PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی حکمت و فلسفه



ستاره 15
18th December 2012, 10:40 PM
«لائوتسه» در قرن پنجم يا ششم قبل از ميلاد، «آيين تائو» را پايه گذاري کرد. وي از فلاسفه بزرگ چين به شمار مي رود. «لائوتسه» به معناي حکيم سالخورده است.کتاب مقدس آيين او «تائو ته کينگ» (کتاب طریقت و تقوی) شامل 81 قطعه کلمه قصار است. اینک گزیده ای از این کتاب:

گفتار پنجم: انسانِ دانا مانند آسمان و زمین است. برای او هیچ کس به طور ویژه نه عزیز است و نه مورد غضب. او همچنان به بخشش بی قید و شرط خویش ادامه داده و به هر که در برابرش قرار می گیرد، به طور بی پایان نثار می کند.
به درون خود بروید. انسان برای این خلق شده که آرام بنشیند و حقیقت را درون خویش بیابد.
گفتار هفتم: در خدمت خلق و به فکر نیازهای دیگران باشید؛ تمام نیازهای خودتان بر طرف خواهد گشت. کامیابی، با اعمال خیرخواهانه و خالی از خودپرستی حاصل می گردد.
گفتار هشتم: انسان متعالی همچون آب، بدون هیچ تلاشی همه را سیراب می کند و باکی از جاری شدن در مکان های پست ندارد.
گفتار دهم: آیا می توانید جسم و روح خود را یگانه پنداشته و فکر جدا بودن از آنها را از سرتان به در کنید؟
آیا می توانید نرمش و انعطاف یک نوزاد را داشته باشید و در پذیرش عالم، نقش یک زن را ایفا کنید؟
آیا می توانید ملت خود را دوست داشته و بدون احساس خودبزرگ بینی بر آنان فرمانروایی نمایید؟
آیا قادرید اطفالی را که به این جهان می آورید، پرورش دهید بدون این که احساس مالیکت نسبت به آنان داشته باشید؟
آیا می توانید بدون داشتن کمترین توقع و چشمداشتی کارکنید؟
آیا توان آن را دارید بدون تحت سلطه درآوردن مردم، آنان را رهبری نمایید؟
گفتار یازدهم: در چرخ یک درشکه، سی پره ی آن به حفره ای خالی که در مرکز آن قرار دارد، ختم می شود.
همین حفره ی تو خالیست که لولای چرخ درشکه درآن قرار گرفته و چرخ را می چرخاند.
ونیز فضای خالی کوزه است که آب را در خود جای می دهد و کوزه را قابل استفاده می سازد.
در یک خانه نیز درها و پنجره های زیبا و حکاکی شده ی آن نیست که به کار می آید؛ بلکه فضای خالی درون آن است که برای ما مفید است.
سودمندی یک چیز در تهی بودن آن است است.
گفتار دوازدهم: رنگ ها وقتی از حد خود تجاوز نمایند، دید را مختل می سازند؛ صداها وقتی بیش از حد بوده و در هم آمیزند، مانع از شنیدن می گردند؛ چشیدن چندین مزه هم زمان، شخص را از دریافتن هر مزه ای باز می دارد، به همین ترتیب نیز در پی خواسته های بی پایان رفتن، روح انسان را پریشان و آشفته می سازد.
گفتار سیزدهم: آن که خویش را جدا از هستی نمی بیند می تواند سرپرست تمام عالم باشد؛ وآن که بقیه را مانند خود دوست دارد، می تواند آموزگار همگان گردد.
گفتار پانزدهم: متفکرین و استادان قدیمی بسیار ژرف و دقیق بودند. دانش آنان بسیار عمیق بود. اگر بخواهیم از ظاهرشان آنان را تعریف کنیم توصیفی مبهم از آنان ارائه داده ایم. آنان مراقب و با احتیاط بودند؛ همانند کسی که می خواهد ازرودخانه ای یخ زده عبور کند، هشیار و بیدار، مانند کسی که از وجود خطر آگاه است؛ ساده و بی شائبه، مانند چوب حکاکی نشده؛ میان تهی، همچون غاری بی انتها؛ تسلیم، مانند یخِ درحال ذوب؛ زلال همچون آبی که در سکون، گِل هایش ته نشین گشته. و اما شما... آیا آن قدر صبر دارید تا گِل های وجودتان ته نشین گشته و از دلِ آن زلالی، یک زندگی ناب سربرآورد؟
گفتار شانزدهم: از تمام آرزوها تهی شوید؛ بگذارید دل هایتان آرام گیرد. در میان هیاهوی زندگی توجه داشته باشید چگونه هر پایانی، شروع چیز دیگری است. موجودات یک به یک رشد یافته و به اوج خود می رسند وسپس به سوی منشأ خود باز می گردند؛ به سوی آن چه که هستند و آنچه که بوده اند.
بازگشت به ریشه ی خود یعنی یافتن آرامش؛ یافتن آرامش یعنی تحقق سرنوشت؛ تحقق سرنوشت یعنی ثبات؛ وشناخت این ثبات، بصیرت است. عدم آگاهی به این سلسله، شما را به فلاکتی دایم خواهد کشاند.
گفتار هفدهم: بزرگ ترین و برجسته ترین رهبران به گونه ای حکومت می کنند که مردم احساس نمی کنند کسی بر آنان فرمانروایی می نماید.
بعد از این رهبرانِ بزرگ، حاکمی شایسته است که مردم او را دوست دارند و ستایش می کنند. پس از حاکمی که مردم ستایشش می کنند، رهبری است که مردم از او هراس دارند؛ و اما آن پیشوایی که مردم او را حقیر دانسته، از او رویگردان بوده و در مقابلش می ایستند، در آخرین طبقه جای دارد.
وقتی یک رهبر به ملتش اعتماد نمی کند، مردم هم به او اعتماد نمی کنند.
رهبران بزرگ، کم و سنجیده سخن می گویند. آنان دست به عمل می زنند؛ بی آن که منفعت شخصی خود را در نظر گیرند. آنها هیچ اثری از خود درکارها بر جای نمی گذارند؛ طوری که بعد از پایان کار مردم می گویند: «این کار را، ما انجام دادیم.»
گفتار هجدهم: اگر نیکی و فضیلت به دلیل حضور مقررات و فشار قانون انجام گیرد، این، خود نشانه ای آشکار از نبودِ فضیت است؛ واین گونه ما شاهدِ ریای بزرگ خواهیم بود.
وآن هنگام که همبستگی وروابط همدلانه از میان رود، احترام خشک و بی روح ظهور می کند؛ و از مهر و محبت، نمایشی بیش باقی نمی ماند.
گفتار بیست و دوم: انعطاف پذیر باشید تا نشکنید. آن که قابلیت خم شدن دارد، همواره برافراشته باقی می ماند. تهی گردید تا قبلیت پر شدن یابید؛ و بمیرید تا بتوانید از نو زاده شوید. اگر می خواهید همه چیز از آنِ شما باشد، تمام چیزها را رها کنید.
گفتار بیست و دوم: آیا بر این باورید که می توانید برتمام عالم تسلط یافته و آن را بهبود بخشید؟ من اینچنین نمی اندیشم.
جهان، مکانی مقدس است و نمی تواند تحت کنترل درآید. سعی در کنترل عالم، منجر به خرابی آن می گردد. و سعی در به چنگ آوردنش، باعث از دست دادن آن خواهد شد.
بگذارید زندگی به طوری طبیعی خود را بر شما بگشاید. بدانید که زندگی به خودی خود کامل است؛ مانند دم و بازدم...
زمانی به پیش می رود و زمانی به پس؛ زمانی در حرکت است زمانی در استراحت؛ زمنی پرتوان است و زمانی بی رمق؛ زمانی در ایمنی است وزمان دیگر در خطر.
گفتار سی ام: اگر به حاکمی آموزش داده شود که در امور خود شیوه ی تائو را به کار گیرد، آنگاه او برای پیروزی و تسخیر، به اسلحه متوسل نمی شود.
چرا که در نهایت، سلاح به سمت آن کس که ابتدا آن را به کار برده، باز خواهد گشت وبه سوی او نشانه گرفته خواهد شد.
طبیعت این است؛ آنجا که خار می کارید، گل درو نخواهید کرد. پس از جنگ و نبرد، سرزمین هایتان به نفرین و مصیبت گرفتار گشته وکشت و زرع تان دچار نقص خواهد شد؛ وزمین از ویژگی های مادرانه تهی خواهد گشت.
بعد از ان که به هدفتان رسیده وپیروز گشتید، نباید به خاطر فتح خود رژه بروید؛ نباید به توانایی هایتان ببالید؛ ونباید که احساس غرور و افتخار کنید؛ بلکه باید متأسف باشید؛ چرا که جنگ دیگری در پیش رو دارید که نمی توانید مانع آن شوید.
نباید با متوسل شدن به زور، در پی استیلا وپیروزی بود. هر آن چه که با زور وتقلا به دست آید، به طور حتم در معرض زوال و تباهیست.
گفتارسی و یکم: اسلحه ابزار خشونت است و انسان های شریف از آن بیزارند. برای همین شخصِ تسلیم و مطیع تائو، هرگز آن را به کار نمیبرد.
جنگ افزار ها در خدمت پلیدی اند؛ آنها ابزار کسانی هستند که در ضدیت با حکمت و معرفتند. شخص فرزانه در آخرین مرحله به آن توسل می جوید؛ چرا که صلح و آرامش برای او گرامی وجزو والاترین ارزش هاست؛ برای او حتی ظفر و پیروزی مایه ی مسرت نیست.
آن که می اندیشید فتح و پیروزی زیباست، کسی است که از «کشتن» دلشاد می شود؛ وآن کس که از «کشتن» خوش و دلشاد گردد، با تسخیر تمام عالم هم راضی و خشنود نخواهد بود.
خوشا، هنگامی که خصایص والای انسانی ظهور یابد ووای بر زمانی که خصایص پس او پیش از هر چیز دیگر ظاهر گردد.
سوگ و اندوه، جزء تفکیک ناپذیر کشتار و قتل عام است؛ پس هر فتح و پیروزی یک سوگواری می باشد؛ جشنی که با عزا و ماتم همراه است.
گفتار چهل و دوم: انسان های عادی از بی چیزی و بی کسی رنج می برند؛ حال آن که بزرگان این خصوصیات را برای خود بر می گزینند. چرا که انسان با از دست دادن، به دست می آورد وبا به دست آوردن، از دست می دهد.
من آنچه را که پیشینیان قبل از من آموزش داده اند، تعلیم می دهم. انسان های خشن و آشوبگر فرجامی نیک نخواهند داشت؛ و این است اساس آموزه های من.
گفتار چهل و سوم: نرم ترین و سست ترین مواد(آب) بر سخت ترین آنها (سنگ) فایق می آید.
گفتار چهل و چهارم: کدام یک برای تان گرامی تر است؟ خودِ شما یا شهرت شما؟ کدام یک برای تان ارزشمند بیشتری دارد؟ خودِ شما، یا دارایی شما؟ تأکید من بر خودِ شماست.
آنچه ازدست تان می رود، کمتر از آن چه به دست می آورید شما را دچار آشفتگی می سازد.
گفتار چهل و نهم: شخص فرزانه تمایزی بین روح خود و دیگران قائل نیست. او به نیازهای دیگران توجه می کند. او با کسانی که خوب هستند، خوب رفتار می کند؛ و با کسانی هم که بد هستند، خوب رفتار می نماید. زیرا ذات او خوبی است. او نسبت به مهربانان، مهربان است؛ و با آنان که مهربان نیستند نیز مهربان می باشد. زیرا سرشت او مهربانی است. او با اشخاص صدیق و وفادار، صادق است؛ و با اشخاصی که این چنین نیستند نیز صادق است. او در هماهنگی با کل عالم زندگی می کند. او بقیه را مانند خود می بیند و همه را مانند فرزندان خویش دوست دارد. تمام مردم به سوی او جذب می شوند. او با انسانها مانند یک کودک، ملایم و مهربان رفتار می کند.
گفتار پنجاه و ششم: آنان که می دانند، سخن نمی گویند. آنها که سخن میگویند، نمی دانند. لب ازسخن فرو بندید؛ چشم و گوش و دیگر حس های خویش را نیز حفاظت نمایید؛ از شدت و خشونت خود بکاهید؛ گره های وجود خویش رابگشایید؛ زهر چشم هایتان را برگیرید، و گرد و غبار روح خویش را فرو بنشانید. این است اصل یگانگی با تائو و رمز پذیرش او.
کسی که این راز را بداند، از همنوایی با تائو خارج نخواهد گشت؛ تحت تأثیر سود وزیان قرار نخواهد گرفت؛ با رسوایی وآبرو سر وکار نخواهد داشت. او دیگر نگران رد وقبول ازجانب دیگران نیست؛ با این حال در قلب همه بالاترین جایگاه را دارد. واین است والاترین مقام یک انسان.
گفتار پنجاه و هفتم: اگر می خواهید فرمانروای بزرگی باشید، باید پیروی از تائو را بیاموزید. تسلط و کنترل بر دیگران را متوقف نمایید. تدابیر و نقشه های از قبل طراحی شده را به دور افکنید. جهان به راحتی بر خودش حکومت خواهد کرد. ازکجا این را می دانم؟ زیرا در این عالم هر اندازه که محدودیت و موانع بیشتری ایجاد کنید، مردم محروم تر وناتوان ترخواهندشد، هر اندازه سلاح ها بیشتر و پیشرفته تر باشند، شرارت ها درملت ها فزونی خواهد یافت؛ هر اندازه که نقشه ها ماهرانه تر و با زیرکی بیشتر طراحی گردد، نتایج نامطلوب تری به دست خواهید آورد. و هر اندازه که قواعد و دستورات بیشتری اعمال شود، دغل و دزدی بیشتری هم پدیدار خواهد گشت.
همین است که شخص فرزانه می گوید: من به کاری مبادرت نمی ورزم، مردم به خودی خود به صلاح وسامان درخواهند آمد. من غرق در صلح وآرامش خویش می گردم و مردم صادق و درستکار خواهند شد. من کاری انجام نمی دهم و مردم غنی و ثروتمند می گردند. اگر من ازتحمیل امور به مردم بپرهیزم، آنان به خودی خود به سادگی آغازین شان باز خواهند گشت.
گفتار شصت و یکم: یک حکومت بزرگ و با درایت همانند یک زمین گود است؛ تمام رودها به سوی آن سرازیر می شوند. آن، مخزن همه چیز است. صفت او صفت زنانگی و پذیرندگی است. مؤنث بر مذکر با همین صفت پذیرندگی و به زیر آمدن، فایق می گردد. به همین ترتیب اگر یک حکومت با درایت در مقابل حکومت های ضعیف و حقیر به زیر آید (افتادگی و تواضع کند)، بر آنها فایق شده و دوستی و اعتمادشان را جلب می نماید.
واگر حکومتی ضعیف بتواند درمقابل آن حکومت عظیم، فروتنی نماید، به عظمت آن کشور دست خواهد یافت. این گونه هر دو طرف پیروز هستند؛ یکی از طرفین به دلیل تواضع کردن ودیگری به خاطر متواضع ماندن.
گفتار شصت و هفتم: سه خصلت است که من چون گنج و گوهر ارج شان نهاده و به آنها دست می یازم: اول، شفقت. دوم، خویشتن داری. سوم، تواضع.
از شفقت، شجاعت؛ از خویشتن داری، قدرت؛ واز تواضع، مدیریت و رهبری حاصل می گردد. حال اگر شخصی شجاعت داشته اما عاری از شفقت باشد؛ واگر قدرتمند بوده ولی فاقد خویشتن داری باشد، و اگر بدون صفت تواضع، پیشرو باشد بداند که دیر یا زود محکوم به فناست.
گفتار هفتاد و چهارم: وقتی به این درک برسید که تمام رویدادها در حال تغییرند، آنگاه به هیچ چیز دل نخواهید بست.
گفتار هفتاد و ششم: زمانی که انسان متولد می شود، لطیف و قابل انعطاف است؛ به هنگام مرگ، او سخت و خشن می گردد. تمام مخلوقات از جمله گیاهان، در ابتدا نرم و انعطاف پذیرند و به هنگام مرگ خشک و غیر قابل انعطاف می گردند. پس سختی و محکمی، ملازم مرگ و نرمی و انعطاف، ملازم زندگیست.
سپاهی که تسلیم شدن را بلد نباشد، شکست می خورد. درختی که قادر به خمیده شدن نباشد، به طورحتم با دشت باد خواهد شکست. سخت و خشن خواهد شکست و نرم و انعطاف پذیر پابرجا خواهد ماند.
گفتار هفتاد و هشتم: هیچ عنصری در عالم به نرمی و روانی آب نیست؛ اما در سرکشی و غلبه بر اشیاء سفت و سخت، هیچ چیز نمی تواند بر آن پیشی گیرد.
گفتار هشتاد و یکم: کلام حقیقی عاری از زیبایی و کلام زیبا عاری از حقیقت است. انسان های ارجمند جدل نمی کنند و آنان که جدل می کنند، ارجمند نیستند. انسان های فاضل در پی یافتن عیوب دیگران نیستند و آنان که در جستجوی عیوبند، فاضل نمی باشند. انسان فرزانه به عوض اندوختن، می بخشد و می بخشد. هر اندازه مالش بیشتر باشد، بخشش او هم افزون تر می گردد

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد