h.jabbari
27th August 2012, 11:19 AM
چكيده
تحولات اخيردرمحيط كسب و كاربنگاه هاي تجاري كه تحت عناوين گوناگوني ازقبيل حذف مقررات زائد، خصوصي سازي و جهاني سازي صورت پذيرفته؛ با دامن زدن به رقابتهاي موجود، زمينه تبديل بنگاه هاي بزرگ تجاري به شركتهاي عظيم چند مليتي را فراهم نموده و موجب شده است تا شركتهاي مذكوربراي ادامه بقا و استمرارموفقيتهاي خود، درجستجوي راه كارهاي جديد تري باشند. ازسوي ديگر، امروزه مشاهده مي شود كه فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ict) نه تنها سيستمهاي اطلاعاتي، بلكه چگونگي انجام فعاليت درسازمانها را تحت تاثيرقرارداده و متحول ساخته است. بنابراين، به نظرمي رسد كه فن آوري مزبورقادراست شرايطي را فراهم سازد تا شركتها درمقابل تغييرو تحولات محيطي ايجاد شده، واكنشهاي موثرتري ازخود به نمايش گذارند. سيستم erp نمونه اي ازفن آوريهاي مورد اشاره است كه با نشانهاي مختلف تجاري (مانند سپ، بان، جي دي ادواردز، واراكل) دراختياراستفاده كنندگان قراردارد. يكي ازمزاياي اساسي سيستم erp فراهم آوردن امكان دسترسي سريع و آسان استفاده كنندگان به داده هاي عملياتي است. ازسوي ديگر، ارائه اين داده ها درقالبي كه براي مقاصد تصميم گيري مديريت، مربوط ترو قابل استفاده ترباشد؛ مستلزم استفاده از رويه هاي حسابداري مديريت است. به همين جهت، بررسي آثاراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت؛ امر با اهميتي به شمارمي آيد. اين مقاله نشان مي دهد كه به رغم انتظارات موجود، به كارگيري سيستمهاي erp تاثيرقابل ملاحظه اي در روند معرفي فنون و رويه هاي جديد حسابداري مديريت؛ نگذاشته است. با اين وجود، ملاحظه مي شود كه سيستمهاي مذكوربا حذف وظايف تكراري حسابداران مديريت؛ فرصت بيشتري را براي انجام كارهاي تحليلي آنان فراهم آورده اند. بدين ترتيب، مي توان ادعا كرد كه استفاده ازسيستمهاي erp تاثيرمحدودي برحسابداري مديريت داشته است، ولي مي توان آن را به عنوان محركي به شمارآورد كه ايجاد تغييرو تحول دراين حوزه را تسهيل مي كند.
آغاز سخن
تحولات اخيرايجاد شده درمحيط كسب و كاربنگاه هاي تجاري كه تحت عناوين گوناگوني از قبيل حذف مقررات زائد، خصوصي سازي و جهاني سازي صورت پذيرفته؛ با دامن زدن به رقابتهاي موجود، زمينه تبديل بنگاه هاي بزرگ تجاري به شركتهاي عظيم چند مليتي را فراهم نموده و موجب شده است تا شركتهاي مذكوربراي ادامه بقا و استمرارموفقيتهاي خود، در جستجوي راه كارهاي جديد تري باشند. ازسوي ديگر، امروزه مشاهده مي شود كه فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ict) نه تنها سيستمهاي اطلاعاتي، بلكه چگونگي انجام فعاليتهاي سازمانها را نيزتحت تاثيرقرارداده و متحول ساخته است. بنابراين به نظرمي رسد كه فن آوري مزبورقادراست شرايطي را فراهم سازد تا شركتها درمقابل تغييرو تحولات محيطي ايجاد شده، واكنشهاي موثرتري ازخود به نمايش گذارند. اين همه درحالي است كه درمحيطهاي نوين كسب و كارمبتني برict، شركتها براي به روزنگه داشتن فن آوريهاي مورد استفاده و درنتيجه حفظ توان رقابتي خود؛ تحت فشارهاي فزاينده اي قراردارند. سيستم erp نمونه اي ازفن آوريهاي مورد اشاره مي باشد كه انواع مختلف آن (مانند سپ، بان، جي دي ادواردز و اراكل) دراختياراستفاده كنندگان قراردارد. گسترش استفاده از سيستمهاي مذكور به اندازه اي است كه پيش بيني مي شود بازارفروش آنها، از13،4 ميليارد دلاردرسال 2003؛ به 15،8 ميليارد دلاردرسال 2008 برسد(اهي و مدسن، 2005) علاوه براين، براين آمارنشان مي دهد كه تنها درسال 2004 ؛ هزينه هايي كه شركتها بابت سيستمهاي erp متحمل شده اند، بالغ بر30 ميليارد دلاربوده است (كينگ ، 2005) سيسنم erp يك اصطلاح عام براي سيستمهاي نرم افزاري محاسباتي يكپارچه اي است كه شامل مجموعه اي ازبرنامه هاي كاربردي تجاري براي انجام عمليات حسابداري، كنترل موجودي، لجستيك و غيره مي باشد. وظيفه اصلي و نهايي يك سيستم جامع erp خودكارسازي فرايندهاي تجاري، فراهم آوردن امكان استفاده مشترك و هم زمان استفاده كنندگان ازداده ها و توليد بلا درنگ داده ها درسطح سازمان است . سيستمهاي اطلاعاتي سنتي، به رغم عرضه خدماتي مانند پردازش معاملات، گزارشگري و ارائه اطلاعات مورد نيازجهت تصميم گيري مديران، درمحيطهاي نوين كسب و كاركه درآنها موفقيت شركت مرهون عواملي مانند اتوماسيون، اثربخشي و كارايي عمليات و دسترسي بلا درنگ به داده ها است؛ ناكارامد به نظرمي رسند. درمحيطهاي اخير، سيستم erp از طريق ارائه مطلوب و به موقع اطلاعات ، موجب بهبود فرايندهاي تصميم گيري، برنامه ريزي و كنترل درسازمان مي شود. اين امر، موجب ارتقاي سطح اثربخشي و كارايي عمليات و درنتيجه افزايش سطح رضايت مندي مشتريان مي گردد. همان گونه كه پيش ازاين نيزاشاره شد، يكي ازمزاياي اساسي سيستمهاي erp فراهم آوردن امكان دسترسي سريع و آسان استفاده كنندگان؛ به داده هاي عملياتي است. ازسوي ديگر، ارائه اين داده ها درقالبي كه براي مقاصد تصميم گيري مديريت، مربوط ترو قابل استفاده ترباشد؛ مستلزم استفاده ازرويه هاي حسابداري مديريت است. به همين جهت، بررسي آثاراستفاده از سيستم erp برحسابداري مديريت؛ امربا اهميتي به شمارمي آيد. فرض تاثيربالقوه سيستمهاي مزبوربرحسابداري مديريت، توسط صاحب نظران متعددي مورد اشاره قرارگرفته است. ساتن (2000) براين باوراست كه استفاده ازسيستمهاي erp گسترش يافته است ولي هنوزدرباره اينكه سيستمهاي مذكورواقعا تا چه اندازه موجب بهبود امورشده اند، اطلاعات اندكي وجود دارد. دررابطه با سيستمهاي erp پرسشهاي زيادي وجود دارد ازجمله اينكه آثاربلند مدت مترتب برساختارهاي سازماني، فرهنگ سازماني و كاركنان سازمانهاي مزبورچيست؟ درحالي كه پژوهشهاي اندكي براي پاسخ دادن به اين سوالات انجام شده است. سيستم هاي erp موجب ايجاد تغييرات اساسي درروشهاي توليد و ارائه اطلاعات حسابداري و تجاري سازمانها شده است كه اين امر، احتمالا پيامدهاي با اهميتي را به دنبال خواهد داشت. بررسيها نشان مي دهد كه تا اواخردهه 1990 مطالعات اندكي درزمينه آثاراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت انجام شده است؛ درحالي كه درسالهاي اخير، با توجه به سرمايه گذاريهاي هنگفت صورت گرفته درزمينه اين سيستم و گسترش كاربرد آنها درسازمانهاي مختلف؛ تعداد پژوهشهاي به عمل آمده دراين حوزه، افزايش يافته است.
پژوهشهاي انجام شده
ازآنجا كه هدف مقاله حاضر، بررسي تاثيراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت است؛ ابتدا مروري كوتاه برادبيات معاصرمرتبط با تحولات سيستمهاي erp خواهيم داشت و سپس، به بررسي مطالعات انجام شده درزمينه تاثيرسيستمهاي مزبوربرحسابداري مديريت؛ خواهيم پرداخت.
تحولات سيستمهاي erp
سيستم erp ازفن آوريهاي پيشرفته توليد(amt) به شمارمي آيد كه هدف آن افزايش كيفيت توليد، كاهش سطح موجوديها، بهبود ارائه خدمات به مشتريان و افزايش انعطاف پذيري فرايند توليد است. به كارگيري سيستمهاي erp ازدهه 1990 و به منظورجايگزيني سيستمهاي موجود درشركتها و حل مشكلات مربوط به يكپارچه سازي سيستمها آغازشد. درطي دهه 1990 تقاضا براي استفاده ازسيستمهاي erp به واسطه مواردي مانند مشكل سال 2000 ، معرفي يورو به عنوان واحد پول مشترك اتحاديه اروپا، هزينه هنگفت نگهداري سيستمهاي موجود، فشارهاي وارده درزمينه پديده جهاني شدن، شدت يافتن رقابتهاي تجاري و امكان اتصال سيستمهاي مزبوربه اينترنت؛ افزايش يافت. البته، پس ازاستقبال كم نظيرازسيستمهاي erp دردهه 1990 به خاطردلايلي مانند سنگين شدن بودجه هاي مالي و طولاني شدن زمان ايجاد و اجراي آنها، نا توا نيهاي فني، محدود شدن توانايي كنترل برفرايندهاي تجاري سازمان و آثارجانبي آن؛ تب استفاده ازآن دراوايل دهه 2000 كمي فروكش كرد. سيستمهاي erp امكان اتوماسيون و يكپارچه سازي فرايندها، استفاده مشترك و همزمان ازداده ها دربخشهاي گوناگون شركت، دسترسي برخط به داده ها و توليد بلا درنگ داده ها را فراهم مي آورد. در واقع، يك سيستم erp علاوه برسيستم اطلاعات حسابداري، شامل سيستمهاي اطلاعاتي ديگر مانند كنترل موجودي، برنامه ريزي مواد مورد نياز(mrp) و لجستيك مي باشد. درنسخه- هاي جامع ترسيستمهاي erp سيستم الكترونيكي مبادله داده ها (edi) و سيستمهاي ديگر مربوط به تجارت الكترونيك نيز به مجموعه سيستمهاي پيش گفته اضافه مي شود. بدين ترتيب، سيستمهاي جامع مذكوراين توانايي را مي يابند تا ازطريق افزايش اثربخشي و كارايي عمليات، فرايندهاي تجاري و تصميم گيريهاي راهبردي؛ مزاياي فراواني را براي سازمانها به ارمغان آورند. با اين حال، به نظرمي رسد كه به امربهبود توانايي اين سيستمها درزمينه پشتيباني تصميم گيري، كمترازقابليتهاي ديگرآنها توجه شده است. صاحب نظران، پيش نيازهاي يك سيستم erp مطلوب را تحت عنوان عوامل اساسي موفقيت طبقه بندي كرده اند. درميان اين عوامل، فرهنگ سازماني و فرهنگ ملي استفاده كنندگان؛ از اهميت ويژه اي برخورداراست. يافته هاي برخي تحقيقات نشان مي دهد كه فرهنگ سازماني استفاده كنندگان، دراجراي سيستمهاي erp موثرمي باشد؛ ولي فرهنگ ملي آنها خير. اين در حالي است كه درپژوهشهاي ديگري به اين نتيجه رسيده اند كه فرهنگ ملي؛ تاثيربا اهميتي برپذيرش سيستمهاي erp در سازمان دارد. ويژگيهاي ديگرسيستمهاي erp مانند قابليتهاي عملياتي، انعطاف پذيري و همچنين موضوعاتي مانند مقايسه سيستم سنتي بهترين گزينه(bob) (استفاده ازسيستمهاي مجزا به جاي سيستمهاي يكپارچه) با سيستم erp ، بحث يكپارچه سازي سيستمهاي erp با سيستم - هاي اطلاعاتي موجود؛ ازموارد ديگري مي باشد كه مورد مطالعه پژوهشگران قرارگرفته است. اين همه درحالي مي باشد كه به نظرمي رسد هزينه هاي هنگفت و مدت زمان طولاني ايجاد و اجراي سيستم، برخي ازمسائل سازماني مانند مقاومت كاركنان و عدم توجه كافي به ملاحظات اجتماعي و فرهنگي مربوط؛ ازموانع اصلي موفقيت سيستمهاي erp به شمار مي آيد(زرگر،1382؛ بوئرسما و كينگما، 2005) هم چنين، بايد توجه داشت كه سيستمهاي erp نوش داروي سازمانهايي با ساختارو فرا يندهاي تجاري "غلط" محسوب نمي شود و مواردي ازقبيل تغييربرنامه ريزي (مهندسي مجدد فرايندهاي تجاري (bpr) )، فرهنگ مديريت، پشتيباني مديريت عالي سازمان، آموزش منا سب و مشاركت فعال كاربران، مناسب بودن سيستمهاي تجاري و ict موجود و قابليت اتصال آنها به سيستمهاي جديد؛ اغلب ازعوامل اساسي موفقيت درامرايجاد و اجراي سيستمهاي erp تلقي مي گردد. بدين ترتيب، بررسي همه جانبه ويژگيها و آثاراستفاده ازسيستمهاي erp به هنگام طراحي و ايجاد آنها، امري ضروري تلقي مي شود. دراين رابطه، يكي ازحوزه هايي كه تحت تاثير قرارمي گيرد؛ قلب سيستم، يعني بخش حسابداري آ ن ا ست كه شامل حسابداري مديريت نيز مي شود.
تحولات حسابداري مديريت
تغييرو تحولات حسابداري مديريت را مي توان ازجنبه هاي گوناگوني مورد بررسي قرارداد. برخي آن را نوعي تجديد ساختارو توسعه سازماني تلقي مي كنند؛ عده اي، استدلالهاي اقتصادي ارائه مي نمايند و بعضي ديگر، آ ن را نتيجه پيشرفتهاي صورت گرفته درفن آوري توليد ميدانند. ازسوي ديگر، صاحب نظراني نيزوجود داشته اند كه تغييرو تحولات ايجاد شده را با تضاد منافع و جنگ قدرت درون سازماني شركتها مرتبط دانسته اند. پژوهشهاي جديدتر نيزنشان مي دهد كه تغييرو تحولات رويه هاي حسابداري، با گسترش فن آوريهاي جديد مرتبط است. گرن لوند(2001)، اين بحث را پيش كشيده كه درحوزه حسابداري مديريت، تغييررويه - ها به كندي صورت مي گيرد. ا ين امر را مي توان ازمنظراقتصادي و با اين استدلال كه انتظارنمي رود چنين تغييراتي منجربه افزايش سود خالص بنگاه اقتصادي گردد، توجيه نمود. البته، متون معاصرحسابداري به جاي استدلال مذكور؛ دليل كندي تغييرو تحولات دراين حوزه را به ماهيت با ثبات رويه هاي حسابداري نسبت مي دهند. ازسوي ديگر، رويه هاي سازماني نهادين معمولا به كندي و سختي متحول مي شوند و تغييردادن آنها با مقاومت همراه است. چون رويه هاي حسابداري مديريت نيزداراي اين ويژگي مي باشند، ثبات نسبي آنها را مي - توان به ماهيت نهادينه شده رويه هاي مذكورنسبت داد. ازسوي ديگر، بحثهاي زيادي نيزدرزمينه تغييرنقش و گسترش وظايف حسابداران مديريت صورت گرفته است، به گونه اي كه بسياري ازصاحب نظران معتقدند كه جايگاه حسابداران مديريت، از يك گروه حسابدارساده به افرادي تغييريافته است كه مي توانند نقش تعيين كننده اي را دركسب و كارسازمان ايفا نمايند.
آثارسيستمهاي erp برحسابداري مديريت
درسالهاي اخير، پژوهشهاي بيشتري درزمينه آثارسيستمهاي erp برحسابداري مديريت، صورت گرفته است كه به ذكرنتايج برخي ازآنها مي پردازيم. يافته هاي ماكارونه(2000) نشان مي دهد كه كليه شركتهاي مورد پژوهش، تجربه اصلاحاتي را درفعاليتهاي نظارتي مديريت و مراكزمسئوليت خود داشته اند و انعطاف پذيري سيستمهاي erp براي آنها نوعي مزيت به شمارآمده است. ازسوي ديگر، نتايج تحقيق وي نشان مي دهد كه استفاده ازسيستمهاي erp منجربه افزايش كاربرد شاخصهاي غيرمالي درنزد شركتهاي مورد مطالعه نشده است. بوث و همكاران (2000) دربررسي تاثيرسيستمهاي erp برنظام حسابداري مديريت شركتهاي استراليايي، چنين نتيجه گيري كرده اند كه عملكرد سيستمهاي مزبوردرپردازش معاملات و تصميم گيريهاي موردي؛ مطلوب ترازعملكرد آنها به هنگام تصميم گيريهاي پيچيده و گزارشگري بوده است و درمجموع، سيستمهاي erp نقش كم رنگي را دربه كارگيري رويه هاي جديد حسابداري ايفا نموده اند. گرن لوند و مالمي (2002) درپژوهشهاي خود به اين نتيجه رسيده اند كه استفاده ازسيستمهاي erp به واسطه ارائه اطلاعاتي مطلوب ترو جزيي ترو آزاد كردن وقت حسابداران مديريت ازطريق حذف وظايف تكراري آنها، امكان عرضه تحليلهاي جامع تري را فراهم آورده؛ در حالي كه ازمنظرافزا يش كاربرد روشهاي جديد حسابداري مديريت، تاثيراندكي برشركتهاي مذكورداشته است. نتايج مطالعه موردي اسكاپنز و جزايري (2003) نشان مي دهد كه به رغم عدم ايجاد تغييرات اساسي درماهيت اطلاعات مورد استفاده درحوزه حسابداري مديريت؛ به كارگيري سيستمهاي erp منجربه ايجاد تغييراتي درنقش حسابداران مديريت شده است. البته، صاحب نظران مذكورادعايي دراين خصوص كه استفاده ازسيستمهاي erp علت بروزچنين تغييراتي بوده؛ مطرح نساخته اند و تنها برنقش تسهيل كننده سيستمهاي مزبورتاكيد داشته اند. يافته هاي گابريلز(2003) حاكي ازآن است كه سيستمهاي erp هنوزتاثيربا اهميتي برحسابداري مديريت و به ويژه حوزه تصميم گيري و نظارت مديريت؛ نگذاشته اند. وي دليل اين امررا درك نا كافي استفاده كنندگان سيستمهاي مذكورازامكانات آن و عدم اطمينان آنها به اطلاعات ارائه شده توسط اين سيستمها مي داند. او ماهيت انعطاف نا پذيرسيستمهاي erp را كه مانعي براي اجراي فعاليتهاي جديد و متكبرانه درحوزه تصميم گيري و نظارت مديريت تلقي مي شود علت ديگراين امربه شمارمي آورد. وان وورن (2003) درپايان نامه دكتري خود به بررسي اثربخشي سيستمهاي erp ازديدگاه حسابداران مديريت پرداخته است. نتايج تحقيق وي نشان مي دهد كه به اعتقاد حسابداران مديريت مورد مطالعه، استفاده ازسيستمهاي erp مي تواند تاثيربا اهميتي بربسياري ازسازمانها داشته باشد. نتايج بررسي اسپاثيس و كنستا نتينيديس (2004) درزمينه استفاده ازسيستمهاي erp در شركتهاي يوناني، نشان مي دهد كه به كارگيري سيستمهاي مذكور؛ موجب ايجاد تغييراتي درفرايندهاي حسابداري شده است. به اعتقاد صاحب نظران مذبور، به كارگيري سيستمهاي erp براي حفظ توان رقابتي شركتها لازم است و موجب فراهم شدن فرصت مناسبي براي تجديد ساختاردرعمليات و سيستمهاي اطلاعاتي آنها مي گردد. دوران و والش (2004) نيزتاثيرسيستمهاي erp برجايگاه و رويه هاي حسابداري مديريت شركتهاي ايرلندي را مورد مطالعه قرارداده اند. يافته هاي آنان حاكي ازآ ن است كه سيستم - هاي erp رويه هاي حسابداري مورد استفاده را تحت تاثيرقرارداده اند و محركي براي استفاده ازفنون و روشهاي پيشرفته ترحسابداري مديريت به شمارمي آ يند. بدين ترتيب، يافته هاي اكثرپژوهشگران نشان مي دهد كه استفاده ازسيستمهاي erp تاثير نسبتا محدودي برحسابداري مديريت داشته است؛ هرچندكه نقش سيستمهاي مذكوربه عنوان محركي براي ايجاد تغييرو تحول درزمينه استفاده ازفنون و روشهاي پيشرفته ترو پيچيده تر حسابداري مديريت، غيرقابل انكاربه نظرمي رسد.
فن آوري يكپارچه به عنوان "عاملي" براي ايجاد تغييرات
سيستم erp به عنوان نرم افزاريكپارچه اي تعريف مي شود كه وظيفه آن، كنتترل كليه جريانهاي مربوط به كاركنان، مواد، وجوه نقد و اطلاعات دريك سازمان است (گرن لوند و مالمي، 2002). اساس سيستم erp را كه درآن ازفن آوري يكپارچه سرويس دهنده - سرويس گيرنده استفاده مي شود، يك پايگاه داده هاي يكپارچه تشكيل مي دهد. بنابراين، كليه داده ها فقط يكبارو آن هم معمولا درزمان ايجاد آنها وارد سيستم شده و دراختياراستفاده - كنندگان قرارمي گيرند. ايجاد و اجراي سيستمهاي erp معمولا مستلزم انجام هزينه هاي هنگفت و صرف زمان بسياراست. اين كارتوسط متخصصيني انجام مي شود كه هريك ازآنها، روشهاي مخصوص به خود را دارد. روشهاي مذكور، معمولا شامل يك برنامه ايجاد فرا يندهاي تجاري (نوعي bpr است كه فرايند آن ازتجزيه و تحليل كلي فرايندهاي تجاري سازمان آغازمي شود. فرايند ايجاد سيستمهاي erp اغلب شامل ايجاد بخشهاي مختلف مورد نيازاست كه مسئوليت اصلي اين امر درزمينه بخشهاي حسابداري؛ برعهده حسابداران است. بخشهاي استاندارد حسابداري سيستم - هاي erp داراي امكانات وسيعي مي باشند كه ازطريق فهرست انتخاب گزينه هاي مربوط ، دراختياراستفاده كنندگان قرارمي گيرد. امكانات مذكور، شامل خدمات گسترده اي است كه از عمليات دفترداري تا تجزيه و تحليل سودآوري محصولات و مديريت وجوه نقد و دارايي ها را دربرمي گيرند. درعمل، تصميم گيري درباره ايجاد امكانات پيش گفته و اينكه كدام يك بايد در سيستم erp گنجانده شود و كدام يك به صورت نرم افزارمجزا تامين گردد؛ برعهده مديريت سازمان است. ايجاد و راه اندازي سيستمهاي erp فرايند طاقت فرسايي به شمارمي آيد؛ زيرا هرچيز، به چيزهاي ديگربستگي دارد. براي مثال، ممكن است طراحي و ايجاد يك بخش موجب تاخيريا حتي ممانعت ازكارطراحي و يا ايجاد بخشهاي ديگرشود. دريك رويكرد جامع تر، ظهورسيستمهاي erp به عنوان بخشي از"انقلاب الكترونيك" فراگيري درنظرگرفته مي شود كه هم اكنون درجريان است و پديده هايي مانند تجارت الكترونيك، اينترنت و اينترانت؛ ازدستاوردهاي آن محسوب مي گردند. امروزه، بسياري ازبخشهاي تشكيل دهنده سيستم erp ازطريق مرورگرهاي وب نيزفعال مي شود و وظايف محول را به انجام مي رساند. آنچه دراين ميان اهميت دارد، ويژگي مشترك تمام اين پديده ها يعني يكپارچگي است. به نظرمي رسد پلت فرم هاي اطلاعاتي يكپارچه اي كه توسط سيستم - هاي erp و اينترنت پشتيباني شوند، قادربه ايجاد تحول درمديريت شركت خواهند بود؛ هر چند كه ماهيت چنين تغييراتي، هنوزبه روشني مشخص نشده است(گرن لوند و مالمي، 2002) يكپارچه سازي سيستمهاي اطلاعاتي، نه تنها به كمك سيستمهاي erp بلكه اساسا ازطريق ارتباط آنها با نرم افزارهاي مجزا(به كمك ميانجي هاي مناسب) صورت مي گيرد. درسيستم - هاي erp نيازي به ميانجي نيست؛ زيرا دراين حالت، تنها يك سيستم واحد وجود دارد. البته، بايد توجه داشت كه چون سيستمهاي erp به تنهايي قادربه برآوردن كليه نيازهاي اطلاعاتي استفاده كنندگان نمي باشند؛ براي برقراري ارتباط با سيستمهاي مجزاي ديگر،ناگزيرند از ميانجي ها استفاده كنند. امروزه، ويژگي يكپارچگي به يكي ازنيازهاي محيط كسب و كارتبديل شده است. ريشه چنين نيازي را بايد درشرايط لازم براي دستيابي به كارايي و هم افزايي درمحيطهاي پيچيده و فعال، جستجو كرد. به بيان ديگر، يكپارچگي نيل به هماهنگي را كه يكي ازالزامات داشتن مزاياي رقابتي به شمارمي آيد؛ تسهيل مي نمايد. سيستمهاي erp ازطريق ايجاد جريانهاي اطلاعاتي دوسويه، زبان مشترك و يكپارچه سازي شناختي درميان واحدهاي مختلف عملياتي سازمان؛ مديريت را درهماهنگ سازي روابط متقا بل ميان آنها ياري مي دهد. يكپارچه سازي ممكن است درزمينه هاي گوناگوني ازقبيل داده ها، اطلاعات، شناخت و غيره ايجاد شود (بوث و همكاران، 2000) همان گونه كه پيش ازاين نيزملاحظه گرديد، يافته هاي اكثريت قريب به اتفاق پژوهشگران حاكي ازتاثير(هرچند محدود) استفاده ازسيستمهاي erp برحسابداري مديريت است. آثار مذكورمي تواند يصورت مستقيم يا غيرمستقيم باشد. آثارمستقيم زماني مشاهده مي شود كه سيستمهاي erp موجب ايجاد تغييرات بي واسطه اي دررويه هايي ازقبيل گزارش گري مي گردند و براي مثال، محتوا، شكل و زمان بندي ارائه گزارشها را تغييرمي دهند. آثار غيرمستقيم نيزهنگامي بروزمي كند كه تحولات صورت گرفته درحسابداري مديريت، براثر عوامل تغييريافته اي (مانند رويه هاي مديريت، فرايندهاي تجاري و غيره) ايجاد مي شود كه منشا تحول خود اين عوامل؛ سيستمهاي erp به شمارمي آيند(گرن لوند و مالمي، 2002). البته، اين احتمال نيزوجود دارد كه آثارپيش گفته ازديد حسابداران پنهان بماند. نكته مهم ديگر نيزآن است كه امكان دارد تغييرات نمايش داده شده درنمايشگر1 هيچگاه به وقوع نپيوندند. البته، دراين صورت نيزتوانايي بالقوه ايجاد چنين تغييراتي؛ همچنان وجود خواهد داشت. علاوه براين، ممكن است كه حسابداري مديريت نيزبه نوبه خود سيستمهاي erp را تحت تاثيرقراردهند. همان گونه كه ازجهت پيكانهاي نمايشگر1 مي توان حدس زد، چنين تغييراتي دراينجا مورد بحث قرارنگرفته است؛ زيرا سيستمهاي erp به سختي درمعرض تغييرو تحول قرارمي گيرند. بنابراين، مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه معمولا اين رويه هاي سازماني هستند كه به منظورتطابق با فن آوريهاي جديد، تغييرمي كنند و نه برعكس.
تحولات اخيردرمحيط كسب و كاربنگاه هاي تجاري كه تحت عناوين گوناگوني ازقبيل حذف مقررات زائد، خصوصي سازي و جهاني سازي صورت پذيرفته؛ با دامن زدن به رقابتهاي موجود، زمينه تبديل بنگاه هاي بزرگ تجاري به شركتهاي عظيم چند مليتي را فراهم نموده و موجب شده است تا شركتهاي مذكوربراي ادامه بقا و استمرارموفقيتهاي خود، درجستجوي راه كارهاي جديد تري باشند. ازسوي ديگر، امروزه مشاهده مي شود كه فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ict) نه تنها سيستمهاي اطلاعاتي، بلكه چگونگي انجام فعاليت درسازمانها را تحت تاثيرقرارداده و متحول ساخته است. بنابراين، به نظرمي رسد كه فن آوري مزبورقادراست شرايطي را فراهم سازد تا شركتها درمقابل تغييرو تحولات محيطي ايجاد شده، واكنشهاي موثرتري ازخود به نمايش گذارند. سيستم erp نمونه اي ازفن آوريهاي مورد اشاره است كه با نشانهاي مختلف تجاري (مانند سپ، بان، جي دي ادواردز، واراكل) دراختياراستفاده كنندگان قراردارد. يكي ازمزاياي اساسي سيستم erp فراهم آوردن امكان دسترسي سريع و آسان استفاده كنندگان به داده هاي عملياتي است. ازسوي ديگر، ارائه اين داده ها درقالبي كه براي مقاصد تصميم گيري مديريت، مربوط ترو قابل استفاده ترباشد؛ مستلزم استفاده از رويه هاي حسابداري مديريت است. به همين جهت، بررسي آثاراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت؛ امر با اهميتي به شمارمي آيد. اين مقاله نشان مي دهد كه به رغم انتظارات موجود، به كارگيري سيستمهاي erp تاثيرقابل ملاحظه اي در روند معرفي فنون و رويه هاي جديد حسابداري مديريت؛ نگذاشته است. با اين وجود، ملاحظه مي شود كه سيستمهاي مذكوربا حذف وظايف تكراري حسابداران مديريت؛ فرصت بيشتري را براي انجام كارهاي تحليلي آنان فراهم آورده اند. بدين ترتيب، مي توان ادعا كرد كه استفاده ازسيستمهاي erp تاثيرمحدودي برحسابداري مديريت داشته است، ولي مي توان آن را به عنوان محركي به شمارآورد كه ايجاد تغييرو تحول دراين حوزه را تسهيل مي كند.
آغاز سخن
تحولات اخيرايجاد شده درمحيط كسب و كاربنگاه هاي تجاري كه تحت عناوين گوناگوني از قبيل حذف مقررات زائد، خصوصي سازي و جهاني سازي صورت پذيرفته؛ با دامن زدن به رقابتهاي موجود، زمينه تبديل بنگاه هاي بزرگ تجاري به شركتهاي عظيم چند مليتي را فراهم نموده و موجب شده است تا شركتهاي مذكوربراي ادامه بقا و استمرارموفقيتهاي خود، در جستجوي راه كارهاي جديد تري باشند. ازسوي ديگر، امروزه مشاهده مي شود كه فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ict) نه تنها سيستمهاي اطلاعاتي، بلكه چگونگي انجام فعاليتهاي سازمانها را نيزتحت تاثيرقرارداده و متحول ساخته است. بنابراين به نظرمي رسد كه فن آوري مزبورقادراست شرايطي را فراهم سازد تا شركتها درمقابل تغييرو تحولات محيطي ايجاد شده، واكنشهاي موثرتري ازخود به نمايش گذارند. اين همه درحالي است كه درمحيطهاي نوين كسب و كارمبتني برict، شركتها براي به روزنگه داشتن فن آوريهاي مورد استفاده و درنتيجه حفظ توان رقابتي خود؛ تحت فشارهاي فزاينده اي قراردارند. سيستم erp نمونه اي ازفن آوريهاي مورد اشاره مي باشد كه انواع مختلف آن (مانند سپ، بان، جي دي ادواردز و اراكل) دراختياراستفاده كنندگان قراردارد. گسترش استفاده از سيستمهاي مذكور به اندازه اي است كه پيش بيني مي شود بازارفروش آنها، از13،4 ميليارد دلاردرسال 2003؛ به 15،8 ميليارد دلاردرسال 2008 برسد(اهي و مدسن، 2005) علاوه براين، براين آمارنشان مي دهد كه تنها درسال 2004 ؛ هزينه هايي كه شركتها بابت سيستمهاي erp متحمل شده اند، بالغ بر30 ميليارد دلاربوده است (كينگ ، 2005) سيسنم erp يك اصطلاح عام براي سيستمهاي نرم افزاري محاسباتي يكپارچه اي است كه شامل مجموعه اي ازبرنامه هاي كاربردي تجاري براي انجام عمليات حسابداري، كنترل موجودي، لجستيك و غيره مي باشد. وظيفه اصلي و نهايي يك سيستم جامع erp خودكارسازي فرايندهاي تجاري، فراهم آوردن امكان استفاده مشترك و هم زمان استفاده كنندگان ازداده ها و توليد بلا درنگ داده ها درسطح سازمان است . سيستمهاي اطلاعاتي سنتي، به رغم عرضه خدماتي مانند پردازش معاملات، گزارشگري و ارائه اطلاعات مورد نيازجهت تصميم گيري مديران، درمحيطهاي نوين كسب و كاركه درآنها موفقيت شركت مرهون عواملي مانند اتوماسيون، اثربخشي و كارايي عمليات و دسترسي بلا درنگ به داده ها است؛ ناكارامد به نظرمي رسند. درمحيطهاي اخير، سيستم erp از طريق ارائه مطلوب و به موقع اطلاعات ، موجب بهبود فرايندهاي تصميم گيري، برنامه ريزي و كنترل درسازمان مي شود. اين امر، موجب ارتقاي سطح اثربخشي و كارايي عمليات و درنتيجه افزايش سطح رضايت مندي مشتريان مي گردد. همان گونه كه پيش ازاين نيزاشاره شد، يكي ازمزاياي اساسي سيستمهاي erp فراهم آوردن امكان دسترسي سريع و آسان استفاده كنندگان؛ به داده هاي عملياتي است. ازسوي ديگر، ارائه اين داده ها درقالبي كه براي مقاصد تصميم گيري مديريت، مربوط ترو قابل استفاده ترباشد؛ مستلزم استفاده ازرويه هاي حسابداري مديريت است. به همين جهت، بررسي آثاراستفاده از سيستم erp برحسابداري مديريت؛ امربا اهميتي به شمارمي آيد. فرض تاثيربالقوه سيستمهاي مزبوربرحسابداري مديريت، توسط صاحب نظران متعددي مورد اشاره قرارگرفته است. ساتن (2000) براين باوراست كه استفاده ازسيستمهاي erp گسترش يافته است ولي هنوزدرباره اينكه سيستمهاي مذكورواقعا تا چه اندازه موجب بهبود امورشده اند، اطلاعات اندكي وجود دارد. دررابطه با سيستمهاي erp پرسشهاي زيادي وجود دارد ازجمله اينكه آثاربلند مدت مترتب برساختارهاي سازماني، فرهنگ سازماني و كاركنان سازمانهاي مزبورچيست؟ درحالي كه پژوهشهاي اندكي براي پاسخ دادن به اين سوالات انجام شده است. سيستم هاي erp موجب ايجاد تغييرات اساسي درروشهاي توليد و ارائه اطلاعات حسابداري و تجاري سازمانها شده است كه اين امر، احتمالا پيامدهاي با اهميتي را به دنبال خواهد داشت. بررسيها نشان مي دهد كه تا اواخردهه 1990 مطالعات اندكي درزمينه آثاراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت انجام شده است؛ درحالي كه درسالهاي اخير، با توجه به سرمايه گذاريهاي هنگفت صورت گرفته درزمينه اين سيستم و گسترش كاربرد آنها درسازمانهاي مختلف؛ تعداد پژوهشهاي به عمل آمده دراين حوزه، افزايش يافته است.
پژوهشهاي انجام شده
ازآنجا كه هدف مقاله حاضر، بررسي تاثيراستفاده ازسيستم erp برحسابداري مديريت است؛ ابتدا مروري كوتاه برادبيات معاصرمرتبط با تحولات سيستمهاي erp خواهيم داشت و سپس، به بررسي مطالعات انجام شده درزمينه تاثيرسيستمهاي مزبوربرحسابداري مديريت؛ خواهيم پرداخت.
تحولات سيستمهاي erp
سيستم erp ازفن آوريهاي پيشرفته توليد(amt) به شمارمي آيد كه هدف آن افزايش كيفيت توليد، كاهش سطح موجوديها، بهبود ارائه خدمات به مشتريان و افزايش انعطاف پذيري فرايند توليد است. به كارگيري سيستمهاي erp ازدهه 1990 و به منظورجايگزيني سيستمهاي موجود درشركتها و حل مشكلات مربوط به يكپارچه سازي سيستمها آغازشد. درطي دهه 1990 تقاضا براي استفاده ازسيستمهاي erp به واسطه مواردي مانند مشكل سال 2000 ، معرفي يورو به عنوان واحد پول مشترك اتحاديه اروپا، هزينه هنگفت نگهداري سيستمهاي موجود، فشارهاي وارده درزمينه پديده جهاني شدن، شدت يافتن رقابتهاي تجاري و امكان اتصال سيستمهاي مزبوربه اينترنت؛ افزايش يافت. البته، پس ازاستقبال كم نظيرازسيستمهاي erp دردهه 1990 به خاطردلايلي مانند سنگين شدن بودجه هاي مالي و طولاني شدن زمان ايجاد و اجراي آنها، نا توا نيهاي فني، محدود شدن توانايي كنترل برفرايندهاي تجاري سازمان و آثارجانبي آن؛ تب استفاده ازآن دراوايل دهه 2000 كمي فروكش كرد. سيستمهاي erp امكان اتوماسيون و يكپارچه سازي فرايندها، استفاده مشترك و همزمان ازداده ها دربخشهاي گوناگون شركت، دسترسي برخط به داده ها و توليد بلا درنگ داده ها را فراهم مي آورد. در واقع، يك سيستم erp علاوه برسيستم اطلاعات حسابداري، شامل سيستمهاي اطلاعاتي ديگر مانند كنترل موجودي، برنامه ريزي مواد مورد نياز(mrp) و لجستيك مي باشد. درنسخه- هاي جامع ترسيستمهاي erp سيستم الكترونيكي مبادله داده ها (edi) و سيستمهاي ديگر مربوط به تجارت الكترونيك نيز به مجموعه سيستمهاي پيش گفته اضافه مي شود. بدين ترتيب، سيستمهاي جامع مذكوراين توانايي را مي يابند تا ازطريق افزايش اثربخشي و كارايي عمليات، فرايندهاي تجاري و تصميم گيريهاي راهبردي؛ مزاياي فراواني را براي سازمانها به ارمغان آورند. با اين حال، به نظرمي رسد كه به امربهبود توانايي اين سيستمها درزمينه پشتيباني تصميم گيري، كمترازقابليتهاي ديگرآنها توجه شده است. صاحب نظران، پيش نيازهاي يك سيستم erp مطلوب را تحت عنوان عوامل اساسي موفقيت طبقه بندي كرده اند. درميان اين عوامل، فرهنگ سازماني و فرهنگ ملي استفاده كنندگان؛ از اهميت ويژه اي برخورداراست. يافته هاي برخي تحقيقات نشان مي دهد كه فرهنگ سازماني استفاده كنندگان، دراجراي سيستمهاي erp موثرمي باشد؛ ولي فرهنگ ملي آنها خير. اين در حالي است كه درپژوهشهاي ديگري به اين نتيجه رسيده اند كه فرهنگ ملي؛ تاثيربا اهميتي برپذيرش سيستمهاي erp در سازمان دارد. ويژگيهاي ديگرسيستمهاي erp مانند قابليتهاي عملياتي، انعطاف پذيري و همچنين موضوعاتي مانند مقايسه سيستم سنتي بهترين گزينه(bob) (استفاده ازسيستمهاي مجزا به جاي سيستمهاي يكپارچه) با سيستم erp ، بحث يكپارچه سازي سيستمهاي erp با سيستم - هاي اطلاعاتي موجود؛ ازموارد ديگري مي باشد كه مورد مطالعه پژوهشگران قرارگرفته است. اين همه درحالي مي باشد كه به نظرمي رسد هزينه هاي هنگفت و مدت زمان طولاني ايجاد و اجراي سيستم، برخي ازمسائل سازماني مانند مقاومت كاركنان و عدم توجه كافي به ملاحظات اجتماعي و فرهنگي مربوط؛ ازموانع اصلي موفقيت سيستمهاي erp به شمار مي آيد(زرگر،1382؛ بوئرسما و كينگما، 2005) هم چنين، بايد توجه داشت كه سيستمهاي erp نوش داروي سازمانهايي با ساختارو فرا يندهاي تجاري "غلط" محسوب نمي شود و مواردي ازقبيل تغييربرنامه ريزي (مهندسي مجدد فرايندهاي تجاري (bpr) )، فرهنگ مديريت، پشتيباني مديريت عالي سازمان، آموزش منا سب و مشاركت فعال كاربران، مناسب بودن سيستمهاي تجاري و ict موجود و قابليت اتصال آنها به سيستمهاي جديد؛ اغلب ازعوامل اساسي موفقيت درامرايجاد و اجراي سيستمهاي erp تلقي مي گردد. بدين ترتيب، بررسي همه جانبه ويژگيها و آثاراستفاده ازسيستمهاي erp به هنگام طراحي و ايجاد آنها، امري ضروري تلقي مي شود. دراين رابطه، يكي ازحوزه هايي كه تحت تاثير قرارمي گيرد؛ قلب سيستم، يعني بخش حسابداري آ ن ا ست كه شامل حسابداري مديريت نيز مي شود.
تحولات حسابداري مديريت
تغييرو تحولات حسابداري مديريت را مي توان ازجنبه هاي گوناگوني مورد بررسي قرارداد. برخي آن را نوعي تجديد ساختارو توسعه سازماني تلقي مي كنند؛ عده اي، استدلالهاي اقتصادي ارائه مي نمايند و بعضي ديگر، آ ن را نتيجه پيشرفتهاي صورت گرفته درفن آوري توليد ميدانند. ازسوي ديگر، صاحب نظراني نيزوجود داشته اند كه تغييرو تحولات ايجاد شده را با تضاد منافع و جنگ قدرت درون سازماني شركتها مرتبط دانسته اند. پژوهشهاي جديدتر نيزنشان مي دهد كه تغييرو تحولات رويه هاي حسابداري، با گسترش فن آوريهاي جديد مرتبط است. گرن لوند(2001)، اين بحث را پيش كشيده كه درحوزه حسابداري مديريت، تغييررويه - ها به كندي صورت مي گيرد. ا ين امر را مي توان ازمنظراقتصادي و با اين استدلال كه انتظارنمي رود چنين تغييراتي منجربه افزايش سود خالص بنگاه اقتصادي گردد، توجيه نمود. البته، متون معاصرحسابداري به جاي استدلال مذكور؛ دليل كندي تغييرو تحولات دراين حوزه را به ماهيت با ثبات رويه هاي حسابداري نسبت مي دهند. ازسوي ديگر، رويه هاي سازماني نهادين معمولا به كندي و سختي متحول مي شوند و تغييردادن آنها با مقاومت همراه است. چون رويه هاي حسابداري مديريت نيزداراي اين ويژگي مي باشند، ثبات نسبي آنها را مي - توان به ماهيت نهادينه شده رويه هاي مذكورنسبت داد. ازسوي ديگر، بحثهاي زيادي نيزدرزمينه تغييرنقش و گسترش وظايف حسابداران مديريت صورت گرفته است، به گونه اي كه بسياري ازصاحب نظران معتقدند كه جايگاه حسابداران مديريت، از يك گروه حسابدارساده به افرادي تغييريافته است كه مي توانند نقش تعيين كننده اي را دركسب و كارسازمان ايفا نمايند.
آثارسيستمهاي erp برحسابداري مديريت
درسالهاي اخير، پژوهشهاي بيشتري درزمينه آثارسيستمهاي erp برحسابداري مديريت، صورت گرفته است كه به ذكرنتايج برخي ازآنها مي پردازيم. يافته هاي ماكارونه(2000) نشان مي دهد كه كليه شركتهاي مورد پژوهش، تجربه اصلاحاتي را درفعاليتهاي نظارتي مديريت و مراكزمسئوليت خود داشته اند و انعطاف پذيري سيستمهاي erp براي آنها نوعي مزيت به شمارآمده است. ازسوي ديگر، نتايج تحقيق وي نشان مي دهد كه استفاده ازسيستمهاي erp منجربه افزايش كاربرد شاخصهاي غيرمالي درنزد شركتهاي مورد مطالعه نشده است. بوث و همكاران (2000) دربررسي تاثيرسيستمهاي erp برنظام حسابداري مديريت شركتهاي استراليايي، چنين نتيجه گيري كرده اند كه عملكرد سيستمهاي مزبوردرپردازش معاملات و تصميم گيريهاي موردي؛ مطلوب ترازعملكرد آنها به هنگام تصميم گيريهاي پيچيده و گزارشگري بوده است و درمجموع، سيستمهاي erp نقش كم رنگي را دربه كارگيري رويه هاي جديد حسابداري ايفا نموده اند. گرن لوند و مالمي (2002) درپژوهشهاي خود به اين نتيجه رسيده اند كه استفاده ازسيستمهاي erp به واسطه ارائه اطلاعاتي مطلوب ترو جزيي ترو آزاد كردن وقت حسابداران مديريت ازطريق حذف وظايف تكراري آنها، امكان عرضه تحليلهاي جامع تري را فراهم آورده؛ در حالي كه ازمنظرافزا يش كاربرد روشهاي جديد حسابداري مديريت، تاثيراندكي برشركتهاي مذكورداشته است. نتايج مطالعه موردي اسكاپنز و جزايري (2003) نشان مي دهد كه به رغم عدم ايجاد تغييرات اساسي درماهيت اطلاعات مورد استفاده درحوزه حسابداري مديريت؛ به كارگيري سيستمهاي erp منجربه ايجاد تغييراتي درنقش حسابداران مديريت شده است. البته، صاحب نظران مذكورادعايي دراين خصوص كه استفاده ازسيستمهاي erp علت بروزچنين تغييراتي بوده؛ مطرح نساخته اند و تنها برنقش تسهيل كننده سيستمهاي مزبورتاكيد داشته اند. يافته هاي گابريلز(2003) حاكي ازآن است كه سيستمهاي erp هنوزتاثيربا اهميتي برحسابداري مديريت و به ويژه حوزه تصميم گيري و نظارت مديريت؛ نگذاشته اند. وي دليل اين امررا درك نا كافي استفاده كنندگان سيستمهاي مذكورازامكانات آن و عدم اطمينان آنها به اطلاعات ارائه شده توسط اين سيستمها مي داند. او ماهيت انعطاف نا پذيرسيستمهاي erp را كه مانعي براي اجراي فعاليتهاي جديد و متكبرانه درحوزه تصميم گيري و نظارت مديريت تلقي مي شود علت ديگراين امربه شمارمي آورد. وان وورن (2003) درپايان نامه دكتري خود به بررسي اثربخشي سيستمهاي erp ازديدگاه حسابداران مديريت پرداخته است. نتايج تحقيق وي نشان مي دهد كه به اعتقاد حسابداران مديريت مورد مطالعه، استفاده ازسيستمهاي erp مي تواند تاثيربا اهميتي بربسياري ازسازمانها داشته باشد. نتايج بررسي اسپاثيس و كنستا نتينيديس (2004) درزمينه استفاده ازسيستمهاي erp در شركتهاي يوناني، نشان مي دهد كه به كارگيري سيستمهاي مذكور؛ موجب ايجاد تغييراتي درفرايندهاي حسابداري شده است. به اعتقاد صاحب نظران مذبور، به كارگيري سيستمهاي erp براي حفظ توان رقابتي شركتها لازم است و موجب فراهم شدن فرصت مناسبي براي تجديد ساختاردرعمليات و سيستمهاي اطلاعاتي آنها مي گردد. دوران و والش (2004) نيزتاثيرسيستمهاي erp برجايگاه و رويه هاي حسابداري مديريت شركتهاي ايرلندي را مورد مطالعه قرارداده اند. يافته هاي آنان حاكي ازآ ن است كه سيستم - هاي erp رويه هاي حسابداري مورد استفاده را تحت تاثيرقرارداده اند و محركي براي استفاده ازفنون و روشهاي پيشرفته ترحسابداري مديريت به شمارمي آ يند. بدين ترتيب، يافته هاي اكثرپژوهشگران نشان مي دهد كه استفاده ازسيستمهاي erp تاثير نسبتا محدودي برحسابداري مديريت داشته است؛ هرچندكه نقش سيستمهاي مذكوربه عنوان محركي براي ايجاد تغييرو تحول درزمينه استفاده ازفنون و روشهاي پيشرفته ترو پيچيده تر حسابداري مديريت، غيرقابل انكاربه نظرمي رسد.
فن آوري يكپارچه به عنوان "عاملي" براي ايجاد تغييرات
سيستم erp به عنوان نرم افزاريكپارچه اي تعريف مي شود كه وظيفه آن، كنتترل كليه جريانهاي مربوط به كاركنان، مواد، وجوه نقد و اطلاعات دريك سازمان است (گرن لوند و مالمي، 2002). اساس سيستم erp را كه درآن ازفن آوري يكپارچه سرويس دهنده - سرويس گيرنده استفاده مي شود، يك پايگاه داده هاي يكپارچه تشكيل مي دهد. بنابراين، كليه داده ها فقط يكبارو آن هم معمولا درزمان ايجاد آنها وارد سيستم شده و دراختياراستفاده - كنندگان قرارمي گيرند. ايجاد و اجراي سيستمهاي erp معمولا مستلزم انجام هزينه هاي هنگفت و صرف زمان بسياراست. اين كارتوسط متخصصيني انجام مي شود كه هريك ازآنها، روشهاي مخصوص به خود را دارد. روشهاي مذكور، معمولا شامل يك برنامه ايجاد فرا يندهاي تجاري (نوعي bpr است كه فرايند آن ازتجزيه و تحليل كلي فرايندهاي تجاري سازمان آغازمي شود. فرايند ايجاد سيستمهاي erp اغلب شامل ايجاد بخشهاي مختلف مورد نيازاست كه مسئوليت اصلي اين امر درزمينه بخشهاي حسابداري؛ برعهده حسابداران است. بخشهاي استاندارد حسابداري سيستم - هاي erp داراي امكانات وسيعي مي باشند كه ازطريق فهرست انتخاب گزينه هاي مربوط ، دراختياراستفاده كنندگان قرارمي گيرد. امكانات مذكور، شامل خدمات گسترده اي است كه از عمليات دفترداري تا تجزيه و تحليل سودآوري محصولات و مديريت وجوه نقد و دارايي ها را دربرمي گيرند. درعمل، تصميم گيري درباره ايجاد امكانات پيش گفته و اينكه كدام يك بايد در سيستم erp گنجانده شود و كدام يك به صورت نرم افزارمجزا تامين گردد؛ برعهده مديريت سازمان است. ايجاد و راه اندازي سيستمهاي erp فرايند طاقت فرسايي به شمارمي آيد؛ زيرا هرچيز، به چيزهاي ديگربستگي دارد. براي مثال، ممكن است طراحي و ايجاد يك بخش موجب تاخيريا حتي ممانعت ازكارطراحي و يا ايجاد بخشهاي ديگرشود. دريك رويكرد جامع تر، ظهورسيستمهاي erp به عنوان بخشي از"انقلاب الكترونيك" فراگيري درنظرگرفته مي شود كه هم اكنون درجريان است و پديده هايي مانند تجارت الكترونيك، اينترنت و اينترانت؛ ازدستاوردهاي آن محسوب مي گردند. امروزه، بسياري ازبخشهاي تشكيل دهنده سيستم erp ازطريق مرورگرهاي وب نيزفعال مي شود و وظايف محول را به انجام مي رساند. آنچه دراين ميان اهميت دارد، ويژگي مشترك تمام اين پديده ها يعني يكپارچگي است. به نظرمي رسد پلت فرم هاي اطلاعاتي يكپارچه اي كه توسط سيستم - هاي erp و اينترنت پشتيباني شوند، قادربه ايجاد تحول درمديريت شركت خواهند بود؛ هر چند كه ماهيت چنين تغييراتي، هنوزبه روشني مشخص نشده است(گرن لوند و مالمي، 2002) يكپارچه سازي سيستمهاي اطلاعاتي، نه تنها به كمك سيستمهاي erp بلكه اساسا ازطريق ارتباط آنها با نرم افزارهاي مجزا(به كمك ميانجي هاي مناسب) صورت مي گيرد. درسيستم - هاي erp نيازي به ميانجي نيست؛ زيرا دراين حالت، تنها يك سيستم واحد وجود دارد. البته، بايد توجه داشت كه چون سيستمهاي erp به تنهايي قادربه برآوردن كليه نيازهاي اطلاعاتي استفاده كنندگان نمي باشند؛ براي برقراري ارتباط با سيستمهاي مجزاي ديگر،ناگزيرند از ميانجي ها استفاده كنند. امروزه، ويژگي يكپارچگي به يكي ازنيازهاي محيط كسب و كارتبديل شده است. ريشه چنين نيازي را بايد درشرايط لازم براي دستيابي به كارايي و هم افزايي درمحيطهاي پيچيده و فعال، جستجو كرد. به بيان ديگر، يكپارچگي نيل به هماهنگي را كه يكي ازالزامات داشتن مزاياي رقابتي به شمارمي آيد؛ تسهيل مي نمايد. سيستمهاي erp ازطريق ايجاد جريانهاي اطلاعاتي دوسويه، زبان مشترك و يكپارچه سازي شناختي درميان واحدهاي مختلف عملياتي سازمان؛ مديريت را درهماهنگ سازي روابط متقا بل ميان آنها ياري مي دهد. يكپارچه سازي ممكن است درزمينه هاي گوناگوني ازقبيل داده ها، اطلاعات، شناخت و غيره ايجاد شود (بوث و همكاران، 2000) همان گونه كه پيش ازاين نيزملاحظه گرديد، يافته هاي اكثريت قريب به اتفاق پژوهشگران حاكي ازتاثير(هرچند محدود) استفاده ازسيستمهاي erp برحسابداري مديريت است. آثار مذكورمي تواند يصورت مستقيم يا غيرمستقيم باشد. آثارمستقيم زماني مشاهده مي شود كه سيستمهاي erp موجب ايجاد تغييرات بي واسطه اي دررويه هايي ازقبيل گزارش گري مي گردند و براي مثال، محتوا، شكل و زمان بندي ارائه گزارشها را تغييرمي دهند. آثار غيرمستقيم نيزهنگامي بروزمي كند كه تحولات صورت گرفته درحسابداري مديريت، براثر عوامل تغييريافته اي (مانند رويه هاي مديريت، فرايندهاي تجاري و غيره) ايجاد مي شود كه منشا تحول خود اين عوامل؛ سيستمهاي erp به شمارمي آيند(گرن لوند و مالمي، 2002). البته، اين احتمال نيزوجود دارد كه آثارپيش گفته ازديد حسابداران پنهان بماند. نكته مهم ديگر نيزآن است كه امكان دارد تغييرات نمايش داده شده درنمايشگر1 هيچگاه به وقوع نپيوندند. البته، دراين صورت نيزتوانايي بالقوه ايجاد چنين تغييراتي؛ همچنان وجود خواهد داشت. علاوه براين، ممكن است كه حسابداري مديريت نيزبه نوبه خود سيستمهاي erp را تحت تاثيرقراردهند. همان گونه كه ازجهت پيكانهاي نمايشگر1 مي توان حدس زد، چنين تغييراتي دراينجا مورد بحث قرارنگرفته است؛ زيرا سيستمهاي erp به سختي درمعرض تغييرو تحول قرارمي گيرند. بنابراين، مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه معمولا اين رويه هاي سازماني هستند كه به منظورتطابق با فن آوريهاي جديد، تغييرمي كنند و نه برعكس.