PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله تاثيرفرهنگ سازماني بر فساد اداري



MR_Jentelman
22nd January 2010, 09:10 AM
چكيده


فساد وتقلب پديده‌هايي هستند كه كليه كشورهاي جهان كم و بيش با آن دست به گريبانند . پيامد هاي مخرب فساد و تضاد آن با منافع عام ، از جمله اتلاف منابع ، كاهش رشد اقتصادي كشورها و كاهش اثر بخشي، باعث توجه روز افزون به اهميت پديده تقلب و فساد در جوامع مختلف شده است(رهنمودهاي ASOSI ، 2003)


حکومتها و دولتها از قرنها پيش با مشکل سوء استفاده کارگزاران دولتي از منابع و فرصتها روبه‌رو بوده‌اند و در متون باستاني نيز اشارات متعددي به اين پديده شده است که نشان مي‌دهد حکومتها هميشه نگران سوء استفادة شخصي صاحب منصبان و کارگزاران دولتي از موقعيت و امتياز شغلي خود بوده‌اند. ( عباس زادگان، ص 14 )


سازمانهاي جهاني از جمله سازمان جهاني شفافيت، موسسات عالي حسابرسي بين المللي INTOSAI و نيز ساير موسسات منطقه اي مانند مو سسات عالي حسابرسي آسيايي ASOSI ، بانك جهاني و ... ضمن توجه به فساد و تقلب در جهان، به ارائه رهنمودهايي براي جلوگيري از فساد و تقلب خصوصا در كشورها و سازمانهاي عضو اقدام كرده‌اند و در آنها توجه به ارتقاي فرهنگ ارزش‌مداري، صداقت ، مسئوليت و پاسخگويي ، به‌عنوان عوامل پيشگيري كننده‌ مورد توجه قرار گرفته است.( رهنمودهاي ASOSI ، 2003).



مقدمه


رويكرد اصلي اين مقاله با توجه به تاثير متقابل فرهنگ سازماني و فساد ، براساس مدل ارائه شده ،بر آن توجه دارد كه فرهنگ سازماني قوي با ابعاد مورد نظر هافستده از جمله فاصله قدرت پايين ، فرد گرايي و ابهام گريزي و تاثيرات اين ابعاد در بروز عدالت خواهي ، جلوگيري از تبعيض وحاكميت شفافيت، مي‌تواند باعث مهار فساد و مانعي در فراگير شدن آن و نهايتا منجر به رونق و رشد و بالندگي جامعه شود و نياز به برخوردهاي قهر آميز و تنبيه را – باتوجه به عوارض نامطلوب آن - تا حد زيادي كاهش دهد. اين مهم از طريق مطالعه تطبيقي ارائه شده ابعاد فرهنگي تحقيقات هافستده و گزارش سازمان شفافيت ( 2002‌) _دركشور هاي داراي رتبه اول تا دهم (داراي فساد پايين )_ مورد بررسي قرار گرفته است .



تعريف فرهنگ سازماني


تعاريف متعددي ازفرهنگ ارائه شده است که متجاوز از160تعريف است. يکي ازاولين تعاريف نسبتاً جامع ازفرهنگ درسال 1871توسط تايلور ارائه شده است.اين مردم شناس انگليسي اعتقاد داشت که فرهنگ عبارت است ازمجموعه پيچيده اي ازعلوم، دانشها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانين ومقررات ، آداب ورسوم ، سنتها وبه طورخلاصه کليه آموخته ها وعاداتي که يک انسان به عنوان عضوجامعه اخذ مي‌کند. (‌ايران زاده، ص199 )


هافستده، فرهنگ را‌ برنامه ريزي جمعي مي‌داندكه بين اعضاي يك گروه يا منطقه مشترك بوده و عامل تمايز با اعضاي سايرملل است.



كاركردهاي فرهنگ سازماني قوي


فرهنگ را به فرهنگ قوي و فرهنگ ضعيف دسته بندي كرده اند.در فرهنگ قوي ارزشهاي اصلي سازمان به مقياس وسيع مورد توجه همگان قرار مي‌گيرد . بنابراين هرقدر اعضاي سازمان ارزشهاي اصلي را بيشتر بپذيرند و تعهد بيشتري نسبت به آنها داشته باشند ، سازمان مزبور داراي فرهنگ قوي تري است . ( رابينز، ص 376 )


بنابراين ، سازمانهايي كه در آنها ارزشهاي كليدي به‌طور مشتاقانه و قوي حفظ و به‌طور گسترده پخش شده است ، فرهنگ قوي دارند. ( زارعي متين، ص 83 )


يك فرهنگ قوي سازماني موجب مي‌شود كه تداوم رويه در رفتار تشديد شود . براساس چنين مفهومي مي‌توان چنين برداشت كرد كه يك فر هنگ قوي مي‌تواند جايگزين قوانين و مقررات رسمي سازمان شود. پس مديريت بايد كمتر نگران قوانين و مقررات رسمي باشد تا بتواند بدان وسيله رفتار فرد را تعيين [ كنترل ] كند . ( رابينز، صص 377 -376 )


فرهنگ قوي ، به‌ دليل نفوذ بر ذهن و روح، حتي مي‌تواند نافذتر از كنترل رسمي ساختاري عمل كند. (زارعي متين- ص27‌)



تعريف فساد:


ريشه فساد (Corruption) از فعل لاتين Rumpere به معناي شكستن است. بنا بر اين در فساد چيزي مي‌شكند يا نقض مي‌شود.


فساد در فرهنگ وبستر به‌عنوان" پاداشي نا مشروع كه براي وادار كردن فرد به تخلف از وظيفه تخصيص داده شود " آمده است. گونار ميردال فساد را در معناي وسيعتري مورد مطالعه قرار مي‌دهد. به نظر وي، فساد به تمام شکلهاي گوناگون انحراف يا اعمال قدرت شخصي و استفاده نامشروع از مقام و موقعيت شغلي قابل اطلاق است.( عباس زادگان، ص 14 )


فساد يك موضوع پيچيده است و هنگامي جلوه گر مي‌شود كه مؤسسات، ضعيف و نظام اقتصادي بازار منحرف شده باشد.


بانك جهاني فساد را به‌عنوان سوء استفاده از اختيارات دولتي ( عمومي) براي منافع شخصي يا گروهي كه از آن تبعيت مي‌كند تعريف كرده است.


كيلتگار، 1996مدل زير را براي بيان بحث فساد ارائه كرد: (پيام يونسكو، دوره 27، ص34 )


فساد = قدرت انحصاري + اختيار – پاسخگويي



تعريف تقلب


تقلب عبارت است از تحريف حقايق و يا اطلاعات با اهميت ، به منظور كسب منافع مالي نا مشروع يا ناحق. (رهنمودهاي ASOSI ، 2003)



علل وعوامل تاثير گذار بر فساد اداري


عوامل مؤثر بر فساد پيچيده و گسترده است و در كشور هاي مختلف با روشهاي متفاوتي بررسي مي‌شود. مي‌توان جمع بندي تحليلهاي مختلف از فساد را به شرح زير فهرست كرد: (عباس زادگان، ص23)



عوامل اداري و مديريتي


فضاي يا جو سازماني و فرهنگ سازماني نقش انگيزشي مهمي در فراهم شدن زمينه هاي فساد اداري ايفا مي‌كند.


فقدان فرهنگ سازماني قوي و دلبستگي نداشتن كاركنان و مديران به سازمان و اهداف آن و نيز نبود شفافيت و پاسخگويي در فعاليتهاي نظام اداري از عوامل مهمي هستند كه در كنار ساير عوامل اداري و مديريتي موجب بروز فساد اداري مي‌شوند.



عوامل فرهنگي و اجتماعي


فساد در بستر فرهنگهاي مختلف تعاريف و شکلهاي متفاوتي – از نظر ارزش و ضد ارزش تلقي شدن – به خود مي‌گيرد. ويژگيهاي فرهنگي جوامع ازجمله عناصر موثر در ايجاد و گسترش فساد به‌حساب مي آيد.



عوامل سياسي


ساختار سياسي اجتماعي ، ميزان قدرت و مسئوليت سياست‌مداران را مشخص مي كند .متغيرهاي عمده سياسي كه مي‌تواند بر ميزان فساد تاثير بگذارد عبارتند از :


-1 نحوه تقسيم قدرت


-2 ميزان آزاديهاي سياسي بويژه نقد قدرت


-3 ميزان ثبات سياسي



عوامل اقتصادي


برخي صاحب‌نظران در بررسي ميزان فساد بر رشد اقتصادي ، معتقدند كه كاهش فقر و رشد اقتصادي ، فساد را كاهش مي دهد. شواهد نشان مي‌دهد كه در قرن گذشته و هم زمان با رشد اقتصادي كشور ها ، فساد سير نزولي داشته است .



رويكردهاي پيشگيري از فساد


در زمينه رويكردهاي تحقيقاتي متداول در پيشگيري از فساد اداري به چهار گروه اشاره مي شود: (معدنچيان، 1382)


1 - رويكرد علمي: برمبناي اين رويكرد، به كمك علوم رايج، بويژه علوم انساني، به شناخت چيستي پديده فساد، چرايي بروز آن و چگونگي پيشگيري يا مبارزه با آن پرداخته مي شود.


2 - رويكرد تجربي: اساس اين رويكرد مبتني بر تحقيقات صـــــــورت گرفته قبلي شامل افت و خيزها، ضعفها و قوتهاي حركتهاي قبلي است تا بتوان با بهره گيري از تجربه هاي آنها درجهت پيشگيري از وقوع فساد گام برداشت.


3 - رويكرد ارزشي: در اين رويكرد با مراجعه به منابع اسلامي و ملي، مباني و مصداقهاي پيشگيري و مبارزه با پديده فساد استنباط، استخراج و بهره برداري مي شود.


4 - رويكرد تطبيقي: اين رويكرد، استفاده از تجربيات ديگر كشورها، سازمانهاي فراملي و منطقه اي و بين المللــــي را موردتوجه قرار مي دهد.


رويكرد مورد نظر در اين نوشتار تركيبي از رويكرد علمي و تطبيقي است كه ضمن بيان چيستي پديده فساد و چرايي بروز آن _از طريق بررسي عوامل موثر بر ان _ چگونگي پيشگيري و مبارزه با آن از طريق استفاده از تجربيات ديگر كشورها و سازمانهاي بين‌المللي رامورد مطالعه قرار مي‌دهد .



كالبد شكافي فرهنگي فساد


تحقيق "گيرت هافستده" محقق مشهور هلندي دراواخر دهه 60 (در سالهاي 1967-1969 و 1971-1973 ) با هدف اثبات نقش و تاثير تفاوتهاي فرهنگي بر مديريت صورت گرفت. در اين تحقيق از 116000 نفر كاركنان شركت اي . بي . ام در 72 كشور مختلف دنيا نظر سنجي شد.


در بررسيهاي هافستده چهار بعد فرهنگ شامل :


-1 فاصله قدرت


-2 گروه گرايي در مقابل فرد گرايي


-3 زن سالاري در مقابل مرد سالاري


-4 ابهام گريزي ( پرهيز از نا شناخته ها ).


مورد مطالعه قرار گرفته است. هافستــده با تشبيه فرهنگ به نحوه برنامه ريزي كامپيوترها، اين انگاره هاي تفكر، احساس و عمل را "برنامه هاي ذهني" و يا "نـرم افزار ذهن"مي‌نامد.


برنامه ريزي ذهني فرد از محيط پرورش اوليه كودك (معمولاً خانواده) آغاز مي‌شود و سپس در مدرسه و محيط كار ادامه مي يابد. رفتار مديران و كاركنان، روابط بين شهروندان و كماكان، ادامه روابط افراد در محيط‌هاي خانواده، مدرسه و محيط كار است و اين روابط به نوبه خود بر ساير حوزه هاي زندگي اثر مي گذارند. باورهاي مذهبي، ايدئولوژي هاي مختلف و تئوري‌هاي علمي ادامه برنامه ريزي ذهني افراد در محيط‌هاي خانواده، كار و متاثر از روابط با حكومــت هستند و به نوبه خود انگاره هاي رايج تفكر، احساس و عمل در ساير حوزه ها را تحكيم مي بخشند. در جوامع، افراد در آن واحد به گروهها و دسته هاي مختلفي تعلق دارند. به‌ناچار افراد، واجد لايه هاي متفاوتي از برنامه ريزي ذهني هستند كه به سطوح فرهنگي مختلفي همانند سطح ملي، قومي، منطقه اي، مذهبي، زباني، جنسيتي، طبقاتي، سازماني و غيره مربوط مي شوند. (سلطان محمدي، تدبير، شماره 130 )



ابعاد فرهنگ ملل از نظر هافستده


-1 فاصله قدرت


هافستده "فاصله قدرت" را به ميزان پذيرش و قبول نابرابريهاي نهادها و سازمانهاي درون جامعه توسط افراد عادي ( فاقد قدرت ) تعريف مي‌كند.


در همه جوامع نابرابري وجود دارد. در جوامع با فاصله قدرت پايين نبود تمركز ، سلسله مراتب سازماني تخت ، پذيرش زير‌دستان به‌عنوان مشاور و در جوامع با فاصله قدرت بالا، تمركز و سلسله مراتب بلند وجود دارد.


براساس امتيازات به دست آمده از تحقيق هافستده، در كشورهاي فنلاند ، دانمارك ، سوئد ، كانادا، انگلستان ، استراليا ،نروژ و سوئيس فاصله قدرت پايين است. مقايسه ده كشوري كه طبق گزارش سازمان جهاني شفافيت (2002) در رديف كشورهاي داراي فساد پايين دسته بندي مي‌شوند (جدول 1)، با رتبه تحقيقات هافستده ،دركشورهاي مختلف از منظرفاصله قدرت ، بيانگر اين مطلب است كه كشورهاي تراز اول در فساد ( ميزان فساد پايين ) داراي فاصله قدرت پايين هستند.


بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه وقتي آستانه تحمل و ميزان پذيرش نابرابري و بي‌عدالتي اعضاي يك جامعه پايين و اعضا در قبول نابرابري مقاومت كنند، تحقق عدالت و برابري امكان پذيرتر مي‌شود و به همان ميزان فساد و تقلب كاهش مي يابد.


همچنين كاهش فساد و تقلب به نوبه خود باعث رشد و بالندگي اجتماع و بالندگي و رشد نيز خود باعث عدالت خواهي (فاصله قدرت پايين) مي‌شود.



-2 فردگرايي در مقابل جمع گرايي


در جوامع فرد گرا ، مردم به فكر خود و منافع خود هستند و خود را مستقل و بي نياز از گروه مي‌دانند. منافع فردي ، مهمتر و قويترين انگيزه است. در جوامع گروه گرا ، هويت هر فرد بر اساس رابطه او با ديگران ، عضويتش در يك گروه و تلاش او براي معاشرت و همكاري با ديگران تعيين و مشخص مي‌شود. (مديريت در پهنه فرهنگها، ص64)


در جوامعي كه علائق و همبستگيهاي خانوادگي بسيار زياد و شديد است، (جوامع گروه‌گرا) وابستگي افراد در رفع حوائج به اقوام و نزديكان نيز بيشتر است. در اين فر‌هنگها افراد اعتبار بيشتري براي اقوام قائلند و برخورد متفاوت با نزديكان خصوصا در سيستم دولتي خواهند داشت كه اين خود (به‌جهت محدوديت در منابع و زمان و .. )خدمت گيري سايرين را دشوار و قرين به بروز فساد مي كند .


حضرت امير در نفي هر گونه رابطه مداري و دادن امتياز به نزديکان و خويشاوندان در نامه‌اي به «محتطة بن هبيرة شيباني» در سال 38 هجري فرمود:


«گزارشي از تو به من داده‌اند که تو غنيمت مسلمانان را به اعرابي که از خويشاوندان تو هستند و تو را برگزيده‌اند، مي‌بخشي. اگر اين گزارش درست باشد در نزد من خوار شده‌اي و منزلت تو سبک شده است، پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنياي خود را با نابودي دين، آباد نکن.»


درمقايسه تحقيقات هافستده با گزارش سازمان بين المللي شفافيت ( جدول 2) مشاهده مي‌شود كه، كشورهاي فنلاند، دانمارك، سوئد، كانادا ،هلند ،استراليا ،انگليس ، نروژ و سوئيس كه كشورهاي فرد گرا تلقي مي‌شوند، داراي شاخص فساد مطلوب، طبق گزارش سازمان بين المللي شفافيت هستند .


وجود وابستگيهاي شديد خانوادگي، قومي و قبيله اي ، مذهبي و.... باعث مي‌شود فرد – به‌دليل محدوديت منابع - رفتار متفاوتي نسبت به افراد مختلف بروز دهد ، كه اين امر خود زمينه ساز تبعيض و فساد است. در مقابل ، بي نيازي و نداشتن وابستگي فرد به گروه يا گروههاي خاص احتمال برخورد هاي چند گانه و در نتيجه فساد را كاهش مي دهد.



3 - بعد مردسالاري


در فرهنگ مرد سالار ، جسارت و رقابت‌جويي و توجه به ماديات در قالب درآمدها و موفقيتها ، ارتقاي شغل و مزاياي شغلي بيشتر ، از جايگاه ويژه اي برخوردار است. ( جدول 1 )


هافستده اصطلاحات مردسالاري و زن سالاري را معـادل مرد يا زن بودن در نظر نمـــي گيرد، بلكه آنها را تعابيري نسبـــي مــي داند. مرد مي تواند به صورتي زن گونه رفتار كند و زن به صورتي مردگونه. اينكه چه رفتارهايي زنانه در نظر گرفته مي شود و چه رفتارهايي مردانه نه تنها در جوامع سنتي بلكه در جوامع مدرن متفاوت است. دليل آشكار اين مسئله توزيع متفاوت مردان و زنان در مشاغل گوناگون در كشورهاي مختلف است. فرض براين است كه مردان در مجموع جسورتر، اهل رقابت تر و سرسخت تر هستند و زنان نيز بيشتر به مسائل احساسي در محيط كار توجه مي‌كنند. در بررسي پرسشنامه هاي كاركنان شركت اي . بي . ام پاسخهايي كه متوجه "درآمد بيشتر"، "شناخته شدن توسط ديگران"، "پيشرفت" و "هماورد طلبي" مربوط مي شد به عنوان مشخصه هاي بعد مردانگي تلقي مي شود. در مقابل قطب زنانگي به پاسخهايي مربوط مي شود كه متوجه "رابطه خوب با مدير"، "بهبود شرايط زندگي"و "امنيت كاركنان" هستند. (سلطان محمدي، تدبير، شماره 130 )


براساس بررسي هافستده ، كشورهاي ، فنلاند ، دانمارك ، سنگاپور ، سوئد ، كانادا ، هلند و نروژ، زن سالار تلقي مي‌شوند.


در مقابل مردگونه ترين جوامع ژاپن، اتريش ، ونزوئلا، ايتاليا، مكزيك، سوئيس، انگليس و امريكا هستند. از آنجايي 10 كشور تراز اول در شاخص فساد ، عموما كشورهاي هستند كه ، رتبه مرد سالاري پايين دارند، رابطه معني داري بين اين بعد از فرهنگ در دو تحقيق قابل ارائه نيست.



4 - ابهام گريزي


از ديد هافستده ابهام ( ترديد ) گريزي به ميزان نگراني اعضاي يك فرهنگ يا جامعه از وضعيت و موقعيت نا شناخته و نا مطمئن كه در آن احساس نگراني و تهديد مي‌كنند و سعي در اجتناب از آن دارند اطلاق مي‌شود.


مفهوم ابهام گريزي هافستده با شفافيت رابطه نزديك پيدا مي‌كند. در واقع شفافيت نقطه مقابل ابهام و ترديد است. در جوامعي كه شفافيت كم و محدود و ابهام و ترديد بالاست، انبوهي از قوانين و مقررات دست و پا گير و گهگاه متناقض وجود دارد. در اين جوامع عوامل موثر شفافيت و پاسخگويي ، از جمله قوانين شفاف وجود ندارد و در مقابل به‌دليل وجود قوانين ورويه هاي متفاوت و گوناگون ، فاقد نظام اداري صحيح و كار آمد و طبعا داراي فساد و تقلب بالا هستند.


در مقابل ساختارهاي شفاف و با ابهام و ترديد پايين – همانگونه كه از تحقيقات هافستده هم قابل درك است – از بعد وجود فساد درسيستم وضعيت مطلوبتري دارند.


همانگونه كه ازاطلاعات جدول 1 نيز پيداست، 10 كشور تراز اول در فساد ، (‌طبق گزارش سازمان بين المللي شفافيت) ، داراي ميزان ابهام گريزي پايين هستند.


در واقع در اين كشورها ، قوانين و مقررات و رويه ها ، داراي شفافيت بيشتري بوده و حدود مسئوليتها و اختيارات روشن است، پس داراي نظام اداري صحيح و كار‌آمدتري هستند كه خود موجب تقليل فساد و قرار دادن اين كشور ها در زمره كشورهاي داراي ميزان فساد كمتر مي شود.



ارائه مدل و نتيجه گيري


با توجه به اينكه وجود فساد در كشورهاي جهان ، اعم از توسعه يافته و در حال توسعه ، با درجات متفاوت و شدت و ضعف مختلف و اثرات منفي آن بر اتلاف منابع و اعتماد عمومي ،مورد اتفاق همگان است، مقابله با اين پديده در جهت اصلاح و متعادل ساختن جوامع امري ضروري و انكار ناپذير مي نمايد.


فرهنگ قوي كه تعهد اكثريت اعضاي جوامع را به‌طور گسترده به باورها و محكمات بيان مي‌كند و باعث نزديكي نيازهاي فردي افراد با خواسته هاي نهادها و سازمانها مي‌شود، مي‌تواند به‌عنوان عنصر پيشگيري كننده در مقابله با فساد به‌حساب آيد.


شايان ذكر است كه توجه به مقوله فرهنگ و مولفه‌هاي فرهنگ قوي به‌عنوان عامل موثر و قدرتمند در پيشگيري مطرح است و استفاده از ابزار نظارت در برخورد قاطع با متخلفان در مقوله برخورد با فساد مورد تاييد و اساسا غير قابل اجتناب ارزيابي مي‌شود.


مدل ارائه شده در شكل 1، كه مدل مقابله با فساد از طريق مولفه‌هاي فرهنگي و با تاكيد بر ابعاد فرهنگي هافستده نام دارد، نمايي از مباحث مطروحه است.


نتيجه قابل برداشت از مباحث طرح شده و مدل ارائه شده اينكه، وقتي آستانه تحمل و ميزان پذيرش نابرابري اعضاي يك جامعه پايين باشد، اعضا در قبول نابرابري مقاومت مي‌كنند و اين فاصله قدرت پايين منجر به عدالت خواهي شده و با اثبات رابطه معنا دار و مثبت فاصله قدرت پايين بر كاهش فساد ، عدالت خواهي به‌عنوان نقش پذيرفته شده آن داراي اثر متناظر بر كاهش فساد مي‌شود.


همچنين اگر فرهنگ حاكم متكي بر طرفداري از منافع گروه نباشد و در برخورد با گروه يا افراد خاص رفتار ويژه اي نداشته باشد، در واقع نوعي تبعيض گريزي و اجتناب از تبعيض در رفتار اعضا مشاهده مي‌شود .



منابع و ماخذ


-1 مديريت در پهنه فرهنگها ، سوزان سي شنايدر ، ژان لوئي بارسو – ترجمه سيد محمد اعرابي و داود ايزدي – چاپ دوم 1382


-2 فساد اداري – دكتر محمد عباس زادگان – دفتر پژوهشهاي فرهنگي 1383


-3 رهنمودهاي آسوساي ( ASOSI) براي مقابله با تقلب و فساد- اكتبر 2003


-4 رابينز – استيفن – مباني رفتار سازماني – ترجمه : پارسائيان و اعرابي- تهران 1385


-5 زارعي متين –حسن ( پايان نامه: تبيين الگوي فرهنگ سازماني ...)


-6 كليتگارد – رابرت ، (چه مي توان كرد) – ترجمه نيكو سر خوش . پيام يو نسكو شماره 313


-7 ايران زاده – سليمان ، مديريت تطبيقي درچهارچوب پارادايمهاي جديد ، مركز آموزش مديريت دولتي تبريز 1381


-8 معدنچيان،‌ابراهيم. مبارزه با فساد اداري. تهران: پژوهشكده امام خميني (ره)، 1382.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد