند. برای تثبیت پیکر انسانی به عنوان معیار پایه در طراحی، لوکوربوزیه الگوی مدولار را ارائه کرد که این الگو بر مبنای پیکره‌ی "مردانه‌"ای به ارتفاع 75/1 متر (بعدها 83/1 متر) استوار بود. به این ترتیب نظام مدولار پیشنهادی لوکوربوزیه کوچکترین توجهی به تناسبات پیکر زنان نداشت و در واقع معیار پیکر انسانی مورد نظر لوکوربوزیه تنها با معیار پیکر مردان برابری می‌کرد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد