PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حفاظت كاتدي



ریپورتر
15th March 2010, 01:26 PM
حفاظت كاتدي

منبع : راسخون



دید کلی

بطور کلی ، فلزات سه دسته‌اند. یک دسته ، آنهایی که مثلا طلا و پلاتین ، در مجاورت هوا اکسید نمی‌شوند و نیازی به محافظت ندارند.
دسته دوم ، آنهایی که وقتی در مجاورت هوا قرار می‌گیرند، اتمهای سطحشان اکسید می‌شوند، ولی اکسید آنها مقاوم است و چسبیده به فلز باقی می‌ماند و خود لایه محافظی برای فلز می‌شود. این گونه فلزات هم نیازی به محافظت ندارند. مثل Zn ، Al ، CO ، Ni ، Sn ، Cr و نظیر آنها.
دسته سوم فلزاتی که وقتی سطح آنها در مجاورت هوا اکسید می‌گردد، اکسید آنها متخلخل است و به فلز نمی‌چسبد و از بدنه فلز کنده می‌شود که فلز به تدریج فاسد شده ، از بین می‌رود؛ مثل آهن. اینگونه فلزات را به روشهای متفاوت از زنگ زدن محافظت می‌نمایند، روشهایی مثل رنگ زدن ، زدن ضد زنگ ، چرب کردن سطح فلز بوسیله یک ماده روغنی مانند گریس ، لعاب دادن ، آب فلز کاری و حفاظت کاتدی.
اصول حفاظت کاتدی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%281%29.jpg
عملیات گالوانیزاسیون ، از روشهای حفاظت کاتدی

در کنار فلز فاسد شدنی ، یک فلز با پتانسیل احیاء کمتر قرار می‌دهند تا اگر این دو فلز باهم یک پیل الکتروشیمیایی تشکیل دادند، فلز دارای E احیای بیشتر، در نقش کاتد پیل قرار گیرد و خورده نشود. در این پیل ، فلز دارای E کمتر خورده می‌شود و فلز مقابلش را ازخطر زنگ زدن می‌رهاند. این طریقه حفاظت را حفاظت کاتدی می‌نامند.
امروزه ، بدنه کشتیها ، پایه‌های اسکله‌ها و لوله‌های انتقال نفت و گاز را که در زیر زمین کار می‌گذارند، با همین روش حفاظت می‌نمایند. مثلا در کنار آهن ، فلز منیزیم قرار می‌دهند که منیزیم ، الکترون می‌دهد و خورده می‌شود.
آب فلز کاری

آب کاری فلزات به دو روش صورت می‌گیرد:
گالوانیزاسیون

در این روش ، فلز فاسد شدنی را در مذاب یک فلز فاسد نشدنی فرو می‌برند و بیرون می‌آورند تا سطح آن از یک لایه فلز فاسد نشدنی پوشیده شود. مثلا ورقه‌های نازک آهنی را در مذاب فلز روی فرو می‌برند و بیرون می‌آورند تا سطح آنها از فلز روی پوشیده شود و به این طریق ورقه‌های آهن سفید یا آهن گالوانیزه تهیه می‌نمایند که در ساختن لوازمی مثلا لوله بخاری ، کانال کولر ، شیروانی منازل و از این قبیل بکار می‌رود. لوله‌های آب هم ، آهن سفید هستند.
اگر ورقه‌های آهنی را در قلع مذاب بزنیم و بیرون آوریم و سطح آنها را قلع اندود کنیم، حلبی بدست می‌آید که از آن در ساختن قوطی مواد غذایی ، نظیر کنسروها استفاده می‌گردد.
الکترولیز

در این روش ، فلز آب گیرنده یا فاسد شدنی را بجای کاتد و فلز پوشش دهنده را بجای آند قرار می‌دهند و در ظرف الکترولیز ، محلولی از یک نمک فلز آب دهنده (فلز پوشش دهنده) را به عنوان الکترولیت می‌ریزند. با برقراری جریان ، اتمهای فلز آب دهنده (فلز پوشش دهنده) به صورت یون مثبت از آند کنده می‌شود و از طریق الکترولیت ، بطرف کاتد یا آب گیرنده (فلز مورد آبکاری) رفته ، از آن الکترون می‌گیرند و مجددا به صورت فلز در آمده ، بر سطح فلز (مورد آبکاری) می‌نشینند و تمامی سطح آن را می‌پوشانند.
به عنوان نمونه در آب فلز کاری یک قاشق مسی در نقش کاتد و نقره در نقش آند است. قاشق مسی را به کاتد وصل می‌کنیم و الکترولیت می‌تواند محلول نیترات نقره باشد. اتمهای نقره به صورت یونhttp://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%282%29.jpgاز ورقه نقره‌ای جدا شده و بسوی قاشق مسی می‌روند. از آن الکترون می‌گیرند و به صورت اتم http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%283%29.jpgدر آمده بر سطح قاشق می‌نشینند.
زیرا با این که در آب ، یونhttp://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%284%29.jpgهم وجود دارد، یونهای http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%285%29.jpgدر رقابت با یونهای http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%286%29.jpgبرنده می‌شوند و به کاتد می‌روند. در رقابت میان یونهای http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%287%29.jpg،http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%288%29.jpgنیز یونهای http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%289%29.jpgبرنده شده ، به آند می‌روند و الکترون اضافی خود را از دست داده و گاز اکسیژن تولید می‌نمایند.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2810%29.jpg
ظرف الکتولیز
تفاوت آهن گالوانیزه و حلبی

اگر سطح آهن سفید خراش بردارد، آهن و روی باهم پیل الکتروشیمیایی تشکیل می‌دهند. در این پیل ، روی خرده می‌شود، زیرا پتانسیل احیاء روی از پتانسیل احیاء آهن کمتر است. اما اگر سطح حلبی خراش بردارد، قلع و آهن باهم پیل الکتروشیمیایی تشکیل می‌دهند. در این پیل ، آهن خورده می‌شود، زیرا پتانسیل احیاء قلع از پتانسیل احیاء آهن بیشتر است و آهن در نقش آند پیل عمل می‌کند و از بین می‌رود که این طریقه زنگ زدن را زنگ زدن الکتروشیمیایی می‌نامند.
روئین شدن

باید بدانیم که آهن ، در محیط مرطوب و اکسیژن‌دار زنگ می‌زند و زنگ تولید شده ، اکسید آهن III آبدار است که فرمول آن را معمولا بصورت http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2811%29.jpg و http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2812%29.jpgمی‌نویسند. چون مقدار آب آن در همه موارد یکسان نیست، اغلب موارد آن را به صورت http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2813%29.jpgو http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2814%29.jpgنشان می‌دهند. محیط اسیدی (مثلا هوای دارای http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2815%29.jpgو http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2816%29.jpgدر مجاورت با فلزی که تمایل کمتری برای از دست دادن الکترون دارد، به زنگ زدن یک فلز کمک می‌نماید.
روئین شدن یا پاسیو شدن بعضی از فلزات را مربوط به تشکیل لایه‌ای از اکسید می‌دانند که سطح فلز را می‌پوشاند و در اسید حل نمی‌شود. در مورد آهن که اکسید مغناطیسی http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2817%29.jpgتشکیل می‌دهد، این اکسید در بعضی اسیدها حل نمی‌شود.
آند و کاتد

پیلی که به عنوان منبع انرژی الکتریکی بکار می‌رود، یک پیل ولتایی یا یک گالوانی نامیده می‌شود که از نام آلساندو ولتا و لوئیجی گالوانی ، نخستین کسانی که تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی را مورد آزمایش قرار دادند، گرفته شده است. در این پیل ، نیم پیلی که در آن واکنش اکسیداسیون صورت می‌گیرد، نیم پیل آند و نیم پیلی که در آن واکنش کاهش یا احیا صورت می‌گیرد، نیم پیل کاتد نامیده می‌شود. در ترسیم یک پیل گالوانی ، نیم پیل آند در سمت چپ و نیم پیل کاتد در سمت راست نمایش داده می‌شود.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2818%29.jpg
پیل دانیل

در یک دانیل ، نیم پیل سمت چپ شامل الکترودی از فلز روی و محلول ZnSO4 و نیم پیل سمت راست شامل الکترودی از فلز مس در یک محلول CuSO4 است. این دو نیم پیل توسط یک دیواره متخلخل از هم جدا شده‌اند. این دیواره از اختلاط مکانیکی محلولها ممانعت می‌کند، ولی یونها تحت تأثیر جریان الکتریکی از آن عبور می‌کنند. واکنش نیم پیل آند به صورت Zn(s) → Zn2 + (aq)+ 2e و واکنش نیم پیل کاتد به صورت (2e + 2 + Cu(aq) → Cu)s است.
آند

هرگاه الکترودهای روی و مس با یک سیم به هم متصل شوند، الکترونها از الکترود روی به طرف الکترود مس جاری می‌شوند. در الکترود روی ، فلز روی اکسید می‌شود و به صورت یونهای روی در می‌آید. این الکترود ، آند پیل است و الکترونهایی که محصول اکسیداسیون هستند، از این قطب ، پیل را ترک می‌کنند.
کاتد

الکترونهای ایجاد شده در آند ، از مدار خارجی گذشته به الکترود مس می‌رسند و در آنجا یونهای مس II را کاسته و آنها را به مس فلزی تبدیل می‌سازند. مسی که بدین ترتیب تولید می‌شود، بر روی الکترود سمت راست می‌نشیند. الکترود مس ، کاتد پیل است که در آنجا الکترونها وارد پیل (یا سلول) می‌شوند و کاهش یا احیا صورت می‌گیرد.
علامت آند و کاتد

چون الکترونها در الکترود روی تولید می‌شوند، این آند به عنوان قطب منفی در نظر گرفته می‌شود. الکترونها در مدار خارجی هر پیل ولتایی که در حال کارکردن است، از قطب منفی به طرف قطب مثبت سیر می‌کنند. بنابراین کاتد که در آنجا الکترونها در واکنش الکترودی مصرف می‌شوند، قطب مثبت است.
جهت حرکت آنیونها و کاتیونها

در نخستین نظر ، شگفت آور به نظر می‌رسد که آنیونها یعنی یونهایی که بار منفی دارند، باید به طرف آند که الکترود منفی است، سیر کنند و بر عکس کاتیونها که حامل بار مثبت هستند به طرف کاتد که قطب مثبت است، بروند (باید توجه داشت که در داخل پیل حرکت یونها مدار الکتریکی را کامل می‌کنند). اما بررسی دقیق واکنشهای الکترودی پاسخ این مساله ظاهرا غیر عادی را بدست می‌دهد. در آند ، یونهای روی تولید می‌شوند و الکترونها در فلز ، به جای می‌مانند. از طرف دیگر ، خنثی بودن الکتریکی محلول همواره باید حفظ شود.
بنابراین در محلول پیرامون الکترود باید به همان قدر بار منفی از آنیونها وجود داشته باشد که بار مثبت از کاتیونها وجود دارد. از این رو یونهای SO-24 به طرف آند می‌روند تا اثر یونهای Zn2+ را که تولید می‌شوند خنثی کنند. در همان زمان ، یونهای روی از آند دور می‌شوند و به طرف کاتد می‌روند. در کاتد الکترونها صرف کاهش یونهای 2+Cu و تبدیل آنها به فلز مس می‌شوند. در حالی که یونهای 2+Cu بار خود را تخلیه می‌کنند، یونهای 2+Cu بیشتری به محوطه پیرامون کاتد می‌آیند تا جای یونهای خارج شده را بگیرند. اگر چنین نشود ، یونهای SO2-4 اضافی در اطراف کاتد ایجاد می‌شوند.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2819%29.jpg
نقش دیواره متخلخل

دیواره متخلخل را به این منظور اضافه می‌کنند که از اختلاط مکانیکی محلول نیم پیلها ممانعت به عمل آورد. بدیهی است که اگر یونهای 2+Cu با الکترود فلز روی تماس پیدا کنند، الکترونها به جای آن که از مدار خارجی بگذرند، مستقیما به یونهای 2+Cu منتقل خواهند شد. وقتی که سلول بطور عادی کار می‌کند، انتقال از این مدار کوتاه صورت نمی‌گیرد. زیرا یونهای 2+Cu در جهتی حرکت می‌کنند که از الکترود روی دور شوند.
پتانسیل احیا و نقش آن در تعیین آند و کاتد

در مقایسه پتانسیل احیا دو عنصر ، عنصری که پتانسیل احیای بالاتری دارد، به عنوان کاتد و عنصری که پتانسیل احیای پایین تری دارد، به عنوان آند پیل در نظر گرفته می‌شود. در پیل دانیل نیز ، چون روی پتانسیل احیای پایین تری در مقایسه با فلز مس دارد، به عنوان آند و مس به عنوان کاتد و عنصر احیا شونده بکار رفته است.
چگونگی نمایش آند و کاتد در یک پیل

اگر در پیل دانیل ، محلولهای 1M از ZnSO4 و 1M از CuSO4 بکار رفته باشد، آن پیل را با نمادگذاری زیر نشان می‌دهیم:
(Zn(s)│Zn2 + (1M)│Cu2 + (1M)│Cu)s
که در آن ، خطوط کوتاه عمودی ، حدود فازها را نشان می‌دهند. بنابر قرار داد ، ماده تشکیل دهنده آند را اول و ماده تشکیل دهنده کاتد را در آخر می‌نویسیم و مواد دیگر را به ترتیبی که از طرف آند با آنها برخورد می‌کینم، میان آنها قرار می‌دهیم.
آنیون و کاتیون
دید کلی

نیروی پیش برنده یک واکنش یونی ، جاذبه الکتروستاتیکی متقابل یون‌های ناهمنام است. این جاذبه باعث آزاد شدن انرژی شبکه می‌شود. انرژی شبکه، عامل مهمی در تعیین تعداد بار منفی یا مثبتی است که اتم‌ها به هنگام تشکیل یک بلور یونی می‌پذیرند.
نامگذاری ترکیبات یونی

نامگذاری ترکیبات یونی بر قواعدی چند استوار است. ابتدا از کاتیون (یون مثبت) ترکیب نام برده می‌شود و آنیون (یون منفی) پس از آن ذکر می‌شود.
کاتیون

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2820%29.jpg
بیشتر کاتیون ها ، یونهای تک اتمی‌اند که توسط فلزات بوجود می‌آیند. اگر فلز تنها یک نوع کاتیون ایجاد کند، نام یون ، همانند فلز مربوط است. +Na یون سدیم است. یعنی فلز سدیمی که ابتدا بصورت گازی در آمده است و از سدیم یک الکترون با اعمال انرژی یونش گرفته شده است. 2+Mg یون منیزیم است. 3+Al ، یون آلومینیوم است.
برخی از فلزات بیش از یک نوع کاتیون بوجود می‌آورند. در اینگونه موارد ، با نشان دادن تعداد بار کاتیونها در نامشان آنها را متمایز می‌کنیم. بار این نوع کاتیونها بصورت ارقام لاتین بعد از نام فارسی عنصر قرار داده می‌شود. +Cu ، یون مس (I) و 2+Cu ، یون مس (II) است. در روشی قدیمی‌تر برای متمایز کردن دو نوع یون بوجود آمده از یک فلز ، پسوندی به نام فلز افزوده می‌شود. در این روش ، هرگاه نماد فلزی از لاتین مشتق شده باشد، از نام لاتین فلز استفاده می‌شود.
پسوند "- و" برای یون دارای بار مثبت کمتر و پسوند "- یک" برای یون با بار مثبت بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. +Cu ، یون کوپرو و 2+Cu یون کوپریک است. +Fe ، یون فرو و 2+Fe یون فریک است.
توجه کنید که در روش بالا تعداد بارها بروشنی بیان نمی‌شود و نیز این روش برای فلزاتی که بیش از دو نوع کاتیون تولید می‌کنند، قابل استفاده نیست.
آنیون

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2821%29.jpg
آنیون های تک‌اتمی از اتم فلزات به وجود می‌آیند. نام آنها از طریق حذف بخش آخر نام عنصر و افزودن پسوند "- ید" به باقیمانده به دست می‌آید. -Cl یون کلرید است. 2-O ، یون اکسید است. 3-N یون نیترید است. اما ، تمام آنیونهایی که نامشان به "ید" ختم می‌شود تک اتمی نیستند. بلکه معدودی آنیونهای چند اتمی نیز نامشان با این پسوند ختم می‌شود. مثلا -CN یون سیانید است. -OH یون هیدروکسید است. 2-O2 یون ******د است.
آنیونهای چند اتمی بسیاری شناخته شده‌اند. بعنوان مثال 2-O2 یون پراکسید ، Cr2O7-2 یون کرومات ، SO3-2 یون سولفیت و 3-AsO4 یون آرسنات است.
یون چند اتمی

این یون ، یونی است که از چند اتم که با یکدگیر پیوند کووالانسی دارند، بوجود می‌آید. کایتونهای چند اتمی معدودند و دو نوع نمونه متداول عبارت اند از :
• +NH4 یون آمونیوم و 2+Hg2 یون جیوه (I) یا یون مرکورو.
• یون 2+Hg2 یون جیوه I نامیده شده است. زیرا می‌توان آن را متشکل از دو یون +Hg (که با یکدیگر پیوند کووالانسی دارند) در نظر گرفت.
نام ترکیبات یونی

نام ترکیبات یونی ، متشکل از نام کاتیون و پس از آن ، نام آنیون (بصورت لغتی جداگانه) است.
• Fe2O3: آهن (II) اکسید یا فریک اسید.
• PbCO3: سرب (II) کربنات یا پلمبوکربنات.
• NH4)2S): آمونیوم سولفید
• Mg(NO3)2: منیزیم نیترات
• Cu(CN)2: مس (II) سیانید یا کوپریک سیانید.
اکسیداسیون-احیا

واکنشی را که در آن ، تبادل الکترون صورت می‌گیرد، واکنش اکسیداسیون- احیا Oxidation - reduction نامیده می‌شود.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2822%29.jpg
تبادل الکترونی

احیا کننده 1<----- ne + احیا کننده 1
اکسید کننده 2<-----ne - احیا کننده 2
اکسید کننده 2 + اکسید کننده1<----- احیا کننده 2 + احیا کننده 1
پس در نتیجه تبادل الکترونی بین یک اکسید کننده و یک احیا کننده یک واکنش شیمیایی رخ می دهد.
فرآیند اکسیداسیون (اکسایش)

فرآیندی است که در آن یک جسم (اکسید کننده) الکترون می‌گیرد و عدد اکسایش یک اتم افزایش می‌یابد.
فرآیند احیا (کاهش)

فرایندی است که در آن یک جسم (احیا کننده) الکترون از دست می‌دهد و عدد اکسایش یک اتم کاهش می‌یابد.
مثالی از واکنشهای اکسایش و کاهش

بر این اساس ، واکنش زیر یک واکنش اکسایش و کاهش می‌باشد. چون عدد اکسایش اتم S از صفر به +4 افزایش پیدا می‌کند و می‌گوییم گوگرد اکسید شده است و عدد اکسایش اتم O از صفر به -2 کاهش پیدا کرده است و می‌گوییم اکسیژن کاهیده شده است:
S + O2 → SO2
که در آن ، در طرف اول عدد اکسیداسیون هر دو ماده صفر و در طرف دوم ، عدد اکسیداسیون گوگرد در ترکیب +4 و اکسیژن ، -2 است.
اما در واکنش زیر اکسایش- کاهش انجام نمی‌شود، زیرا تغییری در عدد اکسایش هیچ یک از اتمها به وجود نیامده است:
SO2 + H2O → H2SO4
که در SO2 ، عدد اکسیداسیون S و O بترتیب ، +4 و -2 و در آب ، عدد اکسیداسیون H و O بترتیب +1 و -2 و در اسید در طرف دوم ، عدد اکسیداسیون H و S و O بترتیب ، +1 ، +4 و -2 است.
عامل اکسنده و عامل کاهنده

با توجه به چگونگی نسبت دادن اعداد اکسایش ، واضح است که نه عمل اکسایش و نه عمل کاهش بتنهایی انجام پذیر نیستند. چون یک ماده نمی‌تواند کاهیده شود مگر آن که هم‌زمان ماده ای دیگر ، اکسید گردد، ماده کاهیده شده ، سبب اکسایش است و لذا عامل اکسنده نامیده می‌شود و ماده‌ای که خود اکسید می‌شود، عامل کاهنده می‌نامیم.
بعلاوه در هر واکنش ، مجموع افزایش اعداد اکسایش برخی عناصر ، باید برابر مجموع کاهش عدد اکسایش عناصر دیگر باشد. مثلا در واکنش گوگرد و اکسیژن ، افزایش عدد اکسایش گوگرد ، 4 است. تقلیل عدد اکسایش ، 2 است، چون دو اتم در معادله شرکت دارد، کاهش کل ، 4 است.
موازنه معادلات اکسایش- کاهش

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2823%29.jpg
دو روش برای موازنه واکنشهای اکسایش- کاهش بکار برده می‌شود: روش یون- الکترون و روش عدد اکسایش.
روش یون- الکترون برای موازنه معادلات اکسایش- کاهش

در موازنه معادلات به روش یون- الکترون ، دو دستور کار که کمی با هم متفاوت‌اند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی برای واکنشهایی که در محلول اسیدی انجام می‌گیرد و دیگری برای واکنشهایی که در محلول قلیایی صورت می‌پذیرد.
مثالی برای واکنشهایی که در محلول اسیدی رخ می‌دهد، عبارت است:
Cr2O7-2 + Cl- → Cr+3 + Cl2
این واکنش موازنه نشده ، طی عملیات زیر موازنه می شود:
_ابتدا معادله را به صورت دو معادله جزئی که یکی برای نشان دادن اکسایش و دیگری برای نشان دادن کاهش است، تقسیم کرده و عنصر مرکزی را در هر یک از این نیم واکنش ها موازنه می کنیم:
Cr2O7-2 → 2Cr+3
2Cl- → Cl2
_اتمهای O و H را موازنه می‌کنیم. در سمتی که کمبود اکسیژن دارد، به ازای هر اکسیژن یک H2O اضافه می‌کنیم و در سمتی که کمبود هیدروژن دیده می‌شود، با افزودن تعداد مناسب +H آن را جبران می کنیم. در مثال بالا، طرف راست ، معادله جزئی اول 7 اتم اکسیژن کم دارد، پس به طرف مزبور 7H2O افزوده می‌شود. پس اتمهای H معادله جزئی اول را با اضافه کردن چهارده +H به طرف چپ معادله، موازنه می‌کنیم. معادله جزئی دوم ، بصورت نوشته شده ، از لحاظ جرمی ، موازنه است:
14H+ + Cr2O7-2 → 2Cr+3 + 7H2O
2Cl-→Cl2
_در مرحله بعد ، باید معادلات جزئی را از نظر بار الکتریکی موازنه می‌کنیم. در معادله جزئی جمع جبری بار الکتریکی طرف چپ برابر +12 و در طرف راست +6 است. 6 الکترون به سمت چپ اضافه می‌شود تا موازنه بار برای معادله جزئی اول حاصل شود. معادله دوم با افزودن دو الکترون به طرف راست ان موازنه می‌شود، ولی چون تعداد الکترونهای از دست‌رفته در یک معادله جزئی باید برابر تعداد الکترونهای بدست آمده در معادله جزئی دیگر باشد، بنابراین طرفین معادله جزئی دوم را در 3 ضرب می‌کنیم:
6e- + 14H+ +Cr2O7-2 → 2Cr+3 + 7H2O
6Cl- → 3Cl2 + 6e
_معادله نهایی ، با افزایش دو معادله جزئی و حذف الکترونها بدست می‌آید:
14H+ + Cr2O7-2 + 6Cl- → 2Cr+3 + 3Cl2 + 7H2O
مثالی برای واکنش هایی که در محلول قلیایی صورت می‌گیرد:
MnO4- + N2H4 → MnO2 + N2
_معادله به دو معادله جزئی تقسیم می شود:
MnO4- → MnO2
N2H4→N2
_برای موازنه H و O در این واکنش‌ها ، درسمتی که کمبود اکسیژن دارد، به ازای هر اتم اکسیژن -2OH و سمت دیگر یک H2O اضافه می‌کنیم و در سمتی که کمبود هیدروژن دارد به ازای هر اتم هیدروژن ، یک H2O و در سمت مقابل یک -OH اضافه می‌کنیم. سمت راست معادله جزئی اول دو اتم O کم دارد. لذا -4OH به سمت راست و 2H2Oبه سمت چپ می‌افزاییم:
2H2O + MnO4- → MnO2 + 4OH
برای موازنه جرمی معادله جزئی دوم ، باید چهار اتم هیدروژن به سمت راست اضافه کنیم، لذا 4H2O به سمت راست و -4OH به سمت چپ اضافه می‌کنیم:
-4OH + N2H4 → N2 + 4H2O
_برای موازنه بار الکتریکی ، هر جا لازم است، الکترون اضافه می‌کنیم و در این جا بطرف چپ معادله جزئی اول ، سه الکترون و بطرف چپ معادله جزئی دوم ، چهار الکترون افزوده می‌شود و برای موازنه کردن الکترونهای بدست آمده و از دست رفته ، مضرب مشترک گرفته و معادله اول را در 4 و معادله دوم را در 3 ، ضرب می‌کنیم:
12e- + 8H2 + 4MnO4- → 4MnO2 + 16OH
_جمع دو معادله جزئی، معادله نهایی را بدست می‌دهد:
4MnO4- + 3N2H4 →4OH- + 4MnO2 + 3N2 + 4H2O
روش عدد اکسایش برای موازنه واکنشهای اکسایش- کاهش

موازنه شامل سه مرحله است. برای مثال واکنش نیتریک اسید و هیدروژن سولفید را در نظر می‌گیریم. معادله موازنه نشده به قرار زیر است:
HNO3 + H2S→ NO + S + H2O
_برای تشخیص اتمهایی که کاهیده یا اکسیده می‌شوند، اعداد اکسایش آنها را از معادله بدست می‌آوریم:
نیتروژن کاهیده شده (از +5 به +2 ، کاهشی معادل 3 در عدد اکسایش) و گوگرد اکسید شده است (از -2 به صفر ، یعنی افززایشی معادل 2 در عدد اکسایش)
_برای ان که مجموع کاهش در اعداد اکسایش برابر با مجموع افزایش این اعداد باشد، ضرایبی متناسب به هر ترکیب نسبت می‌دهیم:
2HNO3 + 3H2S→2NO + 3S +H2O
_موازنه معادله را ، با بررسی دقیقتر ، کامل می‌کنیم. در مراحل پیشین تنها موازنه موادی مطرح شد که اعداد اکسایش انها تغییر می‌کند. در این مثال‌ ، هنوز ضریبی برای H2O در نظر گرفته نشده است. ولی ملاحظه می‌شود که در سمت چپ واکنش 8 اتم H وجود دارد. همان سمت 4 اتم O نیز اضافی دارد. بنابراین ، برای تکمیل موازنه ، باید در سمت راست معادله ، 4H2O نشان داده شود:
2HNO3 + 3H2S → 2NO +3S + 4H2O
پس معادلات اکسایش- کاهش مانند واکنش‌های الکتروشیمیایی و واکنش های یونی را می‌توان با یکی از دو روش نامبرده موازنه کرد.
الکتروشیمی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250418%20%2824%29.jpg
تمام واکنشهای شیمیایی ، اساسا ماهیت الکتریکی دارند، زیرا الکترونها در تمام انواع پیوندهای شیمیایی (به راههای گوناگون) دخالت دارند. اما الکتروشیمی بیش از هر چیز بررسی پدیده‌های اکسایش- کاهش است. روابط بین تغییر شیمیایی و انرژی الکتریکی ، هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی حائز اهمیت است.
از واکنشهای شیمیایی می‌توان برای تولید انرژی الکتریکی استفاده کرد (در سلولهایی که سلولهای ولتایی یا سلولهای گالوانی نامیده می‌شوند) و انرژی الکتریکی را می‌توان برای تبادلات شیمیایی بکار برد (در سلولهای الکترولیتی). علاوه بر این ، مطالعه فرآیندهایی الکتروشیمیایی منجر به فهم و تنظیم قواعد آنگونه از پدیده‌های اکسایش - کاهش که خارج از اینگونه سلولها روی می‌دهند، نیز می‌شود. با برخی فرآیندهای الکتروشیمیایی آشنا می‌شویم.
رسانش فلزی

جریان الکتریکی ، جاری شدن بار الکتریکی است. در فلزات ، این بار بوسیله الکترونها حمل می‌شود و این نوع رسانش الکتریکی ، رسانش فلزی نامیده می‌شود. با بکار بردن یک نیروی الکتریکی که توسط یک باتری یا هر منبع الکتریکی دیگر تامین می‌گردد، جریان الکتریکی حاصل می‌شود و برای تولید جریان الکتریکی ، یک مدار کامل لازم است. تشبیه جریان الکتریسیته به جریان یک مایع ، از قدیم متداول بوده است. در زمانهای گذشته ، الکتریسیته به‌صورت جریانی از سیال الکتریکی توصیف می‌شد.
قراردادهای قدیمی که سابقه آنها ممکن است به "بنجامین فرانکلین" برسد و پیش از آن که الکترون کشف شود، مورد پذیرش بوده است، بار مثبتی به این جریان نسبت می‌دهد. ما مدارهای الکتریکی را با حرکت الکترونها توجیه خواهیم کرد. اما باید به خاطر داشت که جریان الکتریکی بنا به قرارداد بطور اختیاری مثبت و به صورتی که در جهت مخالف جاری می‌شود، توصیف می‌گردد.
جریان الکتریکی برحسب آمپر (A) و بار الکتریکی برحسب (C) کولن اندازه گیری می‌شود. کولن ، مقدار الکتریسیته است که در یک ثانیه با جریان 1 آمپر از نقطه‌ای می‌گذرد: 1C = 1A.S و 1A = 1C/S . جریان با اختلاف پتانسیل الکتریکی که بر حسب ولت اندازه گیری می‌شود، در مدار رانده می‌شود. یک ولت برابر یک ژول بر کولن است. 1V = 1J/C یا 1V.C = 1J . یک ولت لازم است تا یک آمپر جریان را از مقاومت یک اهم بگذراند. I=ε/R یا ε=IR
رسانش الکترولیتی

رسانش الکترولیت ، هنگامی صورت می‌گیرد که یونهای الکترولیت بتوانند آزادانه حرکت کنند، چون در این مورد ، یونها هستند که بار الکتریکی را حمل می‌کنند. به همین دلیل است که رسانش الکترولیتی ، اساس توسط نمکهای مذاب و محلولهای آبی الکترولیتها صورت می‌گیرد. علاوه بر این ، برای تداوم جریان در یک رسانای الکترولیتی لازم است که حرکت یونها با تغییر شیمیایی همراه باشد. منبع جریان در یک سلول الکترولیتی ، الکترونها را به الکترود سمت چپ می‌راند.
بنابراین می‌توان گفت که این الکترود ، بار منفی پیدا می‌کند. این الکترونها از الکترود مثبت سمت راست کشیده می‌شوند. در میدان الکتریکی که بدین ترتیب بوجود می‌آید، یونهای مثبت یا کاتیونها به طرف قطب منفی یا کاتد و یونهای منفی یا آنیونها به طرف قطب مثبت یا آند جذب می‌شوند. در رسانش الکترولیتی ، بار الکتریکی بوسیله کاتیونها به طرف کاتد و بوسیله آنیونها که در جهت عکس به طرف آند حرکت می‌کنند، حمل می‌شود.
برای این که یک مدار کامل حاصل شود، حرکت یونها باید با واکنشهای الکترودی همراه باشد. در کاتد ، اجزای شیمیایی معینی (که لازم نیست حتما حامل بار باشند) باید الکترونها را بپذیرند و کاهیده شوند و در آند ، الکترونها باید از اجزای شیمیایی معینی جدا شده ، در نتیجه آن ، اجزا اکسید شوند. الکترونها از منبع جریان خارج شده ، به طرف کاتد رانده می‌شوند

ریپورتر
15th March 2010, 01:26 PM
عوامل موثر بر رسانش الکترولیتی

رسانش الکترولیتی به تحرک یونها مربوط می‌شود و هر چند که این یونها را از حرکت باز دارد، موجب ایجاد مقاومت در برابر جریان می‌شود. عواملی که بر رسانش الکترولیتی محلولهای الکترولیت اثر دارند، عبارتند از : جاذبه بین یونی ، حلال پوشی یونها و گرانروی حلال. انرژی جنبشی متوسط یونهای ماده حل شده با افزایش دما زیاد می‌شود و بنابراین مقاومت رساناهای الکترولیتی ، بطور کلی با افزایش دما کاهش می‌یابد. یعنی رسانایی زیاد می‌شود. به‌علاوه ، اثر هر یک از سه عامل مذکور با زیاد شدن دما کم می‌شود.
الکترولیز (برقکافت)

الکترولیز یا برقکافت سدیم کلرید مذاب ، یک منبع صنعتی تهیه فلز سدیم و گاز کلر است. روشهای مشابهی برای تهیه دیگر فلزات فعال ، مانند پتاسیم و کلسیم بکار می‌روند. اما چنانکه بعضی از محلولهای آبی را برقکافت کنیم، آب به جای یونهای حاصل از ماده حل شده در واکنشهای الکترودی دخالت می‌کند. از اینرو ، یونهای حامل جریان لزوما بار خود را در الکترودها خالی نمی‌کنند. مثلا در برقکافت محلول آبی سدیم سولفات ، یونهای سدیم به طرف کاتد و یونهای سولفات به طرف آند حرکت می‌کنند، اما بار این هر دو یون با اشکال تخلیه می‌شود.
بدین معنی که وقتی عمل برقکافت بین دو الکترود بی‌اثر در جریان است، در کاتد ، گاز هیدروژن بوجود می‌آید و محلول پیرامون الکترود ، قلیایی می‌شود:
(2H2O + 2e → 2OH- + H2(g
یعنی در کاتد ، کاهش صورت می‌گیرد، ولی به جای کاهش سدیم ، آب کاهیده می‌شود. بطور کلی ، هرگاه کاهش کاتیون ماده حل شده مشکل باشد، کاهش آب صورت می‌گیرد. اکسایش در آند صورت می‌گیرد و در برقکافت محلول آبی Na2SO4 ، آنیونها (2-SO4) که به طرف آند مهاجرت می‌کنند، به‌سختی اکسید می‌شوند:
2SO42- → S2O42- + 2e
بنابراین ترجیهاً اکسایش آب صورت می‌گیرد:
2H2O → O2(g) + 4H+ + 4e
یعنی در آند ، تولید گاز اکسیژن مشاهده می‌شود و محلول پیرامون این قطب ، اسیدی می‌شود. بطور کلی هرگاه اکسایش آنیون ماده حل شده مشکل باشد، آب در آند اکسید می‌شود. در الکترولیز محلول آبی NaCl ، در آند ، یونهای -Cl اکسید می‌شوند و گاز Cl2 آزاد می‌کنند و در کاتد ، احیای آب صورت می‌گیرد. این فرآیند ، منبع صنعتی برای گاز هیدروژن ، گاز کلر و سدیم هیدروکسید است:
2H2O + 2Na+ + 2Cl- → H2(g) + 2OH- + 2Na+ + Cl2
سلول های ولتایی


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%281%29.jpg
سلولی که به‌عنوان منبع انرژی الکتریکی بکار می‌رود، یک سلول ولتایی یا یک سلول گالوانی نامیده می‌شود که از نام "آلساندرو ولتا" (1800) و "لوئیجی گالوانی" (1780) ، نخستین کسانی که تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی را مورد آزمایش قرار دادند، گرفته شده است. واکنش بین فلز روی و یونهای مس II در یک محلول ، نمایانگر تغییری خود به خود است که در جریان آن ، الکترون منتقل می‌شود.
(Zn(s) + Cu2+(aq) → Zn2+(aq) + Cu(s
مکانیسم دقیقی که بر اساس آن انتقال الکترون صورت گیرد، شناخته نشده است. ولی می‌دانیم که در آند ، فلز روی اکسید می‌شود و در کاتد ، یونهای Cu+2 احیا می شود و به ترتیب یونهای Zn+2 و فلز Cu حاصل می‌شود و الکترونها از الکترود روی به الکترود مس که با یک سیم به هم متصل شده‌اند، جاری می‌شوند، یعنی از آند به کاتد.
Zn(s) → Zn2+(aq) + 2e
(Cu2+(aq)+2e → Cu(s
نیم سلول سمت چپ یا آند ، شامل الکترودی از فلز روی و محلول ZnSO4 و نیم سلول سمت راست یا کاتد ، شامل الکترودی از فلز مس در یک محلول CuSO4 است. این دو نیم سلول ، توسط یک دیواره متخلخل از هم جدا شده‌اند. این دیواره از اختلال مکانیکی محلولها ممانعت می‌کند، ولی یونها تحت تاثیر جریان الکتریسیته از آن عبور می‌کنند. این نوع سلول الکتریکی ، سلول دانیل نامیده می‌شود.
نیروی محرکه الکتریکی

اگر در یک سلول دانیل ، محلولهای 1M از ZnSO4 و 1M از CuSO4 بکار رفته باشد، آن سلول را با نماد گذاری زیر نشان می‌دهیم:
(Zn(s) │ Zn2+(1M) │ Cu2+(1M) │ Cu(s
که در آن خطوط کوتاه عمودی ، حدود فازها را نشان می‌دهند. بنابر قرارداد ، ماده تشکیل دهنده آند را اول و ماده تشکیل دهنده کاتد را در آخر می‌نویسیم و مواد دیگر را به ترتیبی که از طرف آند به کاتد با آنها برخورد می‌کنیم، میان آنها قرار می‌دهیم. جریان الکتریکی تولید شده در یک سلول ولتایی ، نتیجه نیروی محرکه الکتریکی (emf) سلول است که برحسب ولت اندازه گیری می‌شود.
هر چه تمایل وقوع واکنش سلول بیشتر باشد، نیوری محرکه الکتریکی آن بیشتر خواهد بود. اما emf یک سلول معین به دما و غلظت موادی که در آن بکار رفته است، بستگی دارد. emf استاندارد، ˚ε ، مربوط به نیروی محرکه سلولی است که در آن تمام واکنش دهنده‌ها و محصولات واکنش در حالت استاندارد خود باشند. مقادیر ˚ε معمولا برای اندازه گیری‌هایی که در ˚25C به عمل آمده است، معین شده است.
الکتروشیمی تعادل

همانطور که انتظار داریم، تغییرات آنتروپی یونها با توانایی یونها در مرتب نمودن مولکولهای آب مجاور خود در محلول مرتبط است. یونهای کوچک با بار زیاد موجب القاء ساختار موضعی در آب مجاور می‌شوند و آنتروپی محلول در مقایسه با یونهای بزرگ و بار کم کاهش بیشتری می‌یابد. مقدار مطلق ، آنتروپی مولی جزئی قانون سوم پروتون در آب با پیشنهاد مدلی برای ساختار القاء شده توسط آن حدس زده شده و ومقدار http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%282%29.jpg مورد توافق است. مقدار منفی آب بدین معنی است که پروتون در حلال ایجاد نظم می نماید.
قانون حد دبای - هوکل (DEBYE - HUCKEL THEORY)

برد بلند و قدرت اثرات متقابل کولمبی بین یونها عامل اصلی دور شدن از حالت ایده‌آل در محلولهای یونی بوده و از تمام عوامل دیگر دخیل در غیر ایده آل مهمتر است. این نکته ، اساس نظریه دبای - هوکل در مورد یونی است که توسط پتردبای و اریک هوکل در 1923 ارئه گردید. چون یونها با بارهای مخالف همدیگر را جذب می‌کنند، کاتیونها و آنیونها بطور یکنواخت در محلول توزیع نمی‌شود: بلکه آنیونها بیشتر در نزدیکی کاتیونها یافت می‌شوند و بالعکس. کل محلول از نظر الکتریکی خنثی است، اما در نزدیکی هر یون معین یونهای مخالف اضافی ، یونهایی با بار مخالف وجود دارد.
در هر محدوده زمانی بطور متوسط یونهای مخالف بیشتر از یونهای همنوع از کنار یک یون و در تمام جهات می‌گذرد. این گردمه (Hazi) کروی حول یک یون دارای باری مساوی ولی با علامت مخالف بار یون مرکزی بوده و جویونی نامیده می‌شود. انرژی و در نتیجه پتانسیل شیمیایی هر یون مرکزی در نتیجه اثر متقابل کولنی با جو یونی‌اش کاهش می‌یابد. این کاهش انرژی به صورت اختلاف بین تابع گیبس G و مقدار ایده آل آن ْG ظاهر می‌گردد و با http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%283%29.jpg مشخص می‌شود.
این مدل ، منجر به این نتیجه می‌گردد که غلظتهای بسیار کم ضریب فعالیت با استفاده از قانونه حد دبای - هوکل محاسبه می‌گردد.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%284%29.jpg

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%285%29.jpg

که در آن Cْ 25 برای یک محلول آبی می‌باشد. (بطور کلی A به نفوذ پذیری نسبی و دما بستگی دارد) و I قدرت یونی محلول است.
پیل های الکتروشیمیایی

اکنون با اندازه گیریهای الکتریکی به بررسی واکنشها در محلول می‌پردازیم. دستگاه عمده برای این منظور پیل الکتروشیمیایی است. این پیل از دو الکترود تشکیل شده است، که عبارت است از هدایت کننده‌های فلزی که داخل الکترولیت قرار دارد. یک الکترولیت ، هدایت کننده یونی است (که می‌تواند محلول ، مایع یا جامد باشد). یک الکترود و الکترولیت آن یک بخش الکترودی را تشکیل می‌دهد. دو الکترود ممکن است در یک بخش باشد. چنانچه الکترولیتها مختلف باشد، دو بخش ممکن است در یک بخش باشد.
چنانچه الکترولیتها مختلف باشد، دو بخش ممکن است توسط یک پل نمکی بهم متصل گردد. پل نمکی ، محلول الکترولیتی است که مدار الکتریکی را کامل نموده و پیل را قادر می‌سازد که کار کند. یک پیل الکتروشیمیایی که براثر انجام واکنش خودبخودی داخل آن تولید الکتریسیته نماید، پیل گالوانیک نامیده می‌شود. یک پیل الکتروشیمیایی که از الکتریسیته یک منبع خارجی برای انجام واکنش غیر خودبخودی در داخل آن استفاده شود، پیل الکترولیتی نامیده می‌شود.
انواع پیل ها

در ساده‌ترین نوع پیل هر دو الکترود در یک الکترولیت قرار می‌گیرند. در بعضی موارد لازم است که الکترودها در الکترولیتهای مختلف قرار گیرد، مانند پیل دانیل که یک جفت اکسایشی - کاهشی http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%286%29.jpg و دیگری http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%287%29.jpg می‌باشد. در یک پیل غلظتی الکترولیت دو قسمت الکترودی پیل از کلیه جهات بجز غلظت الکترولیتها کاملا یکسان است. در پیل غلظتی الکترود ، غلظت الکترودها متفاوت است، یا الکترودهای گازی می‌باشد که با فشارهای مختلف کار می‌کند و یا این که از ملغمه‌هایی (محلول در جیوه) با غلظتهای مختلف ساخته شده است.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2811%29.jpg
تصویر : پیل الکتروشیمیایی
الکترود

درسنجشهای الکتروشیمیایی ، الکترود یکی از مهمترین اجزای یک سلول الکتروشیمایی است. الکترود ، تیغه‌ای فلزی است که با الکترولیت در تماس بوده و باعث انتقال الکترون از مواد داخل سلول ( مواد عمل کننده ، یونیزه کننده و … ) به مدار خارجی و یا از مدار خارجی به مواد می‌شود. هر سلول الکتروشیمیایی دارای دو الکترود است.
واکنشهای اکسایشی و کاهشی در سطح الکترودها صورت می‌گیرد. الکترودی که در آن ، عمل اکسایش صورت می‌گیرد، کاتد نام دارد. الکترودها را بوسیله رابطهای فلزی که عبور جریان الکتریکی را بین آنها ممکن می‌کنند، به هم وصل می‌کنند. وقتی الکترولیتهای ناحیه کاتدی و آندی از لحاظ نوع و یا غلظت ، تفاوت داشته باشند، باید آنها را بوسیله رابطی از الکترولیتها به یکدیگر مربوط کرد تا هم جریان کامل شود و هم از اختلاط الکترولیتها جلوگیری شود.
معمولا پلهای نمکی برای این کار استفاده می‌شوند.
معرفی الکترود بوسیله علائم شیمیایی

برای معرفی الکترود بوسیله علائم شیمیایی ، علامت مواد سازنده آن‌را در یک خط پهلویی هم می‌نویسند. در این حالت بین الکترولیت و بقیه اجزا ، خط عمودی قرار می‌دهند. این خط ، نشانگر آن است که پتانسیلی بین دو قسمت برقرار می‌شود. اگر هر یک از دو بخش ، شامل چند فلز باشد، بین فازها ، کاما(،) قرار می‌دهند. برای حالت فیزیکی فازها علائم S برای جامد ، L برای مایع و g را برای گاز استفاده می‌کنند.
برای معرفی سلول الکتروشیمیایی ، علامت الکترودها را طوری پهلوی هم می‌نویسند که فرمول الکترولیتها ، کنار هم قرار گیرند و بین الکترولیتها دو خط عمودی می‌گذارند که طبق قرارداد ، آند در سمت چپ نوشته می‌شود. بعنوان مثال معرفی یک سلول به شکل زیر نشان می دهد که

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%288%29.jpg

• Zn: الکترود آندی در داخل محلول الکترولیت http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%289%29.jpg با غلظت y مولار قرار گرفته است.
• Cu: الکترود کاتدی در داخل محلول الکترولیت http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2810%29.jpg با غلظت X مولار قرار گرفته است.این دو با هم یک سلول الکتروشیمیایی را تشکیل می‌دهند.
پتانسیل مطلق الکترود

وقتی دو فاز مختلف در کنار هم قرار گیرند، امکان برقراری پتانسیلی بین آنها وجود دارد. مثل وقتی که یک تیغه فلزی در داخل حلال ایده آل و یا محلول یونهای مربوطه‌اش قرارگیرد. بنابراین تبادلی بین یونهای فلز تیغه و یون فلز محلول برقرار می‌گردد و در نهایت انتقال به تعادل منجر می‌شود. اگر یونها از تیغه به محلول انتقال یابند، الکترونها در روی تیغه الکترود می‌مانند و بعد از زیاد شدن یون در حلال ، یونها به سطح تیغه بر می‌گردند و عمل به تعادل می‌رسد.
تیغه ، دارای بار منفی و محلول ، دارای بار مثبت می‌شود و اختلاف پتانسیلی بین تیغه و محلول پدید می‌آید که آنرا پتانسیل مطلق الکترودی می‌نامند. در این فرایند ، مولکولهای حلال و میل قدرت نشر یونهای فلز به محیط ، موثر است.
پتانسیل قراردادی الکترود


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2812%29.jpg
تصویر : نوعی الکترود شاهد ، الکترود کالومل
نیروی الکتروموتوری هر سلول برابر با اختلاف پتانسیل بین دو سر الکترودهای آن ، موقعی است که جریانی از مولد عبور نکند. این کمیت را به سهولت می‌توان با پتانسیومتر اندازه‌گیری کرد، ولی هیچگونه روش نظری یا عملی برای تعیین اختلاف بین دو الکترود - الکترولیت وجود ندارد و در نتیجه سهم پتانسیل هر یک از الکترودها در نیروی الکتروموتوری سلول نامعلوم است.
در عمل برای اینکه بتوانند برای پتانسیل یک الکترود مقدار قابل بیانی داشته باشند، نیروی الکتروموتوری سلولی که از آن الکترودها و الکترود دیگری که با آن سلول بدون مایع تماسی تشکیل می‌دهد را اندازه می‌گیرند. الکترود دومی ، الکترود شاهد است و پتانسیل مشخص دارد و در نتیجه پتانسیل الکترود مورد نظر با محاسبه تعیین می‌شود.
الکترود شاهد

مبنای سنجش و تعیین پتانسیل الکترودها ، پتانسیل صفر ، پتانسیل الکترود استاندارد هیدروژن است. علاوه بر الکترود استاندارد هیدروژن ، الکترودهای دیگر هم بعنوان شاهد انتخاب می‌شوند که پتانسیل این الکترودها نسبت به پتانسیل الکترود استاندارد هیدروژن به سهولت تعیین می‌شود. الکترودهای کالومل ، نقره - نقره کلرید و کین هیدروژن از این نوع هستند.
کاربرد الکترودها

الکترودها معمولا برای سنجش یک پارامتر مثل PH متری ، پتانسیومتری ، اندازه‌گیری غلظت یک یون یا مولکول و … در شیمی تجزیه استفاده می‌شود و با توجه به پارامتر اندازه‌گیری الکترود مناسب استفاده می‌شود. الکترودها در انواع فلزی ، غیرفلزی ، شیشه‌ای ، بلوری و … به بازار عرضه می‌شوند و هر کدام کاربرد مخصوص خود را دارند.
خوردگی فلزات و حفاظت کاتدی
خوردگی فلزات
خوردگی ، ( Corrosion ) ، اثر تخریبی محیط برفلزات و الیاژها می‌‌باشد. خوردگی ، پدیده‌ای خودبه‌خودی است و همه مردم در زندگی روزمره خود ، از بدو پیدایش فلزات با آن روبرو هستند. در اثر پدیده خودبه‌خودی ، فلز از درجه اکسیداسیون صفر تبدیل به گونه‌ای با درجه ‌اکسیداسیون بالا می‌‌شود.
M ------> M+n + ne
در واقع واکنش اصلی در انهدام فلزات ، عبارت از اکسیداسیون فلز است.
تخریب فلزات با عوامل غیر خوردگی


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2813%29.jpg
فلزات در اثر اصطکاک ، سایش و نیروهای وارده دچار تخریب می‌‌شوند که تحت عنوان خوردگی مورد نظر ما نیست.
فرایند خودبه‌خودی و فرایند غیرخودبه‌خودی

خوردگی یک فرایند خودبخودی است، یعنی به زبان ترمودینامیکی در جهتی پیش می‌‌رود که به حالت پایدار برسد. البته M+n می‌‌تواند به حالتهای مختلف گونه‌های فلزی با اجزای مختلف ظاهر شود. اگر آهن را در اتمسفر هوا قرار دهیم، زنگ می‌‌زند که یک نوع خوردگی و پدیده‌ای خودبه‌خودی است. انواع مواد هیدروکسیدی و اکسیدی نیز می‌‌توانند محصولات جامد خوردگی باشند که همگی گونه فلزی هستند. پس در اثر خوردگی فلزات در یک محیط که پدیده‌ای خودبه‌خودی است، اشکال مختلف آن ظاهر می‌‌شود.
بندرت می‌‌توان فلز را بصورت فلزی و عنصری در محیط پیدا کرد و اغلب بصورت ترکیب در کانیهاو بصورت کلریدها و سولفیدها و غیره یافت می‌‌شوند و ما آنها را بازیابی می‌‌کنیم. به عبارت دیگر ، با استفاده ‌از روشهای مختلف ، فلزات را از آن ترکیبات خارج می‌‌کنند. یکی از این روشها ، روش احیای فلزات است. بعنوان مثال ، برای بازیابی مس از ترکیبات آن ، فلز را بصورت سولفات مس از ترکیبات آن خارج می‌‌کنیم یا اینکه آلومینیوم موجود در طبیعت را با روشهای شیمیایی تبدیل به ‌اکسید آلومینیوم می‌‌کنند و سپس با روشهای الکترولیز می‌‌توانند آن را احیا کنند.
برای تمام این روشها ، نیاز به صرف انرژی است که یک روش و فرایند غیرخودبه‌خودی است و یک فرایند غیرخودبه‌خودی هزینه و مواد ویژه‌ای نیاز دارد. از طرف دیگر ، هر فرایند غیر خودبه‌خودی درصدد است که به حالت اولیه خود بازگردد، چرا که بازگشت به حالت اولیه یک مسیر خودبه‌خودی است. پس فلزات استخراج شده میل دارند به ذات اصلی خود باز گردند.
در جامعه منابع فلزات محدود است و مسیر برگشت طوری نیست که دوباره آنها را بازگرداند. وقتی فلزی را در اسید حل می‌‌کنیم و یا در و پنجره دچار خوردگی می‌‌شوند، دیگر قابل بازیابی نیستند. پس خوردگی یک پدیده مضر و ضربه زننده به ‌اقتصاد است.
جنبه‌های اقتصادی فرایند خوردگی

برآوردی که در مورد ضررهای خوردگی انجام گرفته، نشان می‌‌دهد سالانه هزینه تحمیل شده از سوی خوردگی ، بالغ بر 5 میلیارد دلار است. بیشترین ضررهای خوردگی ، هزینه‌هایی است که برای جلوگیری از خوردگی تحمیل می‌‌شود.
پوششهای رنگ ها و جلاها

ساده‌ترین راه مبارزه با خوردگی ، اعمال یک لایه رنگ است. با استفاده ‌از رنگها بصورت آستر و رویه ، می‌‌توان ارتباط فلزات را با محیط تا اندازه‌ای قطع کرد و در نتیجه موجب محافظت تاسیسات فلزی شد. به روشهای ساده‌ای می‌‌توان رنگها را بروی فلزات ثابت کرد که می‌‌توان روش پاششی را نام برد. به کمک روشهای رنگ‌دهی ، می‌‌توان ضخامت معینی از رنگها را روی تاسیسات فلزی قرار داد.
آخرین پدیده در صنایع رنگسازی ساخت رنگهای الکتروستاتیک است که به میدان الکتریکی پاسخ می‌‌دهند و به ‌این ترتیب می‌توان از پراکندگی و تلف شدن رنگ جلوگیری کرد.
پوشش های فسفاتی و کروماتی

این پوششها که پوششهای تبدیلی نامیده می‌‌شوند، پوششهایی هستند که ‌از خود فلز ایجاد می‌‌شوند. فسفاتها و کروماتها نامحلول‌اند. با استفاده ‌از محلولهای معینی مثل اسید سولفوریک با مقدار معینی از نمکهای فسفات ، قسمت سطحی قطعات فلزی را تبدیل به فسفات یا کرومات آن فلز می‌‌کنند و در نتیجه ، به سطح قطعه فلز چسبیده و بعنوان پوششهای محافظ در محیط‌های خنثی می‌‌توانند کارایی داشته باشند.
این پوششها بیشتر به ‌این دلیل فراهم می‌‌شوند که ‌از روی آنها بتوان پوششهای رنگ را بر روی قطعات فلزی بکار برد. پس پوششهای فسفاتی ، کروماتی ، بعنوان آستر نیز در قطعات صنعتی می‌‌توانند عمل کنند؛ چرا که وجود این پوشش ، ارتباط رنگ با قطعه را محکم‌تر می‌‌سازد. رنگ کم و بیش دارای تحلخل است و اگر خوب فراهم نشود، نمی‌‌تواند از خوردگی جلوگیری کند.
پوشش های اکسید فلزات

اکسید برخی فلزات بر روی خود فلزات ، از خوردگی جلوگیری می‌‌کند. بعنوان مثال ، می‌‌توان تحت عوامل کنترل شده ، لایه‌ای از اکسید آلومینیوم بر روی آلومینیوم نشاند. اکسید آلومینیوم رنگ خوبی دارد و اکسید آن به سطح فلز می‌‌چسبد و باعث می‌‌شود که ‌اتمسفر به‌ آن اثر نکرده و مقاومت خوبی در مقابل خوردگی داشته باشد. همچنین اکسید آلومینیوم رنگ‌پذیر است و می‌‌توان با الکترولیز و غوطه‌وری ، آن را رنگ کرد. اکسید آلومینیوم دارای تخلخل و حفره‌های شش وجهی است که با الکترولیز ، رنگ در این حفره‌ها قرار می‌‌گیرد.
همچنین با پدیده ‌الکترولیز ،آهن را به اکسید آهن سیاه رنگ (البته بصورت کنترل شده) تبدیل می‌‌کنند که مقاوم در برابر خوردگی است که به آن "سیاه‌کاری آهن یا فولاد" می‌‌گویند که در قطعات یدکی ماشین دیده می‌‌شود.
پوششهای گالوانیزه

گالوانیزه کردن (Galvanizing) ، پوشش دادن آهن و فولاد با روی است. گالوانیزه ، بطرق مختلف انجام می‌‌گیرد که یکی از این طرق ، آبکاری با برق است. در آبکاری با برق ، قطعه‌ای که می‌‌خواهیم گالوانیزه کنیم،کاتد الکترولیز را تشکیل می‌‌دهد و فلز روی در آند قرار می‌‌گیرد. یکی دیگر از روشهای گالوانیزه ، استفاده ‌از فلز مذاب یا روی مذاب است. روی دارای نقطه ذوب پایینی است.
در گالوانیزه با روی مذاب آن را بصورت مذاب در حمام مورد استفاده قرار می‌‌دهند و با استفاده ‌از غوطه‌ور سازی فلز در روی مذاب ، لایه‌ای از روی در سطح فلز تشکیل می‌‌شود که به ‌این پدیده ، غوطه‌وری داغ (Hot dip galvanizing) می‌گویند. لوله‌های گالوانیزه در ساخت قطعات مختلف ، در لوله کشی منازل و آبرسانی و ... مورد استفاده قرار می‌‌گیرند.
پوششهای قلع

قلع از فلزاتی است که ذاتا براحتی اکسید می‌‌شود و از طریق ایجاد اکسید در مقابل اتمسفر مقاوم می‌‌شود و در محیطهای بسیار خورنده مثل اسیدها و نمکها و ... بخوبی پایداری می‌‌کند. به همین دلیل در موارد حساس که خوردگی قابل کنترل نیست، از قطعات قلع یا پوششهای قلع استفاده می‌‌شود. مصرف زیاد این نوع پوششها ، در صنعت کنسروسازی می‌‌باشد که بر روی ظروف آهنی این پوششها را قرار می‌‌دهند.
پوششهای کادمیم

این پوششها بر روی فولاد از طریق آبگیری انجام می‌‌گیرد. معمولا پیچ و مهره‌های فولادی با این فلز ، روکش داده می‌‌شوند.
فولاد زنگ‌نزن

این نوع فولاد ، جزو فلزات بسیار مقاوم در برابر خوردگی است و در صنایع شیر آلات مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نوع فولاد ، آلیاژ فولاد با کروم می‌‌باشد و گاهی نیکل نیز به ‌این آلیاژ اضافه می‌‌شود.
1-حفاظت كاتدی خطوط لوله

اصول خوردگی براساس خواص فعل و انفعالات الكتروشیمیایی است كه در آند تولید الكترون و در كاتد مصرف الكترون صورت می پذیرد . واكنش های الكترو شیمیایی انحلال فلز و آزاد شدن گاز هیدروژن ، بر طبق معادلات زیر است :
M → Mn+ + ne
2H + +2e → H2
در پروسه خوردگی لوله مدفون درخاك ، نقاط آندی و كاتدی در هر حال موجود هستند و با انتقال جریان الكتریسیته از نواحی آندی از فلز به محیط اطراف خوردگی رخ می دهد و در نقاط كاتدی كه جریان از محل اطراف به فلز می رسد خوردگی صورت نمی گیرد . به همین دلیل فلز را می توان به طور جزئی بوسیله استفاده از پوشش ها حفاظت نمود. اگر پوشش ها دائمی بودند و هنگام نصب و یا كار آسیب نمی دیدند لوله های فلزی هرگز خورده نمی شدند . پیدایش عیوب در لایه های محافظ یا وجود سوراخ ها، حتی اگر اتفاقی باشد ما را ملزم می كند كه حفاظت نوع دومی را هم برای فلزات مدفون در خاك بكار بریم . روش عمومی استفاده از حفاظت كاتدی است.
در این روش با وارد شدن یك پتانسیل كاتدی ، قطعه مهندسی به یك كاتد ( قطب منفی) تبدیل می گردد؛ در حقیقت جریان از طرف محیط به تمام سطح لوله می رسد پس در حقیقت دیگر خوردگی نخواهیم داشت و لوله محافظت می گردد.
حفاظت كاتدی را میتوان به تنهایی هم بكار برد ولی به مقدار جریان زیادی نیاز است. بنابراین بهترین روش آن است كه از یك لایه محافظ مناسب استفاده كرد و بعدا بوسیله حفاظت كاتدی آنرا تقویت نمود.
حفاظت كاتدی خطوط لوله Ι
همانگونه كه در ابتدا مطرح شد اصول خوردگی براساس خواص فعل و انفعالات الكتروشیمیایی است كه در آند تولید الكترون و در كاتد مصرف الكترون صورت می پذیرد . واكنش های الكترو شیمیایی انحلال فلز و آزاد شدن گاز هیدروژن ، بر طبق معادلات زیر است :
M → Mn+ + ne
2H + +2e → H2
در پروسه خوردگی لوله مدفون درخاك ، نقاط آندی و كاتدی در هر حال موجود هستند و با انتقال جریان الكتریسیته از نواحی آندی از فلز به محیط اطراف خوردگی رخ می دهد و در نقاط كاتدی كه جریان از محل اطراف به فلز می رسد خوردگی صورت نمی گیرد . به همین دلیل فلز را می توان به طور جزئی بوسیله استفاده از پوشش ها حفاظت نمود. اگر پوشش ها دائمی بودند و هنگام نصب و یا كار آسیب نمی دیدند لوله های فلزی هرگز خورده نمی شدند . پیدایش عیوب در لایه های محافظ یا وجود سوراخ ها، حتی اگر اتفاقی باشد ما را ملزم می كند كه حفاظت نوع دومی را هم برای فلزات مدفون در خاك بكار بریم . روش عمومی استفاده از حفاظت كاتدی است.
در این روش با وارد شدن یك پتانسیل كاتدی ، قطعه مهندسی به یك كاتد ( قطب منفی) تبدیل می گردد؛ در حقیقت جریان از طرف محیط به تمام سطح لوله می رسد پس در حقیقت دیگر خوردگی نخواهیم داشت و لوله محافظت می گردد.
حفاظت كاتدی را میتوان به تنهایی هم بكار برد ولی به مقدار جریان زیادی نیاز است. بنابراین بهترین روش آن است كه از یك لایه محافظ مناسب استفاده كرد و بعدا بوسیله حفاظت كاتدی آنرا تقویت نمود.
حفاظت كاتدی به دو شیوه اعمال می گردد:
1- جریان اعمالی Impressed current
2- آند فدا شونده sacrificial anode
حفاظت کاتدی بوسیله جریان اعمالی:
حفاظت از این طریق در حقیقت ساخت و کنترل یک سلول خوردگی بزرگ است . در این سلول پایانه منفی جریان مستقیم به خط لوله و پایانه مثبت به یک رسانای مصرف شدنی دفن شده وصل می شود و این رسانا آند نامیده می شود. جریان مستقیم معمولا از طریق یک یکسو کننده به لوله وارد می گردد و در حقیقت یک مدار الکتریکی بوسیله عبور جریان توسط خاک از آند به خط لوله به وجود می آید. ( شكل 1)
در حقیقت سرمایه گذاری برای تاسیسات حفاظت کاتدی ، بخش کوچکی از هزینه کل تجهیزات است برخلاف حفاظت بوسیله پوشش ها ، تداوم هزینه ها برای تجهزات و کنترل وجود دارد ؛ در حقیقت این بحث شامل اندازه گیری و برآورد تجهیزات ، طراحی و نصب آنها ، اندازه گیری و تفسیر نتایج بدست آمده و سپس تعمیر و نگه داری است.
شكل 1 - نمایی شماتیك از سیستم حفاظت كاتدی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2814%29.jpg
فاکتو رهای مورد نظر جهت طراحی سیستم حفاظت کاتدی:

عواملی که باید مد نظر قرار گیرند عبارت اند از:
1- اندازه پتانسیل : که با توجه و با استفاده از دیاگرام ایوانز آن چنان اختیار می شود که فلزات متفاوت در ناحیه کاتدی حفاظت می گردند. ( شكل 2)
2- جریان مدار: شدت جریان ( آمپر) مورد نیاز جهت رسیدن به پتانسیل حفاظت کننده می بایستی محاسبه شود.
3- فاصله بسترهای آندی : هر قدر که فاصله آندها از قطعه بیشتر باشد جریان بیشتری در مدار می بایست تزریق گردد تا حفاظت کامل تری صورت پذیرد.
نزدیکی بیش از حد آند به قطعه از رسیدن جریان به تمامی سطح ( بخصوص طرف پشت قطعه ) جلوگیری خواهد نمود.
4-احتمال بکار گرفته شدن پوشش های حفاظتی و تاثیر آنها بر طراحی سیستم حفاظت کاتدی
5- اندازه های قطعه مهندسی ، طول قطر، طول یا عرض جهت محاسبه سطح و در نتیجه اندازه مقاومت الکتریکی آن
6- نوع و جنس خاک ، به لحاظ خواص شیمیایی و تعیین مقاومت آن اهمیت خاص دارند.
7- احتمال وجود جریان های ناخواسته ( سرگردان) جریان های القائی که بنا بر عبور برق فشار قوی از نزدیکی قطعه مهندسی و یا وجود ترانس ها و دیگر دستگاه ها ایجاد می گردد.
شكل 2- دیاگرام ایوانز

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250436%20%2815%29.jpg

ریپورتر
15th March 2010, 01:27 PM
رابطه مقاومت ، جریان و پتانسیل با یکدیگر:

با فرض اینکه قطعه مهندسی ، خاک و یا سیال هر یک دارای مقاومت الکتریکی خاص خود هستند ، هر گاه جریان حفاظتی با استفاده از یک منبع تغذیه و یا آند فدا شونده برقرار گردد ، در نزدیکی آند مقاومت كمتری بوجود آمده ، شدت جریان بیشترین خواهد بود . لذا هر قدر که از منبع آندی دورتر شویم مقاومت الکتریکی افزایش یافته جریان کمتر خواهد شد ، در نتیجه حفاظت کامل نخواهد بود این پدیده را اصطلاحا ( افت ولتاژ) می نامند ، اگر ولتاژ به اندازه ای افت نماید که از ناحیه حفاظت کاتدی ( ایوانز) خارج شود دیگر حفاظتی صورت نمی گیرد . همین پدیده را می توان با استفاده از یک مدار مقاومتی نشان داد که جریان در مقاومت های نزدیک به بستر آندی بیشترین خواهد بود ( شکل 3) . شدت جریانی که از واحد سطح زمین و در نزدیکی بستر آندی خارج می شود ؛ به مراتب از شدت جریان عبوری در فواصل دورتر از آند بیشتر است. در نتیجه به ازای بعد مسافت، جریان کاهش خواهد یافت ، این پدیده باعث افت پتانسیل می شود ( با فرض مقاومت ثابت ) . شكل4

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%281%29.jpg
شكل 3 - افت ولتاژ و عدم حفاظت كاتدی بعد از 15 متر فاصله از آند ( لوله بدون پوشش )
شكل 4- رابطه افت پتانسیل نسبت به فاصله از بستر آندی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%282%29.jpg
مقدار افت پتانسیل نسبت به فاصله قابل اندازه گیری است :

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%283%29.jpg
پتانیسل (v) = v
جریان( A) = I
مقاومت خاک ( Cm. Ω) = ρ
طول آند ( ft ) = y
فاصله از آند ( ft ) = X
هر گاه X>10Y گردد فرمول فوق به ذیل تبدیل می شود:

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%284%29.jpg
در سیستم حفاظت کاتدی به روش آند فدا شونده این افت پتانسیل نیز می بایستی در نظر گرفته شود هر چند که آند معمولا از قدرت کمتری برخوردار است.
مقدار جریان لازم از فرمول V = IR محاسبه می شود . مقدار جریان مورد نیاز برای حفاظت واحد سطح از یک لوله فولادی بدون پوشش متغیر است . که وابسته به نوع خاکی که در آن لوله قرار گرفته است و همچنین تجربه می توان یک مقدار متوسط و معین را بکار برد. مقادیر جدول 1 نشان می دهد که پوشش ها ، حتی پوشش های ضعیف ، تفاوت چشمگیری در میزان جریان ایجاد می کنند.
جدول 1- جریان مورد نیاز برای محافظت لوله پوشش شده

جریان لازم برحسب A
مقاومت پوشش به ازای یك ft2برحسب Ω
500
14.91
5.964
2.982
1.491
0.2982
0.1491
0.0298
0.000058
لوله بدون پوشش
10000
25000
50000
100000
500000
1000000
5000000
پوشش ایده آل
اندازه گیری پتانسیل و شدت جریان:

صحت حفاظت کاتدی و مقدار پتانسیل قطعه مهندسی با استفاده از ولت متر نسبت به الکترود مرجع (Cu/Cu SO4) سنجیده می شود. شکل ( 5 و 6)
*
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%285%29.jpg
شكل 5 - الکترود مرجع (Cu/Cu SO4)

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%286%29.jpg
شكل6 - اندازه گیری پتانسیل خط لوله
برای این کار ابتدا بر روی زمین مقداری آب ریخته تا سطح زمین كاملا خیس شود، سپس نیم سلول Cu/Cu SO4 را بر روی آن قرار می دهیم. یک سر ولت متر را به نیم سلول و سر دیگر آنرا به خط لوله وصل می کنیم . پتانسیل اندازه گرفته شده باید بیشتر از mv850- باشد ؛ چون نقاطی که پتانسیل کمتر mv 850- دارند دیگر حفاظت نمی شوند . جهت حفاظت از خوردگی لوله های فولادی نو مدفون شده درخاک بوسیله اندازه گیری به شیوه فوق بعضی اعمال جریان مستقیم تا رسیدن به پتانسیل مورد نظر جهت حفاظت یعنی بالاتر از mv 850- صورت می پذیرد . که جریان مورد نیاز در این خصوص فقط حدود A/ft2 100 است .
در بسیاری از موارد مدار الکتریکی محافظت کننده به شکل یک مدار باز با صرف جریان بیش از حد معمول عمل می نمایند (Current Drainage) این بنابر دلایل عدیده ای همانند ایجاد لایه های اکسیدی ناخواسته ، اتصال پیش بینی نشده ، القای جریان های سرگردان و غیره صورت می گیرد . جهت کشف این موضوع که آیا حفاظت به روش کاتدی موثر افتاده است و یا خیر طبق شکل 7 از دو الکترود مرجع Cu/Cu SO4 به همراه دو ولت متر استفاده می شود که در یک نقطه به لوله متصل می گردند . اگر اختلاف پتانسیل اندازه گیری شده توسط دو دستگاه ولت متر بیشتر از 5 باشد . حفاظت به طورکامل انجام نمی پذیرداما برعکس اگر کمتر باشد حفاظت از خوردگی کامل خواهد بود.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%287%29.jpg
شكل 7 - شیوه اندازه گیری برای حصول اطمینان از حفاظت كامل كاتدی
جریان خروجی از آند را می توان بوسیله معادله دوایت بدست آورد.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%288%29.jpg
I = جریان خروجی (A)
E = ولتاژ آند (v)
L = طول آند (cm)
ρ = مقاومت خاک
D= قطر آند
شكل 8 - افزایش شدت جریان در نزدیك ترین نقاط به آند

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%289%29.jpg
حفاظت كاتدی خطوط لوله - 2
اندازه گیری مقاومت زمین :

خاک هایی که دارای ضریب مقاومت الکتریکی بالایی هستند از شدت جریان خوردگی پایینی برخوردار هستند . و اما نقاطی که دارای پتانسیل بالایی هستند دارای مقاومت الکتریکی پایینی هستند . چرا که در آنها شدت جریان خوردگی بالاست . بررسی ضریب مقاومت الکتریکی خاک می تواند راهنمای خوبی جهت تعیین مکان کار گذاردن بستر آندی و عمق آند از سطح زمین باشد . جهت اندازه گیری مقاومت خاک از روش چهار میله ونر استفاده می شود ، شکل 9 نشان می دهد که 4 میله به صورت عمودی در خاک قرار می گیرند . دو میله 1و2 با استفاده از یک منبع تغذیه ، جریانی را به درون خاک می فرستند و دو میله دیگر 3و 4 ولتاژ اندازه گیری می کنند.
شكل9- دستگاه اندازه گیری مقاومت الكتریكی خاك موسوم به 4 میله ونر

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2810%29.jpg
فاصله میله ها از یکدیگر معادل عمق آنها از سطح خاک است و برابر مقدار a می باشد. نهایتا مقاومت خاک با استفاده از فرمول زیر محاسبه می شود:

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2811%29.jpg
که اگر مقدار A برابر 2½" و 5ft فرض شود :

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2812%29.jpg
که برای مثال اگر جهت حفاظت از خوردگی یک لوله زیر زمینی از0.22 A i = استفاده شود خواهیم داشت:

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2813%29.jpg
در امتداد طول لوله و با استفاده از روش 4 میله ونر مقاومت اندازه گیری گرفته شده یکنواخت نخواهد بود . کیفیت شیمیایی خاک با تغییر دادن مقاومت الکتریکی آن نیز بر خوردگی تاثیر می گذارد . ( شكل 10)
شكل10 - تغییر مقاومت خاك در طول مسیر یك خط لوله

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2814%29.jpg
در یک سیستم حفاظت کاتدی و زمانی که قطعه مهندسی به قطب منفی تبدیل شده است . نقش خاک ارائه دادن انتقال آسان کاتیون ها است که هر قدر که شدت انتقال این یونها بیشتر باشد . جریان الکترونی بیشتری به سمت لوله کشیده می شود ( از طریق منبع تغذیه و سیم رابط ) با کاهش PH خاک ، شدت جریان بیشتری برای رسیدن به پلاریزاسیون کاتدی و حفاظت از خوردگی نیاز دارد . جهت اندازه گیری PH خاک و یا دیگر الکترولیت ها از PH متر و یا کاغذ معرف استفاده می شود.
طراحی بستر آندی و نصب ایستگاه حفاظت:

جهت طراحی یک بستر آندی مناسب می بایستی فاکتورهای ذیل را مد نظر قرار داد.
1- مقدار ضریب مقاومت خاک( برحسب Ω.cm)
2- وجود شبکه های فلزی که در حیطه موثر بستر آندی واقع گردیده اند.
3- فاصله بستر آندی تا لوله و دیگر قطعاتی که جداگانه حفاظت می گردند.
4- موجودیت برق مستقیم جهت اعمال جریان حفاظتی
5-بررسی لجستیکی به لحاظ موقعیت قطعات ودستگاه هایی که می بایست حفاظت گردند.
همچنین در مورد پیاده سازی یک ایستگاه نکات زیر باید تعیین شود:
1- انتخاب دانستیه جریان لازم
2- محاسبه سطح فولادی که می خواهیم حفاظت کاتدی گردد.
3- محاسبه جریان مورد نیاز
4- محاسبه مجموع آند های مورد نیاز برای ضمانت یک عمر مورد نیاز مثلا 20 سال
5- محاسبه مقاومت کل مدار شامل مقاومت آند ها نسبت به الکترولیت ، مقاومت کابل های استفاده شده و مقاومت سازه به الکترولیت و مقاومت الکترولیت
6-محاسبه سایز رکتیفایر مورد نیاز
بعد از محاسبات لازم بر طبق اصول بالا ، مکان دقیق حفره مشخص می شود ، اولین مرحله در ایجاد حفره عملیات حفاری است ، هر چه مکان حفره دورتر از خط لوله باشد طول بیشتری از لوله مورد حفاظت قرار میگیردبه طور معمول بین حفره تا خط لوله 100تا 200متر فاصله است . ( شكل 11 )
شكل 11- مشكلات بوجود آمده در صورتی كه آند به حفره نزدیك باشد

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2815%29.jpg
بستر آندی می تواند به سه صورت طراحی شود . که هر کدام مزایا و معایبی دارند . درحالت اول بستر موازی با خط لوله است و در حالت دوم بستر عمود بر لوله می باشد حالت سوم نیز ترکیبی از دو حالت بالا است . که مزایای حالت سوم بیشتر است و معمولا حفره را به صورت زاویه دار طراحی می کنند . درحقیقت در حالت اول مصرف آندها زیاد است و همان طور که در شکل 12 آمده است گرادیان های جریان تمرکز بیشتری در ناحیه آند دارند .
شكل 12 - گرادیان جریان در یك بستر موازی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2816%29.jpg
با توجه به تعداد آند مورد نیاز برای هر حفره طول حفره محاسبه شده و عملیات حفاری آغاز می شود ، عمق حفره نیز با توجه به عمق لوله دفن شده محاسبه می شودکه این عمق به ارتفاع میانگین 2 متر می باشد .درانتهای حفاری در حقیقت حفره مورد نظر دارای طول 20 و عرض 1 و ارتفاع 2 متر می باشد . که در این حفره می توان حدود 20 آند قرار داد . بعد از اتمام عملیات حفاری در کف بستر مخلوطی از کک ، نمک ، کچ، و آهک اضافه می کنند تاحفره خصوصیات لازم را برای هدایت بهتر جریان پیدا کند. درحقیقت نمک باعث پیدا شدن خاصیت اسیدی ، آهک باعث خاصیت قلیایی و وجود گچ نیز باعث جذب رطوبت می شود . سپس بر روی این بستر کک با دانه بندی خاص اضافه شده و آنرا به خوبی می کوبند تا هیچ حفره ای در آن باقی نماند.
کابل برق را به حالت حلقه در آورده و آندها را به طور یکی در میان به دو طرف حلقه متصل می کنند ، اتصال کابل آندها به کابل اصلی توسط سل پک (Cell Pack )انجام می شود . درون سل پک با یک ماده آلی پر شده تا هیچ گونه نشست جریان نداشته باشیم .( شكل 13 ) اگر جریان از اتصالات نشت پیدا كند باعث سولفاته شدن و بعد قطع جریان می شود .
شكل 13 - Cell Pack

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2817%29.jpg
آندها را به طور عمودی در حفره طوری قرار می دهند که فاصله بین هر دو آند برابر طول خود آند باشد . سپس روی آندها را دوباره کک ریخته و یک لوله با چند منفذ ورودی را روی آنها قرار داده تا گازهای تولیدی حفره به راحتی خارج شوند. سپس روی حفره را با خاک می پوشانند. لازم به ذکر است که در پالایشگاهها که یک مجموعه باید حفاظت شود و فضای لازم را نداریم از چاهک آندی استفاده می شود یعنی با شرایط گفته شده یک چاه احداث می شود و آندها به طور زنجیر وار و عمودی درون آن قرار می گیرند .
دیگر تجهیزات لازم برای یک ایستگاه حفاظت کاتدی عبارت از یک ترانسفورماتور Dc است. درحقیقت کابل خروجی از حفره به رکتیفایر متصل می شود .ولتاژ و جریان مورد نیاز بستر توسط رکتیفایر تنظیم می شود.
شكل14 - نمایی شماتیك از یك سیستم حفاظت كاتدی

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2818%29.jpg
مطابق جدول2 از آندهای بسیاری می توان استفاده کرد ؛ در حفاظت کاتدی فاکتورهای عمر مفید و هزینه تعیین کننده است . در حفاظت خطوط لوله از آند های گرافیتی استفاده می شود، اما در سال های اخیر نیز استفاده از آهن قراضه به عنوان آند متداول شده است.
جدول2- انواع آند با جریان خارجی برای حفاظت كاتدی

كاهش وزن lb/amp-yr
مواد
20
10-12
0.25-5
0.25-1
قراضه فولاد
آلومینیم
گرافیت
چدن پرسیلیسیم

نظارت بر سیستم حفاظت کاتدی:

برخلاف دیگر روش های جلوگیری از خوردگی که نیاز به نظارت نداشتند و یک بار اعمال می شدند . حفاظت کاتدی نیاز به نظارت دائمی دارد که این نظارت در دو حوزه اساسی دنبال می شود . حوزه اول شامل بررسی و چک کردن و مراقبت از سخت افزار سیستم است و حوزه دوم عبارت است از اندازه گیری و بررسی پتانسیل خط لوله نسبت به زمین
طبق دیاگرام ایوانز خطوط لوله که در تماس با خاک قرار دارند چنانچه به پتانسیل 0.85- نسبت به الکترود مقایسه مس- سولفات مس پلاریزه گردند ، محافظت خواهند شد. برای اینکه بتوان در تمامی قسمت های خط لوله این پتانسیل را اندازه گرفت و از صحت آن مطلع شده بر روی خط لوله در هر km 2 یک تست پوينت قرار گرفته است. در حقیقت هر تست پوينت به منزله یک ترمینال برای اندازه گیری پتانسیل خط لوله نسبت به زمین است . ( شكل 15)
شكل 15- تست پوينت های طراحی شده

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2819%29.jpg
در حقیقت یک سر کابل فولادی به لوله جوش داده شده و سر دیگر آن بر روی مارکر نصب می شود. به دلیل پدیده افت ولتاژ روی خطوط لوله معمولا ولتاژ اعمالی روی لوله در هر ایستگاه بیشتر از مقدار v 0.85-است . این ولتاژ باید طوری انتخاب شود تا دور ترین نقاط لوله نسبت به ایستگاه حفاظت کاتدی از ناحیه حفاظت خارج نشوند و ولتاژ آنها بالاتر از v 0.85-قرار گیرد.
مقدار ولتاژ اعمالی در هر ایستگاه با توجه به شرایطی که در بخش گذشته ذکر شد متغیر است . ولی معمولا سعی بر این است که ولتاژ اعمالی v2/1 باشد . تا با توجه به پدیده افت ولتاژ دورترین نقاط دارای پتانسیل بالاتر از v 0.85- باشند. درصورتی که ولتاژ اعمالی به خط لوله بالاتر از v 8/1 شود . پدیده حفاظت پیش از حد ( Over Protection) اتفاق خواهد افتاد.
محافظت بیش از حد باعث:

1-مصرف بیش از حد آندها
2- متصاعد شدن هیدروژن از خط لوله که باعث تاول زدن و تورم وجدایش پوشش های آلی و شکنندگی فولاد می شود.
3- کاهش قابلیت انعطاف پذیری
4- ترک خوردن هیدروژنی
ایستگاه های حفاظت کاتدی در سال 2تا 3 بار چک می شوند و صحت آنها از نظر کارکرد مورد بررسی قرار می گیرد .در هر بازدید مقدار ولتاژ و جریان اعمالی اندازه گیری و ثبت می شود. در صورت هرگونه اخلال ، عملیات عیب یابی و تعمیر صورت می پذیرد. ( شكل 16 )
مقدار پتانسیل خط لوله نسبت به زمین هم به طور ماهانه اندازه گیری می شود . سپس نمودارپتانسیل نسبت به فاصله از بستر آندی رسم خواهد شد. این نمودار به صورت لگاریتمی بوده و هر چه شیب آن کمتر باشد نمایانگر محافظت بهتر خواهد بود. بدیهی است که فاصله نقاط اندازه گیری شده km 2 است . نمودار رسم شده با نمودار های قبلی مقایسه شده و هر گونه تغییر بیانگر اخلال در سیستم حفاظت کاتدی است . هر گونه افت در پتانسیل بدین معنی است که پوشش از بین رفته و باید اقدامات لازم صورت پذیرد . به همین منظور جداولی طراحی شده که با توجه به شواهد و داده ها می توان نوع عیب در سیستم حفاظت کاتدی را تعیین و رفع نمود.
درهنگام بازرسی ایستگاه ها در مناطقی که خاک مقاومت بسیار بالایی دارد و امکان حفاظت به طور کامل وجود ندارد در فصول خشک سال معمولا بر روی حفره آندی آب اضافه می کنند تا مقاومت خاک کاهش یافته و انتقال جریان صورت پذیرد.
شكل 16 - ثبت اطلاعات ركتیفایر

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2820%29.jpg
آندهای فدا شونده :

در بخش هایی كه امكان ایجاد ایستگاه حفاظت كاتدی وجود ندارد از این روش برای حفاظت استفاده می شود . به طور مثال در بخش هایی كه شبكه برق وجود ندارد و یا مسیر های كوتاه و یا تجهیزات موقت . در این روش به شیوه یك پیل گالوانیك و با استفاده از جدول استاندارد الكترو شیمیایی (e.m.f ) و با اتصال فلزات منفی تر در جدول باعث تبدیل شدن خط لوله به قطب كاتد و فلز متصل شده به عنوان قطب آند ، فلز منفی تر خود را فدای قطعه مهندسی می نماید در واقعی پیل گالوانیك ایجاد شده است .(شكل 17)
شكل 17- تصویری از یك مدار آند فدا شونده

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/250437%20%2821%29.jpg
مقدار مورد نیاز آند فدا شونده و سطح مقطع آند به طول مدت زمان حفاظت و جریان لازم طبق قانون V=IR دارد. فولاد گالوانیزه كه روكشی ازروی را برخوردار دارد یك مدار آند فدا شونده است .
در جدول (3) چند نوع آند قربانی شونده به همراه مشخصات آنها وجود دارد.
جدول 3- مقایسه انواع آندهای فدا شونده

آلومینیم و قلع
روی
منیزیم

6.5
16-20
-1.3
23
25
-1.15
9
18
-1.7
مصرف تئوریك lb/amp-yr
مصرف واقعی lb/amp-yr
پتانسیل نسبت به Cu / CuSO4
بین آندهای قربانی شونده ، منیزیم متداول ترین است . اگر چه راندامان آن پایین است ( حدود 50 درصد) لیكن این كمبود با پتانسیل بسیار منفی آن جبران شده و در نتیجه جریان بالایی بدست میدهد.
طریقه ایجاد حفره برای قرار دادن آند فدا شونده همانند حفره برای ایستگاه های اعمال جریان خارجی است. با این تفاوت كه مواد پشت بند برای این نوع حفره كاملا مخصوص بوده و با فرمول تجاری تولید می شود. همچنین كابل خروجی از آندهای فدا شونده باید به طور مستقیم به سازه فلزی متصل گردد.

ریپورتر
15th March 2010, 01:28 PM
آشنايی با سيستم های حفاظت کاتدیک (کاتودیک)

امروزه خوردگي شيميايي فلزات از جمله مشكلات اساسي و هزينه ساز صنايع بزرگ به خصوص صنعت نفت، گاز، پتروشيمي، نيروگاهي، آب و فاضلاب و … ميباشد. لوله هاي انتقال و توزيع سوخت و آب، اسكله ها، كشتي ها، كندانسورها، دكلهاي انتقال نيرو، مخازن ذخيره سوخت و ديگر سازه هاي مدفون (و يا غوطه ور) در يك الكتروليت متناسب با شرايط موجود و با توجه به ساختار متالورژيكي خود ، خورده شده و بعد از مدتي كار يك سيستم و پروسه فعال را مختل كرده و منجربه ضرر و زيانهاي غير قابل پيش بيني ميشوند.
اين مبحث باعث انگيزه انجام تحقيقات وسيعي در اين زمينه شده است تا روشهاي عملي مقابله با خوردگي شيميايي فلزات به عرصه ظهور برسد. در خصوص پيشگيري از خوردگي لوله هاي مدفون، كف مخازن روزميني و مخازن زير زميني نتيجه تحقيقات و آزمايشات انجام شده دو روش عمده زير ميباشد:
1) استفاده از انواع پوشش
2) استفاده از سيستم حفاظت كاتديك
از آنجائيكه پوششهاي موجود هيچ يك داراي راندمان 100% نمي باشند لذا داشتن يك سيستم مكمل جهت حفاظت از خوردگي سازه هاي مدفون الزامي به نظر ميرسد. روش تكميلي ياد شده سيستم حفاظت كاتديك ميباشد كه در اين روش با كاتد كردن سازه در حال خورده شدن (كه قبلاٌ آند بوده است) ميتوان از خوردگي آن جلوگيري نمود.
كاتد كردن سازه با جايگزيني يك منبع تامين كننده الكترون انجام پذير است كه اين منبع تامين كننده يك منبع الكتريكي و يا يك فلز فعال تر (آندتر) از سازه مدفون ما ميباشد. بديهي است استفاده از هريك از روشهاي ياد شده مستلزم صرف هزينه هاي اقتصادي ميباشد ولي با يك بررسي كارشناسي ميتوان نتيجه گرفت كه صرف هزينه هاي اوليه جهت پوشش دادن سازه و نصب سيستم حفاظت كاتدي نه تنها از خطرات جانبي در آينده جلوگيري ميكند بلكه هزينه هاي مربوط به تعويض قطعات، تعميرات و جبران خسارات و زيانهاي وارده را كاهش داده و هزينه هاي لازم جهت نصب چنين سيستم هايي را از نظر اقتصادي توجيه پذيرتر ميسازد.
عوامل بسياري در تعيين و انتخاب روش حفاظت كاتدي موثر ميباشند كه از آن جمله ميتوان به : شرايط الكتروليت، امكان دسترسي به برق، امكان وجود بازرسي هاي آتي، شرايط سازه هاي مجاور، جريانهاي سرگردان، نوع و كيفيت پوشش، مدت زمان طراحي سيستم، شرايط اقتصادي و . . . اشاره نمود.
شرايط اقتصادي يكي از مهمترين عوامل موثر در انتخاب سيستم مي باشد كه در نهايت بايد يك حالت بهينه فني ـ اقتصادي ايجاد شود. در اصل، طراحي يك سيستم حفاظت كاتدي زماني موفقيت آميز خواهد بود كه تمامي شرايط فوق درآن مد نظر قرار گرفته باشد.
1-1-رفتار فلزات مدفون و غوطه ور در زمان استفاده از سيستم حفاظت كاتدي

هرگاه يك فلز در تماس با يك الكتروليت خورده شود، در اين صورت با آزاد شدن الكترون، يون هاي مثبت به داخل الكتروليت منتقل ميشوند. در اين حالت الكترون هاي اضافي در فلز باقي مي مانند. اين فرايند در مورد آهن به صورت زير بيان مي شود:
Fe à Fe2+ + 2 e-
خوردگي توسط انتقال جريان الكترون از فلز به الكتروليت صورت ميگيرد كه به دنبال آن يونهاي مثبت به سمت الكتروليت و الكترون ها به سمت فلز حركت ميكنند. نواحي كه اين جريان از آنها عبور ميكند را مناطق آندي و واكنش مربوطه را واكنش آندي مي نامند (در بخشهاي بعدي به آن اشاره كامل خواهد شد). اكثر اوقات يونهاي فلزي با يونهاي منفي داخل الكتروليت واكنش داده و محصولات خوردگي تشكيل شوند (براي مثال زنگ آهن در فولاد). بطور عمده اين واكنش ها اثري بر روي واكنش خوردگي نمي گذارند مگر در زمانيكه محصولات ناشي از خوردگي، مقاوم در برابر تهاجمات خوردگي باشند. در نهايت بايستي از نظر بار الكتريكي يك تعادل برقرار شود. جهت متعادل شدن واكنش از نظر بار الكتريكي، بايد يك جريان از محلول (الكتروليت) به سمت فلز حركت كند و الكترون ها در محيط ديگري كه منطقه كاتدي ناميده ميشود، مصرف ميشوند. ميزان انتقال جريان در اين واكنشها سرعت خوردگي را تعيين مينمايد. براي مثال در مورد فولاد به ازا هر اتمي كه وارد الكتروليت ميشود دو اتم در سطح فلز آزاد ميشود.
ميزان اختلاف پتانسيل بين سطح فلزات و الكتروليت آنها با توجه به دانسيته جريان و جهت انتقال جريان تغيير ميكند. اين تغييرات را پلاريزاسيون مي نامند. اختلاف پتانسيل فوق بستگي به نوع واكنش هاي شيميايي در سطح فلز دارد. پتانسيل فصل مشترك فلز ـ الكتروليت را ميتوان با استفاده ار الكترود مرجع اندازه گيري نمود. ميزان اختلاف پتانسيل اندازه گيري شده نه تنها بستگي به نوع فلز و الكتروليت دارد بلكه نوع الكترود مرجع نيز در آن تاثير گذار ميباشد. لذا در اندازه گيريهاي اختلاف پتانسيل بين خاك و سازه مدفون فولادي عموماً از الكترود مرجع مس ـ سولفات مس استفاده ميشود.
1-2- اصول كلي حفاظت كاتدي

لازمه انجام واكنشهاي مربوط به خوردگي وجود مناطق آندي و كاتدي ميباشد. اگر الكترون هاي سازه از يك منبع خارجي تامين شوند، ميزان حركت يونهاي مثبت از سطح فلز كاهش و سرعت واكنش كاتدي افزايش مي يابد. اگر پتانسيل فلز با اعمال الكترونهاي خارجي از مقدار Ecorr (پتانسيل خوردگي فلز در حالت طبيعي ) به مقدار Ep (پتانسيل حفاظتي فلز پس از اعمال حفاظت كاتدي) كاهش يابد (اين مقادير در نمودارهاي مربوط به پلاريزاسيون فولاد موجود است)، در نتيجه جريان آندي و يورش خوردگي متوقف شده و حفاظت كاتدي حاصل ميگردد. جريان كاتدي (IP) توسط يك منبع خارجي تامين ميگردد، كه اين منبع خارجي يا يك آند فلزي (روش آندهاي فدا شونده) و يا يك منبع ولتاژ برق DC (روش اعمال جريان) ميباشد.
1-2-1- معيارهاي حفاظت كاتدي

اكثر فلزات در برابر خوردگي با اعمال جريان حفاظت مي شوند، بطوريكه پتانسيل آنها در پتانسيل منفي تر از پتانسيل سازه نسبت به محيط قرار گيرد. جريان مستقيم از طريق آندهاي فداشونده (SACRIFICIAL ANODES) و يا سيستم اعمال جريان(IMPRESSED CURRENT) فراهم ميشود. تعيين و اندازه گيري پتانسيل تحت حفاظت نسبت به محيط اطرافش ميتواند نمايانگر درجه و ميزان حفاظت آن سازه باشد. از استاندارد NACE - RPO169-83 به عنوان معيار سيستم حفاظت كاتدي سازه هاي غوطه ور يا مدفون استفاده مي شود. در خيلي از شرايط ميتوان خوردگي را در مقادير كمتر نيز حفاظت كاتدي نمود. اين معيار در استاندارد NACE - RPO169-83 تحت عنوان ” كنترل خوردگي خارجي سيستم هاي خطوط لوله فلزي غوطه ور يا مدفون” بيان شده است. پتانسيل 850 mv- براي اولين بار توسط R.J.Kuhn در سال 1933 بيان شده و جهت حفاظت كاتدي سازه هاي فولادي غوطه ور و يا مدفون پذيرفته شد.
كاربردي ترين معيار، معيار mv850 - ميباشد. معيار پتانسيل حفاظت كاتدي عبارتست از اندازه گيري پتانسيل خط لوله – خاك كه اين اختلاف پتانسيل توسط الكترود مرجع مس ـ سولفات مس اندازه گيري ميشود. در انتخاب معيار حفاظت كاتدي بايد مسائل مربوط به هزينه هاي بالاي تعميرات و حفظ سرمايه هاي ملي در نظر گرفته شود كه در نهايت به شرايط محيطي، پوشش سازه و در دسترس بودن نيروي برق بستگي دارد. يك محيط خورنده كه سازه موجود در آن داراي پوشش ضعيفي باشد و يا نيروي برق در دسترس نباشد، دلالت بر استفاده از يك معيار با ضريب احتياط بالا ميكند. عدم تغيير در اصل طراحي نيز اشاره بر اين امر دارد كه حفاظت كاتدي براي سازه هاي حفاظت شده، به راحتي انجام شده است. به هر حال تكنيك هاي مراقبت و مونيتورينگ قادر به حل و فصل مطلوب هزينه هاي كنترل خوردگي بدون كاهش اثرات جلوگيري از خوردگي آنها مي باشد.
1-2-2- مدار يك سيستم حفاظت كاتدي

بديهي است براي داشتن يك سيستم حفاظت كاتدي بايستي مدار الكتريكي آن كامل باشد براي اين منظور لازمست تا اجزا تشكيل دهنده اين مدار شناخته و مورد ارزيابي قرار گيرند. بطور كلي اين اجزا عبارتند از:
الف)كاتد: سازه و تاسيسات فلزي مدفون و يا غوطه ور در يك الكتروليت كه بايستي با استفاده از روش حفاظت كاتدي از خوردگي شيميايي آنها جلوگيري به عمل آيد، كاتد ناميده ميشود. در واقع اين سازه فلزي قبل از نصب چنين سيستمي آند بوده و در حال از دست دادن الكترون و خورده شدن بوده است، كه با اعمال سيستم حفاظت كاتدي و قرار گرفتن در مدار اين سيستم از آند به كاتد تبديل شده و در نتيجه خوردگي آن متوقف مي شود.
ب) آند: عنصر و يا آلياژي كه در آن واكنش آندي رخ داده و به مرور زمان و بر اساس مقدار جريان اعمالي از وزن و حجم آن كاسته ميگردد آند ناميده ميشود. جنس و آلياژ اين آندها، بسته به نوع روش سيستم حفاظت كاتدي و محيط اطراف متغير است.
ج) الكتروليت: محيطي كه در آن تبادل الكترون و واكنش يوني اتفاق ميافتد و معمولاً از جنس خاك و يا آب ميباشد الكتروليت ناميده ميشود.
د) اتصالات الكتريكي: جهت تكميل مدار الكتريكي يك سيستم حفاظت كاتدي و انتقال الكترونها، از كابلهاي مسي استفاده ميشود كه ايجاد اتصال آنها در باند باكسهاي مربوطه انجام مي پذيرد.
هـ) منبع تغذيه : جهت تامين الكترون مورد نياز و اعمال اختلاف پتانسيل لازم بين كاتد و الكتروليت (در روش اعمال جريان) از يك منبع تغذيه DC استفاده مي شود. اين منبع تغذيه، جريان مستقيم مورد نياز جهت حفاظت سازه را تأمين مي كند.
1-3- انواع روشهاي سيستم حفاظت كاتدي (کاتودیک یا کاتدیک)

با توجه به نوع آند بكار رفته و نحوه عملكرد، سيستم به دو روش عمده تقسيم بندي ميشود:
- روش آند فداشونده(Sacrificial Anodes)
- روش اعمال جريان (Impressed Current)
حال به تشريح هريك از روشهاي فوق مي پردازيم.
1-3-1- سيستم حفاظت كاتدي به روش آندهاي فدا شونده

آندهاي فدا شونده شامل آلياژهايي از منيزيم، روي و آلومينيوم ميباشند. اين آندها در خاك يا در آب به صورت ساده و يا همراه با يك پشت بند (Back Fill) مخصوص نصب ميشوند.
اين نوع آندها در سيستمهاي حفاظت كاتديک مربوط به خطوط لوله بصورت انفرادي و يا گروهي به خط لوله تحت حفاظت كاتدي نصب ميگردند. محدوديتهايي در استفاده از اين نوع آندها وجود دارد كه مربوط به اختلاف پتانسيل فصل مشترك سازه ـ آند و ميزان مقاومت الكتريكي خاك (ρ) ميباشد. از اين روش جهت حفاظت كاتدي سازه هاي كه به جريان كمي نياز داشته و يا در خاكي با مقاومت الكتريكي پائين مستقر ميباشد، استفاده ميگردد. ميتوان از اين نوع آندها به صورت نواري شكل كه در تمام طول مسير خط لوله نصب ميشوند نيز جهت جلوگيري از خوردگي استفاده كرد. طبق استانداردهاي IPS-E-TP-820, IPS-D-TP-711. از آندهاي فداشونده در موارد زير ميتوان استفاده نمود:
الف - خطوط لوله با پوشش خوب كه نياز به جريان حفاظتي خيلي كمي دارند.
ب - رفع مشكلات مربوط به تداخل و جريان هاي سرگردان
ج -خطوط لوله كوتاه با پوشش خوب
د - در نقاط مشخصي بر روي خطوط لوله (نقاط بحراني) كه ممكن است تنها چند فوت از خط لوله نياز به حفاظت داشته باشد.
هـ - فراهم نمودن حفاظت موقتي قسمتي از خط لوله مدفون كه در شرايط خوردگي موضعي قرار دارد. مانند منطقه عبور خط لوله از عرض رودخانه .
و - جهت حفاظت كف مخازن رو زميني كه داراي سطح وسيعي نباشند.
- آندهاي مورد مصرف روش آند فداشونده:
انواع آندهاي مورد مصرف در روش فدا شونده عبارتند از:
1) آندهاي روي
2) آندهاي منيزيم
3) آندهاي آلومينيوم
با توجه به الكتروليت موجود در يك منطقه نوع آند مصرفي براي محيط متفاوت است و اين تفاوت ناشي از شرايط ويژه الكتروليت از جمله مقاومت ويژه، PH، رطوبت و همچنين خواص و قابليتهاي هر يك از آندهاي ياد شده ميباشد. به عنوان نمونه آندهاي فداشونده با توجه به الكتروليت و مقدار مقاومت آن به صورت زير دسته بندي ميشوند:
الف) آندهاي مصرفي در آب:

مقاومت الكتريكي آب(Ohm-Cm)
نوع آند مصرفي
كمتر از 150
آلومینیوم
كمتر از ۵۰۰
روی
بیشتر از ۵۰۰
منیزیم
ب) آندهاي مصرفي در خاك:


مقاومت الكتريكي آب(Ohm-Cm)
نوع آند مصرفي
كمتر از 150۰
روی
كمتر از ۵۰۰۰
منيزيم (استاندارد)
کمتر از ۶۰۰۰
منيزيم (پتانسيل بالا)
۱-3-2- سيستم حفاظت كاتدي به روش اعمال جريان

يك سيستم اعمال جريان بايد شامل يك يا چند ايستگاه به عنوان منبع جريان DC، بستر آندي و كابل هادي جريان باشد. موقعيت اين ايستگاه ها در طول خط لوله بستگي به امكان دسترسي به نيروي برق متناوب و ميزان كاهش پتانسيل دارد. كاهش ميزان حفاظت يك خط لوله از محل نصب سيستم حفاظت كاتدي نيز بستگي به مقاومت طولي خط لوله و هدايت پوشش لوله دارد.
معيار احداث بسترهاي آندي عمودي و افقي بايستي بر اساس استاندارد IPS-C-TP-820 بوده و انتخاب محل بسترهاي مذكور بايستي پس از بررسي نتايج مربوط به بازرسي و كنترل محيطي صورت پذيرد. حداقل فاصله بستر آندي از خط لوله مدفون يا سازه هاي مجاور بستگي به مقدار جريان مورد نياز سيستم داشته و با افزايش مقدار جريان اين فاصله نيز افزايش خواهد يافت.
معيار اين فاصله عبارتست از : 50 متر براي 30 آمپر، 100متر براي 50 آمپر، 200 متر براي 100 آمپر و 300 متر براي 150 آمپر ميباشد. ابعاد كابلهاي مورد مصرف در اين سيستمها بايد به گونه اي انتخاب شوند كه در زمانيكه حداكثر جريان طراحي از مدار عبور مي كند، ميزان افت ولتاژ كمتر از 5 درصد باشد. اطلاعات مربوط به كابلها و سيمهاي مورد مصرف در اين نوع سيستمها در استاندارد IPS-M-TP-750 و DIN VDE 027 موجود ميباشد. تمامي كابلهاي مربوط به خروجي از قطب مثبت ركتيفاير به بسترهاي آندي بايد پيوسته بوده و حداكثر 150 متر طول داشته باشند.
سيستم حفاظت كاتدي به روش اعمال جريان بهتر است در خارج از محلي كه خطر انفجار و آتش سوزي دارد طراحي و نصب گردد، مگر در حالات استثنا كه بايستي بر اساس استانداردهاي DIN-VDE-0165 و ياEN 50014 , AFK-Empfehlung No.5 صورت پذيرد. به عبارت ديگر استفاده از ترانسفورمر ـ ركتيفاير، جعبه هاي اتصال ((BOND BOX ، جعبه هاي اندازه گيري اختلاف پتانسيل(TEST POINT OR TEST BOX) بايستي از نوع ضد انفجار طراحي و مورد استفاده قرارگيرد.
- آندهاي مورد مصرف در روش اعمال جريان:
آند چدن پر سيليس (سيليكون)
آند آلياژ دور يكلر
آند چدن پر سيليس كروم دار
آند پلاتينيوم
آند چدن پرسيليس موليبدن دار
آند گرافيتي
عمده ترين آندي كه در روش اعمال جريان مورد استفاده دارد آند چدن پرسيليس ميباشد، اين نوع آندها در پشت بندهاي كربني كارآيي آندهاي گرافيتي را داشته و در خاكهايي با مقاومت ويژه كم نسبت به آندهاي گرافيتي ارجحيت دارند. همچنين امكان استفاده از اين آندها در دانسيته جريان هاي بالا وجود دارد. عناصر تشكيل دهنده اين نوع آلياژ عبارتند از : 0.95%C, 14.4% Si , 0.7%Mn و مابقي Fe .
كارآيي يك آند با نحوه نصب آن داراي رابطه مستقيم مي باشد، به قسمي كه يك عايق بندي ضعيف در محل اتصال به واسطه خوردگي حفره اي به مقدار قابل توجهي از كار آيي آند مي كاهد. عمر مفيد آندهاي مذكور معمولاً تا زماني در نظر گرفته ميشوند كه قطر آنها در حدود 33% كاهش يابد كه البته اين مقدار بستگي به قطر اوليه و ميزان خوردگي حفره اي و همچنين تنشهاي مكانيكي دارد. بنابراين دو برابر كردن سطح مقطع آند عمر مفيد را بيش از دو برابر افزايش خواهد داد.اين نوع آلياژ داراي مقاومت بسيار بالايي در بسياري از محيطهاي خورنده ميباشد. استثنا قابل توجه در اين مورد اسيد فلوريدريك است، در حقيقت اين چدنها مقاومترين فلزات و آلياژهاي تجارتي (غير گرانبها) ميباشند.
مشخصات برخي از آندهاي مورد مصرف در سيستمهاي حفاظت كاتدي به روش اعمال جريان در جدول 1-1 آورده شده است.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/2504381.jpg
1-4- انواع بسترهاي آندي

معمولاُ با توجه به اطلاعات بدست آمده از منطقه و اطلاعات حاصل از اندازه گيري مقاومت خاك و همچنين تجمع و محل استقرار ديگر تاسيسات، ساختمانها و سازه ها ، نوع و تعداد بستر انتخاب و در بخش طراحي با توجه به آن اقدامات لازم جهت انجام محاسبات صورت ميگيرد.
با توجه به شكل فيزيكي و نوع پشت بند مصرفي، بستر هاي آندي به دو دسته عمده بسترهاي آندي سطحي و بسترهاي آندي عميق تقسيم ميشوند:
1-4-1- بستـرهاي آندي سطحـي

اين نوع بسترها كه عمق بستر بندرت به بيش از 5 متر ميرسد، خود به دو دسته عمده زير تقسيم ميشوند:
الف ـ بستـر آندي افقـي
در اين نوع بسترها، آندهاي مورد مصرف به شكل افقي و در كانالي به عرض 60 سانتي متر و به عمق 2 الي 3 متر و به فاصله مركز به مركز 3 الي 8 متر از يكديگر قرار ميگيرند.
پشت بند اين نوع بسترها كك ميباشد كه بايستي به ضخامت 15 سانتي متر زير و روي آندها را بپوشاند به عبارت ديگر استوانه اي به قطر 30 سانتي متر (يك فوت) و به طول بستر آندي از كك كوبيده شده داشته باشيم كه آندها در مركز آن قرار گرفته اند. در اين نوع بسترها جهت انتقال گازهاي حاصل از واكنشهاي شيميايي به سطح زمين از لوله هاي ونت به قطر 4 الي 8 اينچ و از جنس آزبست استفاده ميشود.
اين نوع بستر بدليل صرفه اقتصادي در حفاري و آماده سازي بستر و استقرار آندها بيشتر از بسترهاي ديگر مورد استفاده قرار ميگيرند. ولي بدليل آنكه در اين بسترها با تعداد آند زياد به حفاري در طول زيادتري نيازمي باشد و لذا در اماكن و مناطقي كه از بابت تملك زمين و تجمع سازه ها و تاسيسات ديگر محدوديت دارد استفاده از چنين بسترهايي محدوديت خواهد داشت.
ب - بستـر آندي عمـودي
در اين نوع بسترها كه بيشتر در شبكه هاي توزيع گاز طبيعي، نفت، آب، مخازن ذخيره سازي و … استفاده ميشود.آندها به صورت عمودي و در كانالهايي به قطر 30 الي 50 سانتي متر و به عمق حدود 3 متر و به فاصله مركز به مركز 3 الي 10 متر از يكديگر قرار مي گيرند كه پشت بند ككي آندها بايستي به قطر حداقل 30 سانتي متر دور تا دور آندها را پركند . در اين نوع بسترها نيز از لوله هاي ونت جهت تسهيل درخروج گازهاي حاصل از واكنشهاي شيميايي استفاده به عمل مي آيد .
1-4-2- بستـرهاي آندي عميـق

از بسترهاي آندي عميق در مناطقي كه طبقات بالايي خاك مقاومت مخصوص بالايي داشته و يا امكان ايجاد بسترهاي آندي افقي و عمودي غير ممكن باشد و همچنين در مواقعي كه تجمع سازه هاي مدفون را داشته باشيم، استفاده به عمل مي آيد. اين نوع بسترها عبارتند از:
الف - بستر آندي چاهي خشك
در اين نوع بسترها آندها به صورت عمودي و در يك راستا در كانالي به قطر 30 الي 50 سانتي متر و به عمقي كه بستگي به تعداد آندها دارد قرار ميگرند . در اين نوع بستر پشت بندآندها كك مي باشد و لوله ونت مصرفي از جنس فولاد گالوانيزه مي باشد. عمق اين نوع بستر بستگي به تعداد آندهاي مصرفي دارد ، به عبارت ديگر با توجه به اينكه فاصله مركز به مركز آندها عموما” 3 متر مي باشد و اولين آند تا سطح زمين بايستي حداقل 5/1 متر و آخرين آند تا انتهاي بستر حداقل 5/0 متر فاصله داشته باشد ، لذا مي توان در محاسبات عمق بستر را بدست آورد . ولي لازم به ذكر است كه بنا به نظر طراح فاصله ها و عمق مذكور قابل تغيير مي باشد.
ب - بستر آندي چاهيِ تر
اين نوع بستر مشابهت زيادي با بستر آندي چاهي خشك دارد با اين تفاوت كه در اين نوع بستر پشت بند مصرفي براي آندها آب مي باشد، به عبارت ديگر عمق اين نوع بسترها بستگي به عمق سفره هاي آب زيرزميني دارد، يعني بايستي حفاري تا عمقي انجام پذيرد كه آب كل عمق بستر را در برگرفته و حدلقل 12 متر از سطح آند اول بالاتر قرارگيرد .
در اين نوع بستر آندها به وسيله طناب مخصوص و با استفاده از قرقره در مركز چاه قرار مي گيرند و فاصله مركز به مركز آنها كه بايستي حدود 3 متر باشد به وسيله طناب ها تنظيم ميگردد.
كابل آندها مانند بستر چاهي خشك بوسيله دو راهي اتصال كابل به كابل بستر متصل شده و از هر آند يك كابل به باند باكس مثبت كه معمولا” يك باند باكس هشت ترميناله مي باشد اتصال پيدا مي كند. در اين نوع بستر جهت جلوگيري از ريزش كانال معمولا” از يك لوله فولادي به قطر 12 اينج ( قطر بستر ) و به طول بستر استفاده ميگردد. از اين نوع بسترها بدليل هزينه بالاي حفاري و نصب آندها در مواقع خاصي استفاده مي گردد.
۱-5- نحوه حصول اطمينان از عملكرد يك سيستم حفاظت كاتدي

پس از نصب يك سيستم حفاظت كاتدي، جهت حصول اطمينان از عملكرد سيستم، بايد اختلاف پتانسيل بين خاك و سازه فلزي مدفون اندازه گيري شود. اساس اين اندازه گيري اعمال يك جريان (حاصل از اختلاف پتانسيل بين خاك و سازه تحت حفاظت) ميباشد. اختلاف پتانسيل مذكور در اثر افت ولتاژ سازه مدفون، مقاومت بين سازه و خاك و در نهايت پلاريزاسيون ميباشد. واضح است كه با توجه به شرايط خاك از نظر مقاومت الكتريكي و درجه عايقي پوشش مصرفي و سطح لوله، مقدار جريان مورد نياز جهت جلوگيري از خوردگي سطح سازه مدفون، متفاوت خواهد بود. لذا نميتوان مقدار جريان را به عنوان معياري جهت ارزيابي نحوه عملكرد سازه مدفون تحت حفاظت كاتدي استفاده نمود. بنابراين پتانسيل جديدي را كه لوله بعد از اعمال جريان حفاظتي اختيار خواهد كرد به عنوان معيار محسوب مينمايند. استانداردهايي جهت كمك به اندازه گيري نحوه عملكرد يك سيستم حفاظت كاتدي تهيه شده است كه در بخش معيار هاي حفاظت كاتدي به آن اشاره گرديد. معيار فوق براي سازه اي از جنس فولاد در الكتروليتي مانند خاك برابرmv 850 – ميباشد. مقدار منفي بيانگر اين واقعيت است كه سازه نسبت به خاك از پتانسيل منفي تري برخوردار بوده و جريان حفاظت كاتدي به سمت محيط هاي آندي جريان دارد.
اندازه گيري اين اختلاف پتانسيل بايستي در فواصل مكاني و زماني مشخص كه توسط طراح سيستم تعيين ميگردد انجام پذيرد. در فواصل مكاني مشخصي كه حداقل هر 500 متر و حداكثر هر 1000 متر ميباشد با نصب يك ايستگاه اندازه گيري پتانسيل سهل تر خواهد گرديد. اين ايستگاه كه تست پوينت (TEST POINT) ناميده ميشود شامل جعبه اي است كه كابل متصل شده به لوله (و يا هر سازه فلزي تحت پوشش سيستم حفاظت كاتدي) به روش جوش احتراقي (CADWELD) در آن مستقر گرديده است. تا اندازه گيري مذكور توسط يك ولتمتر و نيم پيل مرجع مس ـ سولفات مس انجام پذيرد. استفاده از نيم پيل مرجع دائمي در كف مخازن روزميني با قطر زياد از جمله مواردي است كه طراح جهت سهولت و امكان انجام اين اندازه گيري بايستي به آن توجه داشته باشد.
معيار اختلاف پتانسيل ياد شده بستگي به شرايط محيطي متفاوت خواهد بوده به عنوان نمونه در صورتيكه وجود خوردگي ميكروبيولوژي در خاك منطقه به اثبات رسد اين معيار يعني mV 850 – حداقل mV 100– شيفت پيدا كرده و به mV 950 – ميرسد به عبارت ديگر در مناطقي كه خوردگي ميكروبيولوژي در خاك منطقه وجود داشته باشد اين معيار حداقل mV 950 – خواهد بود. همانطور كه اين معيار داراي حداقل ميباشد بديهي است كه داراي رنجي به عنوان حداكثر مقدار مجاز نيز باشد. حداكثر مقدار اين معيار بستگي به نوع پوشش لوله دارد. بدين ترتيب كه اگر پوشش لوله از نوع سرد باشد اين مقدار نبايستي از mV 1600 – تجاوز نمايد و در صورتيكه پوشش لوله از نوع گرم باشد حداكثر مقدار مجاز اين معيار mV 2200 – خواهد بود. در صورتيكه حداكثر معيار فوق رعايت نشود پوشش لوله آسيب ديده و عواقب بعدي را به دنبال خواهد داشت.
1-6- واكنش هاي آنديك

يكي از واكنشهايي كه پس از نصب و راه اندازي سيستمهاي حفاظت كاتدي انجام پذير ميباشند واكنش آندي مي باشد. واكنشهاي اكسيداسيون زيادي وجود دارند كه ممكن است روي سطح يك آند رخ دهد. جنس آندهاي مورد مصرف و شرايط محيط باعث ميگردند تا يكي از واكنشهاي فوق بر ديگر واكنشها غلبه كرده و عموماً اتفاق افتد.
سه واكنش اوليه كه در سطح آند رخ ميدهند عبارتند از :
- اكسيد اسيون فلز
- متصاعد شدن اكسيژن
- متصاعد شدن كلر
در آندهاي فدا شونده واكنش آندي اوليه بطور نرمال اكسيداسيون فلز است يعني:
M à Mn+ + n e_
با توجه به اينكه در خاك هاي خنثي يون فلز ناپايدار است و با آب براي تشكيل يك هيدروكسيد يا اكسيد هيدراته و يون هاي هيدروژن واكنش انجام مي دهد بنابراين داريم كه:
M + H2O à M OH_ + H+
اين واكنش ها تا زماني كه مصرف آندها ادامه دارد باعث بوجود آمدن جريان ميگردند. براي آندهاي مورد مصرف در روش اعمال جريان در مناطقي كه خاك و آب داراي ميزان خيلي كمي از كلريد هستند واكنش اوليه آندي متصاعد شدن اكسيژن است يعني در اين آندها واكنش زير رخ مي دهد:
2H2O à O2 + 4H+ + 4e-
وقتي كه يون هاي سولفات در الكتروليت حضور داشته باشند واكنشهايي مشابه واكنشهاي زير اتفاق مي افتد:
2SO4- + 2H2O à 2H2SO4 - + O2 + 4e-
2H2SO4- à SO4 + O2 + 2H+
2Cl_ à Cl2 + 2e_
اكسيژن مجدداً آزاد شده و هيدروژن بصورت يون تشكيل ميگردد. متصاعد شدن كلر واكنشي است كه روي سطح آندهاي روش اعمال جريان در حضور يون هاي كلريد اتفاق مي افتد، سپس گاز كلر با آب براي تشكيل اسيد هيپوكلرو و هيدروكلريك واكنش خواهد داد. اسيد هيپوكلرو تجزيه شده و يون هاي هيدروژن نيز متناسب با مقدار اسيد تشكيل مي شوند. بنابراين متصاعد شدن كلر PH در سطح آند را كمتر از متصاعد شدن اكسيژن كاهش مي دهد. در جائيكه ذغال كك بعنوان مواد پر كننده براي آندهاي روش اعمال جريان استفاده مي شود واكنش هاي آنديك در سطح ذرات كك بصورت زير اتفاق مي افتند:
C + H2O + 2e_ à CO + 2H+
C + 2H2O + 4e_ à CO2 + 4H+
تمام واكنش هاي اصلي آندي باعث كاهش PH محلول در محدوده آند ميشوند. پتاسيل استاندارد0.400+ redox ولت براي يونهاي هيدروكسيل و 0.136 + ولت براي يونهاي كلر است . ازيك ديدگاه ترموديناميكي اگر يك آند درالكتروليتي حاوي هر دو يون پلاريزه شده باشد ابتدا اكسيژن متصاعد شده و بعد از آن كلر متصاعد مي شود. در عمل اين مسئله لزوماً واقعيت ندارد. بعنوان مثال در آندهاي گرافيتي افزايش ولتاژ براي متصاعد شدن اكسيژن خيلي بيشتر اززماني است كه براي متصاعد شدن كلر داريم. در يك آند گرافيتي هرگاه از طريق آند واكنش پلاريزه شدن انجام شود قبل از هر چيز گاز كلر متصاعد ميگردد.
7- اطلاعات مورد نياز جهت طراحي

اين اطلاعات به دو دسته عمده تقسيم بندي ميشوند:
- اطلاعات مربوط سايت (منطقه)
- اطلاعات مربوط به سازه
وجود هريك از اطلاعات فوق بي شك براي مهندس طراح لازم و ضروري به نظر ميرسد، لذا لازمست تا با چگونگي بدست آوردن هريك بطور خلاصه آشنا شويم:
1-7-اطلاعات مربوط سايت (منطقه)

ضرورت انجام عمليات بررسي ميداني (Field Survey) جهت بدست آوردن اطلاعات مربوط به سايت با توجه به استاندارد NACE – RPO169-96 كه قبل از انجام طراحي بايستي از سايت جمع آوري گردد را به 9 مورد تقسيم مينمايد كه در اينجا به يک مورد اصلي اشاره ميگردد:
آزمايش مقاومت الكتريكي خاك (Soil Resistivity Test )

با توجه به استاندارد اشاره شده يكي از اطلاعات ضروري جهت طراحي سيستم حفاظت كاتدي دانستن مقاومت مخصوص خاك به عنوان الكتروليت اصلي مي باشد كه خط لوله در آن قرار دارد. چندين روش جهت اندازه گيري مقاومت مخصوص خاك وجود دارد كه يكي از بهترين و دقيقترين روشها، اندازه گيري به روش چهار ميله اي ونر مي باشد. در اين روش از يك دستگاه ويبروگراند و چهار ميله فولادي استفاده مي شود. در زير مراحل اندازه گيري مقاومت مخصوص خاك به اين روش تشريح شده است:
1- كوبيدن 4 الكترود در يك امتداد و فواصل مساوي 1، 2 و 3 متري از يكديگر
2- امتداد الكترودها طبق دستورالعمل هاي اجرائي مندرج در كتابCONTORL OF PIPLINE CORROSION نوشته PA.W.PEABODYعمود برمسير لوله بوده و نزديكترين الكترود، حداكثر 5 متر دورتر از خط لوله كوبيده مي شود .
3- جهت برقراري اتصال كافي بين الكترودها و خاك حداكثر تا 2 سانتيمتر آنها را درون خاك كوبيده و در نقاط اتصال آب ريخته شود.
4- با توجه به اينكه دستگاه مقدار R را بر حسب W اندازه گيري ميكند جهت محاسبه مقاومت مخصوص خاك ( R بر حسب اهم ـ سانتيمتر) بايد محاسبات لازم انجام شود كه در بخش محاسبات تشريح خواهد شد.
5- در اين روش جريان از طريق الكترودهاي خارجي به زميـن تزريق مي شود و افت ولتاژ بين دو الكتـرود مياني اندازه گيري شده و حاصل تقسيم اين افت ولتاژ بر جريان تزريق شده بطور مستقيم برحسب اهم در روي دستگاه نشان داده خواهد شد.
6- جريان تزريق شده به الكترودهاي بيروني كه توسط دستگاه ارت سنج وارد مي شود بايد متناوب باشد. ( نام ديگر اين دستگاه ويبروگراند است و وجه تسميه آن تزريق ولتاژ متناوب به زمين است ). تا اثر پلاريزاسيون لوله و خاك و نيز پتانسيل گالوانيك الكترودهاي فولادي كوبيده شده تأثيري روي اندازه گيري مقاومت نداشته باشد.
7- پس از كوبيدن الكترودها و اتصال سيمها مطابق با راهنماي دستگاه، ‌محدوده هاي دستگاه را تغيير داده و هر لحظه شاسي روي دستگاه را فشارمي دهيم. اگر عقربه صفحه مدرج روي صفر نباشد و از صفر فاصله داشته باشد دوباره محدوده ها را تغيير مي دهيم و اين كار را آنقدر ادامه مي دهيم تا با فشار دادن شستي، عقربه دقيقاً روي صفر صفحه مدرج قرار گيرد كه در آن صورت عدد خوانده شده، ثبت مي شود و اين همان مقدار R براي آن فاصله الكترودها مي باشد و كار را براي فواصل ديگر ( 2 و 3 متري ) ادامه مي دهيم.
8- فركانس جريان متناوب تزريقي كه دستگاه ويبروگراند به زمين مي فرستد مقدار زيادي است ( حدود 108 هرتز ) به طوريكه فركانس هاي اطراف 50 تا 60 هرتز منابع خارجي و سرگردان داخل خاك و يا القا شده از خطوط برق فشار قوي هوائي يا كابلي روي اندازه گيري مقاومت تاثيري نگذارند ( اين فركانس ها در ايران 50 هرتز يا هارمونيك هاي 50 هرتز مي باشند).
9- برق سرگردان DC در زمين هم بعلت وجود خازن در دستگاه ويبروگراند اثر سوء روي اندازه گيري مقاومت نخواهد داشت.
10- پس از استقرار دستگاه و ايجاد اتصالات مربوطه توسط سيمها و الكترودها و قرائت عدد R از دستگاه بايستي مقدار عددي ρ (مقاومت الكتريكي خاك) با استفاده از رابطه مخصوص كه در زير به آن اشاره شده است، محاسبه گردد:
Ρ = 2.p.R.a
که پارامتر های آن بشرح ذیل است:
Ρ = مقاومت مخصوص خاك بر حسب اهم-سانتيمتر و يا اهم-متر
2p = عدد ثابت
R = عدد قرائت شده از دستگاه بر حسب اهم
a = فاصله پين هاي اندازه گيري از يكديگر بر حسب سانتيمتر و يا متر
استاندارد (BS-7261-1991) انجام اين آزمايش را جهت روشن شدن دو موضوع اصلي زير ضروري دانسته است :
الف) وضعيت خورنده بودن خاك كه با توجه به معيارمندرج در جدول زیر مشخص مي شود:
وضعيت خورندگي الكتروليت


مقاومت الكتروليت(Ohm-Cm)
ميزان خورندگيالكتروليت
حداكثر 1000
خورندگي شديد
1000 – 5000
خورنده
5000 – 10000
خورندگي متوسط
حداقل 10000
خورندگيضعيف
ب) جهت انتخاب و تصميم گيري در مورد نوع سيستم حفاظت كاتدي قابل نصب ( روش آند فداشونده و يا روش اعمال جريان توسط يك منبع تغذيه )
تعداد و موقعيت هاي نقاطي كه مقاومت خاك آنها بايد اندازه گيري شود، به شرايط محيطي و نوع جنس خاك بستگي دارد. ولي ملاحظات اقتصادي و عملي تعداد آزمايشات را به مقدار مورد نياز محدود ميكند. استاندارد فوق الذكر فواصل بين 1 تا 3 كيلومتر را توصيه ميكند. ضمن اينكه استاندارد فوق به لزوم آزمايشهاي اضافي جهت مناطق خاص خورنده و نيز مناطقي كه برق وجود دارد و احتمال نصب ايستگاه هاي حفاظت كاتدي وجود دارد تأكيد نموده است. روش اين آزمايش در استاندارد فوق روش معروف 4 الكترود ونر WENNER توصيه شده است.

2-7-اطلاعات مربوط به سازه

اطلاعات مربوط به سازه كه بايستي توسط طراح پایپينگ، ايستگاه پمپاژ، برج خنك كن، شيرآلات و.... در اختيار طراح سيستم حفاظت كاتدي قرار گيرد عبارتند از:
- سايز و متراژ لوله هاي مدفون
- محل تغيير وضعيت لوله ها از مدفون به روكار
- محل و چگونگي استقرار شير آلات و فلنجها
- سايز و مشخصات شيرآلات
- فشار كاركرد و كلاس شيرآلات و ديگر فيتينگها
- نحوه استقرار كليه خطوط لوله مانند لوله هاي گاز، آتش نشاني، آب خنك كن، سوختهاي مايع و تعيين محل تقاطع هريك
- ساير اطلاعات ديگري كه ميتواند طراح پس از بررسي اوليه درخواست نمايد.
نرم افزار طراحي سيستم حفاظت كاتدي لوله هاي گاز مدفون در خاك
طراحي سيستم حفاظت كاتدي لوله هاي گاز مدفون در خاك، مستلزم استفاده از روابط متعدد، جداول، استانداردها و تجربه مي باشد كه عموما زمان بر بوده و دقت فراواني را مي طلبـد . بـه دليـل حجـم بـالاي محاسبات و لزوم دقت بالا در طراحي، استفاده از كامپيوتر و روشهاي شبيه سـازي عـددي، در سـالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است .
نرم افزار معرفي شده در اين مقاله پس از دريافت اطلاعات ورودي، مي تواند طراحي را به طور دقيق و بـا سرعت به انجام رساند . طراحي شامل : جمع آوري اطلاعات مربوط به سازه ( جنس سازه، نوع پوشش، شكل فيزيكي و ابعاد و سطح سازه و ….) و اطلاعات مربوط به خاك ( مقاومت مخصوص، حضور بـاكتري، دما و ….) مي باشد و در ادامه با توجه به روابط رياضي، جداول، اسـتانداردها و موقعيـت مكـاني سـازه، نرم افزار فوق، پارامترهاي طراحـ ي شـامل : سـطح سـازه، جريـان حفـاظتي لازم، انتخـاب پوشـش، نـوع سيستم حفاظتي، ابعاد و جنس آند، تعداد و نحوه آرايش بستر آندي، مقاومـت مـدار ( شـامل : مقاومـت سازه، كابل، پوشش و بستر آندي ) ، انتخاب ركتيفاير و ديگر موارد لازم را محاسبه مي نمايد . كاربر اين امكان را دارد كه طراحي را با هر سه نوع بستر آندي ( عمودي، افقي و چاهي ) انجام دهد . در مواردي نظير انتخاب رآتيفاير، سعي گرديـده از سيـستم هوشـمند در طراحـي اسـتفاده گـردد . برنامـه، داراي بانكهاي اطلاعاتي متنوعي مي باشد آه همگي قابليت افزودن اطلاعات جديد را دارند .
كاربر در هر لحظه مي تواند نتايج طراحي خود را ملاحظه نموده و پرينـت نمايـد . همچنـين امكـان ذخيـره اطلاعات و طراحي انجام شده، در هر مرحله اي وجود دارد . پس از اتمام طراحي، امكان محاسبه هزينـه و برآورد اقتصادي آن نيز پيش بيني شده است . نرم افزار فوق بـه زبـان برنامـه نويـسي (Inprise Borland Delphi 5.0) و تحـت Windows نوشـته شـده است و به صورت Auto Run مي باشد .
دستگاههای حفاظت کاتدیک به روش سوئیچینگ

1- طراحی و ساخت دستگاههای حفاظت کاتدیک به روش سوئیچینگ در توانهای مختلف 500 تا 2000 وات وغیره :
این دستگاهها با کنترل ولتاژ مناسب روی خطوط لوله باعث جلوگیری از پوسیدگی وخوردگی لوله ها می شوند و جایگزین مناسبی برای سیستمهای قدیمی حفاظت کاتدیک در خطوط لوله نفت و گاز وغیره می باشند ودارای قابلیتهای منحصر به فردی از قبیل کنترل دقیق پارامترهای ولتاژ یا جریان یا ولتاژ زمین با بهره گیری از فیدبک آن پارامتر ، راندمان بسیار بالا، ضریب قدرت بسیار بالا در حد یک،حجم و وزن کم، خنک سازی طبیعی و بدون فن وروغن ، بدنه ضد انفجار و قابلیت برنامه ریزی سریع و آسان و... می باشند.
این دستگاه مورد تست وتایید دانشگاه صنعتی شریف قرارگرفته و همچنین در سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده است.
2- طراحی و ساخت PFC ( POWER FACTOR CORRECTION ):
این دستگاه جهت اصلاح ضریب قدرت ، کاهش تلفات راکتیو، حذف هارمونیکهای مزاحم در شبکه قدرت مورد استفاده قرار می گیرد و مطابق قوانین جدید بین المللی کلیه سیستمهایی که توان راکتیو وهارمونیک به شبکه اعمال می کنند باید مجهز به سیستمهایPFC باشند.
دستگاهها یPFC ساخت این شرکت به روش سوئیچینگ کار می کنند ودر سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده اند
طراحی وساخت ایزولاتورهای القایی بسیار سریع :
ایزولاتورها دستگاههایی هستند که سیگنالهای کنترلی و غیره را در محیطهای صنعتی به نقاط دیگر منتقل کرده و کارایی اصلی آنها حفاظت سیستمهای الکترونیکی و رایانه ای از ولتاژهای نا خواسته محیطهای صنعتی می باشند وسرعت انتقال سیگنال یکی از پارامترهای اساسی در کیفیت آنها می باشند.
ایزولاتورهای ساخت این شرکت دارای سرعت خوب ورفتار خطی مناسب و ایزولاسیون در حد 2000 ولت را انجام می دهند.
ایزولاتورهای ساخت این شرکت به روش سوئیچینگ کار می کنند ودر سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده اند.(مدرک مربوطه به پیوست می باشد.)
3- طراحی وساخت شارژرهای صنعتی :
4- این شارژرها به روش سوئیچینگ ودر ولتاژهای 24 و 48 ولت 30 آمپر و80 ولت 100 آمپر طراحی و ساخته شده اند و از مزایای آن می توان به کوچکی ابعاد وحمل ونقل آسان ، راندمان بسیار بالا و طول عمر طولانی اشاره نمود.
5- طراحی و ساخت منابع تغذیه DCبهDC وACبهAC :
این منابع تغذیه نیز به روش سوئیچینگ طراحی و ساخته شده اند که نمونه بارز آن مبدل 24 به 12 ولت 25 و 40 آمپر است که در ایستگاههای مختلف آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد نصب و در حال سرویس می باشند.
6- طراحی وساخت درایور موتورهای DC در توانهای مختلف
7- طراحی و ساخت درایور کویل(سیستم جرقه زنی خودرو)
8- طراحی وساخت دستگاه ترک یاب:
این دستگاه به منظور تست سلامت بدنه لوله ها ومخازن و بدنه هواپیما و... مورد استفاده قرارمی گیرد و قابلیت تشخیص ترکهای بسیار کوچک را تاعمق2 سانتی متر دارا می باشد.
9- طراحی و ساختData logger سه فاز:
این دستگاه بمنظور ثبت وپردازش وقایع واتفاقاتی که درسیستم قدرت رخ می دهد مورد استفاده قرار میگیرد.
10- طراحی و ساخت محافظ ECU خودرو:
دستگاه مورد نظر به منظور حفاظت ECU در مقابل ولتاژهای ناخواسته ایجاد شده درصورت شل بودن بست باتری ویا زنگ زدگی آن و اتصال معکوس باتری طراحی و ساخته شده است و مورد تایید NGV ایتالیا می باشد.
11- طراحی و ساخت آزمایشیECU خورو:
کنترل سیستم سوخت رسانی و سیستم جرقه خودروهای امروزی توسط ECU انجام می شود
12- طراحی و ساخت پدال کمکی خودروهایAXOR:
با توجه به اینکه پدال کامیونهای جدید به کار رفته در آتش نشانی از جمله خودرویAXOR الکترونیکی می باشد وهمچنین در کامیونهای تجهیز شده آتش نشانی نیاز به کنترل دور موتور توسط اپراتور در هنگام بهره برداری از پمپهای آب می باشد لذا این شرکت اقدام به طراحی و ساخت پدال کمکی پتانسیومتری جهت قسمت انتهایی خودرو در موقعیت پمپها نمود به نحوی که بطور همزمان با پدال اصلی قابل کاربری است، این پدالها هم اکنون در کامیونهای AXORآتش نشانی مشهد نصب ودر سرویس می باشد. ودر سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده است.
13- طراحی و ساخت سامانه الکترونیکی تراز سبد نردبان نجات :
این سامانه سبد نردبان نجات را با کنترل یک سامانه هیدرولیکی همیشه در حالت تراز نگه می داردبه نحوی که نردبان آتش نشانی در هر زاویه ای که باشد سبد آن تراز خواهد بود.
این سامانه هم اکنون در آتش نشانی مشهد روی نردبان 32 متری نصب و در سرویس می باشد ودر سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده است.
14- طراحی و ساخت سامانه نوری موقعیت پارچه با خروجی آنالوگ(Optical position transmitter):
این سامانه موقعیت پارچه را در پروسه های مختلف نساجی تشخیص داده و خروجی به صورت آنالوگ را جهت انواع کنترلرها تهیه میکند. هم اینک دو عدد از این سیستم در کارخانه رنگ کاویان مشهد نصب و در سرویس می باشد.
15- طراحی وساخت سامانه الکترونیکی شکافنده پارچه های گردباف:
این سامانه موقعیت شکاف پارچه های گردباف را تشخیص داده و در صورت تنظیم نبودن جهت برش تیغ مربوطه فرمان اصلاح موقعیت را صادر می کند .
طراحی و ساخت کلیه قسمتهای این سیستم توسط این شرکت انجام و در کارخانه رنگ کاویان نصب و در سرویس می باشد. ودر سازمان ثبت اختراعات و مالکیتهای صنعتی ثبت اختراع شده است.
16- طراحی و ساخت سامانه الکترونیکی تاب باز کن پارچه:
این سامانه تاب پارچه ها را پس از عملیات رنگرزی باز کرده و پارچه را به صورت پهن شده تحویل خط تولید می دهد.
17- طراحی و ساخت سامانه جایگزینی رایانه معمولی به جای پرینتر در سامانه DCS
در این سامانه اطلاعات به صورت دائم از دستگاهها دریافت و به جای پرینت گرفتن روی کاغذ به PC منتقل و در آنجا به صورت اتوماتیک ذخیره سازی وپردازش می شود. این سیستم به کاربر امکان دستیابی آسان به اطلاعات و وقایع رخداده شده در هر زمان را می دهد.
این سامانه هم اینک در پتروشیمی خراسان نصب و مورد بهره برداری قراردارد.
18- طراحی و ساخت درایور صندلی چرخدار برقی
19- طراحی و ساخت مدار نمایشگر شرایط موتور اتوبوسهای گاز سوز
20- طراحی و ساخت درایور 4 کیلو وات موتورهای DC مخصوص جت های چهارقلو در کارخانه های نساجی مشهد
21- طراحی و ساخت درایور 10کیلو وات موتورهای DC تحریک مجزا مخصوص لیفتراکهای برقی
22- طراحی و ساخت درایور15کیلو وات پمپهای هیدرولیک مخصوص لیفتراکهای برقی
23- طراحی و ساخت منابع تغذیه DC-DC جایگزین مبدلهای خارجی melcher در نساجی خسروی واقع در نیشابور
25- طراحی دستگاه PSV-Test برای عملکرد شیرهای PSV در کارخانه پتروشیمی خراسان .این دستگاه طی یک پروژه تحقیقاتی به طور مشترک با شرکت پتروشیمی خراسان در حال طراحی وساخت برای اولین بار در ایران می باشد.
26- طراحی و ساخت مبدل 1 کیلو وات 24 ولت DC به 220 ولت AC پروژه های در دست اجرا:
منابع:
http://www.civilica.com
http://metallurg.mihanblog.com/
http://volcanicgroup.blogfa.com/
http://arafsh.ir/
http://daneshnameh.roshd.ir/
http://taftanco.com
1- پروژه مطالعاتی در خصوص طراحی و ساخت دستگاههای اصلاح ضریب قدرت در سیستمهای سه فاز به روش Self Commutated Compensator
2- پروژه مطالعاتی در خصوص طراحی وساخت مبدلهای حفاظت کاتدیک سه فازتا سقف 10 کیلو وات
3- پروژه مطالعاتی در خصوص طراحی و ساخت جایگزین دستگاه ماهلو در صنعت نساجی کشور
4- پروژه طراحی و ساخت اینورترهای سه فاز و تکفاز مناسب صنایع خاص

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد