PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وقت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)



kamanabroo
23rd June 2013, 10:34 PM
وقت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)


يكى از سؤال هايى كه از گذشته تا امروز مطرح بوده است و همواره از امامان مى پرسيده اند، سؤال از وقت ظهور آن حضرت است. از اين رو، در اين زمينه روايات زيادى به دست ما رسيده است. از آن جا كه اين مسأله اهميت دارد، آن را در اينجا بررسى مى كنيم.
وقت ظهور آن حضرت تعيين نشده و علم به وقت ظهور، از آن خداوند است و جز او كسى نمى تواند وقت ظهور را تعيين كند. در اين زمينه، روايات بسيار صريح و معتبرى از پيشوايان معصوم(عليهم السلام) وارد شده كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:


1 ـ جلال الدين سيوطى در تفسير «درّ المنثور» در مورد اين آيه شريفه: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ اِلاّ السّاعَةَ اَنْ تَأتِيَهُمْ بَغْتَةً»( [64] ) از ابو هريره روايت كرده است كه گفت:
«باديه نشينى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) پرسيد: ساعت كى است؟
حضرت در جواب فرمود: «هنگامى كه امانت ضايع شود، در انتظار ساعت باش».
اعرابى گفت: اى رسول خدا! ضايع ساختن امانت چگونه است؟
فرمود: «موقعى كه كارها به كسانى كه اهليّت آن را ندارند واگذار گرديد، در انتظار ساعت باش».( [65] )


2 ـ همچنين «سيوطى» از ابن مردويه، از ابو هريره روايت كرده است كه گفت:
مردى نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) آمد و گفت: يا رسول الله! موقع فرا رسيدن ساعت كى است؟
آن حضرت فرمود: «در اين مورد، مسئول از سئوال كننده آگاه تر نيست».
آن مرد گفت: اى كاش ما را از نشانه هاى آن باخبر مى ساختى!
فرمود: «هنگامى كه بازارها و محل داد و ستدها به يكديگر نزديك شوند».
آن مرد گفت: نزديك شدن بازارها به يكديگر چيست؟
فرمود: «اين كه برخى از مردم به برخى ديگر از كمبود در آمد شكايت كنند، و اولاد زنا فراوان گردد، و غيبت كردن گسترش يابد، و صاحبان مال و ثروت مورد تعظيم قرار گيرند، و صدا و آواز مردمان فاسق در مساجد بلند شود و اهل منكر آشكار گردند، و ستمگرى بسيار شود ]آن وقت است كه ساعت فرا رسد[».( [66] )

از احاديث شريفه زيادى كه در مورد كلمه «ساعت» وارد شده، چنين استفاده مى شود كه «ساعت» در اصطلاح شرع مقدس، به دو چيز اطلاق مى شود: يكى روز ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) ، و ديگرى روز قيامت.
بنابر اين، مقصود از «ساعت» يا زمان ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) است يا زمان ظهور و قيامت. زيرا اين دو زمان در بسيارى از نشانه ها با هم مشترك اند; چه آن كه، هم روز ظهور و هم روز قيامت، براى مؤمنان مايه رحمت و شادكامى و براى كافران و منافقان، موجب عذاب و نقمت است، و چنان كه از احاديث بعدى ظاهر مى شود، خداوند علم و آگاهى اين دو روز را به خود اختصاص داده و هيچ يك از انبيا و اولياى خود را از فرا رسيدن اين دو روز، مطلع نساخته است.

3 ـ در حديثى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) آمده است كه فرمود:
«از جدّم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) پرسيدم كه امامان بعد از او چند نفرند؟
فرمود: امامان بعد از من، به تعداد نقباى بنى اسرائيل، دوازده نفرند. خداوند علم و فهم مرا به آنها عطا فرموده است. تو اى حسن! يكى از آنها هستى.
عرضه داشتم: يا رسول الله! قيام قائم ما اهل بيت كى خواهد بود؟
فرمود: اى حسن! حكايت قيام «قائم»، مثل روز قيامت است كه علمش نزد خداست و ناگهان فرا مى رسد».( [67] )

4 ـ در كتاب «اصول كافى» و «غيبت» نعمانى، و «بحار الانوار» از فضل بن يسار، روايت كرده اند كه گفت:
به حضرت باقر(عليه السلام) عرضه داشتم: آيا براى اين امر وقتى تعيين شده است؟ فرمود:
««كَذِب الوَقّاتُون، كَذِب الوَقّاتُون،كَذِب الوَقّاتُون; كسانى كه وقتى براى ظهور تعيين كنند، دروغ مى گويند. و اين جمله را سه بار تكرار فرمود».( [68] )

5 ـ در «غيبت» شيخ طوسى(رحمه الله) از فضيل روايت كرده است كه گفت:
از امام محمّد باقر(عليه السلام) پرسيدم: آيا براى اين امر (زمان ظهور) وقتى تعيين شده است؟ فرمود:
«آنهايى كه وقتى براى آن تعيين كنند، دروغ مى گويند. و سه بار اين جمله را تكرار نمود».( [69] )

6 ـ در پايان حديث مفصلى كه در كتاب «اصول كافى» از آن حضرت روايت شده، آمده است كه فرمود:
«. . . از ما بپرسيد، آنچه ما به شما گفتيم ـ كه مسلماً راست خواهيم گفت ـ به آن اقرار و اعتراف كنيد، كه البته مى دانم كه چنين نخواهيد كرد.
دانش ما بسيار روشن و آشكار است، و امّا فرا رسيدن دولت ما كه در آن دين آشكار شود و اختلافى در بين مردم نباشد، براى آن مدّتى است كه بايد شبها و روزهاى زيادى بگذرد تا اين كه وقت آن فرا رسد و حق آشكار گردد و امر يكى شود».( [70] )

7 ـ در كتاب «غيبت» شيخ طوسى و «غيبت» نعمانى، و «بحار الانوار»، از عبد الرحمان بن كثير روايت كرده اند كه گفت:
در خدمت امام جعفر صادق(عليه السلام) نشسته بودم كه مهزم اسدى وارد شد و عرض كرد: جانم به فدايت ! ظهور قائم آل محمّد(عليه السلام) كه شما اهل بيت و ما ـ شيعيان ـ انتظار آن را مى كشيم، كى خواهد بود؟ . . . فرمود:
«اى مهزم! آنان كه وقتى براى آن تعيين مى كنند، دروغ مى گويند و آنان كه براى ظهورش شتاب مى نمايند به هلاكت مى رسند، و آنان كه تسليم امر الهى هستند نجات مى يابند، و سرانجام همه به سوى ما باز مى گردند».( [71] )

8 ـ در «غيبت» شيخ طوسى از محمّد بن مسلم روايت كرده است كه آن حضرت فرمود:
«مَنْ وَقَّتَ لَكَ مِنَ النّاسِ شَيْئاً، فَلا تهابَنّ أن تُكَذِّبَهُ، فَلَسنا نُوَقِّتُ لاِحَد وَقْتاً».
«هر كس وقتى براى ظهور تعيين نمود، هيچ باكى نداشته باش كه او را تكذيب كنى; زيرا ما براى هيچ كس وقت تعيين نمى كنيم».( [72] )

9 ـ در «غيبت» نعمانى از ابو بصير روايت كرده است كه گفت: من در باره حضرت قائم(عليه السلام) از امام صادق(عليه السلام) پرسش نمودم، فرمود:
«كَذِبَ الوَقّاتُونَ، إنّا أهْل بَيْت لانُوَقِّتُ، ثُمَّ قالَ: أبى الله إلاّ أنْ يخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِين».( [73] )
«كسانى كه وقتى براى ظهور تعيين مى كنند، دروغ مى گويند. ما اهل بيت، وقتى براى آن تعيين نمى كنيم. سپس فرمود: خداوند اراده فرموده است كه با هر وقتى كه وقت گزاران تعيين كنند، مخالفت نمايد».

10 ـ مفضل بن عمر گويد:
به پيشگاه امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا براى ظهور مهدى منتظر(عليه السلام) وقتى تعيين شده كه مردم آن را بدانند؟ فرمود:
«نه، خداوند اجازه نداده است كه براى آن وقت معينى باشد كه شيعيان ما از آن آگاهى داشته باشند.
عرض كردم: اى آقاى من! چرا نمى توان از وقت آن مطّلع شد؟
فرمود: زيرا وقت ظهور او، همان ساعتى است كه خداوند مى فرمايد: «وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أيّانَ مُرْساها قُلْ إنَّما عِلْمُها عِندَ رَبِّى لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِى السَّمواتِ و الأرْضِ لا تَأتِيكُمْ إلاّ بَغْتَةً( [74] ); از تو در مورد ساعت ـ ظهور ـ مى پرسند كه زمان فرا رسيدن آن كى خواهد بود؟ بگو علمش در نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او نمى تواند آن را آشكار سازد، و آن (حتّى) در آسمانها و زمين سنگين آمده است و جز به طور ناگهانى به سراغ شما نمى آيد».

و نيز آن همان ساعتى است كه خداوند فرموده است: «يَسْئلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها»( [75] ); «از تو در مورد ساعت قيام مى پرسند كه طلوع آن در چه وقت است؟».

و نيز فرموده است: «إنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ»( [76] ); «علم ساعت ـ قيامت ـ در نزد خداوند است».

و همچنين فرموده است: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأتِيَهُمْ بَغَتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»( [77] ); «آيا آنها جز اين انتظارى دارند كه ساعت قيام به طور ناگهانى فرا رسد، در حالى كه هم اكنون نشانه هاى آن آمده است».
. . . و هم فرموده است: «وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَكُون قَرِيباً»( [78] ); «و تو چه مى دانى، شايد ساعت قيام نزديك باشد».
و باز فرموده است: «يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذينَ لا يُؤمِنُونَ بِها وَ الَّذِين آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَيَعْلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ ألا إنَّ الَّذين يُمارُون فى السّاعَةِ لَفى ضَلال بَعيد»( [79] ); «كسانى در مورد آن (ساعت قيام) شتاب مى كنند كه آن را باور ندارند; ولى آنان كه آن را باور كرده اند، پيوسته با ترس و هراس مراقب آن هستند، و مى دانند آن حق است. آگاه باش ! آنان كه در مورد ساعت مجادله مى كنند در گمراهى عميقى هستند».


مفضّل مى گويد: پرسيدم معناى مجادله در مورد ساعت چيست؟ فرمود:
يعنى مى گويند: قائم(عليه السلام) كى متولّد شده؟ چه كسى او را ديده؟ حالا كجاست؟ كى ظاهر مى شود؟
اين پرسشها و مجادله ها شتاب در امر خدا، و شك و ترديد در قضاى الهى و دخالت در قدرت خداست. اينان كسانى هستند كه در دنيا زيانكارند و در آخرت بازگشت بسيار بدى دارند.


مفضّل گويد: عرض كردم: آيا براى او نمى توان وقتى تعيين كرد؟ فرمود:
اى مفضّل! نه من وقتى براى آن تعيين مى كنم و نه هم وقتى براى آن تعيين شده است. هر كس براى ظهور مهدى ما(عليه السلام) وقت تعيين كند خود را در علم خدا شريك دانسته و ـ به ناحق ـ خود را بر اسرار الهى واقف پنداشته است كه اين ادّعايى بى اساس است».( [80] )


11 ـ حضرت موسى بن جعفر(عليهما السلام) به على بن يقطين فرمود:
«. . . شيعيان به وسيله اُميد و آرزو زنده اند و به صلاح آيند.
على بن يقطين مى گويد:
اگر به ما گفته مى شد كه ]براى اين امر وقتى تعيين شده و مثلا[ دويست سال يا سيصد سال ديگر واقع مى شود، دلها را قساوت مى گرفت و توده مردمان از اعتقاد به اسلام بر مى گشتند; ولى گفته اند: چه بسيار زود است! چقدر نزديك است! تا دل مردم آرام بگيرد و فرج را نزديك بدانند».( [81] )


12 ـ در كتاب «ينابيع المودّه» و «فرائد السمطين» و برخى منابع ديگر از حضرت على بن موسى الرضا(عليهما السلام) روايت كرده اند كه در ضمن حديثى به دعبل بن على خزاعى فرمود:
«. . . ]امام[ بعد از حسن ـ عسكرى ـ پسرش حجّت و قائم منتظر است كه در دوران غيبتش انتظار او را مى كشند . . . و امّا اين كه او كى ظاهر مى شود، خبر دادن از وقت ظهور است، و پدرم توسّط پدرانش از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)به من خبر داده اند كه آن حضرت فرمود: «مَثَلُهُ كَمَثَلِ السّاعَةِ لا تَأتِيكُمْ إلاّ بَغْتَةً» ]مَثَل آن مثل روز قيامت است كه ناگهان به شما مى رسد[».( [82] )


13 ـ در توقيعى كه حضرت ولى عصر(عليه السلام) براى اسحاق بن يعقوب نوشته اند، چنين آمده است:
«. . . اما ظهور و فرج، مربوط به خداوند است و هر كس وقتى براى آن تعيين كند، دروغ گفته است».( [83] )
علاوه بر اين روايات، در كتابهاى مقدّس اهل اديان و بخصوص در تورات و انجيل نيز وقتى براى ظهور تعيين نشده است كه براى اطمينان خاطر خوانندگان به فراز هايى از آن دو كتاب اشاره مى كنيم.

الف) تورات
«و در ايّام آخر واقع خواهد شد . . . جميع اُمّتها به سوى آن روان خواهند شد . . . او اُمّتها را داورى خواهد نمود و قومهاى بسيارى را تنبيه خواهد كرد . . . اُمّتى بر اُمّتى شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت».( [84] )
«اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش; زيرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد . . . بلكه جميع اُمّت ها را نزد خود جمع مى كند و تمامى قوم ها را براى خويشتن فراهم مى آورد».( [85] )

ب) انجيل
«اين شخص هم پسر ابراهيم است; زيرا كه پسر انسان آمده است تا گمشده را بجويد و نجات بخشد ... كه ملكوت خدا مى بايد در همان زمان ظهور كند ... تجارت كنيد تا بيايم».( [86] )


«امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس; ليكن چنان كه ايّام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود . . . لهذا شما نيز حاضر باشيد; زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مى آيد».( [87] )

«ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد; نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده، دعا كنيد; زيرا نمى دانيد آن وقت كى مى شود . . . پس بيدار باشيد; زيرا نمى دانيد كه در چه وقت «صاحب خانه» مى آيد; در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح . . . اما آن چه به شما مى گويم، به همه مى گويم: بيدار باشيد».( [88] )

با توجّه به آنچه گذشت معلوم مى شود كه امر ظهور مربوط به خداوند است و تنها اوست كه وقت ظهور را مى داند. بنابر اين، هر كس براى ظهور وقتى تعيين كند، دروغ گفته است; زيرا اراده و مشيّت خدا تابع اراده و خواست مردم نيست، و خداوند به خاطر عجله و شتاب مردم شتاب نمى كند. زيرا كسى در كارى شتاب مى كند كه از دست دادن آن بهراسد، و خداوند از اين جهت، ترس و هراسى ندارد و هر گاه مصلحت ايجاب كند خواست خدا انجام مى پذيرد.



[64] ـ سوره محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم)، آيه 18. «آيا كافران جز اين انتظار مى برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟»

[65] ـ تفسير درّ المنثور، ج 7، ص 468، الجزء السادس والعشرون.

[66] ـ تفسير درّ المنثور، ج 6، ص 50.

[67] ـ منتخب الأثر، ص 30، ح 41 و كفاية الاثر، ص 168.

[68] ـ كافى، ج 1، ص 368، ح 5; غيبت نعمانى، ص 294، ح 13، باب 16; بحار الانوار، ج 52، ص 118، ح 45.

[69] ـ غيبت شيخ طوسى، ص 262; منتخب الاثر، ص 463، ح 1.

[70] ـ كافى، ج 1، ص 251.

[71] ـ غيبت شيخ طوسى، ص 262; بحار الانوار، ج 52، ص 103، ح 7; غيبت نعمانى ص 294، باب 16، ح 11.

[72] ـ غيبت شيخ طوسى، ص 262; بحار الانوار، ج 52، ص 104، ح 8.

[73] ـ غيبت نعمانى، ص 294، باب 16، ح 12.

[74] ـ سوره اعراف، آيه 186.

[75] ـ سوره نازعات، آيه 42.

[76] ـ سوره لقمان، آيه 34.

[77] ـ سوره محمّد، آيه 18.

[78] ـ سوره احزاب، آيه 63.

[79] ـ سوره شورى، آيه 18.

[80] ـ بحار الانوار، ج 53، ص 1 ـ 3.

[81] ـ غيبت نعمانى، ص 295، ح 14; كافى، ج 1، ص 369، ح 6.

[82] ـ ينابيع المودّه، ج 3، ص 309، باب 80; فرائد السمطين، ج 2، ص 338; منتخب الاثر، ص 221.

[83] ـ غيبت شيخ طوسى، ص 176; بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10; كشف الغمّه، ج 2، ص 531.

[84] ـ تورات، كتاب اشعياى نبى، باب دوم، بندهاى 2 ـ 4.

[85] ـ تورات، كتاب حيقوق نبى، باب 2، بندهاى 3 ـ 5.

[86] ـ انجيل لوقا، باب 19، بندهاى 8 ـ 13.

[87] ـ انجيل متى، باب 24، بندهاى، 36، 37، 44.

[88] ـ انجيل مرقس، باب 13، بندهاى 32، 33 و 35.




کتاب:ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام ملل و مذاهب

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد