PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عندالاستطاعه شدن مهریه و پیامدهای آن



آبجی
22nd March 2010, 09:23 PM
گسترش مشكلات خانوادگي با افزايش شروط ضمن عقد

خبر تغيير شرايط عقد نامه‌ها و اضافه شدن دو شرط جديد موضوع بحث محافل اجتماعي در هفته های گذشته بوده است و واكنش‌هاي متفاوتي را بر انگيخته است.

براساس اين دو شرط جديد كه قرار است به‌ زودي اجرايي شود پرداخت مهريه زنان درصورت مطالبه منوط به توانايي و استطاعت مالي مرد است.

دستگاه قضائي و قانونگذاران 2 دليل عمده براي طرح اين دو شرط جديد مطرح مي‌كنند. نخست قبول مهريه‌هاي سنگين از سوي مردان در فضاي احساسي ابتداي ازدواج و دوم افزايش تعداد زندانيان مهريه در زندان‌هاي كشور و اميدوارند با اين شرايط جديد به نوعي هر دو مشكل حل يا تا حدود زيادي تعديل شود. اما اين فقط يك طرف قضيه است و به‌نظر مي‌رسد جوانب ديگر اين مسئله مورد غفلت واقع شده به‌طوري‌كه حل يك بعد مشكل بر ابعاد آن از سوي ديگر خواهد افزود.

قانون قدرت حافظ ساختار و ضامن اجراي هنجارها، باورها و ارزش‌هايي است كه بنا به تجربه زندگي بشر در طول تاريخ به‌عنوان بهترين روش‌ها و شيوه‌ها ي برآوردن نيازهاي طبيعي انسان شناخته شده است.

با توجه به تغييرات و اقتضائات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و... قانونگذاران همواره در كار تناسب بخشيدن قوانين با نيازهاي روز جامعه هستند. 2 شرط 31 و 41 كه اخيراً با چنين قصدي به شروط ضمن عقد اضافه شده، به‌ترتيب با عناوين: مهريه به‌صورت عندالمطالبه است و مهريه به‌صورت عندالاستطاعه است و جهت امضاي يكي از اين موارد به انتخاب زوجين در دفترچه‌هاي ازدواج درج خواهد شد... گرچه روشن نيست كه اين طرح چه زماني، كجا و توسط چه كساني مورد بررسي كارشناسانه قرار گرفته و تصويب شده، اكنون و به ناگاه شاهد اجراي آن هستيم...

شايد بد نباشد صاحبان اين افكار به واقعيات جامعه نيز توجه كرده و دست به تصويب و اجراي قوانيني زنند كه بيشتر كارگشاي مشكلات جامعه باشد نه آنكه بر پيچيدگي و گستردگي آنها بيفزايد... نمونه‌هايي از اين واقعيات:

1 - ماده 1085 قانون مدني نشان‌دهنده عندالمطالبه بودن مهريه است. كدام بررسي كارشناسانه حقوقي، شرعي و اجتماعي و كدام قانون موجب تغيير شرط عندالمطالبه به شرط عند‌الاستطاعه شده است؟

-2 اگر نيت، جلوگيري از تعيين مهريه‌هاي سنگين و يا خارج از توان مرد است، بايد گفت تعيين مهريه امري شخصي است و دخالت در تعيين آن وظيفه قانون يا دولت نيست همچنان كه قانون نمي‌تواند در چگونگي و كم و كيف اجراي مراسم ازدواج براي زوجين و خانواده‌هايشان حد مشخص كند و مثلا تعداد مهمان‌ها، نوع غذا... را تعيين كند.

-3 اگر نيت، آگاه كردن مرد و ياري رساندن به او در نپذيرفتن شروط دشوار است چرا در مورد ساير شروط عقدنامه چنين تدبيري انديشيده نمي‌شود و در حالي‌كه مي‌دانيم زنان با امضاي ناآگاهانه در مقابل شروط عقدنامه بسياري از حقوق انساني خود را همچون حق اشتغال، حضانت فرزندان، ادامه تحصيل، انتخاب محل سكونت و... به شوهر واگذار مي‌كنند و همين موجب دردسرهاي فراوان در زندگي‌هاي مشترك ايشان مي‌شود... آيا نمي‌توان در مورد همه اين شروط قيد كرد، مثلا حق طلاق 3‌گزينه دارد: 1- حق طلاق با هر 2 نفر باشد. 2- حق طلاق با زن باشد. 3-حق طلاق با مرد باشد.
در اين صورت زوجين، آگاه و تشويق مي‌شوند همانطور كه درباره مهريه به توافق مي‌رسند درمورد ساير حقوق زندگي مشترك نيز كسب آگاهي كرده، درباره آن انديشيده و تصميم بگيرند.

4- در شرايط كنوني، با توجه به حق مطلق طلاق براي مرد، عندالمطالبه بودن مهريه (اگر مهريه خارج از توان مالي مرد باشد) تنها وسيله‌اي است تا زنان به‌بن بست رسيده در زندگي زناشويي امكان جداشدن پيدا كنند.
گروهي از مردان خشن، معتاد، بدرفتار، با سوءاستفاده از حق طلاق كه قانون به ايشان داده، زن را ملزم به پذيرش هرگونه شرايط نامساعد زندگي زناشويي مي‌سازند و به زندان افتادن اين مردان به‌دليل طلب مهريه زن و يا حتي تهديد به زنداني شدن، تنها سلاحي است كه موجب مي‌شود آنان از آزار و اذيت و رنجاندن زن دست برداشته و او را آزاد كنند.
خالي كردن دست زن، از اين تنها سلاح قانوني موجب خواهد شد گروهي از زنان كه متقاضي طلاق هستند و عندالاستطاعه بودن مهريه تنها راه رهايي را برايشان بسته، در كنار گروه ديگري از زنان قرار گيرند كه به‌دليل نداشتن توان مالي و حداقل امكانات زندگي جرات و امكان تقاضاي طلاق را نيز ندارند... و تن دادن به زندگي‌هاي مشترك نامطلوب، آزار‌دهنده و رنج آور بر ميزان شوهركشي، خودسوزي، خيانت، زندگي‌هاي پرتنش و خشونت و پرورش بچه‌ها در محيط‌هاي نامساعد و نا امن خواهد افزود.

5- اگر نيت، خلوت كردن زندان‌ها و سبك كردن بار زندانباني است، جاي اين گله هست كه چرا ديواري كوتاه‌تر از ديوار زنان نيافته‌اند و ايشان بايد براي خلوت شدن زندان‌ها از حقوق خود بگذرند؟ ديگر آنكه با دادن حق طلاق به زنان نيز مي‌توان به هدف خلوت كردن زندان‌ها دست يافت.
چرا كه بسياري از مردان كه ظاهرا براي نپرداختن مهريه در زندان به سر مي‌برند در واقع براي طلاق ندادن زني كه جانش از زندگي با ايشان به لب رسيده، در زندان هستند...

6- گروهي از مردان با وجود داشتن توان مالي مي‌توانند اموال خود را از ديد قانون پنهان نگاه داشته و به اين ترتيب از پرداخت مهريه (كه به‌ويژه براي زنان خانه‌دار تنها حق و امكان مالي است) فرار كنند.

اي كاش قانون راهي براي جلوگيري از اين ظلم بر زنان مي‌يافت. مواردي نيز وجود دارد كه زن مهريه قابل توجهي ندارد در اين صورت مرد مي‌تواند پس از سال‌ها زندگي مشترك او را طلاق داده و تنها و بي‌پناه رها كند، بدون پرداخت هيچ سهمي از آنچه با هم به‌دست آورده‌اند!

آبجی
22nd March 2010, 09:24 PM
مهريه عندالاستطاعه، ظلمي جديد در حق زنان

بخشنامه اخير قوه قضاييه كه مهريه را عندالاستطاعه قلمداد مي‌‏كند، ‌‏ظلمي جديد به زنان است. شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل در سال 2002، در گفت و گو با ايلنا، در خصوص عندالاستطاعه شدن مهريه، گفت: قوانين تبعيض آميز عليه زنان در ايران به وفور مشاهده مي‌‏شود، به نحوي كه طبق قانون، ديه زن نيمي از ديه مرد بوده، شهادت دو زن معادل شهادت يك مرد در دادگاه ارزيابي شده، تعدد زوجات امري قانوني بوده و طلاق بدون داشتن عذر موجه از اختيارات قانوني زوج شناخته شده و بخشنامه اخير قوه قضاييه كه مهريه را عندالاستطاعه قلمداد مي‌‏كند، ‌‏ظلمي جديد به زنان است. وي افزود: شخصا مخالف مهريه سنگين هستم، اما براي آنكه زنان تشويق به ازدواج با مهريه‌‏اي اندك شده و به خانه بخت روند، بايد قوانين بنيادين خانواده از جمله رياست بدون قيد و شرط شوهر در امر خانواده، تعدد زوجات، حق طلاق يك جانبه مرد و بسياري قوانين ديگر، مورد بازنگري و اصلاح قرار گيرد تا دختران براي تامين آتيه خود از مهريه سوءاستفاده نكرده و مبالغ هنگفتي را تعيين نكنند. عبادي گفت: در غير اين صورت، با قوانين مردسالارانه فعلي، زنان براي آنكه اندكي از نابرابري حقوق خود را تامين كنند، ناگزير از تعيين مهريه سنگين بوده كه البته اين امر، خود بر مشكلات خانوادگي مي‌‏افزايد. وي تصريح كرد: قوه قضاييه به جاي آنكه با چنين بخشنامه‌‏هايي مشكلات خانواده را بيشتر كند، بهتر است با قوانين عادلانه دختران را تشويق كند كه در شرايط برابر و با حفظ هويت انساني خود، ازدواج كرده و سراغ مهريه سنگين نروند.

وب سایت دنياي حقوق

آبجی
22nd March 2010, 09:24 PM
اشكالات حقوقی بخشنامه
▪ شرط استطاعت برای پرداخت مهریه یعنی این شرط كه هروقت زوج (مدیون) توانایی مالی داشت، دینش (مهریه) را پرداخت كند، به لسان حقوقی شرط مجهولی است. شروط صحیح سه گانه صفت و فعل و نتیجه در قانون احصاء شده است و این شرط از جمله آنها نیست، لذا جزو شروط مجهول است؛ شرط مجهول هم اثر بطلان دارد. در عقود عادی و متعارف جامعه یعنی معاملات شرط مجهول موجب بطلان معامله می شود، اما در عقد نكاح با توجه به این كه نكاح و مهریه دو مقوله جدا از هم هستند، بنا به وحدت ملاك ماده ۱۰۸۱ قانون مدنی چنین شرطی موجب بطلان مهریه می شود. بدین معنا كه گویی در عقد نكاح هیچ مهریه ای ذكر نشده باشد.
▪ منوط كردن طلبی (مهریه) به استطاعت مدیون (زوج) شرطی است خلاف ذات ماهیت حق. حق یعنی اختیار و قدرت. حقی كه تحقق آن دراختیار مدیون باشد، دیگر حق به معنای واقعی كلمه نیست. اگر پرداخت شود حكم هبه و بخشش را دارد. مهریه منوط به استطاعت زوج حكم حقی را دارد كه امكان مطالبه آن (در مفهوم الزام مدیون به پرداخت آن) نیست.
▪ در مهریه مشروط به استطاعت زوج، ممكن است زوج هیچ وقت مستطیع نباشد، بنابراین چنین شرطی تعلیق به محال كردن حق است. در این حالت معلوم نمی شود كه زوجه حقی دارد یا خیر؟ زیرا در این حالت فرقی بین وجود یا نبود مهریه نیست. به قول فقها جمع وجود و عدم محال است.
▪ چون مهریه منوط به استطاعت، مهریه مشروط و مقید محسوب می شود (به فرض صحت) لذا زوجه نمی تواند آن را قبل از تمكین مطالبه كند (موضوع ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی).
▪ تكلیف این شرط در زمانی كه زوج قصد طلاق زوجه را دارد چگونه خواهد شد؟ از یك طرف توانایی پرداخت مهریه را ندارد، از طرف دیگر قصد طلاق همسرش را دارد. این ابهام، بر ایرادات طرح می افزاید.
▪ در مهریه مشروط به استطاعت زوج، مشخص نیست چنین طلبی حال است یا موجل. یعنی از جهت زمان مطالبه ابهام دارد. ممكن است گفته شود از جهت زمان مطالبه حال است و موجل نیست، اما طلبی است مشروط. در مطالبه طلب مشروط بنا بر اصول حقوقی اول دائن یا طلبكار باید اثبات كند كه شرط تحقق یافته، سپس طلب خود را مطالبه كند. یا همزمان، هم اثبات تحقق شرط كند و هم مطالبه طلب. در مهریه مشروط به استطاعت، به واسطه ویژگی خاص این طلب، حق زوجه از جهت مطالبه مبهم است. اگر او بخواهد تحقق شرط را اثبات كند، كوتاه ترین راه این است كه همزمان هم طلب را مطالبه كند و هم تحقق شرط را ثابت كند. اثبات تحقق شرط در این مورد خاص یك دوره زمانی خاصی را طلب می كند و تقریباً یك دادرسی مستقلی خواهد بود كه با وضعیت امروز حدود یك سال طول خواهد كشید. در ظرف این مدت این فرصت و احتمال است كه در وضعیت مالی مدیون (زوج) تغییری واقعی یا ظاهری در جهت از دست دادن مال رخ دهد. بنابراین اگر در پایان اثبات استطاعت، مدیون (زوج) از استطاعت خارج شد، تكلیف زوجه از بابت مهریه مبهم می شود. شرط استطاعت صفت پایداری نیست و نمی توان ادعا كرد با اثبات استطاعت برای یك بار، فرد برای همیشه مستطیع محسوب می شود. اگر هم در این مورد خاص اثبات یك بار استطاعت را كافی بدانیم و زوجه را مستحق به مطالبه مهریه بشناسیم، وقتی زوج به طور واقع یا با جابجایی اموال و مخفی كردن آن امكان دسترسی به اموالش را منتفی و غیرممكن كرده است، از اثبات یك بار استطاعت و پایداری آن برای زوجه، سودی عاید او نكرده ایم. ضمن این كه قبول چنین دادرسی برای اثبات استطاعت و اجرای مهریه دور باطلی است و معقول نیست. علت این است كه ماهیت شرط با ماهیت طلب در این بحث با هم آمیخته شده است. بالاخره معلوم نیست، استطاعت باید كامل باشد، یعنی كل مهریه را كفایت كند تا قابل اجرا باشد یا استطاعت برای پرداخت جزئی از مهریه هم برای تحقق شرط و اجرای مهریه كفایت می كند. اگر حالت دوم را بپذیریم عملاً شرط حذف شده است و اگر حالت اول یعنی استطاعت كامل را مناط اعتبار بدانیم، به ضرر زوجه عمل كرده ایم و از هدف خود در حمایت از زن دور شده ایم.

آفتاب

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد