PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ^^^^ از كي آدرس بپرسيم ^^^^



AvAstiN
18th November 2009, 03:10 PM
رفته‌ای توی يك محل غريب. پی يك كوچه‌ای می‌گردی. كوچه‌ی دل‌بخواه. غريب ای. بلد نيستی. می‌رسی در يك نانوايی. مردم ايستاده اند منتظر كه نان دربيايد بگيرند بروند. می‌پرسی از يكی «آقا ببخشيد، كوچه‌ی دل‌بخواه كجا است؟» می‌گويد «آن طرف.» آن يكی می‌گويد «پايين‌تر.» يكی می‌گويد «بالاتر.» يكی می‌گويد «هم‌آن كوچه است كه مسجد دارد.» هر كسی يك چيزی می گويد. همه هم درست می گويند. هيچ كدام هم به درد تو نمی خورد. نه بالا را بلدی، نه پايين را، نه اين طرف و آن طرف را، نه مسجد را، نه اگر داشته باشد محله‌شان، ساقی‌خانه را. جايی را بلد نيستی. آدرسی كه تو بفهمی نمی‌دهند. می‌دانی چرا؟ حواسشان به تنور است. كی نان دربيايد بگيرند بروند. حواسشان به تو نيست.
حالا هم، ‌آن‌جا نان كه درآمد يك بچه نان گرفته دارد می‌رود. می پرسی «آقا پسر، كوچه‌ی دل‌بخواه كجا است؟» اول يك آدرس حسابی بهتت می‌دهد، بعد هم می‌گويد «بيا با هم برويم اصلا. من هم هم‌آن‌جا می‌روم.»
آدرس هم اگر می‌خواهی بپرسی، از كسی بپرس كه نانش را گرفته و دارد می‌رود. از آدم دست خالی نپرس. از آنی بپرس كه دستش پر نان گرم است

از سخنان نغز مرحوم حاج اسماعیل دولابی

امير آشنا
18th November 2009, 07:49 PM
حكايت عجيبيه . دقت كردين عمدتا خيلي وقت براي كمك به ديگران نمي ذاريم ؟ بعضي وقتا آدم تعجب مي كنه از اين همه عجله براي زندگي . از اينكه حتما بايد خيالمون از بابت كار خودمون راحت باشه تا كمي هم به فكر ديگران بيفتيم . هرچند همه يه رنگ نيستن . خيلي از مغازه دارا وقتي ازشون آدرسي مي پرسي حوصله جواب دادن ندارن . ولي من به يه بنده خدايي از كسبه قديمي بازار تهران برخوردم كه مي گفت : « خدا رو شكر مي كنم مغازه من سر چهار سوق بازاره كه هر كي دنبال آدرسي مي گرده از من مي پرسه ... »

matrix
19th November 2009, 01:55 PM
این موضوع یه امر فراگیر شده متاسفانه. آدمها اونی که به نظر میرسند نیستند یا اونجایی که هستند نیستند.
واقعا چرا ما البته بعضی ها اینجوری هستیم؟ چرا بعضی وقتها اونقدر غرق در مسایل روز میشیم که به مسایل مهمتری که وجود دارند توجه نمیکنیم؟ شاید بعضی از ارزشها داره فراموش میشه!!!

kamanabroo
19th November 2009, 05:30 PM
البته من فكر مي كنم منظور مرحوم عارف دولابي اين باشه كه :

اگه مي خواي راه رسيدن به خدا رو پيدا كني
بايد دنبال كسي بري كه داره به همون راه ميره
و با دست پر هم داره ميره يعني مي دونه چيكار بايد بكنه و كرده
كه اگه دنبالش بري به مقصدت مي رسي

يك نكته بود براي كساني كه مي خوان راه خدا رو پيدا كنن......

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد