PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ياران حضرت مهدى(عليه السلام)



kamanabroo
23rd June 2013, 10:27 PM
ياران حضرت مهدى(عليه السلام)



قرآن و ياران حضرت مهدى(عليه السلام)

آيات بسيارى از قرآن كريم به ياران حضرت مهدى(عليه السلام) تفسير و تأويل شده است كه برخى از آنها را در اينجا مى آوريم:

1 ـ (فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ أَيْنَ ما تَكوُنُوا يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً).( [43] )
«پس در كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد. هر كجا كه باشيد، خداوند همگى شما را مى آورد».
از امام باقر(عليه السلام) در تفسير اين آيه شريفه روايت شده است كه فرمود:
«منظور از خيرات، ولايت اهل بيت(عليهم السلام) است و منظور از «يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً»، 313 تن از ياران قائم(عليه السلام)مى باشند . . . به خدا سوگند ! در يك لحظه همچون قطعات ابر پاييزى گرد آمده، پيرامون شمع وجودش حلقه مى زنند. و در ميان ركن ومقام با او بيعت مى كنند، و همراه او پيمان نامه اى از رسول اكرم است كه آن را ـ امامان معصوم(عليهم السلام) ـ يكى پس از ديگرى به ارث برده اند».( [44] )


2 ـ (وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَى اُمَّة مَعْدُودَة لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا كانُوْا بِهِ يَسْتَهْزِءوُنَ).( [45] )
«اگر ما عذاب را تا ]آمدن[ «اُمّت معدوده» از آنها به تأخير بيندازيم مى گويند: چه چيز آن را باز مى دارد؟ آگاه باش! هنگامى كه آن روز بيايد، عذاب از آنها برگردانده نمى شود، و آنچه را كه مسخره مى كردند آنها را فرو خواهد گرفت».

از امام محمّد باقر(عليه السلام) و امام جعفر صادق(عليه السلام)روايت شده كه آن دو بزرگوار در تفسير اين آيه فرمودند:
«منظور از «اُمّت معدوده» ]اُمّت شمرده شده[، همان اصحاب حضرت مهدى(عليه السلام)در آخر الزمان هستند كه 313 نفر به تعداد اهل «بدر» مى باشند و همان گونه كه پاره هاى ابر پاييزى به هم مى پيوندند آنان نيز در آن واحد ]نزد آن حضرت[ گرد مى آيند».( [46] )

از امام صادق(عليه السلام) نيز روايت شده است كه فرمود:
«منظور از «عذاب» خروج حضرت قائم(عليه السلام) است (كه سبب معذّب شدن كافران مى باشد) و منظور از «اُمّت معدوده» اصحاب اوست كه به تعداد اهل بدر هستند».( [47] )

بنابر اين، معناى آيه چنين خواهد بود: اگر عذاب را از آنها تا آمدن اُمّتى معدود (ياران حضرت مهدى(عليه السلام) در آخر الزّمان) به تأخير بيندازيم، خواهند گفت: چه چيز مانع مى شود كه ظاهر شود و عذاب خدا را بر ما نازل كند؟!
قرآن كريم در پاسخ آنها مى فرمايد:

«آگاه باش ! هنگامى كه عذاب فرود آيد از آنها برگردانده نمى شود و كيفرى كه استهزا و مسخره مى كردند به آنها مى رسد».( [48] )
منظور از عذاب در اين آيه مباركه، عذاب آخرت نيست; بلكه دست انتقام الهى است كه از آستين حق بيرون آمده، از آنها انتقام خواهد گرفت، و پيش از آخرت آنها را به سزاى كردارشان خواهد رسانيد.


3 ـ (مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّة عَلَى الْكافِرِينَ).( [49] )
«هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خداوند گروهى را مى آورد كه دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران سر سخت و نيرومند هستند».

سليمان بن هارون عجلى گويد: از امام جعفر صادق(عليه السلام) شنيدم كه در تفسير اين آيه شريفه فرمود:
«حضرت صاحب الامر(عليه السلام) در پناه خدا محفوظ است. اگر همه مردم از بين بروند ،خداوند ياران او را خواهد آورد. آنان كسانى هستند كه خدا در باره آنها فرموده است: «اگر اينها بدان كفر ورزند، ما گروهى ديگر را بر آنان گماريم كه بدان كافر نباشند»( [50] ) و آنان هستند كسانى كه در باره آنها فرموده است: «خداوند گروهى را مى آورد كه دوستشان دارد و آنها نيز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران سر سخت و نيرومند هستند».( [51] )

4 ـ (وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ . . .).( [52] )
«خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند وعده داده است كه آنها را در روى زمين جانشين گرداند، همان گونه كه پيشينيان را جانشين گردانيد».

امام زين العابدين(عليه السلام)آيه كريمه «. . . لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ في الأرضِ . . .» را تلاوت نمود، آنگاه فرمود:
«به خدا سوگند ! آنها دوستان ـ و شيعيان ـ ما اهل بيت هستند. خداوند به وسيله مردى از ما كه مهدى اين اُمّت است، وعده اى را كه در اين آيه به مؤمنان صالح داده، تحقّق خواهد بخشيد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در حق مهدى فرموده است:
اگر از عمر دنيا به جز يك روز باقى نباشد، خداوند آن روز را طولانى مى گرداند تا مردى از عترت من بيايد كه هم نام من است; او جهان را پر از عدل و داد نمايد، آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد».( [53] )


5 ـ (ألَّذِينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فى الاَْرْضِ أَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّكوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ للهِِ عاقِبَةُ الاُْمُور).( [54] )

«همان كسانى كه چون در زمين به آنها فرمان روايى دهيم، نماز را بپا مى دارند و زكات را مى پردازند و به نيكى فرمان مى دهند و از زشتى باز مى دارند و فرجام كارها از آنِ خداست».


ابى جارود از امام محمّد باقر(عليه السلام) روايت كرده است كه در تفسير اين آيه شريفه فرمود:
«اين آيه درباره حضرت مهدى(عليه السلام) و ياران او نازل شده است. خداوند منّان، شرق و غرب جهان را تحت سيطره آنها در مى آورد و دين را به وسيله آنها در جهان آشكار مى سازد، و ديگر از ظلم و ستمها و بدعتها نشانى در روى زمين باقى نمى ماند».( [55] )


از آيات ياد شده استفاده مى شود كه ياران حضرت مهدى(عليه السلام) از قدرت فوق العاده اى برخوردارند كه در يك لحظه از مكان هاى مختلف به مكه مى روند و به آن حضرت ملحق مى شوند. آنان محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان. خدا، آنها را در زمين توانايى و فرمان روايى مى دهد و به دست آنها، كافران را عذاب مى كند. آنان نماز بپا مى دارند و زكات مى پردازند. به نيكى ها امر مى كنند و از بدى ها باز مى دارند.
اين بحث را با نگاهى گذرا به روايات پى مى گيريم.

kamanabroo
23rd June 2013, 10:29 PM
روايات و ياران حضرت مهدى(عليه السلام)


طبق روايات، ياران خاص حضرت مهدى(عليه السلام) 313 نفر مى باشند كه همگى از تربيت شدگان مكتب ولايت و از عاشقان دلباخته خاندان عصمت و طهارت(عليهم السلام)هستند. هنگام ظهور آن حضرت، به گِردش حلقه مى زنند و به يارى آن حضرت مى پردازند.
اكنون براى آشنايى باخصوصيّات اين عدّه، قسمتى از احاديث را بررسى مى كنيم:



1 ـ از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
«گويا اصحاب قائم (عليه السلام) را مى بينم كه تمام شرق و غرب عالم را تحت سيطره خود در آورده اند. در تمام دنيا چيزى نيست جز اين كه از آنها اطاعت مى كند; حتّى درندگان زمين و پرندگان شكارى نيز تلاش مى كنند كه رضايت آنان را جلب كنند. چون يكى از آنها بر منطقه اى بگذرد، آن قطعه زمين بر ديگر زمينها مباهات كند و گويد: امروز يكى از ياران قائم(عليه السلام) بر روى من پاى نهاد».( [56] )

2 ـ در حديث ديگرى در همين رابطه، از امام باقر(عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
«. . . قائم(عليه السلام) 313 نفر را به تمام اقطار و اكناف عالم مى فرستد ]قبل از رفتن [دست مباركش را بر سينه و بين دو كتف آنها مى كشد، پس در هيچ حكمى فرو نمى مانند. ديگر هيچ نقطه اى در روى زمين باقى نمى ماند جز اين كه به يكتايى خدا و پيامبرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در آن گواهى داده مى شود.
و اين است معناى اين آيه شريفه كه مى فرمايد:
(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ في السَّماواتِ وَ الأَرضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إلَيْه يُرجَعُون).( [57] )
«هر كه در آسمانها و زمين است، خواه و ناخواه در برابر او تسليم مى شود، و بازگشت آنها به سوى اوست» ».( [58] )

3 ـ ابان بن تغلب مى گويد: در خدمت امام صادق(عليه السلام) در مسجد الحرام بودم، و دست من در دست مبارك آن حضرت بود كه فرمود:
«اى ابان! به زودى خداى ـ تبارك و تعالى ـ 313 نفر را در اين مسجد گرد مى آورد كه مردم مكّه خيال مى كنند كه هنوز پدران و نياكان آنها آفريده نشده اند. در دست آنها شمشيرهايى است كه روى هر شمشير نام، نام پدر، لقب و ديگر خصوصيّات صاحبش نوشته شده است. آنگاه منادى آسمانى بانگ بر مى آورد كه اى اهل عالم ! اين مهدى است كه چون داود و سليمان داورى مى كند و مطالبه بيّنه نمى نمايد».( [59] )

4 ـ مفضّل از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود:
«هنگامى كه امر ظهور امضا شد، امام(عليه السلام) خداى را با نام عبرانى اش مى خواند; آنگاه 313 تن از يارانش چون پاره هاى ابر پاييزى به دور او گرد مى آيند. آنها پرچمداران حضرت مهدى(عليه السلام)هستند. آمدن آنها به مكه دو گونه است:
1 ـ افرادى كه شبانه از رخت خواب هايشان ناپديد مى شوند و صبح در مكه مى باشند.
2 ـ افرادى كه در روز روشن بر ابر سوار مى شوند و با نام، نام پدر، حسب و نسبشان شناخته مى شوند.
مفضّل گويد: من عرض كردم: فدايت شوم ! كدام يك از اين دو گروه ايمانشان قوى تر است؟
فرمود: آنها كه بر ابر سوار مى شوند و يك باره ناپديد مى گردند. (يعنى بستگانشان آنها را گم مى كنند و از آنها مطّلع نمى شوند) و خداوند در حقّشان فرموده:
(أيْنَما تَكُونُوا يَأتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعاً)( [60] )
«هر كجا كه باشيد خداوند همگى شما را يك جا گرد مى آورد» ».( [61] )


5 ـ مسعده مى گويد: در محضر امام صادق(عليه السلام) بودم كه ابو بصير عرض كرد: آيا اميرمؤمنان على(عليه السلام)، شهرهاى اصحاب قائم(عليه السلام) را مى دانست آنچنان كه تعداد آنها را مى دانست؟
امام صادق(عليه السلام) فرمود: آرى ! به خدا سوگند ! فرد فرد آنها را با نام، نام پدر و محلّ سكونتشان مى دانست.
ابو بصير گفت: جانم به فدايت، آنچه اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى دانست امام حسن مجتبى(عليه السلام) نيز مى دانست، و آنچه امام حسن(عليه السلام)مى دانست، امام حسين(عليه السلام)نيز مى دانست، و آنچه امام حسين(عليه السلام) مى دانست به شما منتقل شده است; جانم به فدايت! مرا از حال آنها با خبر كن.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: روز جمعه بيا نزد من تا تو را آگاه سازم.
ابو بصير گويد: روز جمعه به محضر امام(عليه السلام) رسيدم; فرمود: رفيقت كجاست تا براى تو بنويسد؟ (ابو بصير نابينا بود و رفيقى داشت كه احاديث را براى او مى نوشت)
گفتم: براى او كارى پيش آمد و من نخواستم ديرتر از وقت مقرّر بيايم.


آنگاه امام(عليه السلام)خطاب به يكى از حاضران، فرمود: براى او بنويس:
«بِسْمِ اللهِ الَّرحْمنِ الرَّحيمِ، هذا ما أمْلاهُ رَسُولُ الله ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ـ عَلى اَميرِالْمُؤمِنينَ(عليه السلام) وَ اَوْدَعَهُ إيّاهُ مِنْ تَسْمِيَةِ أصْحابِ الْقائِمِ(عليه السلام)وَعِدَّةُ مَنْ يُوافيهِ مِنَ الْمَفْقُودينَ عَنْ فُرُشِهِمْ وَ السّائِرينَ إلى مَكَّةَ في لَيْلَة، وَ ذلِكَ عِنْدَ اسْتِماعِ الْصَّوْتِ في السَنَةِ الَّتي يَظْهَرُ فيها أمْرُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمُ النُّجَباء وَ الْفُقَهاء وَ الْحُكّامُ عَلىَ النّاسِ . . .»

«به نام خداوند بخشنده بخشايش گر. اين متن چيزيست كه رسول اكرم آن را املا كرد، و اميرالمؤمنين(عليه السلام) آن را نوشت و آن را در نزد او به وديعت نهاد. اين متن، مشتمل بر نام ياران قائم(عليه السلام) و تعداد آنها مى باشد. همان ها كه از رخت خواب هاى خود ناپديد مى شوند و در يك شب به مكه آورده مى شوند.
اين واقعه در هنگامى خواهد بود كه صداى آسمانى شنيده شود، و در همان سال امر خدا ظاهر خواهد شد. آنها نجيبان، فقيهان و فرمان روايان مردم هستند . . .»

آنگاه امام صادق(عليه السلام) خصوصيّات جغرافيايى هر يك را بر مى شمارد و در پايان مى فرمايد:
«اينها 313 تن مى باشند. خداوند همه آنها را در شب جمعه در مكّه معظّمه گرد مى آورد به گونه اى كه صبح همه آنها در مسجد الحرام مى باشند و

حتّى يك تن تخلّف نمى كند. پس در مكّه پراكنده مى شوند و به دنبال منزلى مى گردند كه در آن سكونت كنند.


مردم مكّه آنها را نمى شناسند و از ورود قافله اى كه براى حج، عمره يا تجارت آمده باشند اطّلاع ندارند، و لذا دچار حيرت شده از يكديگر مى پرسند: اينها از كجا آمده اند؟ روزهاى قبل چنين افرادى را نديده بوديم! اينها اهل يك شهر و يك تيره و قبيله نيستند، و زن و فرزند و مركب نيز همراه ندارند!
در اين هنگام، مردى از بنى مخزوم مردم را عقب زده مى گويد: من ديشب خوابى ديده ام كه بسيار بيمناكم.
او را پيش مردى از ثقيف مى برند تا خوابش را باز گويد. او مى گويد: ديشب در خواب ابرى را ديدم كه از اوج آسمان به زير آمد و روى خانه كعبه قرار گرفت. اين ابر پر از ملخهايى بود كه بالهاى سبز داشتند و به چپ و راست پرواز مى كردند; به هر شهرى كه مى رسيدند آن را طعمه حريق مى كردند، و به هر قلعه اى مى رسيدند آن را ويران مى نمودند.


مرد ثقفى مى گويد: امشب لشكرى از لشكرهاى الهى فرود آمده كه شما ياراى مقاومت در برابر آن را نداريد.
آنها نيز داستان ورود اين جمعيّت ناشناس را بازگو مى كنند و از نزد او خارج مى شوند و تصميم مى گيرند كه با آنها نبرد كنند; ولى دلهايشان پر از رعب و وحشت مى شود و به يكديگر مى گويند: شتاب نكنيد! اينها تاكنون كار خلافى انجام نداده اند; دست به اسلحه نبرده اند; كوچكترين اخلالى در كارهاى شما ايجاد نكرده اند و شايد برخى از بستگان شما در ميان آنها باشد. هرگاه كار خلافى از آنها مشاهده كرديد، آنگاه دست به كار شويد و آنها را از شهر خود بيرون كنيد. اينها چهره هايى نورانى و ملكوتى هستند و وارد حرم امن الهى شده اند، پس تا كار خلافى انجام نداده باشند، بايد در امان باشند.


مرد مخزومى كه بزرگِ مردم مكّه است مى گويد: مى ترسم كه نيرويى بزرگ در پشت سر اينها باشد، تا نيرو نرسيده و اينها در اقليّت هستند اينها را محاصره كنيد; گمان مى كنم كه تعبير خواب آن پير مرد صحيح باشد و پيروزى شكوهمندى در انتظار اينان باشد.
يكى از آنها مى گويد: اينها مسلّح نيستند و اگر نيرويى كه ممكن است در پشت سر اينها باشد غير مسلّح باشند ضررى نمى توانند به شما برسانند، و اگر سپاه مسلحى به سراغ شما بيايد، آنگاه اينها را مى گيريد و چون آب خوردن نابودشان مى كنيد.
در اين مقوله ها سخن مى گويند كه شب فرا مى رسد و خواب بر آنها مسلّط مى شود و ديگر اجتماع نمى كنند تا اين كه حضرت قائم(عليه السلام) قيام كند. پس ياران او با يكديگر ملاقات مى كنند، گويا همگى از يك پدر و مادر به دنيا آمده اند; اگر شب از هم جدا شوند، صبح گرد هم مى آيند».( [62] )


ابو بصير گفت: آيا مؤمن در روى زمين منحصر به آنها خواهد بود؟
امام صادق(عليه السلام) فرمود
نه، ولى اين ها نجبا، فقها، قضات و حكّام شرع هستند كه دست پر مهر امام، قلب آنها را نوازش داده است و در هيچ موردى از حل مشكلش باز نمى مانند.( [63] )

- - - به روز رسانی شده - - -

[43] ـ سوره بقره، آيه 148.

[44] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 288; كافى، ج 8، (روضه) ص 313; غيبت نعمانى، ص 282; بشارة الاسلام، باب 6، ص 121.

[45] ـ سوره هود، آيه 8.

[46] ـ ينابيع المودّة، ج 3، ص 241، باب 71.

[47] ـ غيبت نعمانى، ص 241.

[48] ـ الزام الناصب، ج 2، ص 344; تفسير صافى، ج 4 ص 12; تفسير برهان، ج 2 ص 209.

[49] ـ سوره مائده، آيه 54.

[50] ـ سوره انعام، آيه 89.

[51] ـ ينابيع المودّة، ج 3 ، ص 237، باب 71.

[52] ـ سوره نور، آيه 55.

[53] ـ ينابيع المودّة، ج 3، ص 245، باب 71 ; المحجّه، ص 151 و 152 ; تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 240 .

[54] ـ سوره حج، آيه 41.

[55] ـ ينابيع المودّة، ج 3، ص 244، باب 71 ; بحار الانوار، ج 51، ص 47 و 48، ح 9.

[56] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 327، ح 43.

[57] ـ سوره آل عمران، آيه 83.

[58] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 345.

[59] ـ غيبت نعمانى، ص 313 باب 20، ح 5.

[60] ـ سوره بقره، آيه 148.

[61] ـ غيبت نعمانى، ص 313، ح 3; بحارالانوار، ج 52، ص 368، ح 153; بشارة الاسلام، ص 203.

[62] ـ دلائل الامامة، ص 554; الملاحم و الفتن، قسمت ملحقات، ص 375 ـ 380.

[63] ـ تفسير برهان، ج 1، ص 163.


کتاب:ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام ملل و مذاهب

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد